چند سال قبل از وقایع شهریور، رضاشاه به مشهد رفت و در منزل حاج کاظم کوزهکنانی، که از تجار درجه یک بود، وارد شد و او هم ناچار از پذیرایی بود. یک روز رضاشاه که از طرز ساختمان آنجا خوشش آمده بود گفت: حاجی عمارت قشنگی داری، واقعا خوشم آمد...
تهیه و تنظیم: سیدهلیلا موسوی
«چند سال قبل از وقایع شهریور، رضاشاه به مشهد رفت. شاه در منزل حاج کاظم کوزهکنانی، که از تجار درجه یک و ثروتش زبانزد عام و خاص بود، وارد شد و او هم ناچار از پذیرایی بود... یک روز با همراهان خود که کوزهکنانی هم در ردیف آنها بود، در باغ منزل شروع به گردش کردند و رضاشاه که از طرز ساختمان آنجا خوشش آمده بود گفت: "حاجی عمارت قشنگی داری، واقعا خوشم آمد". البته غرض از این تمجید این بود که کوزهکنانی فورا بگوید: اعلیحضرتا قابلی ندارد پیشکش میکنم! ولی حاج کاظم از رندان دهر بود در پاسخ شاه میگوید: قربان، جاننثار خیلی زحمت کشیده تا مورد نظر همایونی واقع شده است. ادای این جمله مثل آبی بود که روی آتش احساسات شاه ریختند و فهمید که تیرش به سنگ خورده است! چند دقیقه بعد کوزهکنانی درصدد برآمد تا کدورتی را که شاه در دل گرفته بود رفع کند؛ برای این کار بهتر از کارخانه سیگار چیزی به خاطرش نرسید. بدین جهت گفت: "اعلیحضرتا، جاننثار اقدام به وارد کردن کارخانجات سیگار کرده و اکنون روزی هزار نفر در آن کار می کنند". حاج کاظم طوری این موضوع را گفت و وانمود کرد که از این کارخانه غرضش خدمت به میهن است و میخواست از این راه مورد لطف شاه واقع شود. رضاشاه که از کوزهکنانی سر قضیه منزل دل خوشی نداشت گفت: چرا هزار نفر را بدون جهت به کار بیهوده واداشتهای؟! تو را به کارخانه وارد کردن چه! حاج کاظم را ترس زیادی فرا گرفت و تا آخرین لحظه توقف شاه خویشتن را پنهان کرد. دو روز بعد رضاشاه به تهران آمد و دستور تهیه کارخانه دخانیات را صادر کرد و سیگار و توتون منحصر به دولت شد و در اولین وهله دستور بستن کارخانه کوزهکنانی را میدهد تا انتقام خود را از مردی که از خواهش او سرپیچی کرده است بگیرد.»1
رضاشاه با تأسیس کارخانه دخانیات و منحصر کردن تولید سیگار و توتون به دولت، انتقام خود را از حاج کاظم کوزهکنانی گرفت
رضاشاه و محمدرضا پهلوی در کارخانه انحصار دخانیات
شماره آرشیو: 130460-275م