هندرسن بر این باور بود که منافع آمریکا ایجاب میکند که غرب در امور ایران دخالت کند وگرنه ممکن است که شاهد روی کار آمدن یک دولت سوسیالیستی در تهران باشیم. به دلیل این نقش بود که غلامرضا نجاتی مدعی است هندرسن به واسطه انجام کودتا در ایران از طرف دولت آمریکا مبلغ یکمیلیون دلار جایزه و پاداش دریافت کرد
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ تاریخ معاصر ایران آکنده از حوادثی است که تأثیر آن برای سالها و شاید دههها فراموششدنی نیست؛ حوادثی که هر یک در شکلگیری تحولات بعد از آن اثرگذار بوده و به نقطه عطفی بدل شده است. یکی از این حوادث که در مورد آن به صورت مبسوطی تحقیق و پژوهش شده حوادث منتهی به کودتای 28 مرداد سال 1332ش است؛ حوادثی که در آن عوامل مختلفی نقشآفرینی کردند و دو کشور انگلستان و آمریکا همراه عوامل داخلی، دولت برخاسته از انتخابات و رأی مردم ایران را سرنگون کردند.
در این میان اشخاص و چهرههای مختلفی در این واقعه تاریخی حضور داشتند و به پیروزی کودتا در ایران کمک و یاری رساندند. برخی از این اشخاص آمریکایی و برخی دیگر مورد حمایت دولت بریتانیا بودند. در این جستار تلاش خواهد شد تا برخی از اشخاصی که از سوی دولت آمریکا برای انجام این عملیات مهم و پیچیده انتخاب شده بودند مورد ارزیابی قرار گیرد.
کودتای 28 مرداد 1332ش
در مورد کودتای 28 مرداد 1332ش باید گفت که هر چند مقدمات کودتا به دست عوامل انگلستان ترتیب داده شده بود، اما آمریکاییها بودند که در نهایت با کمک عوامل سازمان سیا کودتا را در ایران به سرانجام رساندند. در واقع لندن از همان ابتدای روی کار آمدن دولت محمد مصدق قصد سرنگونی او و به نتیجه نرساندن نهضت ملی شدن صنعت نفت را داشت، اما واشنگتن تا زمان روی کار آمدن آیزنهاور از انجام این کار پرهیز کرد. در حقیقت تا زمانی که که ترومن و دین اچسن، وزیر امور خارجه او در کاخ سفید، بودند آمریکا تنها راه مقابله با گسترش و نفوذ کمونیسم در ایران را مصدق میدانست؛ رویکردی که با روی کار آمدن رئیسجمهور جمهوریخواه در آمریکا کنار گذاشته شد و سرنگونی مصدق خود به بخشی از راه حل آمریکا و انگلستان بدل شد.[1]
لویی هندرسن سفیر آمریکا در تهران
این را در ملاقات هندرسن، سفیر آمریکا، در روز 27 مرداد سال 1332ش میتوان بهوضوح مشاهده کرد. سفیر آمریکا در این ملاقات اظهار اشت که دولت متبوع او دیگر نمیتواند حکومت مصدق را به رسمیت بشانسد و با او به عنوان یک نخستوزیر قانونی معامله کند. او حتی بهصراحت به مصدق میگوید که دولت آمریکا با تمام توان از ادامه حکومت مصدق جلوگیری خواهد کرد و به صورت آمرانه تکلیف کنارهگیری از قدرت را به مصدق دیکته کرد. برخی هندرسن را به عنوان شاهکلید و چهره اصلی کودتا معرفی کردند؛ کسی که هماهنگیهای لازم برای اجرای کودتا را به خوبی به عمل آورد. او را در آمریکا آقای خدمات خارجی لقب داده بودند. هندرسن بر این باور بود که منافع آمریکا ایجاب میکند که غرب در امور ایران دخالت کند وگرنه ممکن است که شاهد روی کار آمدن یک دولت سوسیالیستی در تهران باشیم. به دلیل این نقش بود که غلامرضا نجاتی مدعی است هندرسن به واسطه انجام کودتا در ایران از طرف دولت آمریکا مبلغ یکمیلیون دلار جایزه و پاداش دریافت کرد و مورد تمجید و تحسین قرار گرفت.[2]
محمد مصدق، نخستوزیر، هنگام گفتوگو با لوئی هندرسن سفیر آمریکا در ایران
شماره آرشیو: 1440-۴ع
کرمیت روزولت
اما شخصیتهای آمریکایی که در ترتیب دادن کودتا نقشآفرینی کردند تنها به هندرسن، سفیر این کشور، محدود نمیشوند. کرمیت روزولت آمریکایی دیگری بود که در کودتا علیه مصدق نقش مهمی داشت. او نوه تئودور روزولت، رئیسجمهور اسبق آمریکا، بود و به عنوان کارشناس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در منطقه غرب آسیا نقش مهمی در این عملیات داشت. در واقع او بود که به عنوان عضو مهمترین نهاد اطلاعاتی آمریکا رئیسجمهور وقت این کشور را متقاعد کرد که دولت قانونی محمد مصدق را ساقط کند. روزولت اواخر سال 1357ش در مصاحبهای بهصراحت میگوید که کودتای ۲۸ مرداد نخستین عملیات مخفی علیه یک دولت خارجی بود که به وسیله سیا تهیه و تنظیم شده بود. روزولت مدعی شده بود که اواسط سال 1953م به مدت چند هفته در ایران اقامت داشته است و با کمک ژنرال شوارتکسف، که از دوستان نزدیک فضلالله زاهدی بوده، کودتا را علیه مصدق رهبری کرده است.[3]
کرمیت روزولت
روزولت بر این باور بود که محقق شدن کودتا برای سازمان سیا بسیار ضروری بود. او 75 هزار دلار را برای خرج کودتا به سه آمریکایی و پنج ایرانی داده بود تا او را در این امر یاری رسانند. نکته جالب اینجاست که هویت روزولت را در تهران تنها سه نفر میدانستند و فعالیت او کاملا جنبه مخفیانه داشت. وی به محمدرضا پهلوی پیشنهاد داد که در صورت موفقیتآمیز نبودن کودتا به بغداد رود تا جانش در امان باشد. روزولت نیز به واسطه خدمت بزرگی که به دولت آمریکا و منافع این کشور در ایران کرده بود مورد تمجید و تحسین قرار گرفت و به عنوان پاداش به معاونت شرکت نفتی گلف ارتقا پیدا کرد که به عنوان یک غول نفتی از منابع مالی چشمگیری برخوردار بود.[4]
نورمن شوارتسکف
ازآنجاکه سازمان سیا بازیگر اصلی در عملیاتی کردن کودتا بهشمار میرفت نورمن شوارتسکف از دیگر افرادی بود که تأثیر بسزایی در طراحی عملیات کودتا داشت؛ به نحوی که برخی او را از طراحان اصلی کودتا بهشمار میآورند. ازآنجاکه او در سالهای آغازین پایان جنگ جهانی دوم در ایران ریاست هیئت مستشاری آمریکا در امور ژاندارمری ایران را داشت و وظیفه اصلی او ترساندن مردم ایران از نفوذ کمونیسم در جامعه اسلامی بود روی او حساب ویژهای باز کرده بودند.[5]
احمد قوام، نخستوزیر، به اتفاق سرهنگ نورمان شوارتسکف
و چند تن از مسئولان لشکری و کشوری هنگام شرکت در یک مراسم رسمی
شماره آرشیو: 3329-۱ع
دونالد نیوتن ویلمر
نیوتن ویلمر از دیگر افرادی بودکه در کودتا سهم پررنگی داشت. او، که در ظاهر به عنوان فرشفروش در ایران حضور داشت، در واقع مأمور سازمان سیا بود. شهرتی که او بهدست آورد به خاطر طراحی عملیات کودتا و نقشی که در جنگ روانی حین عملیات داشت بهدست آمد. گروه تحت فرمان او همچنین مسئول ارسال امکانات ارتباطی به پایگاه سازمان سیا در تهران بود. گفته میشود او از نویسندگان اصلی تاریخچه عملیات کودتا برای سازمان سیا بوده است که اثرش در نهایت در سال 2000 در نیویورک به چاپ رسید.[6]
دونالد نیوتن ویلمر
عباس فرزانگان
اما چهرههای تأثیرگذار در کودتا تنها به شخصیتهای آمریکایی محدود نمیشود. در واقع علاوه بر شهروندان آمریکا بسیاری از سیاسیون و نظامیان ایرانی مورد حمایت آمریکا نیز در وقوع کودتا نقش مهمی ایفا کردند؛ به نحوی که اگر کمک این افراد نبود، شاید اصلا کودتا به نتیجه خود نمیرسید. یکی از این سیاسیون و نظامیان عباس فرزانگان بود. وی یکی از نظامیان دوره پهلوی است که برای مدتی به عنوان وابسته نظامی ایران در ایالات متحده مشغول بهکار بود و روابط گرمی با نیروهای امنیتی و شخصیتهای سیاسی آمریکا داشت. وی در هماهنگی نیروهای آمریکایی و ایرانی کودتا نقش پررنگی ایفا نمود.[7]
به صورت خاص عباس فرزانگان با سرهنگ جرج کارول، سرپرست نظامی سازمان سیا در عملیات کودتا، ارتباط مستقیم داشت و دیگر عوامل نظامی وابسته به آمریکا را چون سرلشکر نادر باتمانقلیچ و سرهنگ حسن اخوی و سرهنگ ولی محمد زند کریمی را وارد صحنه کرد و ملاقات آنها را با سرهنگ کارول در سفارت سفارت ایالات متحده در تهران ترتیب داد. پس از پیروزی کودتاکنندگان فضلالله زاهدی، نخستوزیر دولت کودتا، به فرزانگان دستور داد پایان عملیات را اعلام کنند و فرزانگان به عنوان یک فرمانده ارشد نظامی مأمور انتصاب فرماندهان نظامی دولت جدید و دستگیری گسترده مخالفان شد. با پیروزی انقلاب اسلامی او یکی از افرادی بود که به آمریکا گریخت و در نهایت در سال 1382ش در این کشور از دنیا رفت.[8]
نمایی از شادمانی پس از پیروزی در کودتا و سقوط دولت دکتر مصدق.
در تصویر عباس فرزانگان مشاهده میشود
شماره آرشیو: 2831-۱۱۵ز
اسدالله رشیدیان اسدالله رشیدیان از دیگر اشخاصی بود که در کودتای 28 مرداد سال 1332ش تأثیرگذار بود؛ به نحوی که نامش در تاریخ ثبت شد. او که روزی پدرش به همراه انگلستان در روی کار آمدن رضاشاه و به قدرت رسیدنش نقش خود را بهخوبی ایفا کرده بود، به همراه آمریکاییها قصد داشت تا دولت قانونی و مشروع مصدق را که برآمده از آرای مردم بود، ساقط کند. او، که یک تاجر یهودی بسیار متمول و ثرتمند بود، نقش مهمی در گرفتن حکم عزل مصدق و گرفتن حکم دولت کودتا به نخستوزیری فضلالله زاهدی داشت. در واقع مأموران سیا به کمک رشیدیان توانستند این بخش از برنامه و طرح خود را برای کودتا عملیاتی کنند.[9]
اسدالله، سیفالله و قدرتالله رشیدیان
شماره آرشیو: 3735-۲۸۸م
در نهایت این چهرهها بودند که با کمک دولت آمریکا و انگلستان و با همراهی شبکه گستردهای از نخبگان سیاسی و نظامی و حتی برخی از ارازل و اوباش تهران همچون شعبان جعفری، که به شعبان بیمخ شهرت پیدا کرده بود، توانستند کودتا را به پیروزی رسانند. بدینترتیب بار دیگر آمریکا منافع ملی خود را بر ارزشهای لیبرالیش ترجیح داد و دولتی را که منتخب مردم بود از قدرت ساقط کرد.
در مجموع باید گفت که در طراحی و اجرای عملیات موسوم به آژاکس، که به کودتای تاریخی علیه دولت قانونی و دموکراتیک مصدق انجامید، چهرههای مختلفی نقشآفرینی کردند. این اشخاص هم شهروندان آمریکا را شامل میشد و هم شهروندان ایرانی که مورد حمایت دولت آمریکا بودند و به نوعی وابسته به این قدرت جهانی محسوب میشدند. نکته جالب اینجاست که بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332ش است که نقش آمریکا در ایران بسیار پررنگتر از گذشته میشود. در واقع به نوعی آمریکا جای انگلستان و روسیه را که سالها در دوران قاجاریه بازیگران اصلی در سپهر سیاسی ایران بودند، میگیرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی یکهتاز صحنه سیاسی ایران میشود.
پینوشتها:
[1]. مجتبی مقصودی، تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران، تهران، انتشارات روزنه، 1380، صص 141-143.
[2] . غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ج 1، تهران، انتشارات رسا، 1398، ص 98.