کلاس‌های امام حدود دوازده سال طول کشید که در کل شامل درس‌های امام از البیع و خیارات بود. برخی انتخاب درس مکاسب از سوی امام را با برنامه قبلی و هوشمندانه می‌دانند. از این منظر امام می‌خواست تا طی این دوره، به بحث ولایت فقیه برسد و آن را به صورت مبسوط بیان کند. چنین نیز شد و امام در تاریخ 1 بهمن 1348 درس ولایت فقیه خود را آغاز کردند
کلاس‌هایی که نقشه پهلوی را نقش بر آب کرد

پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 13 مهرماه 1344 امام خمینی همراه فرزندشان آیت‌الله حاج آقا مصطفی از ترکیه به تبعیدگاه دوم، یعنی شهر نجف اشرف در عراق، اعزام شدند. انتخاب نجف اشرف برای تبعید امام دلایل متعددی داشت که مهم‌ترین آن ساکت کردن و انزوای امام با توجه به فضای غیرسیاسی حوزه نجف بود. از سوی دیگر رژیم پهلوی بر این گمان بود با توجه به حضور مراجع و علمایی چون آیت‌الله حکیم در نجف، امام  از نظر علمی حرفی برای گفتن نخواهد داشت و به حاشیه می‌رود. اما چنین نشد. برای بررسی چرایی این امر، نوشتار زیر به بررسی کلاس‌های درس امام به عنوان عامل شکست این طرح، می‌پردازد.
 
کلاس‌های درس امام در نجف
وقتی رژیم پهلوی امام را به نجف تبعید می‌کرد بر این اندیشه بود که علاقه‌مندان امام را از این کار خوشحال می‌کند؛ چون امام در نجف در محیطی معنوی و حوزوی به‌سر می‌برد. از سوی دیگر نیز آنها با توجه به غیرسیاسی بودن فضای نجف، گمان می‌کردند در صورتی که امام بخواهد به فعالیت سیاسی بپردازد با عکس‌العمل‌های منفی مراجع و حوزه علمیه نجف مواجه و ناگزیر به سکوت و منزوی می‌شود. در نتیجه «ملایی در کنار ملاهای نجف درس... و کارش را انجام می‌دهد».[1] 
 
امام خمینی و جمعی از مستقبلین در بدو ورود به شهر نجف (مهر 1344)
امام خمینی و جمعی از مستقبلین در بدو ورود به شهر نجف (مهر 1344)
 
هرچند آیت‌الله حکیم در در دیدار با امام از ایشان خواستند تدریس خود را آغاز کند اما امام در هفته اول اقامت خود در نجف از شروع تدریس امتناع ‌کرد. این امر موجب نگرانی شاگردان امام شده بود؛ چون تداوم این روند را به معنای موفقیت رژیم در هدف خود، یعنی انزوای امام، می‌دانستند.[2] حجت‌‌الاسلام والمسلمین محمدحسن اختری دراین‌باره می‌گوید: در نهایت جمعی از فضلا و علمای نجف از جمله ‎‏آیت‏‏‌‏‏الله راستی، آیت‏‏‌‏‏الله مدنی، آیت‏‏‌‏‏الله کریمی، آیت‏‏‌‏‏الله قدیری، آیت‏‏‌‏‏الله خاتم، آیت‏‏‌‏‏الله ‏‎‎‏رضوانی و... نزد امام رفتند و از او خواستند تا در حوزه نجف درس بدهد. ولی «امام فرمودند حوزه نجف نیاز به درس ندارد، این همه درس و این همه علما اینجا هست و شما هم دارید اینجا درس می‏‏‌‏‏خوانید. من اینجا تبعیدم و چون مدت تبعید من مشخص نیست نیاز به درس نیست. آنها اصرار زیادی کردند و در نهایت امام پذیرفتند‏».[3] در واقع امام سعی می‌کرد تا مراجع در نجف نسبت به ایشان ذهنیت منفی پیدا نکنند؛ بنابراین به گفته شاگردانش مدام تکرار می‌کردند: «من در نجف طلبه هستم». تأکید بر طلبه بودن، خود به این دلیل بود تا بگوید قصد مزاحمت برای مرجعی را ندارد. حساسیت امام دراین‌باره برای این بود که رژیم نتواند از حضور امام در راستای منافع خود بهره‌برداری کند.[4] بالاخره کلاس‌های درس امام در مسجد شیخ انصاری معروف به مسجد ترک‏‏‌‏‏ها در بازار «حویش» در نزدیکی خانه امام و در ساعتی که هیچ تداخلی با ساعات درس‏‎ ‎مراجع دیگر نداشت آغاز شد.[5]  
 
