نگاهی به کمپانی هند شرقی اروپایی‌ها؛

ادویه‌ای که افزایش قیمتش سیر تاریخ را دگرگون کرد

«هر رطل فلفل از سه به هشت شیلینگ افزایش یافت.» این خبری بود که خشم انگلیسی‌ها را در پی داشت؛ چراکه تجارت ادویه مشرق‌زمین در دست تجار هلندی بود و آنها اراده کرده بودند قیمت آن را افزایش دهند، اما این موضوعی نبود که دریانوردان ماجراجوی انگلیسی بتوانند آن را بپذیرند و برای دور زدن این اقدام، تصمیم مهمی گرفتند
ادویه‌ای که افزایش قیمتش سیر تاریخ را دگرگون کرد
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ بررسی تاریخ استعمار نشان می‌دهد از قرن هفدهم، کشورهای اروپایی درصدد ایجاد شرکت‌های تجاری با عنوان «کمپانی هند شرقی» به منظور دستیابی به اهداف توسعه‌طلبانه خود در شبه‌قاره هند برآمدند. ایجاد این نهاد در پیشبرد اهداف استعمارگران و تداوم استثمار در شبه‌قاره هند نقش عمده‌ای داشت؛ به‌ویژه کمپانی «هند شرقی انگلیس» که توانست فرایند سلطه انگلیس بر هند را تسهیل و آن را به یکی از اصلی‌ترین مستمعرات این کشور بدل کند. این نوشتار به بررسی چرایی ایجاد این کمپانی‌ها توسط کشورهای اروپایی و چگونگی سلطه این کمپانی بر هند اختصاص یافته است.
 
مرکانتیلیسم؛ اساس نظری کمپانی هند شرقی
مرکانتیلیسم، که مبنای شکل‌گیری ساختار مرکز ـ پیرامون اقتصاد جهانی است،[1] به سیاست آن دسته از کشورهای اروپایی گفته می‌شود که در قرن‌های هفدهم و هیجدهم میلادی، افزایش ثروت ملی، کنترل تجارت کشتی‌رانی و فعالیت‌های صنعتی را راه دستیابی به قدرت می‌‎دانستند. محور اصلی اندیشه‌ مرکانتیلیست‌ها این بود که ثروت ملی باید از طریق ایجاد تجارت نابرابر با کشورهای پیرامونی افزایش یابد. بر پایه همین اندیشه، مواد خام لازم به قیمت پایین خریداری می‌شد و کالاهای ساخته‌شده با قیمت بالا به فروش می‌رفت. چنین سیاستی باعث می‌شد تراز پرداختی به نفع کشورهای مرکز باشد که می‌بایست به‌صورت طلا و نقره به آن کشورها پرداخت می‌شد؛ زیرا انتقال طلا و نقره در آن زمان قدرتی اقتصادی به‌شمار می‌آمد و زمینه قدرتمند شدن این کشورها را فراهم می‌کرد.[2]
 
افزون بر آنچه گفته شد، مرکانتیلیست‌ها بر برپایی شرکت‌های تجاری در مستعمره‌ها تأکید داشتند. آنها برای حفظ و بسط نفوذ خود همواره در پی کسب حمایت دولت‌ها به‌ویژه به انحصار درآوردن بازار کالاهای ساخته‌‌شده خود بودند. اندیشه‌های مرکانتیلیستی در کشورهای اروپایی چون اسپانیا، پرتقال، هلند، فرانسه و انگلستان ملاک عمل قرار گرفت و تأسیس کمپانی‌های هند شرقی توسط فرانسه، انگلیس، هلند و... نمود عینی این امر بود.[3] برای نمونه بازرگانان هلندی که در نقاط مختلف جهان تعدادی شرکت تأسیس کرده بودند سرانجام چندین شرکت بازرگانی خود را در یک سازمان پرقدرت به نام «کمپانی هند شرقی هلند» ادغام کردند.[4] همچنین اقدامات استعماری فرانسه در آسیا زیر سایه فعالیت کمپانی هند شرقی فرانسه آغاز شد. فرانسه این کمپانی را در سال 1664م تأسیس ‌کرده بود و یک مرکز بازرگانی در پوندیشری در ساحل جنوب شرقی هند داشت. در این مقطع فرانسوی‌ها در بسیاری از نقاط هندوستان، رقیب انگلیسی‌ها بودند.[5] بااین‌حال انگلیسی‌ها قبل‌تر از فرانسوی‌ها به فکر تأسیس کمپانی هند شرقی افتادند.
 
