ماجرای کتاب «شهید جاوید» نوشته نعمتالله صالحی نجفآبادی یکی از اختلافاتی است که بین مبارزان و متدینین جامعه، دوگانهای را برانگیخت که موضعگیریهای متفاوتی را در له و علیه آن گسترش داد. یکی از این موضعگیریها از سوی امام خمینی صورت گرفت
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ در هنگامه نهضت انقلابی امام خمینی(ره) و مبارزات مردم ایران علیه رژیم ستمشاهی، عوامل و رخدادهای مختلفی به وقوع پیوست که نهتنها ناخواسته یا ندانسته به زیان نیروهای مذهبی تمام شد، بلکه تفرقه ایجادشده باعث شد رژیم در جهت تضعیف و یا هدر دادن نیروهای مبارز از آن بهرهبرداری کند. ماجرای کتاب «شهید جاوید» نوشته نعمتالله صالحی نجفآبادی یکی از همان اختلافاتی است که بین مبارزان و متدینین جامعه، دوگانهای را برانگیخت که موضعگیریهای متفاوتی را در له و علیه آن گسترش داد. یکی از این موضعگیریها از سوی امام خمینی صورت گرفت. در این جستار تلاش شده است عملکرد، موضع و واکنش امام در برابر این مسئله تبیین و بررسی و به چرایی فعالیت ساواک برای آشفته کردن فضای انقلابی و حرکت اسلامی به رهبریت امام، پاسخ داده شود.
موافقان کتاب؛ قیام بهقصد حکومت اسلامی
انتشار کتاب «شهید جاوید» در زمانهای منتشر شد که گفتمان اسلام انقلابی و مفهوم «حکومت اسلامی»، بعد از شروع نهضت امام خمینی در سال 1342، در حال گسترش بود و نظریه جدید مؤلف کتاب، نگاه ویژه و جدیدی را در برابر نگاه سنتی، که امام حسین(ع) را در لباس «شهادت» میدید، ارائه داد. نگاه جدید، خالی از غلوّ و بهدور از تحلیلهای آغشته به احساس قرار داشت؛ بهگونهای که دو نفر از مراجع انقلابی وقت به نامهای آیتالله منتظری و آیتالله مشکینی بر آن تقریظ نوشتند و آن را تأیید کردند.[1] طرح این مسئله که هدف از قیام عاشورا تشکیل حکومت بوده است،[2] برای انقلابیون بسیار جذاب بود و به همین دلیل بهرغم برخی نکات که مربوط به علم امام نسبت به گذشته و آینده حوادث بود، به دفاع از آن پرداختند. افرادی نیز مانند آیتالله طالقانی تلاش کردند زمینه تبیین و گرهگشایی از این امر را با دعوت از نویسنده کتاب در مسجد هدایت، فراهم کنند که البته با انتقاداتی روبهرو شدند.[3] علاوه بر این، گروه دیگر از علما با آن مخالفت کردند و ردیههایی بر آن نوشتند.
مخالفان کتاب شهید جاوید؛ مضرّ و مضلّ به عالم تشیع
سنتیهای حوزوی ردیهها و کتابهایی در نقد این کتاب به نگارش درآوردند؛ برای نمونه، آیتالله صافی گلپایگانی کتابی با عنوان «حسین علیهالسلام شهید آگاه و رهبر نجاتبخش اسلام» به چاپ رساند و گفت: «ما حسین را سیدالشهدا میدانیم و صاحب این مقامات برای اینکه دین را زنده کرد؛ برای اینکه در راه دفاع از دین شهید شد؛ بنابراین، برنامه او قیام و شهادت بوده است و امام عالِم به این برنامه بود؛ همچنانکه پیغمبر اکرم راجع به شهادت امام حسین و از مکان آن، خبر داده است».[4] نویسنده کتاب شهید جاوید در پاسخ میگوید: «سیدمرتضی و سید طوسی میفرماید عقلا و نقلا حرام است که امام دانسته خود را به کشتن دهد؛ زیرا نسبت خودکشی عمدی به آن حضرت گناه است و نهتنها عصمت و عدالت از آن ساقط میشود، بلکه عمل آن هم نمیتواند سرمشق مردم قرار گیرد؛ چون مردم حق ندارند از گناه پیروی کنند».[5]
با گسترش این مباحث اختلافبرانگیز و ردیهها و مخالفتهایی که بهعنوان نمونه از طرف آیتالله حاج شیخ محمدتقی بروجردی، آیتاللهالعظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی، آیتالله مرتضی حائری و آیتالله شهابالدین مرعشی نجفی نسبت به اشتباهات و ترویج اباطل[6] صورت گرفت، ساواک نسبت به بهرهبرداری از آن، در جهت تضعیف نهضت انقلاب اسلامی، هوشیار شد.
