پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ در واپسین روزهای سلطنت پهلوی، شاپور بختیار، پیشنهاد شاه مبنی بر پذیرش نخستوزیری را در حالی پذیرفت که پیش از او چند چهره شناختهشده دیگر از پذیرش این مسئولیت خودداری کرده بودند. بختیار برای اینکه زاویه خود با حاکمیت را نشان دهد بیش از هر چیز بر تعبیر «25 سال گذشته» تأکید میکرد تا نشان دهد او از جریان اپوزیسیونی 25ساله میآید و مخالف دیرینه سیاستهای محمدرضا پهلوی بوده است. با اتخاذ چنین رویکردی از سوی بختیار، این سؤال به ذهن میرسد که دیدگاه امام خمینی(ره) نسبت به نخستوزیر جدید و سیاستهای وی چه بود. در این نوشتار درصدد بودهایم به این پرسش پاسخ دهیم.
مرغ توفان و رویایِ کسب قدرت در روزهای بحرانی
تلاشهای محمدرضا پهلوی برای توافق با رهبران قدیمی و اصلی جبهه ملی بر سر تشکیل دولت ملی و پایان بخشیدن به وضعیت آشفته مملکت بینتیجه ماند؛ زیرا افراد کهنهکاری مانند سنجابی پذیرش نخستوزیری را بدون توافق با شاه درباره فرماندهی کل نیروهای مسلح، ترک کشور و تعیین تکلیف سلطنت با همهپرسی ناممکن میدانستند.1 در این میان بختیار، یکی از رهبران جوان جبهه ملی، که از روحانیان بیشتر از ارتش میترسید، پیشنهاد کرد که اگر شاه به خارج از کشور برود و قول دهد که از این به بعد سلطنت کند نه حکومت و چهارده تن از نظامیان سرسخت از جمله غلامعلی اویسی را تبعید کند، ریاست یک دولت غیرنظامی را برعهده خواهد گرفت. شاه بیدرنگ پیشنهاد را پذیرفت و در 9 دیماه 1357ش، بختیار را به نخستوزیری تعیین کرد.2 بختیار بهرغم نظر مخالف جبهه ملی ایران، این پست را پذیرفت و خود را «مرغ توفان» نامید.
پس از پذیرش نخستوزیری، بسیاری از افراد از طبقه متوسط شهری، روشنفکران، سازمانهای سیاسی چپ، ملیگرا و لیبرال و جریانهای مذهبی از او حمایت نکردند. بااینحال بختیار به اقداماتی دست زد تا مخالفان را راضی کند. وی درحالیکه تصویری از مصدق در پشت سر خود داشت، در تلویزیون ظاهر شد، از سالهای فعالیتش در جبهه ملی سخن گفت، اعلام کرد که «شاه بهزودی برای گذراندن تعطیلات کشور را ترک خواهد کرد و قول داد حکومت نظامی را لغو و انتخاباتی کاملا آزاد برگزار کند. وی طی هفته بعد، چند قرارداد تسلیحاتی را لغو، فروش نفت به افریقای جنوبی و اسرائیل را متوقف و از همه مهمتر اعلام کرد آیتالله خمینی، گاندی ایران، میتواند به کشور بازگردد».3
اما امام خمینی با عقاید اسلامی استوار خود و آشنایی کامل با اوضاع ایران از این تمجیدها تأثیر نپذیرفتند و در پاسخ به سؤال گزارشگر رادیو تلویزیون آلمان، که چگونگی حمایت ایشان را از دولت بختیار پس از خروج موقت شاه، جویا شد، اظهار کردند: «هیچ دولتی را با بودن رژیم سلطنتی قبول نخواهم کرد. هدف، تشکیل جمهوری اسلامی است و برای من از روز روشنتر است که با وضع فعلی در آیندهای نزدیک به آن خواهیم رسید».4 افزون بر این، امام با فراخواندن مردم به اعتصاب و تظاهرات بیشتر اعلام کرد که هر دولت منصوب شاه غیرقانونی است و پیروی از بختیار همانند پیروی از ارباب اوست. آشکار بود که این درخواست و واکنش تند امام خمینی اعتبار دولت بختیار را در میان توده مردم بسیار کاهش داد و درنتیجه تودههای پرشمار مردم نه تنها علیه شاه بلکه علیه نخستوزیر جدید نیز همچنان به تظاهرات ادامه دادند و خواستار استعفای بختیار شدند.
