کریم سنجابی در سال 1283ش در کرمانشاه متولد شد. شیرمحمدخان صمصامالممالک جد پدری کریم سنجابی و پدرش قاسمخان از رؤسای ایل کرد سنجابی، از پیروان اهل حق (گوران) بودند. ایل سنجابی در منطقه ماهیدشت در حوالی کرمانشاه و قصر شیرین ساکن بوده و علاوه بر تأمین امنیت جاده میان این دو شهر، وظیفه محافظت از سرحدات مجاور خود را نیز از سوی قاجارها بر عهده داشتند. ایل سنجابی از حامیان مشروطه و همچنین در جنگ جهانی اول و تشکیل حکومت مقاومت ملی در کرمانشاه حامی مهم آن بودند.1
سنجابی سیزدهساله بود که ایل سنجابی مورد حمله و تاراج انگلیسیها قرار گرفت. پدرش را اسیر کرده و به بغداد فرستادند. او در 1299ش مصادف با کودتای رضاخان و به همراه
سلیمانمیرزا اسکندری (مؤسس حزب اجتماعیون)، معلم حساب و هندسه خود وارد تهران میشود. در طی هفت سال مدرسه سیاسی (1300-1305ش) و حقوق (1305-1307ش) را به پایان میرساند و در 1307ش و به همراه اولین گروه دانشجویان عازم فرانسه میشود.
سنجابی تا 1313ش و در طی سه سال دوره لیسانس حقوق و سه سال دیگر دکتری خود را به پایان رساند. وی در پاریس با ارائه پایاننامه خود تحت عنوان «اقتصاد روستایی و نظام زمینداری در ایران» موفق به دریافت دکترای دولتی حقوق عمومی از دانشگاه پاریس شد. بلافاصله وی در 1314ش در سمت دانشیاری دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران مشغول تدریس حقوق اداری گردید. پس از به دست آوردن شغل تدریس در سال ۱۳۱۵ با فخرالملوک اردلان، خواهر علی اردلان (وزیر دارایی در دولت موقت
بازرگان) ازدواج کرد. تا سال 1320ش سنجابی علاوه بر تدریس، مسئولیتهای مدیریتی چون معاون اداره کل اوقاف، ریاست اداره حقوقی بانک ملی و نیز ریاست اداره کل آمار و بررسیهای وزارت دارایی و اقتصاد را بر عهده داشت.2 همچنین وی در بین سالهای ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۵ش رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود.
دو دوره فعالیتهای سیاسی
فعالیتهای سیاسی سنجابی را میتوان به دو دوره پهلوی دوم و انقلاب اسلامی تقسیم نمود که فصل مشترک این دو دوره عضویت وی در
جبهه ملی است. با توجه به سابقه اجدادی سنجابی، سیاسیگری وی اجتنابناپذیر مینمود.
دوره پهلوی دوم: اوج فعالیت
سنجابی در این دوره با عنوانهایی چون دبیرکل حزب ایران، وزیر فرهنگ کابینه
مصدق، قاضی ایران در دادگاه لاهه و در ماجرای ملی شدن صنعت نفت ایران، به عنوان دبیر شورای مرکزی جبهه ملی ایران فعال بود.
سنجابی با همراهی دوستانش توانستند سه حزب کبود، پیکار و میهنپرستان را مجاب به ادغام و ایجاد حزب میهن و انتشار روزنامه «رستاخیز» (ارگان رسانهای حزب میهن) نمایند. بعدها در سال 1324ش به علت اینکه «حزب میهن در آن زمان در وضع مالی بسیار ناگواری بود» حزب میهن و حزب ایران ادغام شدند.3 سال بعد و به پیشنهاد
قوام و در بحبوحه ماجرای آذربایجان و کارشکنی روسها پس از پایان جنگ جهانی دوم در خروج از مناطق شمالی ایران، ائتلافی میان حزب ایران با
حزب توده شکل گرفت.
حزب ایران به همراه حزب توده جلساتی منظم با اعضای فرقه دموکرات آذربایجان و حزب دموکرات کردستان برگزار مینمودند. سنجابی در مورد علت این ائتلاف آن را پیشنهاد قوام عنوان میکند: «قوامالسلطنه به ما گفت... شما با تودهایها و با پیشهوریها گرم بگیرید و آنها را نصیحت کنید». سنجابی نتیجه این ائتلاف سیاسی را این گونه توجیه میکند: «این ائتلاف در واقع زمینهای برای پیشرفت همان نظر یعنی سیاست دولت وقت قوامالسلطنه و برای کاری بود که نتیجه نهاییاش تخلیه قوای روس از ایران باشد».4 سنجابی برای تحریک احساسات دینی پیشهوری متوسل به سوگندی میشود که نشان از دقت سیاسی و اعتقادات عمیق دینی وی دارد: «دکتر سنجابی قرآنی از جیب درآورد و آنان را سوگند داد که درصدد و به فکر خیانت به مملکت نباشند».5
دخالت دربار در جریان برگزاری انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی موجب شد تا گروهی نوزده نفره که سنجابی نیز در میان آنها حضور داشت با محوریت محمد مصدق در اعتراض به دخالتهای دولت وقت در ۲۲ مهرماه ۱۳۲۸ در کاخ مرمر متحصن شوند. هرچند این تحصن به سرانجامی نرسید ولی مقدمات تأسیس جبهه ملی در ۲۱ آبان همان سال را فراهم کرد.