واکنش مصلحتآمیز امام در برابر مسئله
ساختار تحلیلی فقهی و اجتماعی امام خمینی از ارزیابی قیام عاشورا مبتنی بر جمع این دو مسئله بود: یعنی هم علم امام به شهادت خود و یارانش و هم تأکید بر اینکه یکی از اهداف امام تشکیل حکومت عدل و برچیدن حکومت ظلم و استبداد بوده است. امام میفرماید: «او تکلیف میدید برای خودش که باید با این قدرت مقاومت کند و کشته شود».[7] بنابراین، براندازی حکومت فاسد اموی، قیام علیه رژیم ظالم، رسوا کردن قدرت ناحق و زنده کردن اسلام، از او یک الگوی فقهی و عملی برای همه دورهها و تمام سرزمینها بهعنوان یک تکلیف ایجاد میکند. اما مسئله مهم این بود که نویسنده کتاب «شهید جاوید» خود را از پیروان امام خمینی میدانست و بحث علم و هدف قیام باعث افزایش دوگانهگرایی و جدایی متدینین در کشور شد و در این میان رژیم پهلوی تلاش میکرد از جناح غیرانقلابی حمایت کند و از «شهید جاوید» وسیلهای برای از میان به در کردن امام و روحانیون انقلابی استفاده کند و مهمتر آنکه دو گروه را به جان هم بیندازد.[8]
امام با دریافت شیوه ساواک جهت افزایش اختلاف و آلوده کردن فضای بهوجودآمده، با اعمال سکوت بهعنوان یک سیاست اصولی و حسابشده، تلاش کرد فتنه را فرونشاند و طرفین دعوا را به خویشتنداری و سکوت دعوت کند؛ چراکه مذموم بودن نفس این اختلاف و تحریکاتی که رژیم برای سرگرم کردن روحانیون در این ماجرا انجام میداد، به ضرر نهضت انقلابی بود. همچنان که امام درباره پیامد این تحریکات میگوید: «با نزدیک شدن ماه محرم، بهعوض اینکه تمام قوا متحد شوند و از مسائل حاشیهای همچون کتاب شهید جاوید پرهیز کنند، به جان هم افتادهاند و از مسائل روز سیاسی غفلت ورزیدهاند. این ترفندهای رژیم جهت اختلاف است».[9]
عملکرد ساواک و ناکام ماندن نقشههای آن
امام خمینی در جای دیگر نیز با تحلیل ماجرای «شهید جاوید» که به هدر دادن وقت و نیروی انقلاب منجر شد به این مسئله اشاره میکنند. امام میگویند: «به جای آنکه تمام نیرو را برای شکستن سد رژیم ستمشاهی صرف کنند، همه اختلافها را به اهل منبر و اهل محراب کشاندند و این امر به سود رژیم و تحکیم سلطه انجامید».[10] امام بهخوبی از شگردهای ساواک جهت مشغول کردن متدینین و نیروهای مذهبی نسبت به این کتاب، که یک مسئله فرعی و ناچیز است، آگاه بود و نسبت به آن هشدار داد.[11] استدلال امام بدین خاطر است که مقدم به ساواک قم دستور داده بود که «به نحو غیرمستقیم و بهطور غیر محسوس بدون اینکه نویسنده کتاب متوجه شود، تسهیلاتی جهت تجدید چاپ کتاب شهید جاوید فراهم آورند».[12] قصد ساواک از این تاکتیک آن بود که گروه موافق و مخالف را به جان هم بیندازد و در مجموع از شهید جاوید وسیلهای برای ازمیان بهدر کردن امام و روحانیون انقلابی استفاده کند. دامنه این موضوع چنان بالا گرفت که اختلاف موجود به شاه منتقل شد و وی با یک عبارت کوتاه دراینباره سیاستگذاری کرد و نوشت: «از این موقعیت استفاده کرده و نوکران [یاران] [امام] خمینی را تارومار کنید».[13]به طور کلی، اقدامات ساواک بر محور اختلافافکنی و القای شبهه بین علما و نهضت انقلابی قرار داشت.[14]