تأسیس کمپانی هند شرقی انگلیس
با آغاز اکتشافات جغرافیایی در قرن‌های پانزدهم و شانزدهم میلادی، استعمار اروپایی شکل گرفت. از 1750م همچنان اقتصاد اروپا برمبنای پول و توسعه ارضی آن هم با هدف دستیابی به ثروت و طلای بیشتر تعریف شده بود. ازآنجاکه تجارت آزاد، صدور کالا به بازار سرزمین‌های شرقی و جذب سرمایه و ثروت این مناطق اهمیت یافته بود، تسخیر سرزمین‌های بیشتر به‌ویژه کشورهایی همچون هند که دارای مواد خام طبیعی و منابع عظیم مالی بودند، مهم‌ترین هدف سیاسی دولت‌های قدرتمند اروپایی همچون فرانسه و بریتانیا شد.[6]
 
کمپانی هند شرقی انگلیس
 
انگلیسی‌ها، که استعمارگری را از قرن هفدهم و با تصرف ویرجینیا در سال 1607م آغاز کرده بودند، در نیمه اول سده هفدهم بیشتر متوجه مشرق‌زمین شدند؛ آن هم به دلیل اقدام تجاری هلندی‌ها در افزایش قیمت فلفل از سه به هشت شیلینگ که موجب خشم دریانوردان ماجراجوی انگلیسی شد[7] و آنها را به ورود به تجارت شرق مصمم کرد؛ ازاین‌رو ملکه الیزابت اول با تقاضای آنان در سال 1600م موافقت کرد و به یک شرکت بازرگانی به نام «کمپانی هند شرقی انگلیس» اجازه مخصوصی داد. یک سال پس‌از آن نیز نخستین کشتی کمپانی به فرماندهی لنکستر در 24 ژانویه 1600م به سوی آب‌های شرق به حرکت درآمد و در سال 1603م در بازگشت یک میلیون و سی هزار رطل فلفل با خود به‌همراه آورد.[8] بعد از آن نیز اعزام هیئت‌ها ادامه یافت و کمپانی هند شرقی انگلیس در شهرهای هندوستان از جمله مترس، بمبئی و کلکته مراکز تجاری به‌وجود آورد.[9]
  
با تشکیل کمپانی هند شرقی انگلیس، روابط مستقیم میان بریتانیا و هند آغاز شد و امپراتوری بریتانیا تأسیس دفترخانه‌های تجاری در مناطق مختلف هند و انعقاد قراردادهای تجاری را سرعت بخشید تا موقعیت خود را در هندوستان تثبیت کند.[10] بریتانیا به تبعیت از سیاست اقتصادی روز درصدد برپایی بازارهای مناسب برای توسعه تجارت و صنعت خود در سرزمین‌های آن سوی دریاها برآمد. از این پس، سیاست این کشور در دفاتر تجاری و جنگ و صلحشان تابع افزایش یا کاهش گمرکات بود؛ سیاستی که سیاست‌مداران بریتانیا نیز حامی آن بودند.[11] از نظر آنها وقتی منافع تجاری به خطر می‌افتاد یا می‌بایست از آن دفاع کرد یا این منافع نابود می‌شدند.[12] در همین زمینه شرکت هند شرقی بریتانیا با اهدافی چون تجارت و گسترش آن به‌ویژه در مشرق‌زمین نمونه بارز سیاست و عملکرد جهانی دولت متبوع خود بود. بنابراین هرگونه رقابت خارجی با این شرکت، مقابله با سیاست و حکومت بریتانیا به‌شمار می‌آمد.[13]
 
