جنگ جهانی اول زمینه نادیده گرفتن استقلال ایران را فراهم کرده بود. روسیه در نواحی شمالی ایران تاختوتاز میکرد و بخشهایی از این نواحی را به سلطه خود درآورده بود. در این شرایط بود که روحیه عدالتطلبی و مبارزه با استعمار در میرزا، وی را مجاب کرد که در قالب هیئت اتحاد اسلام، گروهی فدایی تشکیل دهد
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکدهتاریخ معاصر؛ هیئت اتحاد اسلام، با آغاز جنگ جهانی اول و تجاوز کشورهایِ استعمارگرِ روسیه، انگلیس و عثمانی به ایران، توسط گروهی از ملیگرایانِ مذهبی، همزمان با شکلگیری نهضت جنگل در شمال ایران شکل گرفت. بانیان اولیه این هیئت، که تماما از میان روحانیانِ سرشناس و خواهان اعتلا و استقلال ایران بودند، با پشتیبانی از جنبش میرزا کوچکخان جنگلی کوشیدند بخشی از اهداف خود را که مهمترین آنها دستیابی به استقلال در سایه اتحاد میان مسلمانان بود، محقق سازند. موضوع این نوشتار کوتاه تأسیس این هیئت و دستاوردهای آن است.
هسته تشکیلات جنگل
از نظر تاریخی، فعالیت هیئت اتحاد اسلام در شهر رشت همزمان با اوجگیری فعالیتهای منتهی به جنبش مشروطهخواهی در تهران شکل گرفت. سیدجلالالدین مدنی دراینباره نوشته است: میرزا طلبه جوانی بود که در اواخر سال 1334ق کمیتهای به نام اتحاد اسلام در حوالی تالش تشکیل داد و همانطور که از عنوان کمیته پیداست، نهضت آنها قبل از هر چیز جنبه اسلامی داشت؛ چراکه میرزا طلبه کوچکی بود که با همان افکار اسلامی مبارزه را آغاز کرده بود.[1]
عدهای بر این نظر هستند که هئیت اتحاد اسلام دنبالهرو سازمان اتحاد اسلام بود. اتحاد اسلام نام سازمانی بود که برخی نویسندگان و مذهبیون همچون سیدجمالالدین اسدآبادی آن را در دهه 1980 بهوجود آوردند و هدف از تشکیل آن، اتحاد دنیای اسلام برای مبارزه با استعمار بود. دولت عثمانی به منظور شکلگیری جبههای متحد در برابر متفقین، این سازمان را تقویت میکرد. سیدجمالالدین اسدآبادی، هرچند به اهداف عالیه خویش نرسید، طرحی را در جهان اسلام پایهریزی کرد که بعدها بناهای عظیمی بر آن استوار شدند؛ برای نمونه در ایران چند تن از رجال سیاسی و روحانیان مشهور مانند سیدمحمدرضا مساوات، سیدمحمد کمرهای، ناصرالاسلام و آیتالله سیدحسن مدرس به فکر ایجاد انجمن یا سازمانی به نام اتحاد اسلام افتادند و تلاشهای فراوانی نیز بهکار بردند، اما سرانجام میرزا کوچکخان توانست با تشکیل هیئت اتحاد اسلام، این آرزو را جامع عمل پوشاند.[2]
سیدجمالالدین اسدآبادی با لباس عربی در مصر،
به اتفاق محمدحسن امینالضرب و چندتن از ایرانیهای همراه وی
شماره آرشیو: 1316-1ع
بعضی از نویسندگان سیاست اتحاد اسلام را یک سیاست نامرئی از سوی دولت عثمانی برای جلب حمایت مسلمانان داخل و خارج امپراتوری میدانند؛ نویسندگانی مانند ابوالحسنمیرزا معروف به شیخالرئیس در رسالهای به نام اتحاد اسلام دراینباره نوشته است: بهترین امید برای حفظ مسلمانان از انحطاط، گردن نهادن آنها به رهبری عبدالمجید، این سلطان فرزانه منورالفکر است که درصدد متحد ساختن جهان اسلام برآمده است.[3] اگرچه از ارتباط هیئت اتحاد اسلام با سازمانهای فراماسون عثمانی سخن گفتهاند، اما حاج احمد کسمایی، از بنیانگذاران و رهبران قدرتمند جنبش، در یادداشتهای خود، وابستگی و ارتباط «جمعیت اتحاد اسلام» را که عنوان اصلی جنبش جنگل بود، با «اتحاد اسلام عثمانی» یا هر حزب و دسته سیاسی دیگر رد کرده است.
وی درباره علت انتخاب این عنوان برای جنبش نوشته است: چون در آغاز کار، جلسات کمیته هفتهای یکبار در رشت آن هم بهطور سری تشکیل میشد و مأموران روس از تشکیل این جلسات آگاه شده بودند، کمیته پیشنهاد کرد که هر هفته در منزل یکی از اعضا، مجلس روضهخوانی تشکیل شود و در پوشش آن اعضای کمیته نیز کار خود را انجام دهند؛ زیرا تشکیل مجالس روضهخوانی و عزاداری آزاد بود. بر این اساس، تصمیم گرفته شد «برای علنی کردن موجودیت کمیته سری و فعالیتهای آن»، نام هیئت اتحاد اسلام بر روی جمعیت گذاشته شود؛ بنابراین، هیئت اتحاد اسلامی که بدینسان با حضور میرزا کوچکخان تشکیل شده بود، وابسته به هیچ سازمان یا جمعیت دیگری به همین اسم یا عنوان نبود.[4] بر اساس این شواهد، «هیئت اتحاد اسلام» نامی بود که از آغاز بر جنبش گذاشته شده بود و مدتها نیز با همین نام خوانده میشد؛ ازاینرو، ارتباطی با اتحاد اسلام عثمانی نداشت و از لحاظ آرمان و ایدئولوژی نیز با آن متفاوت بود. درکل باید در نظر داشت که عنوان اتحاد اسلام مفهوم سیاسی آن، یعنی استفاده از نیروی مسلمانان در برابر قدرتهای متجاوز موردنظر بوده است و همانطور که این عنوان در ایران به معنی پیروی از سیاست عثمانی در میان دولتمردان ایرانی نبود، در میان جنگلیها نیز وابستگی آنان به مقام یا گروه خاصی منظور نبوده است.[5]
جنگ جهانی اول زمینه نادیده گرفتن استقلال ایران را فراهم کرده بود. روسیه در نواحی شمالی ایران تاختوتاز میکرد و بخشهایی از این نواحی را به سلطه خود درآورده بود. در این شرایط بود که روحیه عدالتطلبی و مبارزه با استعمار در میرزا، وی را مجاب کرد که در قالب هیئت اتحاد اسلام، گروهی فدایی تشکیل دهد و در مقابل این تحرکات ایستادگی کند. بدین ترتیب فعالیتهای هیئت اتحاد اسلام فراگیر شد و سپس زمینه تشکیل کمیته اتحاد اسلام نیز مهیا گردید. با گسترش فعالیتهای کمیته اتحاد اسلام، بالاخره آنچه از آن با عنوان حزب جنگل یا کمیته جنگل یاد میشود شکل گرفت. درواقع هیئت اتحاد اسلام، که چندین عالم بنام از اعضای اصلی آن بودند، هسته تشکیلات جنگل بهشمار میآمد.[6] میرزا کوچکخان، که ریاست اجرایی این تشکل دینی را بر عهده داشت، اعتقادش بر این بود که باید در اتخاذ تصمیمات نهایی سخنان عالمان دینی عضو تشکل لحاظ شود. در میان علمایِ عضو هیئت اتحاد اسلام باید از آیتالله صالح ضیاءبری یاد کرد که ریاست عالیه اتحاد اسلام را برعهده داشت. به گفته سیروس غنی، میرزا در آغاز جنگ جهانی اول به رشت برگشت و سازمانی به نام اتحاد اسلامی پدید آورد که هدف آن برقراری حکومت پارلمانی و بیرون راندن روس و انگلیس از ایران بود. کوچکخان در اوج قدرت، حدود دوهزار چریک، زیر فرمان داشت که در گیلان و مازندران فعالیت میکردند. روزنامه آنان خواهان مساعدت اقتصادی به کشاورزان کوچک، احیای اسلام، ابطال همه معاهدههای ناروا و تخلیه خاک ایران از نیروهای انگلیس بود.[7]
میرزا کوچکخان و همراهانش
تفسیر و برداشت جنبش جنگل از اتحاد اسلام بیشتر کاربرد داخلی داشت. با بررسی روزنامه جنگل، ارگان رسمی نهضت، میتوان به ماهیت ملیگرایانه قیام پی برد؛ برای مثال در روزنامه جنگل آمده است: «بهحکم اینکه ما ایرانی هستیم و مسئول و وظیفهدار حفظ این آبوخاک، ایران وطن مقدس ایرانیان، در نظر ما بر تمام بلاد و ممالک اسلامی مقدم است»؛ بنابراین در برنامههای میرزا جایی برای اتحاد اسلام وجود نداشت. قیام میرزا قیامی ملیگرایانه، مذهبی، و ضد استعماری بود. ژنرال دنسترویل در خاطراتش هدف از قیام را آزادی، مساوات، اخوت، ایران مال ایرانیان است و دور باد خارجی معرفی کرده است.[8]
میرزا تلاش بسیاری برای آزادی ایران از دست استعمارگران انگلیس و روس و حتى آلمان کرد و برمبنای همین خواستهای مشترک بود که هیئت اسلام به پشتیبانی از آنها برخاست. اهداف هیئت اتحاد اسلام را میتوان در سه مورد خلاصه کرد:
1. استقلال در پرتو اتحاد: این گروه سعی داشت همگان را در مدار اسلام ناب گرد آورد و از نیروهای خودی دژی مستحکم و استوار در برابر یورش بیگانگان بنا کند؛
2. استقلالطلبی در برابر بحرانها؛
3. اسلامخواهی در روزگار فتنهها.
این جنبش توانست در آن هیاهوى بزرگ، طوفان بنیادبرافکن و خانمانبرانداز و در دل آن شعلههای سرکش و سهمگین، از اسلام سخن بگوید و بر اجرای فرمانها، دستورها و آموزههای آن پاى بفشارد و هیچگونه سستى در این امر مهم را از هیچکس نپذیرد.[9] در ماههای اولیه تشکیل جنبش در سایه هیئت اتحاد اسلام، به نظر میرسید که برخی از اهداف مسلمانان ملیگرا قابل دستیابی است، اما آغاز اختلافات داخلی در جنبش جنگل، قدرت گرفتن دولت مرکزی و نفوذ نیروهای خارجی با دستگیری برخی از چهرههای شاخص جنبش جنگل درنهایت به حیات این نهضت پایان داد.
فرجامِ سخن
سیدجمالالدین اسدآبادی یکی از چهرههای شاخص روحانی است که با هدف آبادانی کشورهای اسلامی، سلاطین و گروههای نخبه این کشورها را موردتوجه قرار داد. یکی از مهمترین آموزههای سیدجمال تأسیس گروهها و فرقههای سیاسی در زیر لوای اشتراکات اسلامی بود تا از این طریق بتواند به افزایش استقلال دولتهای مسلمان یاری رساند. هیئت اتحاد اسلام یکی از این گروهها بود که در میان اعضای اولیه آن میرزا کوچکخان جنگلی توانست با تأسیس نهضت جنگل تحقق اهداف آن را مدنظر قرار دهد. اگرچه فرجام جنبش میرزا کوچکخان چندان قرین موفقیت نبود، اما تأسیس گروهی که ملیگرایی و استقلالخواهی را با استفاده از اشتراکات اسلامی وجه همت خود قرار داده بود، رویکردی بود که تا پیش از آن این چنین موردتوجه قرار نگرفته بود.
پینوشتها:
[1] . سیدجلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1391، ص 154.
[3] . عباس نعیمی، جریانشناسی سیاسی جنبش جنگل، تهران، شرکت چابپخش، 1391، صص 65-66.
[4] . احمد کسمایی و منوچهر هدایتیخوشکلام، یادداشتهای حاج احمد کسمایی از نهضت جنگل، گیلان، کتیبه گیل، 1383، ص 51.
[5] . میراحمد مدنی، جنبش جنگل و میرزا کوچکخان به کوشش محمدتقی میر ابوالقاسمی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی 1377، ص 93.
[6] . علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج 2، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1394، ص 355.
[7] . سیروس غنی، برآمدن رضاخان، برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها، ترجمه حسن کامشاد، تهران، نیلوفر، 1377، صص 83-84.
[8] . علیرضا رسته و دیگران، «هیئت اتحاد اسلام و نقش آن در اتحاد دول محور در جریان جنگ جهانی اول»، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، سال چهاردهم، ش 49 (زمستان 1398)، ص 202.
[9] . محمدصادق مزینانی، «هیئت اتحاد اسلام گیلان»، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ش 111-112 (تابستان 1381)، صص 80-85.