آیتالله خامنهای درباره تأثیرپذیری امام خمینی در بعد سیاسی فرمودهاند: «من تصور میکنم ایشان بینش سیاسیشان را از اساتیدشان نگرفتهاند. ایشان استادی که بشود گفت آگاهی سیاسی به ایشان داده باشد نداشتهاند یا من نمیشناسم»
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب اسلامی، یکی از شخصیتهای بینظیر دینی و سیاسی در تاریخ معاصر ایران و البته جهان است؛ چنانکه بسیاری از شخصیتهای بزرگ دینی سیاسی نیز به این موضوع اذعان داشتهاند. در یک نمونه از این ادعا میتوان به اظهارات فرانسیسکو اسکودرو بداته، رئیس فدراسیون جوامع اسلامی اسپانیا، اشاره کرد که امام خمینی را یکی از قویترین شخصیتهای سیاسی قرن دانسته است. تعاریف مشابه بداته، در اظهارنظرهای متعدد دیگری نیز نقل شده است. همه این تعاریف حکایت از آن دارند که امام شخصیتی مستقل و تأثیرگذار داشت. او الگوی مبارزاتی بسیاری از افراد و رهبران جهان بود. بااینحال و با وجود این ویژگیها، امام خمینی نیز خود متأثر از شخصیتهای مذهبی دیگر بود. ایشان بارها در مقام تجلیل از شخصیتهای سیاسی ـ مذهبی در ادوار مختلف تاریخ بهویژه دوره رضاشاه برآمدهاند. با این مقدمه در ادامه به برخی از این شخصیتها پرداخته شده است.
ورود شخصیتهای مذهبی به تقابل با حکومت رضاشاه
رضاشاه در ابتدای قدرتیابی خود سیاست جلب نظر روحانیان را در پیش گرفت. او با این سیاست درصدد افزایش قدرت خود بود. رضاشاه در اجرای این سیاست به قدری ماهرانه عمل کرد که در یکی از سفرهای خود به عتبات، از مجتهدان بزرگ شهرهای مقدس عراق تمثالی از حضرت علی هدیه گرفت و سعی کرد از آن بهرهبرداری سیاسی کند، اما پس از این حرکت نه تنها روحانیان مخالف ایرانی از او انتقاد کردند و تصویر یادشده را تقلبی خواندند، بلکه لیبرالهای کشور نیز این حرکت را مانور سیاسی بیارزشی خواندند و او را به نقد کشاندند.[1] علاوه بر این، بسیاری از روحانیان و علما به مخالفت با او برخاستند که برخی از آنان به الگوی فکری و سیاسی حضرت امام نیز تبدیل شدند. از جمله این علما میتوان به کسانی چون آیتالله محمدعلی شاهآبادی و آیتالله شهید سیدحسن مدرس اشاره کرد.
آیتالله محمدعلی شاهآبادی از مبارزه با رضاشاه تا تأثیرگذاری بر امام
