پس از شعلهور شدن آتش جنگ جهانی دوم، انگلستان و شوروی بدون توجه به اعلان بیطرفی ایران، در شهریور 1320 این کشور را به اشغال خود درآوردند. همراه این نیروهای بیگانه، شبح مصیبتی وارد ایران شد که به افلیج شدن تمام بخشهای پویای کشور انجامید
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ پس از شعلهور شدن آتش جنگ جهانی دوم در بخشهای بزرگی از اروپا، ایران طی مکتوبی بیطرفی خود را اعلام کرد. 12 دیماه 1318 روزنامه «دیلی تلگراف» خطر تصرف چاههای نفتی ایران و عراق توسط شوروی را گوشزد کرد. بر این اساس انگلیسیها، که منافع نفتی ایران را در اختیار داشتند، به صورت نامحسوس در اندیشه محافظت نظامی از تأسیسات نفتی ایران فرو رفتند،[1] اما به سبب همکاری با متفقین و درگیری در جنگ در آن مقطع، این امکان برای آنها فراهم نشد.
وزارت خارجه انگلستان، خواستار هوشیاری مقامات ایرانی در مقابل خطر حمله هوایی به نواحی نفتی و تقویت پدافند هوایی شد.[2] از سوی دیگر با توجه به حضور متخصصان آلمانی، تبلیغات آلمانیها علیه انگلیس در ایران شدت یافته و افکار عمومی به ضرر انگلیسیها تغییر کرده بود. بولارد، سفیر انگلستان در ایران، از مطبوعات ایران به دلیل اینکه تصویر جنگ جهانی را به نفع آلمان نشان میدهند شکایت کرد و شاه نیز دستور داد اخبار بنگاه رویتر در ایران منتشر شود و رادیو بیبیسی هم از همین زمان به زبان فارسی کار خود را در ایران آغاز کرد. اقدام بعدی نیز عزل متیندفتری متمایل به آلمانها از نخستوزیری و نصب علی منصور بود که از انگلستان نشان امپراتوری را دریافت کرده بود.[3] اینها اولین درگاههای دخالت انگلیسیها در امور ایران بود.
حمله آلمانها به شوروی، جنگ جهانی را وارد فاز تازهای کرد و شوروی و انگلیس را در جبههای واحد قرار داد. انگلستان باز هم برای حفظ منافع خود در ایران، عراق، دریاهای آزاد جنوب و همچنین هندوستان، دست به کار رساندن آذوقه و تسلیحات از طریق ایران به شوروی شد.[4] دولتهای شوروی و انگلستان همداستان شدند که ایران را برای خروج اتباع آلمانی، که از منظر آنان ستون پنجم آلمان بهشمار میآمدند، تحت فشار قرار دهند.[5]
تصمیم اولیه این دو کشور در قبال ایران، تحریم اقتصادی بود، اما با بیفایده دیدن آن، دو کشور مصمم شدند به اقدام نظامی هماهنگ در ایران دست بزنند.[6] تیرماه 1320، نیروهای انگلیسی برای اشغال آبادان و نفتشاه، به حال آمادهباش درآمدند.[7] پس از یکسری نامهنگاریها و اخطارها سرانجام سحرگاه 3 شهریور 1320، روسها در سه ستون از شمال و انگلیسیها در دو ستون از جنوب وارد خاک ایران شدند. پالایشگاه آبادان و سپس بندر شاپور و هشت کشتی ایرانی به تصرف انگلیسیها درآمد. دو روز بعد اهواز بهشدت بمباران شد و هواپیماهای ایران روی زمین منهدم شدند.[8]
