مسئله قاچاق مواد مخدر و رابطه اشرف با مافیا بهتدریج علنی و چند بار به رسوایی کشیده شد و در مطبوعات خارجی انعکاس یافت. از مهمترین این اتفاقات، حادثهای بود که در نیس فرانسه برای او رخ داد
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکدهتاریخ معاصر؛ یکی از وجوه سیاست در دوره پهلوی نفوذ فردی برخی از افراد خانواده در عرصه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بود. یکی از افراد خاندان پهلوی در دوره سلطنت محمدرضا، اشرف پهلوی، خواهر دوقلوی محمدرضا پهلوی است. وی نفوذ گستردهای در سیاست ایرانِ دوره پهلوی دوم به دست آورد که این نفوذ گسترده، فساد را نیز به دنبال داشت. این نوشتار به فساد اشرف پهلوی و اطرافیان وی اختصاص یافته است.
اشرف و قاچاق مواد مخدر
نام اشرف از حدود سال ۱۳۳۵ به بعد در امور مربوط به قاچاق تریاک و هروئین برده شد. او به پول علاقهای وافر داشت و تریاک و هروئین منبع سرشار پول بودند. در تهران این شایعه پیچید که اشرف برای انتقام گرفتن از مردم ایران بذر مرگ میکارد و تریاک خود را به صورت هروئین و مرفین توسط قاچاقچیان در دسترس جوانان ایرانی قرار میدهد. اشرف قاچاقچی بینالمللی و به طور مسجل عضو مافیای آمریکا بود. او به هر جا که میرفت در یکی از چمدانهایش هروئین حمل میکرد و کسی هم جرئت نمیکرد که آن را بازرسی کند. با وجود این، مسئله قاچاق مواد مخدر و رابطه اشرف با مافیا بهتدریج علنی و چند بار به رسوایی کشیده شد و در مطبوعات خارجی انعکاس یافت. از مهمترین این اتفاقات، حادثهای بود که در نیس فرانسه برای او رخ داد. در یک صبح زود که اشرف از قمارخانه با اتومبیل به ویلایش میآمد ناگهان اتومبیلی راهشان را سد کرد و فروغ خواجهنوری که در صندلی جلو نشسته بود را به رگبار بستند و او را به قتل رساندند. بعدها مشخص شد که آنها از مافیا بودهاند. اشرف در سال ۱۳۴۸ به این سبب که یک چمدان کوچک حاوی تریاک به اروپا حمل میکرد در فرودگاه زوریخ در سوئیس بازداشت شد، اما پس از اینکه پلیس فرودگاه دانست او با گذرنامه سیاسی سفر میکند و خواهر شاه ایران است، وی را آزاد کردند.[1]
سرایت فساد به اطرافیان
پس از دولت محمد مصدق تا انقلاب اسلامی ایران، اشرف برای خود یک شاخه سیاسی ایجاد کرده بود و رجال سیاسی مانند نخستوزیر، وزیر، امیر ارتش و سایر افراد مؤثر که توسط محمدرضا از کار برکنار میشدند، همه را پیرامون خود جمع میکرد. در حقیقت هر فردی که توسط محمدرضا دفع میشد توسط اشرف جذب میشد. این افراد پس از مدتی مجددا به مشاغل مهم میرسیدند و معاون وزیر یا سفیر میشدند و راهشان برای ترقی آتی باز میشد و در خدمت اشرف بودند. پس کاخ اشرف محل دستهبندی نبود؛ محل سیاست بود. او هرچند گاه فعالیتش را به فرد معینی اختصاص میداد؛ به عنوان مثال مدتی به دنبال منوچهر اقبال، مدتی به دنبال ابوالحسن ابتهاج، مدتی تیمور بختیار و مدتی حسنعلی منصور بود. در چنین شرایطی اشرف غرق در فساد بود و دیگران را نیز تشویق به این فساد میکرد. فریده دیبا عنوان میکند که از حضور در جشنها و میهمانیهایی که میدانست اشرف در آن حضور دارد بهشدت اجتناب میکرد. این اجتناب کردن ارتباطی به مسائل شخصی نداشت، بلکه وی از گستاخ بودن اشرف هراسان بود؛ چرا که وی رعایت هیچ چیز را نمیکرد. در یکی از میهمانیها از فرح دیبا انتقاد کرد که چرا شوهر نمیکند و سپس به ابوالحسن ابتهاج پیشنهاد کرد که وی را عقد کند. در این موقع آذر، همسر ابتهاج، هم کنارش ایستاده بود. فرح دیبا به آذر اشاره میکند و به شوخی به اشرف میگوید: «ولی «ابول خان» که «زن دارد»». اشرف با دست آذر را هل داد و گفت: «نگران آذر نباش که سرش به اندازه کافی شلوغ و دور و برش پر از جوجهخروس است!».[2]
اشرف پهلوی و همسر دومش احمد شفیق
شماره آرشیو: 2071-۱۱ع
زندگی سراسر فساد اشرف باعث شده بود خانواده وی نیز به فساد آلوده شوند و این مسئله امری طبیعی جلوه کند. اشرف پهلوی از خیانت شوهر دومش ــ احمد شفیق ــ گلایه کرده و در خاطراتش نوشته است که شوهر یکی از معشوقههای شفیق پیش او آمده و گفته است که همسران آنها مدتی است عاشق یکدیگر بودهاند. اشرف تأکید دارد که قلب او نشکست؛ چرا که او و شفیق هرگز دیوانهوار عاشق و کشته و مرده یکدیگر نبودند. اشرف اعتراف میکند که آزردهخاطر شده است و تنها از این بابت که غریبهای خبر خیانت شفیق را برای او آورده کمی احساس خفت کرده است. خیانت و فساد چنان در خانواده اشرف عادی شده بود که شفیق در واکنش به بازخواست اشرف با لحنی بسیار آرام اعتراف میکند که این امر واقعیت دارد. اشرف ادامه میدهد که «لحنش طوری بود که انگار میخواست بگوید روابط نامشروعش شاید باز هم ادامه پیدا کند؟!». طبیعی است که زندگی سراسر فسادی مانند زندگی اشرف آنچنان تیره است که حتی فردی مانند او نیز برای فرار از بدنامی، دست به توجیه اعمال خود زده و عنوان میکند که «بهزودی تمام پولی را که برایم مانده بود در قمار باختم و ضربه این کار چنان شدید بود که مدتهای مدید دور میز قمار نگشتم».[3]
البته باید توجه کرد که فساد فردی اشرف یگانه فساد آن دوره نبود، بلکه این فساد ساختارمند شده بود. در دوره 25ساله حکومت محمدرضا پهلوی مراکز فساد و فحشا در سراسر کشور و حتی در شهرهای کوچکی مانند آبادان و بندرعباس تأسیس شدند. سازمان زنان رژیم شاه از کار زنان در این مراکز فساد حمایت میکرد و ساواک و شهربانی امنیت این مراکز فساد را عهدهدار بودند و حتی شهربانی به جای آنکه در مقام دستگیری قوادین و برپاکنندگان خانههای فساد برآید در داخل و یا در کنار این مراکز کلانتری تأسیس میکرد تا امنیت این مراکز را تأمین کند.[4]
اشرف پهلوی و یکی از دوستان وی
شماره آرشیو: 1400-11ع
فساد مالی اشرف
در زمینه مالی نیز فعالیتهای همراه با فساد اشرف دست کمی از مسائل اخلاقی او نداشت. او به هیچچیز بیش از مرد و پول علاقه نداشت و در این راه تا بدان جا رفته بود که علنا سر برادرش (محمدرضا) کلاه میگذاشت. اشرف رسما پول میگرفت و از وکالت تا وزارت و سفارت شغل میداد و هیچ ابایی نداشت؛ سپس دستور میداد که تا زمانی که سهم وی را پرداخت کند در زمان اشتغال میتواند هر فعالیتی داشته باشد. یکی از منابع مهم درآمد اشرف بلیتهای بختآزمایی بود که ماهیانه از آن حق حساب میگرفت.[5]