برای همین وقتی انگلیسی‌ها احساس کردند فرانسه
در هندوستان، منافع تجاری آنها را تهدید می‌کند سیاست خود را در آن منطقه تغییر دادند. سیاست کمپانی قبل از این دوران، جست‌وجو و به‌دست آوردن کنترل سیاسی در هندوستان یا در منطقه خلیج فارس نبود و تنها علاقه ظاهری آنها اشتغال به امور تجاری بود، ولی هنگامی‌که فرانسه سیاست‌های توسعه‌طلبانه خود را در پیش گرفت، آنها نیز تصمیم گرفتند در ابعاد سیاسی نیز مانند ابعاد تجاری، از موقعیت خود دفاع کنند و با اقدامات فرانسوی‌ها به مقابله برخیزند.[14]
 
رقابت‌های مستعمراتی میان انگلیس و فرانسه یکی از دلایل عمده جنگ‌های هفت‌ساله از 1756 تا 1763م میان کشورهای اروپایی شد. این جنگ‌ها در نهایت با برتری انگلستان و پروس پایان یافت. در دوره این جنگ‌ها شرکت‌های هند شرقی فرانسه و بریتانیا مهره‌های اصلی تعیین قدرت در سرزمین هند به‌شمار می‌آمدند.[15] این مقطع، دوران اضمحلال امپراتوری گورکانیان هند بود. سرپیچی امرای محلی و وقوع نهضت‌های مذهبی و ملی ازجمله مارات‌ها و سیک‌ها از یک‌سو و مشکلات ناشی از لشکرکشی نادرشاه به این سرزمین در سال 1739م از سوی دیگر پیش از پیش ارکان رو به زوال این حکومت را متزلزل می‌کرد. در مقابل، شرکت‌های هند شرقی فرانسه و انگلستان با تأسیس کارخانه در شهرهای ساحلی مجاور مدرس و خرید شهرهایی مانند پوندیچری، بخش‌های حیاتی و درخور توجهی از این امپراتوری را در اختیار گرفتند. رقابت جدی میان این دو قدرت اروپایی موجب شده بود در اختلاف میان گروه‌های هندی، انگلیسی‌ها از یک گروه و فرانسوی‌ها از گروه دیگر حمایت کنند، اما دراین‌میان ماجراجویان انگلیسی در هند از حمایت پارلمان و حکومت انگلستان برخوردار بودند درحالی‌که کمپانی فرانسوی از داشتن چنین حمایتی از دولت فرانسه محروم بود. سرانجام پس از سال‌ها مبارزه و کشمکش و شکست فرانسه از بریتانیا در آرکورد، پلاسی و پوندی چری کمپانی انگلیس به‌صورت فرمانروای مطلق هندوستان درآمد.[16] در واقع با پیروزی انگلستان در رقابت‌های مستعمراتی، زمینه برای تسلط انگلستان بر شبه‌قاره هند و نقش‌آفرینی این قدرت در آن فراهم شد.
 
مدتی بعد از کاهش قدرت فرانسوی‌ها، نخست‌وزیر بریتانیا، جرج سوم، کوشش کرد مجلس بریتانیا لایحه‌ای تصویب کند مبنی بر اختیارات و مداخلات دولت در امور کمپانی هند شرقی. براساس این لایحه عملیات، املاک و دارایی‌های کمپانی در شرق به‌طور غیرمستقیم در اختیار مجلس و دربار انگلستان گذارده شد و فقط امور بازرگانی زیر نظر و سرپرستی کمپانی باقی ماند.[17] این مصوبه اقدامی مهم و تاریخی بود؛ زیرا حضور دولت بریتانیا را در حوزه اقتدار کمپانی هند شرقی رسمیت بخشید.
 