امام خمینی و مخالفت جدی با مصالحه
شاپور بختیار با اینکه نه دوستانش از او حـمایت کردند و نه مردم انقلابی، تصور میکرد با گذشت زمان، تب انقلاب فرو خواهـد نشست و او میتواند قانون اساسی را به اجـرا درآورد و بــا اجـرای آن، مردم انقلابی دیگـر مخـالفتی نخواهنـد کرد و به او متمایل خواهند شد؛ به همین دلیل نیز در فکر آن بود که با امام مصالحه کند. به همین منظور، ابتدا سیدجلالالدین تهرانی، رئیس شورای سلطنت، را به پاریس اعزام کرد تا ضمن دیدار با امام(ره)، نظر ایشان را درباره دولت بختیار جویا شود. خبرگزاری آسوشیتدپرس در 28 دیماه این خبر را اینگونه مخابره کرد: «دولت جدید ایران نمایندهای جهت دیدار با آیتالله خمینی، خطرناکترین دشمن خود، برای صلح با وی به پاریس فرستاد».5
در 29 دی که امام خمینی خواهان برگزاری «همهپرسی» خیابانی برای تعیین تکلیف سلطنت و دولت بختیار شد، تنها در تهران بیش از یکمیلیون نفر به خیابانها ریختند. سیدجلالالدین تهرانی، در 30 دیماه، از مسئولان دفتر امام خمینی در نوفل لوشاتو درخواست کرد تا با امام دیدار کند. این موضوع به اطلاع امام رسید و ایشان نیز اجابت درخواست وی را به استعفایش از عضویت شورای سلطنت منوط کرد؛ زیرا امام این شورا را غیرقانونی میدانست.6 رهبر انقلاب حتی یک گام دیگر فراتر رفت و عنوان کرد که باید سیدجلالالدین تهرانی شورای سلطنت را غیرقانونی اعلام کند. بدینترتیب در 1 بهمن، تهرانی استعفایش از شورای سلطنت را اعلام کرد.7 درنتیجه رئیس شورای سلطنت، فقط ده روز پس از تشکیلش، آن را غیرقانونی اعلام کرد و بدینترتیب ضربهای دیگر بر پیکر دولت بختیار وارد شد.
جلالالدین تهرانی و اردشیر زاهدی
شماره آرشیو: 1979-115ز
رویارویی امام خمینی و بختیار: شکست مرغ توفان
تلاشهای بختیار برای ملاقات با امام(ره) و جلب موافقت ایشان با ابقای دولت خود تا برگزاری رفراندوم درباره نظام سیاسی آینده مملکت نتیجهای نبخشید. شرط امام(ره) برای پذیرفتن بختیار، استعفای او بود. در چنین شرایطی بختیار کوشید با امام خمینی وارد مذاکره شود، ولی امام خمینی نامهای را که بختیار برای ایشان به پاریس فرستاده بود نپذیرفت.8 علت مخالفت امام با بختیار در «غیرقانونی» خواندن حکومت او بود. امام نخستوزیری بختیار را استمرار و تداوم رژیم پهلوی تلقی میکردند و ازاینرو تلاش کردند طرح و نقشه کسانی را که میکوشیدند اینطور نشان دهند که با نخستوزیری بختیار و خروج شاه از کشور، انقلاب ایران به پیروزی رسیده است، خنثی کنند.9
با وجود این، بختیار میدانست که وقتی میتواند دولتی باثبات برقرار کند که با امام خمینی به سازش برسد؛ بر همین اساس میکوشید این تفکر را در میان محافل سیاسی و تودههای مردم القا کند که امام خمینی نسبت به وی و دولت او نظر مساعدی دارد و نتیجه گفتوگوها و توافق درباره آینده سیاسی کشور بر مبنای نخستوزیری وی مثبت است. ارتشبد قرهباغی، که بهطور مرتب با بختیار دیدار و درباره قضایای مختلف با وی مشورت میکرد، از قول بختیار نوشته است: «... نمایندگان ایشان [: امام خمینی] در تهران به من پیشنهاد میکنند که من استعفا بکنم و اطمینان میدهند که مجددا آیتالله خمینی مرا به نخستوزیری منصوب نماید».10
عباس قرهباغی
شماره آرشیو: 103-513ک