آیتالله محمدعلی شاهآبادی، یکی از استادان تأثیرگذار امام خمینی بود. او همچنین از مبارزان و مخالفان رضاشاه بهشمار میآمد. آیتالله محمدعلی شاهآبادی در دورهای که برخی از رجال و سیاستمداران به دلیل ترس از حکومت یا بر اساس مصالح سیاسی، سکوت در برابر حکومت را جایز میشمردند، دیدگاههای سیاسی خود را بهوضوح بیان میکرد؛ چنانکه وقتی رضاخان سیاست متحدالشکل کردن لباس یا ممنوعیت پوشیدن لباس روحانیت را اعلام کرد، آیتالله محمدعلی شاهآبادی از جمله کسانی بود که با ملبس کردن پسران خود به لباس روحانیت به مخالفت با رضاشاه پرداخت. او حتی با وجود تهدید رضاشاه به ممنوعیت منبر و مسجد، بارها به منبر رفت و به سخنرانی علیه رضاشاه و حکومتش پرداخت. این وجه از شجاعت سیاسی و سیره مبارزاتی آیتالله شاهآبادی تأثیر بسزایی بر امام خمینی و مبارزات ایشان داشت. امام نگاه خاصی به اندیشههای شاهآبادی داشتند. آموزههای آیتالله میرزا محمدعلی شاهآبادی، استاد عرفان امام، در ساختار اندیشه سیاسی او تأثیر والایی داشته است. خطوط پررنگ اندیشه سیاسی آیتالله شاهآبادی را میتوان قیام لـله و دفاع از اسلام، پیوند دین و سیاست، وحدت نیروهای اسلامی، شهادتطلبی و فداکاری، استقلال اقتصادی و تولید ملی دانست.[2]
آیتالله محمدعلی شاهآبادی
ارادت امام خمینی به آیتالله شاهآبادی را میتوان در روایتهای متعدد خود ایشان دید. امام در یکی از این روایتها آورده است: «عمده استفاده در علوم معنوی و عرفان نزد مرحوم آقای آقا میرزا محمدعلی شاهآبادی بوده است... و از مدتها قبل از آمدن آقای بروجردی به قم، عمده اشتغال به تدریس معقول و عرفان و سطوح عالیه اصول و فقه بود. ایشان در جای دیگری نیز گفته است: شیخ بزرگوار ما حق حیات روحانی به اینجانب داشت که با دست و زبان از عهده شکرش برنمیآیم».[3] علاوه بر اینها امام در سایر سخنرانیهای خویش بارها به این شخصیت سیاسی ـ مذهبی توجه و او را الگوی تمامعیار دیانت و سیاست معرفی کردهاند.
شهید مدرس و تأثیرگذاری او بر امام در مبارزه با حکومت جور
اگر بگوییم برجستهترین روحانی مبارز در دوره حکومت پهلوی اول شهید مدرس بود، سخن بیراههای نگفتهایم. شهید مدرس، هوش و درایت سیاسی خود را در زمان مخالفت با جمهوری رضاخان و طرح شعار سیاست ما عین دیانت ماست، به نمایش گذاشت. او در مسیر مبارزه با حکومت رضاشاه تا پای جان خود نیز پیش رفت و در این مسیر به شهادت رسید. مدرس در دوره قدرتگیری رضاخان به اشکال مختلف وارد عرصه سیاسی شد تا میدان مبارزه با او خالی نماند. در مجلس پنجم و درحالىکه مسلمانان مبارز در توقیف و تبعید بودند و از هر سو فشارهاى زیادى به مدرس و یارانش وارد مىآمد، ایشان تنها راه چاره را مطرح کردن مسئله استیضاح دانست و در 7 مرداد 1303 با مقدمهاى ماهرانه و به دور از خشونت و جدل جنایات رضاخان را افشا کرد[4] و متن استیضاح، که هرچند به دلیل کارشکنی برخی از مخالفانش مطرح نشد، جلوهای از شجاعت سیاسی مدرس را به همگان ثابت نمود.