با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در 29 اسفند 1329 دولت مصدق در اواسط اردیبهشت 1330 تشکیل و سنجابی به عنوان وزیر فرهنگ معرفی شد. در پاییز 1330ش سنجابی از وزارت فرهنگ استعفا میدهد و در جهت تقویت نیروهای ملی با عنوان نماینده مردم کرمانشاه در اوایل 1331 وارد مجلس هفدهم میشود. در خرداد ۱۳۳۱ با بالا گرفتن اختلافهای ایران و انگلستان، پرونده نفت به دادگاههای بینالمللی کشانده شد و دکتر سنجابی، قاضی اختصاصی ایران، به همراه آرنولد مک نایر (نماینده انگلیس) در میان قضات نهگانه دادگاه لاهه در پرونده نفت ایران و انگلیس قرار میگیرد. اما تلاشهای سنجابی و نهضت ملی بدون نتیجه بود تا آنکه نهایتا به کودتای 28 مرداد ختم شد.
پس از کودتا و سقوط دولت مصدق، سنجابی در تهران و به مدت هجده ماه مخفی بود تا اینکه در نهایت با هماهنگی دکتر علیقلی لقمان ادهم، پزشک معالج سنجابی، درخواست عفو (سنجابی) مطرح شد. لقمان خواهرزاده حشمتالدوله والاتبار از افراد نزدیک به محمدرضا پهلوی بود که به عنوان عیدی خواستار عفو سنجابی شد.6 اما با تصویب قرارداد
کنسرسیوم پس از کودتا، سنجابی همراه مهدی بازرگان و تعدادی دیگر بیانیهای را علیه آن امضا میکنند. به همین واسطه شاه دستور میدهد آنها را از دانشگاه اخراج کنند. ایشان پس از اخراج، شرکت مهندسی «داد» مخفف دوازده استاد اخراجی دانشگاه را تشکیل میدهند. یکی از استادان کنار میکشد و «داد» به «یاد» تبدیل میشود.
سنجابی پس از این حوادث به دانشگاه بازگشت و تا سال ۱۳۳۸ فعالیت سیاسی نداشت تا اینکه با فشارهای جان اف کندی به شاه برای ایجاد فضای دموکراتیک، فضای سیاسی محیای ایجاد جبهه ملی دوم در 30 تیر 1339 خورشیدی گردید. سنجابی بر خلاف نظر مصدق طرفدار تبدیل جبهه ملی به عنوان حزب و سازمانی واحد بود.7 جبهه ملی در دیماه ۱۳۴۱ نخستین و بزرگترین کنگره خود را با حضور ۱۷۰ نفر از منتخبین حوزههای خود از سراسر کشور برگزار کرد. در بهمن همان سال به دلیل اعتراض این جبهه به برنامه همهپرسی انقلاب سفید شاه و ملت جمعی از اعضای آن دستگیر شدند. این دستگیری با ممنوعیت فعالیت جبهه ملی همراه بود. با توجه به این مشکلات و اختلافات داخلی این جبهه، در اوایل سال 1343 انحلال آن اعلام گردید.
پس از اعلام ارتداد جبهه ملی توسط امام خمینی(ره) و دستگیری برخی از اعضای جبهه ملی، سنجابی همراه همسرش از ۲۵ خرداد 1360، به مدت چهارده ماه مخفی بود و سرانجام در 6 مرداد 1361 از ایران خارج و راهی آمریکا شد
سنجابی تا اواخر شهریور 1342 در زندان قزل قلعه بازداشت بود.8 او پس از آزاد شدن از زندان درخواست بازنشستگی کرد و به آمریکا عزیمت نمود. وی در سال ۱۳۵۰ به ایران بازگشت و در اولین اقدام عمده در ۲۲ خرداد 1356 به همراه داریوش فروهر و
شاپور بختیار نامه سرگشاده معروفی به شاه نوشته و او را از ادامه سیاستهای استبدادیاش بر حذر داشتند. همچنین در پاییز همان سال سنجابی به عنوان یکی از اعضای کمیته مرکزی در همراهی با سایر دوستانش، اعلام موجودیت جبهه ملی چهارم را در 28 آبان 1356 اعلام نمود. در ادامه سنجابی در آبان ۱۳۵۷ با همراهی بنیصدر به دیدار امام خمینی(ره) رفت. در پایان این دیدار سنجابی طی بیانیهای سهمادهای در 14 آبان 1357 سلطنت شاه را «فاقد پایگاه قانونی و شرعی» و حکومت پس از شاه را «حکومت ملی ایران ... بر اساس موازین اسلام و دموکراسی و استقلال» معرفی نمود.