بعد از تصمیم امام برای آغاز تدریس، گروهی باب اجاره و گروه دیگر باب صلوه را برای تدریس پیشنهاد دادند؛ چون ایشان باب طهارت را در قم تدریس کرده بودند، ولی امام مکاسب از کتاب البیع را برای تدریس انتخاب کرد. این دوره از کلاس‌های امام حدود دوازده سال طول کشید که در کل شامل درس‌های امام از البیع و خیارات بود.[6] برخی انتخاب درس مکاسب از سوی امام را با برنامه قبلی و هوشمندانه می‌دانند. از این منظر امام می‌خواست تا در طی این دوره، به بحث ولایت فقیه برسد و آن را به صورت مبسوط بیان کند.[7] چنین نیز شد و امام در تاریخ 1 بهمن 1348 درس ولایت فقیه خود را آغاز کردند.
 
استقبال از کلاس درس امام
هرچند در ابتدا علاوه بر مخالفت برخی با برگزاری کلاس‌های درس امام در نجف، خیلی از آشنایان و دوستان امام نیز نگران بودند که کلاس درس امام با اقبال مواجه نشود،[8] اما پس از اندک زمانی، «حوزه درسی ایشان به عنوان یکی ازبرجسته‌ترین حوزه‌های درسی نجف از لحاظ کیفیت و کمیت شاگردان شناخته شد. جمع زیادی از طلاب ایرانی، پاکستانی، عراقی، افغانی، هندی و کشورهای حوزه خلیج فارس همه‌روزه از محضر درسی ایشان بهره می‌بردند».[9] 
  
آیت‌الله محمدهادی معرفت نیز دراین‌باره می‌گوید: «کلاس درس امام ابتدا خیلی شلوغ شد به‌طوری‌که هرچه طلبه ایرانی و غیرایرانی بود به کلاس‌های درس امام در مسجد شیخ انصاری (مسجد ترک‌ها) می‌آمدند. تعداد آنها به هزار نفر می‌رسید، اما آنها که اهلیت درس ایران ایشان را نداشتند آرام‌آرام کم شدند و نیامدند تا تعداد آنها به یک‌دهم رسید و این افراد باقی‌مانده عده‌ای از فضلای ناب و شایسته حوزه نجف بودند و هم عرب بودند و هم فارس و زبده‌های حوزه نجف محسوب می‌شدند...».[10] 
 
با شروع کلاس درس امام، شاگردان مبرز و مشهور دیگر آیات عظام همچون آیت‌الله خویی، آیت‌الله حکیم و سیدمحمدباقر زنجانی به کلاس درس امام آمدند. این افراد با اینکه در نجف مدرس بودند پس از حضور در کلاس درس امام و وقوف به توانایی‌های او، اقرار کردند که سال‌های دیگر نیز باید در کلاس درس ایشان به تحصیل بپردازند. از جمله این علما می‌توان به آیت‌الله خاتم یزدی، آیت‌الله رضوانی و آیت‌الله راستی کاشانی اشاره کرد.[11] 
 
 امام خمینی در حال تدریس در مسجد شیخ انصاری نجف (دهه 1350)
امام خمینی در حال تدریس در مسجد شیخ انصاری نجف (دهه 1350)

ویژگی‌های کلاس درس امام
به شهادت اغلب کسانی که تجربه حضور کلاس‌های درس امام را دارند کلاس‌های درس امام ویژگی‌های متمایزی از کلاس‌های سایر مراجع در نجف داشت. از جمله ویژگی‌های این کلاس‌ها، مجتهدپروری آن ‏‎‎‏بود. به گفته آیت‌الله سیدمحمد بجنوردی سبک امام در تدریس «مبتنی بر روش تحقیق و بررسی تمامی احتمالات و نظریه در پیرامون موضوعات بود. آن حضرت طلاب را محقق بار می‏‏‌‏‌آورد به نحوی که ‎‏با تمامی نظریه و عقاید با یک چرای تکمیلی برخورد می‏‏‌‏‏کردند و به دور از عواطف و ‏‎‎‏خوش‌‏‏بینی ــ که اصولا این دو حالت مانع اندیشه است ــ با مسائل برخورد می‏‏‌‏‏نمودند».[12] موسوی بجنوردی به نقل از پدرش می‌گوید: امام، حداقل صد نفر مجتهد تعلیم و
تربیت کردند.[13]
 
