پای پرتغالیها ابتدا به هند باز شد و سپس خلیج فارس را در کانون توجه قرار دادند. هدف پرتغالیها تسلط بر هندوستان و استفاده از زمینه تجارت شرق بود که با تسلط عثمانیها بر عراق و شام این راه به سوی اروپاییان بسته شده بود. البته دلایل دیگری نیز برای این امر ذکر میکنند
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ قدرتهای جهانی در تاریخ به صورت مستمر در پی آن بودند تا با گسترش دامنه و حوزه نفوذ و مناطق تحت سلطه خود، گوی سبقت را از یکدیگر بربایند و در رقابت با هم، دست بالا را پیدا کنند. در واقع یکی از مسائل عمده در حوزه رقابت میان ابرقدرتها موضوع گسترش نفوذ است که غالبا با افزایش قدرت یکی به ضرر دیگری همراه است. بااینحال اگر بخواهیم از حالت نظری خارج شویم و به موارد و مصدایق این مسئله اشاره کنیم، مثالهای مختلفی را میتوان در این زمینه ذکر کرد. از رقابت استعمارگران اروپایی در حوزه جنوب شرق آسیا تا خاورمیانه و آمریکای لاتین.
در این میان در چند سده اخیر منطقه خلیج فارس یکی از مناطقی است که در پیرامون مرزهای آبی و خاکی کشورمان همواره مورد نظر قدرتهای استعمارگر اروپایی بوده است و این کشورها تلاش کردهاند به هر صورتی در این منطقه راهبردی برای خود جایگاهی بهدست آورند. شاید بتوان گفت نقطه سرآغاز این ماجراجویی دوران صفویه است؛ مقطعی که در ایران گاه پادشاهی مقتدر همچون شاه عباس را بر تارک خود میبیند و گهگاه منازعه میان جانشینان، ضعف و عقبماندگی دولت مرکزی را با خود به همراه دارد.
نقشه ایران در دوره صفویه
آنچه پای استعمار را به خلیج فارس باز کرد
شاید بتوان گفت پیشرفتهای علمی و در نهایت اکتشافات جغرافیایی بود که سبب شد مناطقی همچون خلیج فارس برای قدرتهای جهانی در دوران مدرن اهمیت پیدا کند. در واقع پیشرفت علمی بشر و درنوردیدن مرزهای آبی توسط بزرگترین قدرتهای نظامی و آبی جهان سبب شد اهمیت خلیج فارس بیش از پیش برای رهبران سیاسی روشن شود. منطقه خلیج فارس فارغ از اینکه امروزه به خاطر نفت و گاز و سایر منابع فسیلی آن شناخته میشود همواره از اهمیت راهبردی برخوردار بوده و به نوعی جهان شرق را به دنیای غرب متصل کرده است. در واقع در تاریخ از طریق این مسیر بود که تجارت مروارید، ادویه، پارچههای زربافت و ابریشم میسر میشد.[1]
بعد از اکتشافات جغرافیایی اروپاییان در نقاط مختلف جهان، منطقه خلیج فارس پذیرای دریانوردان و کاشفان اروپایی شد و البته این آغاز عصر استعمار نیز بود. این روند از قرن شانزدهم میلادی آغاز شد و بهتدریج ادامه پیدا کرد. دلیل توجه اروپاییها به این منطقه در دوران صفویه، حضور ترکان عثمانی در منطقه شام و حوزه دریای مدیترانه بود. همین امر اروپاییان را بر آن داشت تا به دنبال راه جایگزینی برای دستیابی به کالاهای شرق بهویژه ادویه باشند. در واقع بعد از سقوط حکومت بیزانس و قدرت گرفتن امپراتوری عثمانی و تسط ترکان بر منطقه شام، خلیج فارس به عنوان یک آبراه جانشینی برای دریای مدیترانه بود تا به این ترتیب دنیای غرب را به جهان شرق متصل سازد. البته مسیر خشکی نیز وجود داشت؛ مسیری که از روسیه و ایران میگذشت و به شرق آسیا میرسید، اما به دلیل ناامنی راه و وجود دزدان و راهزنان نمیشد بر روی آن حساب کرد. این امر بهویژه از آن رو مهم تلقی میشد که غربیها تجارت پرسودی با دنیای شرق داشتند و همین امر میطلبید که توجه و تمرکز خود را بر منطقه خلیج فارس قرار دهند.[2]
یکهتازیهای اولین قدرت استعماری در خلیج فارس