سنجابی پس از بازگشت دستگیر شد و بلافاصله پس از آزادی در 18 آذر در راهپیمایی عظیم تاسوعا و عاشورا که از سوی جبهه ملی و به دنبال اعلامیه امام خمینی در 19 آذر 1357 برگزار شد، شرکت نمود. بعدها شاه وی را نزد خود فراخوانده و به وی پیشنهاد در دست گرفتن حکومت را میکند. پس از پیشنهاد خروج شاه از کشور و تشکیل شورای سلطنت از سوی سنجابی، شاه آن را رد کرد و سنجابی عنوان کرد که «در این صورت بنده از قبول مسئولیت معذور خواهم بود».9
دوران انقلاب اسلامی: انزوا
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) در اولین اقدام دستور تشکیل شورای انقلاب اسلامی را در دیماه 1357 صادر نمود. نام دکتر سنجابی نیز در لیست دعوتشدگان بود، اما او نپذیرفت. وی در خاطراتش با بیان اینکه سه نفر از روحانیون ــ
آیتالله بهشتی،
مطهری و منتظری ــ از سوی امام برای عضویت وی در شورا متناوبا با او ملاقات میکردند علت عدم پذیرش عضویت در شورا را چنین بیان میکند: «من به آنها جواب دادم چون با اصل ایجاد شورای انقلاب مخالف هستم... یک حکومت انقلابی و یک شورای انقلابی دو موسسه در مقابل یکدیگر میشوند و همدیگر را خنثی میکنند»10 اما برخلاف گفتههای سنجابی، مهندس بازرگان علت عدم عضویت وی را حضور خودش ــ بازرگان ــ در شورای انقلاب ذکر میکند. به گفته وی، سنجابی زمانی که توسط آیتالله مطهری برای عضویت در شورا دعوت شد چون که نام وی ــ بازرگان ــ را در ترکیب شورای انقلاب شنید از عضویت در آن خودداری کرد.11 این اختلاف را میلانی، نخستین اختلاف عمده میان انقلابیون لیبرال در ائتلاف ضد شاه میداند.12
با تشکیل دولت موقت، مهندس بازرگان دکتر سنجابی را به سمت وزیر امورخارجه برگزید. اما ایشان در 26 فروردین 1358، پس از 55 روز از سمت خویش استعفا کرد. بنا بر گزارشهای روزنامه «کیهان» عواملی چون اختلافات سنجابی با ابراهیم یزدی و بازداشت فرزند آیتالله طالقانی از مهمترین علتهای کنارهگیری وی بود.13
رخدادهای سالهای آغازین پس از انقلاب موجب تشدید اختلاف میان جریان مذهبی و ملی شد. جبهه ملی ایران تسخیر سفارت آمریکا را محکوم کرد؛ همچنین انتخابات قانون اساسی را نیز تحریم و با آن به دلیل ایجاد حکومتی اسلامی مخالفت نمود. همچنین مخالفت با پوشش اسلامی زنان و نیز لایحه قصاص آنان را در پرتگاه سقوط سیاسی قرار داد. جبهه ملی در ۲۵ خردادماه ۱۳۶۰ و در مخالفت با لایحه قصاص، گروههای اپوزیسیون را به شرکت در راهپیمایی فراخواند. این تجمع با مخالفت امام خمینی(ره) و مرتد خواندن مخالفان احکام اسلامی عملی نشد.
پس از اعلام ارتداد جبهه ملی توسط امام خمینی(ره) و دستگیری برخی از اعضای جبهه ملی، سنجابی همراه همسرش از ۲۵ خرداد 1360، به مدت چهارده ماه مخفی بود و سرانجام در 6 مرداد 1361 از ایران خارج و راهی آمریکا شد. سنجابی در نهایت در تاریخ ۴ ژوئیه ۱۹۹۵، برابر با ۱۳ تیرماه ۱۳۷۴ش در نودسالگی در خانه خود در شهر کاربُندِل در جنوب ایالت الینوی آمریکا درگذشت.