سکه کمپانی هند شرقی انگلیس (ضرب‌شده در سال‌های 1803-1808)
سکه کمپانی هند شرقی انگلیس (ضرب‌شده در سال‌های 1803-1808)
 
فرجام سخن
در قرن هفدهم ایده مرکانتیلیسم موجب شد رقابت میان دول اروپایی برای گسترش حوزه نفوذ افزایش یابد. در این شرایط کشورهایی چون هند، که دارای منابع طبیعی بودند، به محلی برای کشمکش و رقابت‌های استعمارگران بدل شدند؛ رقابت‌هایی که در قالب تأسیس کمپانی‌های تجاری و نزاع میان آنها عیان می‌شد؛ چنان‌که کمپانی هند شرقی عنوانی بود برای شرکت‌های تجاری استعمارگران انگلیسی، فرانسوی و هلندی برای توسعه‌طلبی در هند. در این میان، انگلیسی‌ها با تأسیس کمپانی هند شرقی و برخورداری از حمایت دولت متبوع خود چنان عرصه نظر و عمل را به هم دوختند و سیاست سوداگری موفق پیشه کردند که رقبای خود را حذف کردند و در زمانه ضعف حکومت داخلی در هند بر ساختار مرکز ـ پیرامون اقتصادی جهانی حاکم شدند و توانستند در زمانه‌ای که مرکانتیلیسم مبنای رقابت استعماری قدرت‌های اروپایی بود، سلطه خود را بر هند اعمال کنند.

 
پی‌نوشت‌ها
-----------------------------------------------
[1]. حسین سیف‌زاده، نظریه‌پردازی در روابط بین‌الملل، تهران، سمت، 1379، صص 124-126.
[2]. فریدون تفضلی، تاریخ عقاید اقتصادی از افلاطون تا دوره معاصر، تهران، نشر نی، 1372، ص 52.
[3]. حمید حاجیان‌پور، «مرکانتیلیسم؛ بررسی تعامل اندیشه‌های اقتصادی و دگرگونی‌های سیاسی‌اجتماعی سده پانزده تا هجده میلادی»، نامه تاریخ‌پژوهان، ش 18 (تابستان 1388)، صص 23-42.
[4]. عباس‌قلی غفاری‌فرد، تاریخ اروپا از آغاز تا پایان قرن بیستم، تهران، انتشارات اطلاعات، 1388، ص 278.
[5]. همان، ص 277.
[6]. عبدالله شهبازی، زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، ج 1، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1390، صص 72-76.
[7]. ک.م پانیکار، آسیا و استیلای باختر، ترجمه محمدعلی مهمید، تهران، انتشارات روز، 1347، ص 53.
[8]. عباسعلی آذرنیوشه، «نقش کمپانی هند شرقی انگلیس در تشدید کشمکش‌های استعماری (در ایران آغاز عصر قاجار 1750-1850م)»، فصلنامه مطالعات شبه‌قاره، سال ششم، ش 20 (زمستان 1393)، ص 10.
[9]. عباس‌قلی غفاری‌فرد، همان، ص 277.
[10]. کالین کراس، چگونه امپراتوری بریتانیا به زوال گرایید، ترجمه ا.ش زندنیا، تهران، ایران‌زمین، 1360، ص 67.
[11]. آلبر ماله و ژول ایزاک، تاریخ قرن هیجدهم و انقلاب کبیر فرانسه و امپراتوری ناپلئون، ترجمه رشید یاسمی، تهران، دنیای کتاب و علم، 1367، ص 198.
[12]. هارولد ویلسون، نخست‌وزیران انگلیس، ترجمه جلال رضایی‌راد، تهران، گفتار، 1366، ص 11.
[13]. آلبر ماله و ژول ایزاک، همان، ص 197.
[14]. امین عبدالأمیر، منافع بریتانیا در خلیج‌فارس، ترجمه علی رجبی یزدی، تهران، امیرکبیر، 1370، ص 44.
[15]. جواد موسوی دالینی و لیدا مودت، «برتری بریتانیا بر فرانسه در هند مقدمه گسترش اقدامات بریتانیا در خلیج‌فارس»، فصلنامه پژوهش‌های تاریخی، سال پنجاه و چهارم، دوره جدید، سال دهم، ش 2 (پیاپی 38)، تابستان 1397، ص 45.
[16]. همان، ص 46.
[17]. همان‌جا.
https://iichs.ir/vdcfj1d0.w6dmcagiiw.html
iichs.ir/vdcfj1d0.w6dmcagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما