English
آرشیو مطالب
تماس با ما
درباره ما
پيوندها
جستجو
جستجوی پيشرفته
۲۹ آبان ۱۳۴۶
نشست رونمایی از کتاب «شاهنامهای برای شاه» برگزار میشود
تنها کسی که از این محاکمه استفاده میکند
جریانهایی که به وزیر اقتصاد ملی دولت مصدق پشت کردند
شکار چریک
تودهچی تودهفروش
26 آبان 1346
چرا دارالترویجیها به مخفیکاری روی آوردند؟
مردِ تاج و تیغ
۲۳ آبان ۱۳۴۶
Toggle navigation
صفحه نخست
نمايشگاه
نمایشگاه عکس
نمایشگاه سند
عکسنگاشت
مقالات
روزشمار
رجال
یادداشت
گفتوگو
اخبار
همایش و نشست
نکتهها و اشارهها
نشریات الکترونیک
بهارستان
نشریه ایام
فیلم و صوت
کلیپمو (کلیپهای مخصوص گوشی همراه)
تازههای نشر
انتشارات
درباره ما
تماس با ما
جستجو
آرشيو برچسب: سال 1357
نمایش خبر در روز :
همه
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۲۹
۳۰
۳۱
ماه :
همه ماه ها
فروردين
ارديبهشت
خرداد
تير
مرداد
شهريور
مهر
آبان
آذر
دی
بهمن
اسفند
سال :
همه سال ها
۱۳۹۲
۱۳۹۳
۱۳۹۴
۱۳۹۵
۱۳۹۶
۱۳۹۷
۱۳۹۸
۱۳۹۹
۱۴۰۰
۱۴۰۱
۱۴۰۲
۱۴۰۳
نوع مطلب :
همه انواع مطالب
خبر
ویدیو
گزارش تصويری
صوت
گزارش
گفتگو
مقاله
یادداشت
بخش :
همه بخشها
نمايشگاه
نمایشگاه عکس
نمایشگاه سند
عکسنگاشت
مقالات
روزشمار
رجال
یادداشت
گفتوگو
اخبار
همایش و نشست
نکتهها و اشارهها
نشریات الکترونیک
بهارستان
نشریه ایام
فیلم و صوت
کلیپمو (کلیپهای مخصوص گوشی همراه)
تازههای نشر
انتشارات
۴ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۳۱
بالاخره نوبت ما هم رسید
[گزارش مقدم رئیس ساواک به شاه] ... مقدم اضافه کرد: «از طریق تلفن شنودی ساواک اطلاع یافتم که همان شب بختیار با ارتشبد جم1 که در پاریس به سر میبرد تماس گرفته و پس از سلام و احوالپرسی، بیمقدمه گفته است: «تیمسار، بالاخره نوبت ما هم رسید.» جم از آن طرف پرسیده بود: «چه اتفاقی افتاده است؟» بختیار گفت: «شاه میرود و وجود شما سخت لازم است. هر طور هست خودتان ...
۴ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۲۵
اینها ژنرالهای بزمی هستند نه رزمی
به ارتشبد ازهاری تلفن زدم و پیام شاه را ابلاغ کردم، ساعت شرفیابی ساعت 11 صبح تعیین شده بود. ساعت 10/30 بود که ارتشبد ازهاری به دربار و یکسره نزد من آمد و از من پرسید چه خبر است؟ گفتم تیمسار خبرها پیش شماست. در این وقت به او گفتم، چرا کاری نمیکنید که کشور آرام بگیرد؟ تیمسار با لحنی آرام، به طوری که کسی نشنود، گفت دیگر کاری از دست ما ساخته نیست، فقط ...
۴ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۱۷
اگر بختیار بخواهد کاری کند دُمش را میگیریم و سر جایش مینشانیم
سپهبد مقدم روز پس از ملاقات اعلیحضرت و بختیار تقاضای شرفیابی کرد و گفت: «خبر ملاقات اعلیحضرت و بختیار به گوش چند تن از نزدیکان و دوستان بختیار در جبهۀ ملی رسیده و بعضی از آنان گمان نمیکردند که بختیار به عنوان کاندیدای نخستوزیری ملاقات کرده است، بلکه به این تصور بودند، که تلاش بختیار بر این است که زمینه را برای نخستوزیری رهبر جبهۀ ملی هموار سازد....