در این میان، نخستین کشور استعمارگر که توانست به منطقه دسترسی پیدا کند کشور پرتغال بود؛ قدرتی اروپایی که چشم طمع به بسیاری از جزایر موجود در منطقه خلیج فارس داشت و عزم آن را داشت تا سیطره دریایی خود را بر منطقه بگستراند. پای پرتغالیها ابتدا به هند باز شد و سپس آنها خلیج فارس را در کانون توجه قرار دادند. هدف پرتغالیها تسلط بر هندوستان و همانگونه که اشاره شد استفاده از زمینه تجارت شرق بود که با تسلط عثمانیها بر عراق و شام این راه به سوی اروپاییان بسته شده بود. البته دلایل دیگری نیز برای این امر ذکر میکنند از جمله تبلیغاتی که جهان مسیحی قصد داشت در دنیای شرق انجام دهد و مردمان این منطقه را به کیش و آیین خود درآورد، اما در کل مهمترین عاملی که پرتغالیها و سایر اروپاییان را به خلیج فارس متمایل کرد مسئله موقعیت ویژه این منطقه برای تجارت بود.[3]
بههرروی با توجه به موقعیت ویژه هند در تولید و تأمین کالاهای مختلف و مسیر حیاتی خلیج فارس برای رسیدن به این منطقه توجه استعمارگران به خلیج فارس دو چندان شد. به عبارت سادهتر تسلط بر خلیج فارس مکمل تسلط بر هند بود و این دو همچون حلقهای ناگسستنی به یکدیگر متصل بودند. دقیقا به همین دلیل بود که بعد از آنکه پرتغالیها از هند و خلیج فارس بیرون رانده شدند انگلیسیها جای آنها را در هر دو منطقه گرفتند و لندن علاوه بر سلطه بر هند و استعمار این کشور، بر منطقه خلیج فارس نیز تسلط پیدا کرد. از یکسو تحولات داخلی در اروپا سبب شد دولتهای این قاره برای تأمین مواد خام، کارگر ارزانقیمت و بازار فروش برای محصولات خود با یکدیگر رقابت کنند و هند یکی از سرزمینهایی بود که این منابع را برای آنها فراهم میکرد و از سوی دیگر خلیج فارس بستر و زمینه مناسبی بود برای تجارت ادویه، ابریشم و مروارید توسط اروپاییان. بدین ترتیب در دوران صفویه شاهد رقابت قدرتهای اروپایی برای تسلط بر این دو منطقه هستیم.[4]
به لحاظ تاریخی این پرتغالی معروف یعنی واسکودوگاما بود که در سال 1497م به اقیانوس هند و خلیج فارس رسید و توانست به شناختی نسبی از منطقه دست پیدا کند. پس از آن، پادشاه پرتغال در سال 1506م تعدادی ناو جنگی به فرماندهی آلبوکرک راهی اقیانوس هند و خلیج فارس کرد. وی به دستور پادشاه پرتغال راهی هندوستان شد تا راههای تسلط بر بازرگانی مسلمانان در دریای عمان و دریای سرخ را بررسی کند. آنها در نبردهایی مسلمانان را شکست دادند و به لیل توانمندی بیشتر بر منطقه خلیج فارس سیادت و چیرگی یافتند. در واقع پرتغالیها به دلیل برتری توپخانهای خود توانستند همه بنادر و سواحل عمان را تصرف و ضربه بزرگی بر پیکر سیاسی و اقتصادی این منطقه وارد کنند و بهسرعت راهی هرمز و مسقط شوند. بدینترتیب، این مناطق زیر سلطه پادشاهی پرتغال قرار گرفتند و خراجگذار این قدرت استعمارگر شدند. در پی این وقایع بود که آلبوکرک ارگی نظامی در هرمز به پا کرد که عامل تضمینکننده تسلط پرتغال بر خلیج فارس در حدود 115 سال بود. این تحولات دقیقا همزمان بود با پادشاهی شاه اسماعیل صفوی که ایران درگیر جنگ داخلی بر سر قدرت بود و نیروی قدرتمندی برای مقابله با پرتغالیها نداشت.[5]
قلعه قدیمی پرتغالیها در جزیره هرمز
شماره آرشیو: 1-827-828الف
اهدافی که هلندیها در خلیج فارس دنبال میکردند
در سال 1602م شرکتهای مختلف هلند که برای تجارت با هند شرقی تأسیس شده بودند با هم ادغام شدند و کمپانی هلند هند شرقی را تأسیس کردند. از این زمان به بعد بود که رقابت سختی بین هلند، پرتغال و انگلستان بر سر تجارت ادویه شکل گرفت و در نهایت کشتیهای هلندی بعد از مغلوب کردن کشتیهای پرتغالی، مسیر را برای تجارت ادویه برای خود باز کردند.[6]