اولین پیامد اشغال ایران توسط انگلیسیها، نمایان شدن بیاختیاری و بیاعتباری حاکمیتی بود که بیست سال قبل توسط انگلستان در ایران تأسیس شده بود. رضاشاه که آورده کودتای انگلیسی 3 اسفند 1299 بود، بیست سال بعد گرفتار امواج سیاستهای استعماری همان کشور شد. تلاش رضاشاه به صورت دیپلماتیک برای پیشگیری و توقف عملیات نظامی و اشغال بینتیجه بود و اعلام بیطرفی هم اعتبار عملی پیدا نکرد. از سوی دیگر توسل و استمداد رضاشاه از آمریکا نیز فایدهای در پی نداشت. با پیشروی روزافزون نیروهای خارجی، اثری از قدرت و مقاومت ارتش 120هزار نفری شاهنشاهی نماند و پادگانها به ارتش مهاجم تسلیم شدند. رضاشاه با امید به انگلیسیها فروغی را به جای علی منصور نشاند. فروغی نیز اعلام آتشبس کرد و تمامی یگانهای نظامی را از اقدام نظامی برحذر داشت. نیروهای انگلیسی بدون توجه به این اعلام دولت ایران، به پیشروی در شهرها ادامه دادند[9] و مناطق نفتی خوزستان، خرمشهر، بندر شاپور، اهواز، بوشهر، بندرعباس و چابهار به تصرف انگلیسیها درآمد.[10] 22 شهریورماه انگلیسیها تهران را تهدید به اشغال کردند و همین امر باعث شد رضاشاه به کنارهگیری از سلطنت با تضمین سلطنت ولیعهد تن دهد.[11]
رژه نیروهای زرهی قوای متفقین در میدان جلالیه و اجتماع مردم (سال 1322)
شماره آرشیو: 559-۸ع
به لحاظ اقتصادی و صنعتی، ایران پس از اشغال در شرایط نامساعد و سختی قرار گرفت. تجارت ایران با آلمان و فرانسه، که از کشورهای دشمن متفقین بهشمار میآمدند، کاملا قطع شد و از این منظر تجار و بازرگانان زیان بسیاری دیدند.[12] از سویی جریان ارسال مواد اولیه بسیاری از کارخانجات صنعتی ایران که توسط آلمانها تأمین میشد، قطع شد و انگلستان نیز به سبب درگیری در جنگ و قرار گرفتن صنایع در خدمت اهداف نظامی نتوانست نیازهای صنعتی ایران را برطرف کند و حتی به بهانه جنگ از انجام تعهدات خود در قبال ایران نیز سر باز زد؛ درنتیجه بسیاری از کارخانجات و صنایع ایران زیان بسیاری دیدند و حتی متوقف و تعطیل شدند.[13]
با تعطیلی و اختلالهای ایجادشده در مراکز صنعتی و کارخانهها، معضلات بیکاری و پرداخت نشدن دستمزد کارگران پیش آمد و به اعتراض و اعتصاب کارگران کشیده شد. سفارت آمریکا در گزارشی، دستمزد کارگران در آن زمان را چهار تا ده ریال عنوان کرد؛ درحالیکه سه تا هفت ریال آن هزینه خوراک کارگر بود و درنتیجه دستمزد اساسا برای خانواده بسنده نبود.[14] کارگران بسیاری نیز در بخشهای حملونقل و مونتاژ با دستمزدی ناچیز در اختیار نیروهای اشغالگر قرار گرفتند.[15]
کارخانجات اسلحهسازی ایران با نظارت وزارت جنگ، به طور کلی در اختیار نیروهای متفقین قرار گرفته بود و مقادیر زیادی تفنگ، مسلسل، فشنگ، هواپیما و لوازم یدکی در اختیار آنان قرار میگرفت.[16] ضمن اینکه دولت انگلیس سپاهی از لهستانیها برای محافظت از منافع خود در ایران و عراق تشکیل داده بود که با تضعیف ارتش شاهنشاهی عملا کنترل نظامی ایران را در دست گرفته بودند. برقراری حکومت نظامی در آبادان و اعلام منطقه ممنوعه نظامی از این قبیل دخالتها بود.[17] انگلیسیها بهراحتی و با اختیار کامل، ایرانیهایی را که به فعالیت علیه متفقین مشغول بودند، دستگیر میکردند. آنها بر خطوط تلگراف، تلفن، مخابرات و پست بر اساس قانون سانسور تسلط داشتند و از آن طریق اختلالاتی در ارتباطات جامعه، تجار و دیپلماتهای سایر کشورها بهوجود میآوردند.[18] خطوط مواصلاتی شوسه، بخش هوایی و راه آهن جنوب نیز در اختیار انگلیسیها بود و در مدت اشغال، خسارات فراوانی به این خطوط وارد شد.[19] خسارت واردشده به راه آهن ایران براساس آمار 1.078.948.000 ریال برآورد شد.[20] گمرک کشور نیز در اختیار انگلیسیها بود. آنان صورتبرداری از کالاها را انجام نمیدادند و کالاهای خود را بدون اطلاع گمرک حمل میکردند و کالاهای وارداتی را بدون پرداخت مقررات گمرکی وارد کشور میکردند.[21]
