در ماجرای کشف حجاب اغلب پژوهشگران تاریخ بر سفر رضاشاه به ترکیه به عنوان یکی از عوامل مؤثر تأکید دارند، اما شواهدی هست که این دیدگاه را به چالش میکشد
هفدهم دیماه 1314 وقتی کشف حجاب زنان ایرانی به صورت رسمی با تشریفات و بهاجبار صورت گرفت و از 1 فروردین 1315 آغاز شد، اغلب نزدیکان برجسته و مستقل رضاشاه برکنار، بازداشت یا در زندان به قتل رسیده یا ترور شده بودند. بااینحال، کشف حجاب زنان تنها یک مصداق عینی از اتحاد میان روشنفکران با رضاشاه بود که پیش از این مبانی فکری آن را در قالب تجددگرایی و مثل «غرب شدن» مطرح کرده بودند.
آنها گمان میکردند تغییر ظاهر ایرانی و پوشش اروپایی داشتن میتواند شاهدی بر همگونگی جامعه ایرانی با جوامع اروپایی باشد. به نظر میرسد در میان عوامل گوناگون در شکلگیری کشف حجاب، روشنفکران بیشترین سهم را به عنوان زمینهسازان و مشوقان این سیاست بر عهده داشتند. هرچند هنگام ثمر دادن آن در سال 1314 اغلب آنان از منجی برساخته خود نومید شده بودند.
پیشینه کشف حجاب
در 17 دیماه 1314، مجالس دولتی و مجالسی که به ترغیب دولت برپا شده بود در سراسر کشور، آزادی زنان ایران را که به کشف حجاب اجباری تعریف و محدود شده بود، جشن گرفتند. از این تاریخ به صورت رسمی اعلام شد استفاده از چادر و هر چارقد یا سرپوشی به جز کلاههای اروپایی ممنوع است. پس از آن؛ متخلفان مورد حمله نیروهای شهربانی قرار گفته و در ملاء عام چادر یا چارقدشان با فحاشی از سرشان کشیده و پاره پاره میشد.1
هرچند این سیاست در سال 1314 اجرا شد، سالها پیش از آن، فکر برداشتن حجاب در خاندان سلطنتی شکل گرفته بود؛ برای مثال در سالهای 1306 و 1307 ملکه در عین ترویج لباس دکلته، از چادر نماز منع میکرد.2 حتی تغییر حجاب از سال 1307 همزمان با قانون متحدالشکل کردن لباس مطرح شد، اما به دلیل حساسیت جامعه، جدی گرفته نشد و از سال 1307 حالتی غیررسمی به خود گرفت تا اینکه در سال 1314 که به صورت رسمی اعلام و اجرا شد.
عوامل مؤثر بر کشف حجاب
در ماجرای کشف حجاب اغلب پژوهشگران تاریخ بر سفر رضاشاه به ترکیه به عنوان یکی از عوامل مؤثر تأکید دارند، اما برخلاف این تصور شواهد نشان میدهد پیش از آن و در سال 1310 مقدمات تهیه لباس جدید برای بانوان فراهم شده بود.3 همچنین زمینه فکری و تبلیغاتی آنچه آزادی زنان میخواندند در دومین کنگره زنان شرق در ایران در سال 1311 تدارک دیده شده بود.4
به نظر میرسد سفر شاه به ترکیه (12 تیر تا 18 مرداد 1313) فقط او را در این مسیر ثابتقدمتر کرد. رضاشاه در تنها سفر خارجی خود به ترکیه در سال 1313 با سیاستهای ضد اسلامی آتاتورک آشنا و مجذوب مدرنیزاسیون او شد. رضاشاه در این سفر چنین برداشت کرد که در قیاس با آتاتورک و جامعه ترکیه، او و ایران، عقبمانده است؛ چنانکه به مستشارالدوله صادق، سفیر کبیر ایران در ترکیه، میگوید: «هنوز عقب هستیم و فورا باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصا زنان اقدام کنیم».5
همین موجب شد تا رضاشاه پس از بازگشت به ایران انگیزه بگیرد و به رفع حجاب زنان و شرکت دادن آنها در کارهای اداری و اجتماعی بپردازد و در مرحله نخست علیاصغر حکمت، وزیر معارف، را در جریان دقیق تصمیم خود گذاشت. حکمت نیز مسئولیت تهیه برنامه منظمی برای فراهم کردن مقدمات کشف حجاب را بر عهده گرفت و اقداماتی چون ایجاد کانون بانوان، تشکیل مجالس وعظ و خطابه، انتشار سلسله مقالات نظم و نثر در جراید و اداره مدارس ابتدایی به صورت مختلط تا سال چهارم را صورت داد.6
همچنین رضاشاه تقریبا یک ماه پیش از کشف حجاب در تاریخ 11 آذر 1314 به محمود جم، رئیسالوزرا، گفت: «نزدیک دو سال است که این موضوع ــ کشف حجاب ــ سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصا از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که "پیچه" و "حجاب" را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلا چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است».7
به گفته ویلیام سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران، رضاشاه در اواخر دوران سلطنت خود بیش از پیش فریفته تمدن غربی شد و نزدیکی او به تمدن غرب به فاصله بیشتر او از روحانیت منجر گردید. در نهایت نیز چون با «مقاومتهایی از طرف روحانیون مواجه شد تصمیم به مقابله با آنها گرفت» که یکی از نمودهایش کشف حجاب بود.8
ورای اینکه در ماجرای کشف حجاب تمایلات شخص رضاشاه و سفر او به ترکیه نقش داشت، تجددخواهی گروههایی از روشنفکران که با زندگی غربی آشنا شده بودند نیز بر این جریان مؤثر بود. این افراد اشاعه تجددخواهی را به مثابه راهکاری برای حل مسائل جامعه عقبمانده ایرانی توصیه میکردند. هرچند تغییر در ظاهر و تقلید از اروپا خیلی پیشتر از این و از زمان ناصرالدینشاه شروع شده بود، اما شکل رسمی و گستردهای نداشت. بعدتر در زمان مشروطه و رضاشاه با ترویج تجددخواهی، زمینههای پوشش غربی و رفع حجاب مهیا شد.