ویژگی بعدی کلاس درس امام این بود که علاوه بر نقل آرای فقهای قدیم آنها را مورد نقد و بررسی قرار می‌داد؛ سنتی که در حوزه نجف وجود نداشت. در حوزه نجف تنها به نقل آرای فقهای قدیم بسنده می‌شد. امام که پرورش‌یافته حوزه علمیه قم بود، شیوه خود را در تدریس داشت.[14]
 
افزون بر اینها، در کلاس درس امام بحث و گفت‌وگو صورت می‌گرفت. درحالی‌که «در نجف مقداری حالت سکوت در بعضی دروس خارج پیش آمده بود شاگردان زیاد نقد و انتقاد به استاد نمی‌کردند؛ به‌عنوان مثال آقای خویی حداکثر نیم‌ساعت یا 35 دقیقه درس می‌گفت و می‌فرمود: اگر در این مدت من خواسته باشم اشکالات را جواب دهم وضع مزاجی من کشش ندارد و وقت نیز ایجاب نمی‌کند کسی اگر مطلبی دارد خصوصی در منزل بیاید و مطرح کند»[15] اما امام عکس این شیوه را در پیش گرفت که «درس خارج جای اشکال و مناقشه است».[16] از این منظر، ایشان حالت سابق در نجف در زمان آیت‌الله نائینی و آیت‌الله آقاضیاء را برگرداند. درحالی‌که دیگران «یا در اثر ضعف مزاج یا کثرت مشاغل متفرقه یا عوامل دیگر در درس مناقشه نداشتند البته بودند کسانی مانند مرحوم آیت‌الله آقا سیدعبدالهادی که در درس ایشان نیز بحث می‌شد، اما تقریبا جو نجف بر این بود که خیلی توی درس وقت به اشکال و استشکال گرفته نشود؛ به عکس امام که خیلی اصرار داشت به درس جنبه مباحثه بدهد».[17] 
 
آیت‌الله موسوی بجنوردی دراین‌باره از برخورد باز امام با طلاب یاد می‌کند که امام در کلاس به طلاب اجازه می‏‏‌‏‏دادند تا اشکال بگیرند و انتقاد کنند. «البته اکثر شاگردان توان مقابله در برابر استدلال‏‏‌‏‏ها و براهین ایشان را نداشتند، اما هنگامی که شهید حاج آقا مصطفی اشکال می‏‏کردند، بحث به درازا می‏کشید و در آن مباحثه‏‏ها براهین هر دو طرف قوی و محکم می‏‏‏‏نمود».[18] همچنین ایشان هر گروه با هر سلیقه را می‌پذیرفت و اشکالاتشان را گوش و سپس جواب می‌داد. گاهی بحث‌ها طول می‌کشید. در این مباحثات، توانایی علمی امام آشکار می‌شد و به اثبات می‌رسید.[19] 
 
به گفته آیت‌الله معرفت، نظر امام این بود آرای بزرگان، قداست ندارد، بلکه حرمت دارد و قابل نقد است. ایشان حرکت و پیشرفت علم را در گرو همین نقدها می‌دانست. همچنین در کنار نقد سندی روایات، محتوا را نقد می‌کرد؛ یعنی اگر سند روایت، صحیح بود ولی محتوای روایت با روح اسلام سازگاری نداشت، روایت را باطل می‌دانست.[20]  
 
وجه تمایز دیگر امام در تدریس تسلطشان بر فلسفه بود. موسوی بجنوردی دراین‌باره اظهار می‌کند: امام از معدود علمایی بود که به علوم مختلف مسلط بود. درحالی‌که معمولا فقها «با فلسفه خیلی سروکار ندارند، اما امام هم متخصص فلسفه اشراق بود و هم فلسفه مشاع، در علم کلام هم متخصص بودند؛ همچنین ذوق فقهی امام فوق‌العاده بود». از نظر او، همین ذوق فقهی موجب می‌شد تا معنایی را از روایات مستفاد کند که برای شاگردانش عجیب بود و کمتر فقهای ایرانی در فهم روایات به این عمق می‌رسیدند.[21] 
 
اعلمیت امام چنان در کلاس‌های درسش آشکار شد که به گفته حجت‌الاسلام والمسلمین رحیمیان، «حوزه نجف بعد از شروع درس فقه امام در کمال ناباوری به نادرستی تصور حاکم پی برد و هرچند عده‌ای متعصب یا مغرض تا چند سال مقاومت کردند»، ولی به‌مرور زمان حتی بسیاری از بزرگان حوزه نجف به شخصیت برجسته و اعلمیت امام پی بردند و گواهی دادند.[22] 
 