هدف اصلی کمپانی هند شرقی هلند در وهله اول رقابت با کمپانی هند شرقی انگلستان بود؛ به همین دلیل همزمان با حضور انگلیسیها هلندیها نیز درصدد توسعه مناسبات خود با ایران و حوزه خلیج فارس برآمدند. آنها هم قصد بیرون راندن رقیب خود، یعنی انگلستان، از منطقه را در سر داشتند و هم به دنبال یافتن مراکز دیگری برای یافتن کالا بودند؛ در نتیجه قراردادی میان ایران و هلند در زمان شاه عباس به امضای طرفین رسید که نزدیک به یک قرن تداوم داشت. آنها برای رسیدن به هدف خود از هیچ کوششی دریغ نمیکردند، به مقامهای ایران رشوه میدادند، کالاهای ایرانی را گرانتر میخریدند و حتی کالاهای خود را به قیمت ارزانتر میفروختند تا بتوانند در بازار ایران برای خود جای پایی پیدا کنند. البته باید گفت که در همین مقطع انگلیسیها نیز بیکار ننشستند و در سال 1623م کمپانی هند شرقی انگلستان شعبهای را در بندر عباس افتتاح کرد. بااینحال به دلیل موقعیت محکم هلند در ایران، انگلیس برای مدتی از بندر عباس متوجه بندر بصره شد و در آنجا سرمایهگذاری کرد. این روند ادامه داشت تا اینکه وضعیت تجارت کمپانی هند شرقی متعلق به هلندیها رو به ضعف گرایید و در نهایت در سال 1765م بود که میر مهنا، که در برابر کریمخان زند قد علم کرده بود، به سلطه هلندیها پایان بخشید.[7]
مناسبات شاه عباس با انگلستان
با حضور پرتغال به عنوان اولین استعمارگر در منطقه خلیج فارس و با گذشت زمان انگلستان به عنوان رقیبی سرسخت برای این کشور در منطقه مطرح شد. از سال 1600م به بعد بود که انگلستان تلاش کرد به دلایل سیاسی و نظامی بهتدریج به سیطره پرتغالیها در منطقه پایان دهد. نخستین شخص انگلیسی که در سال 1579م به خلیج فارس رسید توماس استفان بود. لندن از قرن شانزدهم وارد حوزه اقیانوس هند شده بود و از اوایل قرن هفدهم بود که تلاش کرد پرتغالیها را از دور خارج کند.[8]
نیروهای ایران و انگلیس در فتح هرمز در سال ۱۶۲۲م
با این هدف بود که انگلستان با شاه عباس صفوی به توافقی رسید و در نتیجه اتحاد این دو، ایران از راه خشکی و انگلستان از راه دریا به جزیره هرمز، که در تصرف پرتغال بود، حمله کردند و پرتغالیها را در سال 1622م شکست دادند. پس از این همکاری، مناسبات شاه عباس با انگلستان رو به گرمی نهاد و وی اجازه تأسیس یک مرکز تجاری در بندر عباس را برای این کشور صادر کرد. با حضور روزافزون انگلیسیها در منطقه بهویژه پس از سلطه بر هند و غارت این کشور، منطقه خلیج فارس برای انگلستان اهمیتی دو چندان یافت؛ ازآنرو که حفظ هندوستان از طریق خلیج فارس هدف راهبردی لندن شد. بااینحال با مرگ شاه عباس و جانشین وی شاه صفی دوران ماه عسل ایران و انگلستان تقریبا به پایان رسید و هلند جای انگلستان را تا حدودی در خلیج فارس گرفت.[9]
[1]. مرضیه بیگیزاده و محمد بصیرتمنش، «چگونگی ظهور و سقوط کشورهای پرتغال، هلند، انگلیس و فرانسه در خلیج فارس»، مجموعه مقالات یازدهمین همایش ملی علمی ـ فرهنگی خلیج فارس، ص 63.
[2]. عبدالحسین نوایی، روابط سیاسی و اقتصادی ایران در دوره صفویه، تهران، انتشارات سمت، 1377، ص 78.
[3]. محمدعلی طرفداری، «حضور نخستین استعمارگران اروپایی در خلیج فارس: سرآغاز رویارویی دو نظام سنتی شرق و بورژوازی غرب»، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، ش 36 (1378)، ص 36.
[4]. مرضیه بیگیزاده و محمد بصیرت منش، همان، ص 65.
[5]. محمدباقر وثوقی، تاریخ خلیج فارس و ممالک همجوار، تهران، سمت، 1384، صص 178-189.
[6]. سرآرنولد ویلسون، خلیج فارس، ترجمه محمد سعیدی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1366، ص 183.