حزب عدالت از نظر مواضع حزبی حامی ورود آمریکا به صحنه سیاسی ایران بود، اما اگر بخواهیم دلیل شکلگیری این حزب را تنها با این موضوع مرتبط بدانیم، از اصل واقعیت جا خواهیم ماند
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ بعد از سقوط حکومت پهلوی اول برخی از افراد و گروهها موضوع وارد کردن غرب از جمله آمریکا به ایران را مطرح کردند. مهمترین تشکل سیاسی که برای اولینبار به این موضوع پرداخت، حزب عدالت بود. حزب عدالت حزبی به رهبری علی دشتی بود که ارگانهای حزبی خاصی داشت و با همکاری چند نفر از سیاستمداران خبره آن دوره شکل گرفته بود. این حزب نقش مهمی در مطرح شدن نام آمریکا به عنوان بازیگر خارجی در ایران داشت. با این مقدمه کوتاه در ادامه به نحوه شکلگیری این حزب و کنشهای سیاسی آن پرداخته شده است.
حزب عدالت در چه سالی شکل گرفت؟
حزب عدالت که بعضا حزب عدالت ایران نیز نامیده میشود، در سال 1322 توسط عدهای از روشنفکران تشکیل شد. عدالت در ابتدا یک روزنامه بود؛ روزنامهای که امتیاز آن در دست ابراهیم خواجهنوری بود. خواجهنوری، پس از شهریور 1320 امتیاز این روزنامه را گرفت و چندی آن را انتشار میداد تا اینکه با کمک عدهای از دوستان از جمله علی دشتی، مبادرت به تشکیل حزب عدالت کرد. البته بعدها خواجهنوری نام روزنامه عدالت را به «ندای عدالت» تغییر داد و روزنامه مزبور ارگان حزب ملیگرای عدالت شد. سردبیران این ارگان دکتر جعفر جهان و دکتر احمد هومن بودند.[1]
ابراهیم خواجهنوری، عباس مسعودی، علی دشتی و مصطفی کاظمی داخل قطار
شماره آرشیو: ۱-۹۶۷-۱۷۲ع
در میان اعضای حزب، علی دشتی نقش کلیدی در آن داشت. دشتی از نسل دوم روشنفکرانی بود که بعد از مشروطه در کنار کسانی چون علیاکبر داور و امثالهم زمینههای ایدئولوژیک استقرار رضاخان را بر سریر سلطنت مهیا کردند.[2] از دیگر افراد سرشناسی که در تأسیس این حزب مشارکت پررنگ داشت، میتوان به جمال امامی اشاره کرد. امامی یکی از سیاستمداران برجستهای بود که بارها به عنوان نماینده مردم به مجلس راه یافت. او در انتخابات دوره چهاردهم از طرف مردم خوی نماینده مجلس شورای ملی گردید و با ایراد نطق و حمله به متفقین و مخالفت با حزب توده وجهه زیادی برای خود کسب کرد و از طرف حزب توده «مرتجع شماره 2» نامیده شد.[3]
علی دشتی و جمال امامی در میانسالی (1330)
شماره آرشیو: ۱۷۶۹-۱ع
نگاهی به ماهیت حزب و مرامنامه آن
حزب عدالت بعد از شکلگیری بهتدریج گسترش یافت و به عضوگیری اقدام کرد. حزب، طی فعالیتهای خود توانست اعضای زیادی را جذب کند، اما اکثر اعضای این حزب را کارمندان دولت تشکیل میدادند. ابتدا علی دشتی و بعد جمال امامی به لیدری این حزب برگزیده شدند.[4] اعضای حزب عدالت از طریق دشتی همه به پست سفارت در کشورهای دیگر رسیده بودند و تشکیلات آنها نیز کاری نمیکرد، ولی نام این حزب با نام علی دشتی درهم آمیخته بود.[5] دلیل این موضوع نیز نقش کلیدی دشتی در جذب اعضا برای حزب بود.
