در تظاهرات مردم در ناحیه «سرچشمه» تهران که علت آن مخالفت با حکومتنظامی بود، صدها تن هدف تیراندازی ارتش قرار گرفتند و شهید شدند. علاوه بر این زدوخوردها، که بخش کلاسیک اعتراض را دربرمیگرفت ابتکار نوظهوری به وقوع پیوست که از لحاظ «جنگ روانی» بسیار مؤثر و کارآمد بود
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ مکتب اسلام بهعنوان جوهره مشترک فرهنگ عمومی، چتر لازم را برای متحد کردن و متمرکز کردن قوای مردم ناراضی در اختیار دارد و سازمان و رهبری نهضت امام خمینی، به مدد این عقاید و آرمانهای مشترک، تقریبا همه مردم را برای حرکت انقلابی بسیج و تجهیز کرد. یکی از روشهای مبارزه و سازماندهی در مورد این نهضت، طنین «اللهاکبر» شبانه مردم بر پشتبامها بود که از محرم سال 1357، شدت و افزایش چشمگیری پیدا کرد. در این جستار برای فهم کاربرد این روش نیاز است گذشته دور و نزدیک آن بررسی و تبیین شود؛ زیرا رویدادهای تاریخی ماههای آبان و بهویژه آذر، علتهای لازم و نه کافی این کارکرد و شکست مُشت آهنین دولت نظامی شاه بوده است. به نظر میرسد دولت نظامی ارتشبد ازهاری در برابر «جنگ روانی» مبارزین نهضت اسلامی قافیه را باخت و ازهمینرو سقوط کرد.
نالههای شاه و شکست مُشت آهنین
همه طرفهای سیاسی، چه نیروهای رژیم و ستاد بزرگارتشتاران، و چه نیروهای انقلابی و مذهبی میدانستند که با فرارسیدن ماه محرم و صفر، تاریخ ورق خواهد خورد و به همین دلیل تمام نیروی خود را برای سرکوب/ پیروزی جمع کردند. محمدرضا پهلوی ازیکطرف، با منصوب کردن ارتشبد ازهاری به نخستوزیری، سیاست مُشت آهنین را در پیش گرفت و همزمان با اقدامات آشتیجویانه ــ برای مثال نطق معروف او که میگوید: «من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم»[2] ــ تلاش کرد حکومت را از بحران خارج کند. یکی از ناظران که بیانیه رادیو و تلویزیونی شاه را مشاهده کرده بود، میگوید: «به نظرش نالههای شاه خندهدار و مضحک بودند، یا او میخواهد به مردم اولتیماتوم دهد یا واقعا پشیمان و سرخورده است، ولی دیگر بیفایده است».[3] امام خمینی(ره) نیز در برابر پیام محمدرضا پهلوی فرمودند: «یک کسی که اینقدر جنایت کرده، حالا بهمجرد اینکه آمد تعهد کرد حالا میخواهد تمام بشود قضیه؟! ... [خیر]، ما میدانیم که شما توبهتان همان توبه گرگ است... این را ملت دیگر میداند. از طرفی، حکومتنظامی دیگر در مردم تأثیر ندارد» (نقل به مضمون).[4] واهمه نداشتن مردم از نیروی تا دندان مسلح شاه، و اوضاع و شرایط کشور در آستانه محرم، فضا را مهیای آخرین حرکت برای تغییر کرد.