۲ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۰۵
مختصر و مفید از زبان نخستوزیر دولت شاهنشاهی
آنچه در پی میآید برگرفته از مذاکرات جلسه 39 شورای امنیت ملی در تاریخ 13/7/57 میباشد. در این جلسه مسائل مورد بحث بیشتر در مورد دغدغه دولت از پیوستن دانشآموزان به نهضت و انقلاب و نحوه ممانعت از آن و همچنین اتخاذ تمهیدات لازم برای مذاکره با کشور عراق و کویت در جهت مقابله با امام خمینی(ره) و اتخاذ تصمیمات لازم برای چگونگی برخورد با ایشان در صورت آمدن ...
۲۵ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۰۵
روشنفکران حقوقبگیر دربار
ملکه علاوه بر کارهای روزمرۀ دربار، بر بعضی از مؤسسات تشریفاتی ریاست میکرد. در دفتر شهری علیاحضرت در حدود 300 نفر کار میکردند که هر کدام وظایف خاص خودشان را داشتند. عدهای مأمور بودند که خانههای قدیمی با متجاوز از صد سال عمر را شناسایی و پس از ترمیم و بازسازی درهای آنها را به روی مردم باز کنند...
۲۵ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۴۶
آدم زنده که وکیل و وصی نمیخواهد
در روز دهم آذرماه، اعلیحضرت با دکتر احسان نراقی، نظریهپرداز و جامعهشناس ملاقات کردند. دکتر نراقی پیشنهادی به اعلیحضرت داده بود مبنی بر تشکیل شورای سلطنت. اعلیحضرت گفته بودند آدم زنده که وکیل و وصی نمیخواهد. نراقی گفت: «به هر حال، شما باید خودتان را مدتی کنار بکشید.
۲۵ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۴۰
آخر سید کار خودش را کرد
در همین روز [21 آذرماه 1357] تیمسار مقدم هم اجازۀ شرفیابی خواست و خبری داد که بر تشویش و اضطراب شاه افزوده شد. خبری داشت که با اصرار میخواست هر طور هست به اطلاع اعلیحضرت برساند. به ناچار، با ترس و لرز به او اجازه دادم.
۲۲ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۳۱
این رشته سر دراز دارد...
در یکی از ویلاهای هتل دربند یک نفر هندی میزیست که برای خانوادۀ سلطنتی پیشگویی میکرد. ملکه مادر، والاحضرتها، شمس و اشرف و دیگر درباریان به او اعتقاد عجیبی داشتند. شهبانو فرح هم یکی دوبار از پیشگوییهای وی استفاده کرده بودند.
۲۰ دی ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۴۶
جبهه ملی و روشنفکران
پیش از اینکه به سمت رئیس کل تشریفات سلطنتی انتخاب شوم، اجازۀ شرفیابی کار آسانی نبود و کاخ سلطنتی انباشته از درباریان، مقامات رسمی، صاحبان صنایع و بازرگانان بود.
۱۸ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۳۶
مخالفان از من چه انتظاری دارند؟
در یکی از همین روزها بود که وزیر خزانهداری آمریکا که به ایران آمده بود، توسط سولیوان، سفیر کبیر آمریکا، تقاضای شرفیابی کرد. به او وقت دادم و اعلیحضرت خواستند برای آنکه فرصت بیشتری برای صحبت داشته باشند، اجازۀ صرف ناهار بدهم.
۱۵ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۵۲
تفأل شاه به حافظ
اعلیحضرت هر روز دل افسرده و پریشان احوال بر روی صندلی مشرف به کاخ نیاوران مینشستند و مونس ایشان کتاب حافظ بود. روزی از من خواستند تفألی بزنیم که این شعر آمد:
۱۴ دی ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۳۴
خداحافظ اعلیحضرت
افراد خانوادۀ سلطنتی از شهریور ماه 1357 به تدریج ایران را ترک کردند. شاه تنها بود. جالب توجه اینکه، ثروتمندانی که از سوی اعلیحضرت ثروت و قدرت به هم زده بودند، زودتر کشور را ترک گفته بودند...
۱۲ دی ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۲۷
آیا خطایی از ما سر زده؟
اعلیحضرت نزدیک به ساعت ده صبح بود که مرا احضار فرمودند و خواستند سولیوان را احضار کنم و به او اجازۀ شرفیابی دهم. سولیوان در ساعت مقرر به کاخ نیاوران آمد و او را برای شرفیابی آماده ساختم. اعلیحضرت، پس از شرفیابی سفیر، با وی صمیمانه برخورد کردند.