نقش روشنفکران در کشف حجاب
حل مسئله عقبماندگی ایران یکی از محورهای فکری روشنفکران ایرانی است که به پیش از مشروطه و آشنایی آنها با غرب در زمان قاجار باز میگردد. گروهی از این روشنفکران ایده غربی شدن را به مثابه راهکاری برای حل عقبماندگی ایران، تجویز میکردند.
از نظر او [: علیاکبر سیاسی] کشف حجاب و «اروپایی شدن ایرانی» به یک مشکل اجتماعی عمده تبدیل شده است. چون به نظر میرسد «تقلید از ظاهر اروپاییان حتما به پذیرش عقاید اروپایی کمک خواهد کرد؛ و ایرانی، با رها کردن قبای بلند، عبا، کلاه بی لبه، و همه آنچه به نظر میرسید مأمنی برای سنتگرایی باشد، حتما تسلیم پیشروی تمدن غربی خواهد شد و از آن پس خود را بدون شرم یا اجبار به دست آن خواهد سپرد»
به گفته همایون کاتوزیان، مدرنیستهای اروپایی و مقلدان سطحی آنها در کشورهای در حال توسعهای چون ایران در امور علمی کلگرا و در امور اجتماعی همگونگرا هستند. از این منظر، روشنفکران تجددخواه ایرانی یا شبهمدرنیستها چون دچار از خودبیگانگی و عقده حقارت ملی بودند تمامی تلاش خود را برای خلق صحنههایی هرچند نمایشی برای نشان دادن همگونی جامعه ایرانی با غرب کردند. در این میان در کنار عقبماندگیهایی که جامعه ایرانی بدان دچار بود، کشف حجاب یا تغییر اجباری لباس سنتی در زمان رضاشاه اعمال شد که از آن به پیشرفت اجتماعی تعبیر میگردید.9
درواقع روی اجرای سیاست کشف حجاب، اجماعی میان روشنفکران با شاه شکل گرفته بود که حول مطلوبیت مدرنیزاسیون و تقلید از ترکیه پیش میرفت. همین هم موجب شد تا روشنفکران با ترویج حجاب به عنوان مانع ترقی ایران، زمینههای کشف حجاب را فراهم کنند.10
درواقع این گروه، پشتوانه فکری لازم را جهت اصلاحات مدرن پهلوی، فراهم کردند؛ برای مثال در سالهای ابتدایی سلطنت رضاشاه، تبلیغات بر ضد حجاب را به اوج رساندند؛ چنانکه در روزنامه «ایران جوان»، که متشکل از جوانان فرنگدیده و از اروپا برگشته بود که بعدتر امور حساسی را در کشور به دست گرفتند، مبارزه پیگیری بر ضد حجاب با عنوان «نامههای بانوان» آغاز شد. همچنین در نشریه «عالم نسوان»، تأثیر اندیشه غربی و تجددخواهی در قالب مقالاتی با عنوان تعدیات به حقوق زنان مطرح میگردید. هرچند برخی از آنها در ابتدا اذعان میکردند قصد برانداختن حجاب را ندارند، پس از مدتی دلیل تمامی محرومیتها و بیتوجهیها نسبت به زنان، حجاب دانسته شد و احقاق حقوق و موقعیت اجتماعی زنان، به رفع حجاب محدود گردید.11
آنها حتی پس از کشف حجاب به حمایت از آن پرداختند و از روز 17 دی به عنوان ورود ایران به یک مرحله جدید از حیات اجتماعی یاد کردندکه در آن، سند آزادی زنان ایران صدور یافت و زن ایرانی وارد عرصه سعی و عمل شد.12 در این میان برخی بر این باور هستند که علیاکبر سیاسی از طراحان و مشوقین کشف حجاب است؛ درحالیکه محمود جم و حکمت نیز بر مبنای شواهدی سعی دارند هر کدام به گونهای افتخار طراحی کشف حجاب را از آن خود کنند.13
سیاسی به عنوان یکی از شخصیتهای باورمند به شبهمدرنیسم و تجددخواهی، حامی سیاستهای رضاشاه و بهویژه کشف حجاب بود. از نظر او کشف حجاب و «اروپایی شدن ایرانی» به یک مشکل اجتماعی عمده تبدیل شده است؛ چون به نظر میرسد «تقلید از ظاهر اروپاییان حتما به پذیرش عقاید اروپایی کمک خواهد کرد و ایرانی، با رها کردن قبای بلند، عبا، کلاه بیلبه، و همه آنچه به نظر میرسید مأمنی برای سنتگرایی باشد، حتما تسلیم پیشروی تمدن غربی خواهد شد و از آن پس خود را بدون شرم یا اجبار به دست آن خواهد سپرد و به واقع هم به نظر میرسد که او با پوشیدن کت کوتاه و کلاه لبهدار راحتتر به سوی ترقی و تجدد حرکت خواهد کرد».14