اشرف یک قمارباز حرفهای در حد اعلا بود. وی قماربازهای حرفهای را جمع میکرد و وارد محفل خصوصی محمدرضا مینمود یا محمدرضا را به مجالس قمارش دعوت میکرد. در ادامه محمدرضا را تشویق و تحریک میکرد که در پوکر نمیتواند رقیب خود را شکست دهد. محمدرضا هم از روی غرور به بازی با او ترغیب میشد. اشرف یا خودش بالای سر محمدرضا میایستاد و دستش را میخواند یا دختری را بالای سر محمدرضا که در حال بازی با افراد باند اشرف از جمله حاجبی و اسکندری بود، میگذاشت. در ادامه با تقلب و رد کردن ورق از زیر میز، محمدرضا شکست میخورد. در این بازیها اشرف چنان محمدرضا را تحریک میکرد که مبالغ بالای دهمیلیون و بیستمیلیون تومان بازی میکردند. در یک شب اسکندری پنجاهمیلیون میبرد. البته صحنه را به نحوی طراحی میکردند که گاهی هم محمدرضا ببرد. در پایان بازی، اشرف دستهچک محمدرضا را میآورد و به دستش میداد و او نیز چک میکشید و امضا میکرد. از این پول، اشرف قسمت عمده را خودش برمیداشت و به حاجبی و اسکندری هم چند میلیونی میداد.[6]
این نوع از کسب و انباشت ثروت باعث شده بود اشرف املاکی در پاریس، سواحل جنوب فرانسه و نیویورک داشته باشد و بخش عمده وقت خود را در خارج از کشور سپری میکرد. علاوه بر این، علاقه وافرش به قماربازی و خوشگذرانیهای پرسروصدا او را بهشدت پرخرج نموده بود. احسان نراقی روایت میکند که یک روز که به طور خصوصی با هویدا در حال ناهار خوردن بوده است، اشرف از فرانسه به تلفن اتاق ناهارخوری زنگ زد، «فورا متوجه شدم که قضیه پول است و دل به دریا زدم و پرسیدم: یک باخت بزرگ در کازینو؟ رئیس دولت، از جای در رفت و گویی منفجر شده باشد؛ گفت: خانم، مبلغ زیادی از من طلب میکند، آن هم قبل از آنکه شب شود».[7]
اشرف پهلوی در جریان بازدید از کارخانه اتومبیلسازی مرسدس بنز آلمان، هنگام ملاقات با مالکان و مدیران کارخانه
شماره آرشیو: 1394-۱۱ع
فشرده سخن
اشرف پهلوی از جمله افراد نزدیک به محمدرضا بود که فعالیتهای سیاسی و اقتصادی او با فساد پیوند خورده بود. اشرف در حوزه روابط شخصی، سیاسی و اقتصادی به فساد آلوده بود؛ به گونهای که روابط نامشروع شخصی با سایر مردان، استفاده از سیاستمداران برای دستیابی به اهداف خود و در نهایت قمار و قاچاق را در کارنامه خود ثبت کرده است. این ویژگی باعث شده بود تا فساد در اطرافیان وی نیز پدیدهای عادی جلوه کند. در یکی از این موارد همسر او شفیق نیز روابط نامشروع برقرار کرده بود و این سرنوشت خانوادهای بود که اشرف با فساد در آن حضور داشت.
پینوشتها:
[1]. جلال فرهمند و مختار حدیدی، پهلویها: خاندان پهلوی به روایت اسناد: فرزندان رضاشاه، ج 2، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1391، صص 250- 254.