اما امام خمینی در همان روزها، در پیامی خطاب به روحانیان تهران و شهرستانها در واکنش به این گونه سخنان، اعلام کردند: «آنچه ذکر شده است که شاپور بختیار را به سمت نخستوزیر من میپذیرم دروغ است، بلکه تا استعفا ندهد او را نمیپذیرم؛ چون او را قانونی نمیدانم. حضرات آقایان به ملت ابلاغ فرمایید که توطئهای در دست اجراست و از این امور گول نخورید. من با بختیار تفاهمی نکردهام و آنچه سابق گفته است که گفتوگو بین او و من [بوده] دروغ محض است. ملت باید موضع خود را حفظ کنند و مراقب توطئهها باشند».11
به این شکل، تلاشهای بختیار در این زمینه نقش بر آب شد. او پس از رد شدن درخواستهایش برای مذاکره و سازش، از فعالیت دست برنداشت و این بار کوشید با فشار به یاران امام، موفق شود از حضور ایشان در کشور جلوگیری کند؛ بنابراین ابتدا از شورای انقلاب خواست مدت دو ماه از مراجعت رهبر انقلاب به کشور جلوگیری کند که با مخالفت امام با این موضوع، عملا آن احتمال منتفی شد.12 او در ادامه هم کوشید برخلاف مواضع اولیهاش، به شیوههای مختلف و بهویژه اقدامات نظامی مانع ورود امام خمینی به کشور شود، امـا خیلی زود دریافت که چنین چیزی دستیافتنی نیست؛ بنابراین پس از مقاومتی مذبوحانه در پی اعلان بیطرفی ارتش صحنه سیاست پرتلاطم ایران را ترک کرد.
نمایی از بستن فرودگاههای کشور برای ممانعت از ورود امام خمینی به ایران
به دستور شاپور بختیار (6 بهمن 1357)
فرجام سخن
امام خمینی از همان ابتدای به قدرت رسیدن شاپور بختیار، موضع سازش نکردن با وی را در پیش گرفتند و با غیرقانونی اعلام کردن نخستوزیر انتخابی شاه، راه را بر هرگونه مشروعیتیابی او بستند. اصرار امام بر غیرقانونی بودن دولت بختیار از این تفکر درست ایشان نشئت میگرفت که دولت بختیار دستنشانده غرب و بهویژه آمریکاست و این دولتها برای مهار نیروی انقلابی مردم و در دست گرفتن دوباره اوضاع کشور از او حمایت میکنند؛ بنابراین بختیار بهرغم اتخاذ تاکتیکهای مختلف، از سازش و مذاکره تا اقدام نظامی، نتوانست در موضع قدرت باقی بماند و پس از 37 روز جدال با مردم و رهبر انقلاب، بهناچار شکست را پذیرفت.
پی نوشت:
1. یرآوند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی، محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1383، ص 647.
2. همان، ص 648.
3. همانجا.
4. سیدروحالله موسوی خمینی، صحیفه امام، ج 5، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1394، ص 355.
5. ابراهیم یزدی، آخرین تلاشها در آخرین روزها، تهران، قلم، 1363، ص 129.
6. خاویر گرِرو، دولت کارتر و فروپاشی دودمان پهلوی، ترجمه غلامرضا علی بابایی، تهران، کتاب پارسه، 1397، ص 280.
7. ابراهیم یزدی، همان، ص 131.
8. همان، ص 370.
9. عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 2، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 605.
10. عباس قرهباغی، اعترافات ژنرال، تهران، نشر نی، 1363، ص 295.
11. سیدروحالله موسوی خمینی، همان، ص 536.
12. روحالله حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه (بهمن 1356 تا بهمن 1357)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص 786. https://iichs.ir/vdcbzsb5.rhb8zpiuur.html