راه آهن ایران در اختیار قوای متفقین (سال 1322)
شماره آرشیو: 560-۸ع
30 مردادماه 1323 دولت ایران برای کسب منافع ازدسترفته خود در مدت اشغال ایران، از دکتر لوئیس خواست مطابق پیمانها و موافقتنامههای بین ایران و متفقین، گزارشی از خسارات وارده ارائه دهد. وی در گزارش خود به خسارات بخش کشاورزی و کاهش تولید محصولات اساسی کشاورزی در سالهای اشغال اشاره و تأکید میکند که دولت انگلیس از طرق مختلفی مانند تصاحب ساختمانهای دولتی و ماشینآلات کشاورزی، اخلال در حملونقل صادرات و واردات و توسعه قاچاق و احتکار کالاهای اساسی[22] قحطی در ایران را رقم زد. تأمین مواد غذایی هزاران نظامی انگلیسی در جنوب ایران و گروه یکصدهزار نفری آوارگان لهستانی، در کنار نابسامانیهای بهوجودآمده در تولیدات کشاورزی باعث کمبود شدید مواد غذایی و خواروبار شد. ناکارآمدی و فساد موجود در جریان توزیع خواروبار دولتی موجب شکلگیری بازار آزاد به نفع نیروهای متفقین شد و بحران غذایی را تشدید کرد و قیمتها نیز بهشدت بالا رفت.[23] پس از گذشت یک ماه از اشغال ایران، ارزش پول کشور تنزل پیدا کرد. مجلس ایران برای تأمین نیاز ریالی متفقین، سه بار اجازه انتشار اسکناس داد و افزایش چهاربرابری نقدینگی به کاهش صد درصدی ارزش پول ملی انجامید.[24] بهتدریج قحطی سراسر ایران و بهویژه کرانههای جنوبی را فرا گرفت و تلفات گسترده انسانی را در پی داشت.[25]
با توجه به اینکه دولت انگلیس به طور کامل بر تولید و پالایش و فروش نفت ایران تسلط داشت، متفقین با استخراج نامحدود نفت ایران بدون پرداخت بها، میلیونها تومان از منابع ملی را به غارت بردند و قیمت نفت و بنزین بهشدت افزایش یافت و مردم ایران در مضیقه قرار گرفتند.[26] اثرات سوء جنگ و اشغالگری انگلیسیها تا سالها ادامه داشت؛ بهنحوی که حتی بودجه کشور به صورت یکدوازدهم و ماهانه تصویب میشد.[27] ناامنی اقتصادی، رکود صنعتی، تجاری و بازرگانی، افزایش بیکاری و تورم و نقدینگی و تلفات گسترده انسانی و مالی بخشی از اثرات حضور گسترده نظامی و اشغالگری انگلیسیها در ایران بود.
پینوشتها
-------------------------------------------------
[1] . ریچارد استوارت، در آخرین روزهای رضاشاه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و کاوه بیات، تهران، معین، چ دوم، ۱۳۷۰، صص 36-۴۲.
[12] . مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه ایران، کارتن 128، پرونده 114، سند شماره 4.
[13] . مرجان برهانی و سیدمحمد طیبی، «پیامدهای اشغال ایران در جنگ جهانی دوم بر اقتصاد صنعتی ایران»، فصلنامه علمی و پژوهشی تاریخ نامه ایران بعد اسلام، سال دهم، ش 18 (بهار 1398)، ص 14.
[14] . ویلم فلور، جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران، توس، 1371، صص 143-144.
[15] . علیرضا زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، قم، دفتر نشر معارف، 1379، ص 331.