ساواک از اختلاف موجود اهداف متعددی را جهت تضعیف یاران امام در نهضت انقلابی مد نظر داشت و میکوشید با یک تیر دو نشان بزند: نخست، دوئیت و تندی بین علما و فضلای حوزه و سرگرم کردن آنها به مسائل غیر سیاسی؛ دوم، طرح این مسئله که نتیجه قیام امام حسین(ع) و امام خمینی چیزی جز شکست و از میان رفتن روحانیت نیست و ازاینرو با یک مقایسه تطبیقی تلاش میکرد اذهان متدینین را نسبت به نهضت اسلامی سست، و طرفداران انقلابی آن را دچار دودستگی کند و اینهمانی بهوجودآمده میان بُعد معنوی و عرفانی قیام امام حسین و بُعد سیاسی نهضت عاشورا با نهضت امام خمینی را با طرح چهرههای جدید آشفته سازد که این امر با درایت امام تحقق پیدا نکرد.
نتیجهگیری
کتاب «شهید جاوید» ازجمله کتابهایی است که باعث دوگانهانگاری و سوءاستفاده ساواک از آن شد و واکنش امام خمینی را برانگیخت. سکوت امام یک سیاست اصولی و حسابشده در جهت فرونشاندن آتش اختلاف و جلوگیری از تلف شدن وقت و انرژی، و تمرکز بر مسئله مهمی همچون مسئله حکومت طاغوت ستمشاهی بود که اقدام ساواک را در نهایت عقیم کرد و نهضت انقلاب اسلامی را از مسائل حاشیهای و کماهمیت، برحذر داشت. این اقدام امام باعث شد اینهمانی و مقایسه نهضت امام حسین(ع) و حرکت امام خمینی(ره)، که از سوی مسئولان ساواک جهت تضعیف نهضت اسلامی طراحی شده بود، خنثی شود.
پینوشتها:
[1] . رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایران (از روی کار آمدن محمدرضاشاه تا پیروزی انقلاب اسلامی) سالهای 1320-1357، تهران، نشر علم، 1390، ص 1079.
[2] . نعمتالله صالحی نجفآبادی، شهید جاوید حسین بن علی(ع)، تهران، امید فردا، 1379، صص 26-27.
[3] . مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک، ج 2، تدوین: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1389، ص 244.
[4] . لطفالله صافی گلپایگانی، حسین علیهالسلام شهید آگاه و رهبر نجاتبخش اسلام، بیجا، بینام، ص 244.
[12] . هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 1، زیر نظر غلامرضا کرباسچی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، 1371، ص 551.
[13] . حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج 3، تدوین: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1385، ص 167.
[14] . مظفر شاهدی، ساواک؛ سازمان اطلاعات و امنیت کشور 1335-1357، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 372.