عضوگیری حزب تا جایی پیش رفت که باعث قدرتمند شدن حزب از نظر سیاسی شد. تا جایی که حزب عدالت در صحنه سیاسی آن روز به علت عضویت عده زیادی از نمایندگان مجلس، قدرت فوقالعادهای پیدا کرد و مرتبا پشت سر هم چند کابینه را سر کار آورد.[6] علاوه بر این، حزب عدالت توانست تشکیلات خود را در سراسر ایران گسترش دهد؛ چنانکه شعب حزب عدالت در بسیاری از نقاط ایران گسترده بود و توسط متنفذین محلی اداره میشد. شاخههای حزب در مناطق جنوبی ایران را دوستان و وابستگان علی دشتی هدایت میکردند؛ برای مثال، شعبه حزب در لارستان تحت رهبری عبدالرحمن فرامرزی (ساکن تهران) بود و ریاست شعبه حزب در بندر لنگه را شیخ حسین گلهداری به دست داشت.[7]
حزب عدالت چرا شکل گرفت؟ 1. مخالفت با حزب توده:
همانطور که گفته شد، حزب عدالت از نظر مواضع حزبی حامی ورود آمریکا به صحنه سیاسی ایران بود. اما اگر بخواهیم دلیل شکلگیری این حزب را تنها با این موضوع مرتبط بدانیم، از اصل واقعیت جا خواهیم ماند. واقعیت این است که حزب عدالت در وهله اول به دلیل مخالفت با حزب توده شکل گرفت و شاید تأکید این حزب بر ورود آمریکا به بازی سیاسی ایران، استفاده از آن در برابر حزب توده و جریان چپ بود. هرچند نگاه حزب به استفاده از آمریکا در برابر جریانات دیگر نیز مطرح بود، اما تأکید اصلی بر قرار دادن آمریکا در برابر حزب توده بود. بر این اساس حزب عدالت را باید اولین واکنش جدی رجال ایرانی هوادار بلوک غرب در قبال تأسیس حزب توده ایران (مهر 1320) ارزیابی کرد. در برنامه حزب عدالت، با وجود تأکید بر اصلاحات سیاسی و اجتماعی، استخدام مستشاران نظامی آمریکایی و مقابله با خطر حزب توده و کمونیسم از جایگاه اصلی برخوردار بود.[8]
حزب عدالت حامی جریان مشروطه نیز بود که در ادامه به آن پرداخته شده است، اما مخالف شاه و سیاستهای او بود. بر این اساس و به گفته یرواند آبراهامیان، حزب برای نشان دادن عدم وابستگی فراکسیون به شاه و طبقه بالای زمیندار اهمیت زیادی قائل بود. این فراکسیون ازآنجاکه کرسیهای خود را مدیون سهیلی طرفدار آمریکا میدانست، خود را مستقل از انگلیس و اتحاد شوروی قلمداد میکرد.[9] البته برخی از منابع معتقدند که حزب عدالت نه تنها در برابر انگلیس قرار نداشت، بلکه با حمایتهای مستقیم انگلیس نیز روی کار آمد. گفته شده است در تأسیس حزب اتحاد ملی و سایر احزاب انگلوفیل مثل حزب عدالت علی دشتی و حزب کار نفیسی انگلیسیها مساعدت لازم را به عمل آورده بودند.[10]
مساعدت انگلیسیها تا حدی بود که بسیاری از مردم علی دشتی و حزب او را جناح انگلوفیل میدانستند. بااینحال گرچه برخی از منابع معتقدند که گرایشهای سیاسی این حزب بیشتر به سمت آمریکا و طرفداران آن بود، اما درباره رویارویی آن با حزب توده هیچ تردیدی وجود ندارد. عداوت حزب عدالت با اعضای حزب توده به گونهای بود که حتی درگیریهایی میان اعضای این دو حزب نیز بهوجود آمد. اعضای حزب، بهویژه در سالهای 1324-1325، در صحنههای درگیری خیابانی با تودهایها حضور فعال داشتند.[11]
2. حمایت از مشروطهطلبی:
همانطور که پیش از این نیز گفتیم حمایت از حکومت مشروطه از دیگر اهداف اساسی حزب بود. البته این هدف را میتوان منطبق بر اهداف قبلی، یعنی مخالفت حزب عدالت با حزب توده، دانست. ازآنجاکه حزب عدالت، تلقی خاصی از حزب توده داشت، آن را خطری بزرگ برای مشروطه و دستاوردهای آن میدانست. با توجه به این دیدگاه برخی معتقدند مرام اساسی این حزب، تأکید بر ناسیونالیسم بود.
فرجام حزب عدالت
حزب عدالت توانست تا اواخر دهه 1320 به فعالیتهای خود ادامه دهد و به عنوان یکی از احزاب قدرتمند در برابر حزب توده قرار گیرد. این حزب حتی در مجلس چهاردهم توانست مانع از برخی از تحرکات حزب توده نیز شود، اما به دلایلی از فعالیت بازماند. درباره علل فروپاشی حزب عدالت نکات بسیاری گفته شده است، اما دشتی خود این موضوع را ناشی از شرایط خاص ایران و آماده نبودن مردم برای پذیرش حزب میدانست. بااینحال حزب نیز به دلیل عدم تشخیص واقعیتهای سیاسی و تکیه بر کشورهای خارجی به عنوان عامل پیشرفت خود و کشور، دچار اشتباهاتی شد؛ اشتباهاتی که نقش مهمی در فروپاشی حزب و عدم اقبال مردمی به آن داشت.
سخن نهایی
حزب عدالت یک تشکل سیاسی منسجم بود که با نگاه اشتباه، رویکرد اتکا به بازیگر خارجی سوم را عامل نجات کشور از بحرانهای سیاسی میدانست. گرچه پیش از آن، بسیاری از کشورهای غربی همچون انگلیس، آلمان، فرانسه و... نیز در امور سیاسی و اقتصادی کشور حضور داشتند، اما این حزب معتقد بود آمریکا میتواند یک کشور متفاوت با سایر کشورهای غربی باشد. البته یکی از دلایل این موضوع سیاست انزواطلبی آمریکا بود که این کشور را به عنوان کشوری بیطرف معرفی کرده بود. جالب آن است که نگاه بسیاری از سیاستمداران آسیایی نیز به آمریکا چنین نگاهی بود. غافل از آنکه عامل تعیینکننده در سیاست خارجی کشورهای غربی چیزی نیست جز منافع ملی آنها. به این ترتیب، حزب عدالت نیز با مطرح ساختن نام آمریکا و ایجاد زمینه جهت ورود این کشور به صحنه سیاسی ایران، پیشگام تحولات تازهای شد؛ تحولاتی که با وقوع کودتای 1332 نشان داد که ماهیت واقعی سیاستهای آمریکا نیز هیچ تفاوتی با سایر کشورهای غربی ندارد.