اما بااین‌حال برخی از علما و بیوت نجف همچنان مخالف ایشان بودند؛ چون امام همه تحصیلات خود را در حوزه قم گذرانده بود. این برای علما و فضلای نجف، که به حوزه نجف اصالت می‌دادند، گران می‌آمد که یکی از پرورش‌یافتگان حوزه علمیه قم در نجف، استاد و مرجع تقلید شود. از سویی شیوه امام در تدریس و قابل نقد خواندن آرای بزرگان برای نجفی‌ها سخت بود. همین هم موجب شده بود تا تلاش‌هایی برای تعطیلی کلاس درس امام صورت بگیرد که موفق نشد هرچند از تعداد شاگردان کلاس‌های درس امام کاسته شد، اما کلاس امام هیچ وقت از رونق نیفتاد[23] و موجب تحولات مهمی در جریان انقلاب اسلامی شد.
 
فرجام بحث
رژیم پهلوی گمان می‌کرد تبعید امام به نجف با توجه به وجود مراجع بزرگ و فضای غیرسیاسی آن موجب انزوا و سکوت امام خمینی می‌شود. اما آغاز کلاس درس امام، خط بطلانی بر نقشه‌های رژیم پهلوی بود. خیلی زود اعلمیت امام بر همگان آشکار شد. امام هوشمندانه با توجه به شناخت فضای حاکم بر نجف و تواضع سعی کرد تا در مقابل مراجع و علمای نجف قرار نگیرد و تنها به درخواست مکرر جمعی از علما کلاس درس خود را برگزار کرد تا به رژیم پهلوی فرصتی برای سوءاستفاده از حضورش در نجف را ندهد. در عوض کلاس درس خود را محلی برای ترویج اندیشه انقلاب و به‌ویژه مدل حکومتیِ بدیلِ سلطنتی تبدیل کرد و در درس مکاسب به ارائه نظریه ولایت فقیه خود پرداخت. در نتیجه حضور او در نجف نه تنها به انزوا و سکوت او نینجامید، بلکه موجب گسترش شبکه ارتباطی و نظریات انقلابی او شد.
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1] . «امام در نجف گفتگو با حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمود دعایی»، فصلنامه مطالعات تاریخی، سال سوم، ش 11 (زمستان 1384)، صص 11-12.
[2] . خاطرات حجت‌الاسلام عباسعلی عمید زنجانی، تدوین محمدعلی حاجی بیگی کندری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379، ص 82.
[3] . خاطرات سال‌های نجف، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1392، ص 43.
[4] . خاطرات حجت‌الاسلام عباسعلی عمید زنجانی، همان، ص 83.
[5] . خاطرات سال‌های نجف، همان، ص 43.
[6] . «دیدار با آیت‌الله موسوی بجنوردی درباره تاریخ انقلاب اسلامی و پاره‌ای مباحث فقهی و اصولی مرتبط با شخصیت و اندیشه امام‌خمینی»، نشریه متین، ش 56 (زمستان 1379)، ص 352.
[7] . اکبر فلاحی، تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات امام‌خمینی در نجف، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390، ص 59.
[8] . خاطرات آیت‌الله مسلم ملکوتی، تدوین عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص 191.
[9] . زندگینامه امام خمینی بازآوری‌شده در تاریخ 18 آذر 1401 در:
 http://www.imam-khomeini.ir/fa/c504_2697/
[10] . «مصاحبه با محمدهادی معرفت» در: اکبر فلاحی، تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات امام خمینی در نجف، همان، صص 60-61.
[11] . همان، ص 61.
[12] . خاطرات سال‌های نجف، ج 2، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1389، ص 4.
[13] . همان‌جا.
[14] . «گفت‌وگو با آیت‌الله اشرفی شاهرودی درباره امام خمینی و حوزه‌های دینی»، نگاه حوزه، ش 55-  58 (اسفند 1378)، ص 6.
[15] . همان‌جا.
[16] . همان‌جا.
[17] . همان، ص7.
[18] . خاطرات سال‌های نجف، همان، ج 2، ص 4.
[19] . محمدعلی رازی‌زاده به نقل از: اکبر فلاحی، همان، ص 64.
[20] . «مصاحبه با محمدهادی معرفت» در: اکبر فلاحی، همان، ص 64.
[21] . «مصاحبه با آیت‌الله موسوی بجنوردی»، در: اکبر فلاحی، همان، ص 65.
[22] . خاطرات و یادداشت‌های حجت‌الاسلام و المسلمین محمدحسن رحیمیان، حدیث رویش، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ص 155.
[23] . اکبر فلاحی، همان، صص 69-70.
https://iichs.ir/vdcfjtd0.w6djyagiiw.html
iichs.ir/vdcfjtd0.w6djyagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما