روی کار آمدن تیمورتاش به عنوان وزیر دربار رضاشاه (سالهای 1304ـ1311) از رویدادهایی بود که در روند تغییر روابط و مناسبات نهاد سلطنت مشروطه و دیگر اجزای دولت، یعنی مجلس و کابینهها، به درجات مؤثر افتاد
از اوایل قرن بیستم بهتدریج بسیاری از کشورهای جهان به واسطه وقوع انقلاب یا انجام اصلاحات اساسی، مسیر سنتی حکمرانی سیاسی را که همان پادشاهی مطلقه بود، تغییر دادند و حق دخالت در امور سیاسی را به حقی همگانی تبدیل کردند. در ایران نیز با وقوع انقلاب مشروطه، حکومت سلطنت مطلقه به سلطنت مشروطه تبدیل گردید.
در نظام جدیدِ مشروطه ایران، نهاد قانونگذاری (مجلس) از اهمیت و نقش بسیار بالایی خاصی برخوردار بود؛ چرا که طبق قانون اساسی مشروطه، تحقق عینی حاکمیت مردم و نقش آنها در تصمیمگیریها و به عبارت دقیقتر همه عناصر و ویژگیهای دموکراسی، در مجلس تجلی و نمود یافته بود. پیام روشن قانون اساسی مشروطه این بود که از آن پس، مجلس شورای ملی به عنوان کانونیترین خاستگاه تبلور اراده ملی، میتواند و باید، نقش درجه اولی در پیشبرد اهداف مشروطیت ایران (در شئون گوناگون) ایفا کند.
مجالس دوره اول تا چهارم شورای ملی را در مجموع میتوان سالمترین و مردمیترین تمام ادوار بیستوچهارگانه قانونگذاری در دوره مشروطیت قلمداد نمود؛ چرا که در جریان برگزاری انتخابات این مجالس، کمترین تقلب و اعمال نفوذ سازمانیافته دولتی یا سایر مراجع قدرت و نفوذ صورت گرفت؛ بگذریم از اینکه، به دلیل بحرانهای سراسر گسترشیابنده سیاسی، اقتصادی و امنیتی مجالس چهارگانه مذکور، عملا از انجام تمام و کمال وظایف نمایندگی خود در چهارچوب قانون اساسی مشروطه بازماندند.
اولینبار در جریان برگزاری انتخابات دوره پنجم بود که مداخله دولت (رضاخان) در گزینش نمایندگان دلخواه، به گونهای بیسابقه، افزایش یافت؛ و همین مجلس هم بود که موجبات صعود شبهقانونی رضاخان به سریر سلطنت ایران را فراهم آورد؛ مجلسی که اکثریت نمایندگانش، حضور خود در مجلس را مرهون رأی و اراده مردم حوزههای انتخابیه خود نمیدانستند.1
با به سلطنت رسیدن رضاشاه در سال 1304، روزبهروز از حق حاکمیت ملت بر سرنوشتشان کاسته شد و تنها نمادها و ظواهری از انقلاب مشروطه باقی ماند. طی دوران سلطنت رضاشاه، ایران شاهد هشت دوره انتخابات مجلس شورای ملی بود که دورههای ششم تا سیزدهم را شامل میشد. طی این شانزده سال، نتایج انتخابات و ترکیب هر مجلس را حکومت پهلوی اول تعیین میکرد.2 به عبارتی بهتر، انتخابات در دوره رضاشاه مهندسی میشد. مهندسی انتخابات به این معناست که مجریان و دستاندرکاران برگزاری انتخابات از طرق مختلف زمینهای را فراهم نمایند تا کاندیدای مورد نظرشان بتواند در انتخابات پیروز شود.
از سال 1304 تا 1311 که تیمورتاش وزیر دربار بود، عملا انتخابات زیر نظر این نهاد برگزار میشد. در واقع، تیمورتاش تا سال 1311، مجری سیاستهای انتخاباتی رضاشاه بود.3 در ادامه این یادداشت سعی میشود نقش تیمورتاش و وزارت دربار در مهندسی انتخابات در دوره رضاشاه تا سال 1311 بررسی و تجزیه و تحلیل شود.
عبدالحسین تیمورتاش ملقب به «سردار معظم» در هفت سال اول سلطنت رضاشاه، بانفوذترین شخصیت سیاسی ایران بعد از شخص اول مملکت بهشمار میآمد.4 روی کار آمدن تیمورتاش به عنوان وزیر دربار رضاشاه از رویدادهایی بود که در روند تغییر روابط و مناسبات نهاد سلطنت مشروطه و دیگر اجزای دولت، یعنی مجلس و کابینهها، به درجات مؤثر افتاد. او وزارت دربار را به بازوی قدرتمندی برای نظارت و چیرگی بر قوه مقننه و مجریه تبدیل کرد.5
تیمورتاش در مجالس ششم، هفتم و هشتم به عنوان نماینده مردم نیشابور حضور داشت و ظاهرا به این بهانه که مقام وزارت دربار جزء کابینه نیست، نمایندگی همزمان خود را در مجلس با منع قانونی مواجه نمیدید
درباره تیمورتاش باید گفت که وی در اجرای دخالتهای حکومت در انتخابات مجلس و کنترل آنها پس از انتخابات، نقش اساسی و محوری داشت؛ به طوری که میتوان گفت انتخابات یعنی دربار و دربار یعنی تیمورتاش. بنابراین از دوره ششم تا نهم که دربار نفوذ و تأثیر کاملی بر انتخابات داشت، به طور طبیعی جریان انتخابات در دست تیمورتاش بود. او با کمک افرادی که بر مسند امور گماشته بود بر انتخابات دورههای هفتم، هشتم و نهم مجلس نظارت کامل داشت تا هیچ فرد مخالف یا مستقلی وارد مجلس نشود.
درباره دخالت وزارت دربار و شخص تیمورتاش در امر انتخابات، مدارک و اسناد متعددی وجود دارد؛ برای مثال او در تاریخ 23 خرداد 1309 با صدور بخشنامهای محرمانه به حکام ایالات در خصوص نحوه برگزاری انتخابات دوره هشتم مجلس شورای ملی، طی دستورالعملی به آنان مبنی بر اینکه «طبق صورتی که ارسال گردیده است باید جدیت لازمه به عمل آید که این اشخاص جهت مجلس انتخاب شوند»، حکام را از هرگونه مسامحه در این خصوص بر حذر داشته و متذکر شده در غیر این صورت «مورد بیمیلی اعلیحضرت واقع خواهند شد» و تأکید کرده «اعلیحضرت اقدس شهریاری علاقهمند هستند که باید اشخاص مفصلهالمندرجه... باید به هر قیمتی باشد انتخاب شوند» و تهدید کرده «در صورتی که توان انجام این مأموریت را ندارید، از تاریخ ملاحظه این حکم تا 48 ساعت از خدمت استعفا دهید».6
از مضمون این سند و اسناد دیگر در این زمینه چنین برمیآید که دستورالعمل کلی در آن برهه زمانی این بود که افراد مورد نظر رضاشاه با حفظ ظاهر به مجلس راه پیدا کنند، اما در صورت احتمال موفقیت دیگران با دخالت عامدانه اعمال نفوذ شود تا از راه یافتن مخالفان جلوگیری شود و طرفداران شاه کرسیهای نمایندگی مجلس را اشغال کنند. وضعیت در دوره تیمورتاش به گونهای شد که به نوشته سیدحسن تقیزاده «در آغاز دور هفتم، مداخلات دربار از حد تجاوز کرد. در حقیقت رضاشاه تصمیم گرفته بود که یک نفر اشخاصی که مطیع او نباشد انتخاب نشود».7 بدیهی بود در چنین شرایطی، بهرغم ادعای عوامفریبانه دولتمردان مبنی بر آزادی انتخابات، افراد انتخابشده برای مجلس نه نماینده منافع گروهها و طبقات مختلف اجتماعی، بلکه مجری سیاستهای دربار بودند.8
از نکات قابل توجه درباره تیمورتاش این است که وی علاوه بر وزارت دربار، کرسی نمایندگی خود را در مجلس نیز حفظ کرد. او در مجالس ششم، هفتم و هشتم به عنوان نماینده مردم نیشابور حضور داشت و ظاهرا به این بهانه که مقام وزارت دربار جزء کابینه نیست نمایندگی همزمان خود را در مجلس با منع قانونی مواجه نمیدید. هدف او این بود که مجلس را از نزدیک و از درون زیر نظر بگیرد.9 تیمورتاش در مجلس، حلقه اتصال فراکسیون اکثریت با دربار بود و لوایحی را که تهیه میکرد با اکثریت آرا به تصویب میرساند. تمامی این موارد از نقشههایی بود که در قامت وزیر دربار طرح و اجرا گردید و کمکم کار به جایی رسید که در مجلس شورای ملی صدایی از حلقوم کسی، مگر به دستور وزیر دربار بیرون نمیآمد و رجال خوشنام و استخواندار از هر طبقهای که بودند هر یک به نحوی از ساحت مجلس اجبارا دور شدند.10
به طور کلی، در دوره وزارت عبدالحسین تیمورتاش (سالهای 1304ـ1311) عملا سرنوشت انتخابات دورههای ششم تا نهم مجلس شورای ملی را او رقم میزد. وی با کمک اطرافیانش بر مجلس سیطره کامل داشت و با اقدامات خود مهمترین نماد مشروطه، یعنی مجلس، را بیش از پیش تضعیف کرد.
تیمورتاش تا سال 1311، مجری سیاستهای انتخاباتی رضاشاه بود
مراسم میهمانی در محوطه کاخ سعدآباد با حضور رضاشاه و سفرای خارجی مقیم ایران
شماره آرشیو: 124051-275م
پی نوشت:
1. مظفر شاهدی، «درباره مجالس شورای ملی (1357-1285)»
2. از دوره اول تا پنجم سیاستمداران، و افراد ملی و مورد احترام مستقل، به دلیل مشارکت مردم وارد مجلس میشدند، اما از دوره ششم همه چیز انتصابی شد.
3. با قطعیت میتوان گفت در عرصه قوه مقننه، کل عملکرد رضاشاه منفی بوده و به ضرر دموکراسی نوپای ایران تمام شده است. رضاشاه بیشتر به قوه مجریه اهمیت میداد و اعتقاد داشت هر آنچه دولت به عنوان لایحه به مجلس ارسال میکند، مجلس صرفا باید تأیید کند.
4. میدانداری و یکهتازی تیمورتاش تا سال 1311 بیشتر دوام نداشت و وی مورد بیمهری رضاشاه قرار گرفت. وی در این سال، رسما از وزارت دربار برکنار و به اتهام سوءاستفاده مالی و ارتشاء به جریمه مالی، محرومیت از حقوق اجتماعی و حبس محکوم گردید و سرانجام در 9 مهر سال 1312 در زندان قصر به قتل رسید.
5. داریوش رحمانیان، ایران بین دو کودتا، تهران، سمت، 1395، ص 90.
6. اسنادی از انتخابات مجلس شورای ملی در دوره پهلوی اول، به کوشش یعقوب آژند و دیگران، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1378، صص 65-67.
7. سیدحسن تقیزاده، زندگی طوفانی (خاطرات سیدحسن تقیزاده)، به کوشش ایرج افشار، تهران، علمی، 1368، صص 209 و 363.
8. انتخابات مجلس در دوره رضاشاه (1311-1305) به روایت اسناد وزارت دربار، تهران، مرکز اسناد ریاست جمهوری، 1377، ص 7.
9. داریوش رحمانیان، همان، ص 92.
10. ناصر نجمی، بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، انتشارات انیشتین، 1373، ص 128. https://iichs.ir/vdce.x8vbjh8ev9bij.html