این نگاه از سوی روشنفکرانی چون حکمت، وزیر معارف، نیز پیگیری و حمایت شد. حتی تقلید از ظواهر آنچنان اغراقآمیز بود که مخبرالسلطنه هدایت هنگام صحبت کردن درباره متحدالشکل کردن لباس15 و کشف حجاب16 از تمدن «بولوارها» یا «بولواری» نام میبرد. از این منظر این رویه، نمود عینی تقلید ظاهری از غرب است. او دراینباره میآورد: «روزی به شاه عرض کردم تمدنی که آوازهاش عالمگیر است، دو تمدن است: تمدنی که مفید است و قابل تقلید، تمدن ناشی از لابراتوارها و کتابخانههاست. یکی هم تمدن بولوارها. گمان کردم به این عرض من توجهی فرمودهاند، آثاری که بیشتر ظاهر شد تمدن بولوارها بود که به کار لالهزار میخورد و مردم بیبندوبار خواستار آن بودند».17
اظهارات هدایت نشان میدهد در میان دولتمردان آن عصر، سیاستمداران سنتی چون او یا حتی صدرالاشراف، مخالف کشف حجاب بودند. البته در میان روشنفکران نیز برخی چون مصدق با آزادی زنان به شیوه رضاشاه مخالف بودند.18
در مجموع، زمینه کشف حجاب خیلی پیش از سال 1314 فراهم شده بود و در این سال تنها به صورت رسمی اجرا و اعلان شد. در این میان، روشنفکران در زمینهسازی، حمایت، تبلیغات و اجرای آن نقش داشتند. در واقع اجماع شکلگرفته میان رضاشاه و روشنفکران حول مدرنیزاسیون و استبداد مطلقه موجب شد کشف حجاب به عنوان راه حلی برای عقبماندگی ایران دنبال شود. به تعبیر دیگر زمانی که روشنفکران، اندیشه تجددخواهی خود را در قالب نشریات رواج دادند رضاشاه نیز موفق شد برنامههای ضدمذهبی خود از جمله کشف حجاب را در قالب قوانین تنظیم کند.
یکی از زنان لر پس از واقعه کشف حجاب و هنگام دیدار با رضاشاه
شماره آرشیو: 123940-275م
پی نوشت:
1. محمدعلی همایون کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، نشر مرکز، 1389، ص172.
2. مهدیقلیخان (مخبرالسلطنه) هدایت، خاطرات و خطرات، توشهای از خاطرات شش پادشاه و گوشهای از دوره زندگی من، تهران، زوار، 1364، ص 407.
3. همان، ص 407.
4. فاطمه استاد ملک، حجاب و کشف حجاب در ایران، تهران، عطایی، بیتا، ص 112.
5. حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ج 6، تهران، امیرکبیر، 1358، ص 157.
6. امیرمسعود شهرامنیا و نجمه سادات زمانی، «علل و پیامدهای شکلگیری پدیده کشف حجاب در دوره پهلوی»، تحقیقات تاریخی، سال بیست وسوم، دفتر اول (بهار 1392)، ص 71.
7. حسین مکی، همان، ص 261.
8. ویلیام سولیوان، ماموریت در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 52.
9. محمدعلی همایون کاتوزیان، همان، ص 171.
10. مهدی صلاح، کشف حجاب، زمینهها، پیامدها و واکنشها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384، ص 180.
11. همان، صص 93-94.
12. تجدد ایران، ش 1802 (18 دیماه 1314) به نقل از: مهدی صلاح، همان، ص 181.
13. رک: حسین مکی، همان، ص 261؛ علیاصغر حکمت، سی خاطره از عصر فرخنده پهلوی، تهران، وحید، 1355، ص 101.
14. تورج اتابکی، تجدد آمرانه، تهران، ققنوس، ص 208.
15. مهدیقلیخان (مخبرالسلطنه) هدایت، همان، ص383.
16. همان، ص 407.
17. همان، ص 383.
18. مهدی صلاح، همان، صص 181-182. https://iichs.ir/vdca.anak49nyo5k14.html