۱۱ دی ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۵۱
اگر به میل خودم بود تا 10 دقیقۀ دیگر میرفتم
سفیر انگلیس برای خداحافظی و استفاده از تعطیلات زمستانی تقاضای شرفیابی کرد. که در هنگام شرفیابی من هم حضور داشتم. سفیر پس از تعارفات معمول، گفت: از این اوضاع دردناک به قدری ناراحتم که ترجیح میدهم دربارۀ آن حرفی نزنم، در این موقع آشکارا میدیدم که زبان سفیر به لکنت افتاده و اشک در چشمانش حلقه زده.
۸ دی ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۰۴
آشنائی با چند تن از دوستان و نزدیکان محمّدرضا پهلوی
در دربار تعدادی آجودان کشوری و لشکری بودند که با رئیس کل تشریفات همکاری میکردند. گفتنی است که این پست از آن پستهای نان و آبداری بود که رجال برایش سر و دست میشکستند. یکی دیگر از وظایفی که آجودانها داشتند، همراهی شاه در مسافرتهای خارج بود.
۶ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۲۲
از پهلویها دوری کن!
احضار دکتر امینی در روز چهارم آبان که مصادف با تولد اعلیحضرت بود، بنا به دستور ایشان هیچ جشنی، حتی خصوصی، در دربار گرفته نشد. در این روز اعلیحضرت بنده را احضار فرمودند و گفتند به دکتر علی امینی بگو به کاخ نیاوران بیاید. من تعجب کردم.
۴ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۱۵
اعدام 5 هزار نفر، تنها راه نجات کشور
دوم آبانماه 1357 در حدود ساعت چهار بعدازظهر دریادار کمالالدین حبیباللهی، فرمانده نیروی دریایی، شرفیاب شد. یک گزارش 30 صفحهای با خود آورده بود. که با اجازۀ اعلیحضرت شروع به خواندن کرد. خلاصه گزارش این بود که به وی اجازه دهند ادارۀ اوضاع کشور را در دست بگیرد...
۲۸ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۳۱
کاری که پدرم نتوانست انجام دهد من میخواهم انجام دهم
روزی شاه از من خواست که به علی دشتی، سناتور و نویسندۀ معروف، اجازه شرفیابی دهم. دشتی پرسید، آیا لازم است لباس رسمی بپوشم؟ من گفتم لباس تیره بپوشید بهتر است. دشتی در ساعتی که برای شرفیابی تعیین شده بود آمد و چون کسی حضور نداشت او را به اتاق شاه راهنمایی کردم تا شاه به طور خصوصی با وی گفتوگو کند.
۱۷ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۴۴
رقیبتراشی رژیم پهلوی برای امام خمینی(ره)
وقتی پس از چاپ عکس آیتالله خمینی دامنۀ تظاهرات بالا گرفت، شاه متوجه آیتالله شریعتمداری شد و دستور داد من و بهبهانیان، رئیس ادارۀ املاک سلطنتی، نزد شریعتمداری برویم و وی را برای مخالفت با آیتالله خمینی تهییج کنیم! ...
۱۵ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۵۲
روزنامه کیهان و بچههای پرشرّ و شور
دامنه تظاهرات هر روز گستردهتر میشد و از تهران و شهرستانها خبرهای ناگوار میرسید. صفحات روزنامهها پر شده بود از خبر تظاهرات مردم تهران و شهرستانها. در همین روزها روزنامۀ کیهان عکسی از آیتالله خمینی در صفحۀ اول درج کرد...
صفحه قبل
|
صفحه بعد
آخرین عناوین
پربيننده ترين
۲۹ آبان ۱۳۴۶
نشست رونمایی از کتاب «شاهنامهای برای شاه» برگزار میشود
تنها کسی که از این محاکمه استفاده میکند
جریانهایی که به وزیر اقتصاد ملی دولت مصدق پشت کردند
شکار چریک
تودهچی تودهفروش
26 آبان 1346
چرا دارالترویجیها به مخفیکاری روی آوردند؟
مردِ تاج و تیغ
۲۳ آبان ۱۳۴۶
بنیانگذار بنیادی که از پایبست ویران است
داماد مورد اعتماد ملکه مادر
چگونگی مواجهه خان زند با قدرتهای خارجی
اقتصاد ایران چگونه در چنبره روسها قرار گرفت؟
کودکانی که از درون دیگ غذا سر درمیآوردند