آیتالله سیدحسن مدرس
امام خمینی بارها با شهید مدرس ملاقات کرده بودند. اولین ملاقات در قم انجام شد. در این ملاقاتها، این دو روحانی مجاهد در زمینههای مختلف سیاسی و اخلاقی با یکدیگر گفتوگو میکردند. امام خمینی درباره شهید مدرس و ملاقات با او گفته بودند: «مرحوم مدرس ــ رحمهالله ــ خوب من ایشان را هم دیده بودم. این هم یکی از اشخاصی بود که در مقابل ظلم ایستاد، در مقابل ظلم آن مرد سوادکوهی آن رضاخان قلدر ایستاد و در مجلس بود. ایشان را به عنوان طراز اول، علما فرستادند به تهران و ایشان با گاری آمد تهران. از قراری که آدم موثقی نقل میکرد، ایشان یک گاری آنجا خریده بود و اسبش را شاید خودش میراند تا آمد به تهران. آنجا هم یک خانه مختصری اجاره کرد و من منزل ایشان مکرر رفتم».[5]
امام خمینی بارها بر سیره مبارزاتی شهید مدرس تأکید کرده بودند و شیوه مبارزاتی او در کسب استقلال سیاسی و مبارزه با دیکتاتوری را میستودند. تأثیرپذیری امام از شهید مدرس بهقدری بود که آیتالله خامنهای نیز درباره آن فرمودهاند: «من تصور میکنم ایشان بینش سیاسیشان را از اساتیدشان نگرفتهاند. ایشان استادی که بشود گفت آگاهی سیاسی به ایشان داده باشد نداشتهاند یا من نمیشناسم. حدس من [این است که] ایشان به مرحوم مدرس ارادت داشتند؛ کارهای او را تعقیب میکردند. حرفهای مدرس و کارهای [او] در دوران رضاشاه الهامبخش ایشان بوده است... عمده تحرک سیاسی ایشان و آگاهی ایشان در زمان پهلوی از مرحوم مدرس است».[6]
البته امام خمینی علاوه بر آیتالله محمدعلی شاهآبادی و شهید مدرس تحت تأثیر استادان دیگری نیز بودند. ایشان در 25سالگی وارد درس آیتالله حائری یزدی شدند. آیتالله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی نیز جزء استادان تأثیرگذار بر امام بودند؛ البته بعد الگوپذیری سیاسی از آیتالله حائری کمرنگتر از سایر استادان بود. اما ایشان نیز به سهم خود و در جایگاه استاد امام، تأثیراتی بر امام داشتند. آیتالله حائری با امام خمینی رابطهای دیرینه داشت. امام و آیتالله حائری، در دورهای که با یکدیگر همکاری داشتند، هر روز یکدیگر را در مقبره شیخ فضلالله ملاقات میکردند و درباره مسائل مختلف به گفتوگو میپرداختند.[7]
امام خمینی دو سال بعد از آشنایی با آیتالله حائری، در قم با حاج شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی آشنا شد که فلسفه میدانست و در فلسفه غرب نیز دستی داشت. وی در قم داروینیسم و نقد آن را تدریس میکرد و مدتی روحالله جوان در این درس حاضر شد. استاد دیگر امام در معقول، مرحوم حاج سیدابوالحسن رفیعی قزوینی است[8] که او نیز تأثیرات زیادی بر بینش فکری و دینی امام داشت، اما هیچ یک از این استادان به اندازه آیتالله محمدعلی شاهآبادی و بهویژه شهید مدرس بر امام خمینی تأثیرگذار نبودند.
امام خمینی در جوانی
سخن نهایی
جریان سیاسی و مذهبی ایران را میتوان جریانی تاریخی دانست که ریشه آن شاید به ورود اسلام به ایران نیز بازگردد. بااینحال جریان فوق در دوران معاصر و طی حکومت قاجار و پهلوی با تحولات متعددی مواجه شد؛ تحولاتی که گامهای اولیه آن توسط علمایی چون آیتالله میرزای شیرازی، شیخ فضلالله نوری، آیتالله مدرس، آیتالله حائری و... برداشته شد و با نهضت امام خمینی شکوفا گردید؛ ازاینرو در واکاوی نهضت امام خمینی، گرچه ایشان را شخصیتی بزرگ و منحصر میدانیم، اما منکر تأثیرپذیری ایشان از شخصیتهای بزرگ و برجسته دینی نیز نیستیم؛ شخصیتهایی که خود ایشان نیز بارها به آن اشاره کردهاند و در این نوشته به شرح مختصری از آنها پرداخته شد.
پینوشتها
------------------------------------------------
[1] . محمدقلی مجد، از قاجار به پهلوی 1309-1298 بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، ترجمه سیدرضا مرزانی و مصطفی امیری، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1389، ص 330.
[2] . هدایتالله بهبودی، شرح اسم، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1394، ص 103.
[3] . جمعی از نویسندگان، دانشنامه امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰، ص 513.
[4]. جمعی از پژوهشگران، گلشن ابرار، ج 1 و 2، قم، مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان، ص 432.
[5] . جمعی از نویسندگان، بانک جامع مقالات امام خمینی، مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان، 1390، ص 18.