اوضاع و شرایط کشور در آستانه محرم 1357؛ راهبرد مبارزاتی
ماه محرم سال 1357 در حالی فرا رسید که حدود سه ماه از آغاز تظاهرات و اعتصابها میگذشت. در چنین موقعیتی طرفداران و مخالفان رژیم با بیم و امید فراوان منتظر فرارسیدن محرم بودند. امام خمینی در 1 آذر 1357 (21 ذیالحجه 1398ق)، در پیامی به ملت ایران راهبرد مبارزاتی خود را برای مقابله با دولت نظامی ازهاری و نیز وظایف ملت را برای ادامه مبارزه مشخص ساختند. ایشان در مبحث آغازین پیام درباره ویژگیهای محرم چنین فرمودند: «با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد؛ ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد؛ ماهی که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغ باطل بر جبهه ستمکاران زد».[5] ایشان در ادامه افزودند: «باید با مشتهای گرهکرده آزادیخواهان و استقلالطلبان و حقگویان بر تانکها و مسلسلها و جنود ابلیس غلبه کند».[6] بنابراین، مبارزه کردن، گسترش و ادامه آن تا سرنگونی رژیم یکی از خواستهایی بود که امام آن را مطرح کردند.[7]
کشتار مردم در 10 آذرماه 1357 و آغاز طنینهای شبانه اللهاکبر
واهمه نداشتن مردم از نیروهای نظامی و بیتوجهی به دستورالعملهای ستاد بزرگارتشتاران، شرایط را برای هر دو طرف جبهه، دشوار کرد. در یکی از اسناد بهدستآمده از ستاد ارتش آمده است: «در مورد اقدامات پیشگیرانه ایام محرم و صفر دو اقدام ضروری است: نخست خاموش نمودن اغتشاشات و اعتصابات؛ و دوم ممنوعیت دستهها و حرکت عزاداری».[8] اما این تمهیدات نهتنها افاقه نکرد، بلکه بر آتش خشم مردم افزود. در تظاهرات مردم در ناحیه «سرچشمه» تهران که علت آن مخالفت با حکومتنظامی بود، صدها تن هدف تیراندازی ارتش قرار گرفتند و شهید شدند.[9] علاوه بر این زدوخوردها، که بخش کلاسیک اعتراض را دربرمیگرفت ابتکار نوظهوری به وقوع پیوست که از لحاظ «جنگ روانی» بسیار مؤثر و کارآمد بود. طنین اللهاکبرهای شبانه مردم بر پشتبامها علاوه بر ترسیم خطمشی نیروهای انقلابی، مانور قدرتی علیه رژیم بود؛ چراکه از بیشتر پشتبام خانهها فریاد تکبیر و روحیه شهادتطلبی بلند بود و این نشان میداد که شاه در ایران هیچجایی برای ماندن ندارد.[10]
به گفته ویلیام سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در تهران، فریاد تکبیر تاکتیک مؤثر و تازهای بود که مخالفان مذهبی پهلوی برای نشان دادن قدرت خود به آن دست زدند. «آنها از مردم دعوت میکردند که شبها به پشتبامها رفته و شعار اللهاکبر سردهند. سربازان در ساعات منع عبور و مرور با شلیک تیر هوایی به این شعارها پاسخ میدادند و زندگی شبانه در تهران به کابوسی مبدل شده بود.»[11] فریاد اللهاکبر، علاوه بر نمایش دادن قدرت و کثرت نیروهای مذهبی، برای شاه به چنان کابوسی تبدیل شد که حتی بعد از فرار به مراکش، وقتی صدای اللهاکبر اذان از مساجد پخش میشد به وحشت میافتاد.[12] محمدرضا پهلوی حق داشت از این شعارها مرعوب شود؛ زیرا تانکها در اطراف کاخ مستقر بودند و اجازه تظاهرات در نزدیکی کاخها را ناممکن کرده بودند، اما صداها و فریادهای شبانه اللهاکبر در خلال شبهای مقدس محرم حتی از پنجرههای کاخ نیاوران و درون اتاق شاه، شنیده میشد. این تکبیرها که با بانگ «زندهباد [امام] خمینی» و «[امام] خمینی وارث حسین» همراه بود، محمدرضا پهلوی را مبهوت و کلافه کرد.[13]
سردرگمی ژنرال چهار ستاره؛ تضعیف روحیه بدنه ارتش و فریادهای کوبنده اللهاکبر
ژنرال ازهاری، نخستوزیر وقت، که از قدرت و وسعت اللهاکبر به وحشت افتاده بود، در مجلس سنا حاضر شد و ادعا کرد: «رفتم پشتبام دیدم چیزی نمیبینم، ولی صدا زیاد است آمدم پایین دوربین بردم با دوربین هم چیزی ندیدم، یک دوربینهایی است که فقط شب از آن استفاده میکنند و میبینند نور ستارگان را از لحاظ فیزیکی میفهمند، به آن هم نگاه کردم، دیدم چیزی نمیبینم».[14] او در ادامه میگوید: «کمی بیشتر دقت کردم، صدا میآمد ولی آدمی نمیدیدم. دوربین را به دست زن و بچهام دادم؛ آنها هم نگاه کردند، دیدند چیزی نیست... این هیاهو و جنجالها که وحشت ایجاد کرده بود، بهواسطه ازدیاد بلندگوهاست».[15] روحیهبخشی به نیروهای خودی و ایجاد شبهه و دروغپراکنی توسط نخستوزیر، با گفتههای احسان نراقی، که در ماه محرم با محمدرضا پهلوی دیدار داشت، در تناقض است. نراقی میگوید: «چهارمین روز محرم یکی از ملاقاتهای من با شاه بود. اللهاکبرها بر روی پشتبامها شروع شده بود. چون صدای اللهاکبرها میآمد شاه گفت: شما هم شنیدید؟ گفتم: بله. گفت اینجا هم صدایش میآمد... اصلا اللهاکبر اعصاب او را داغان کرده بود».[16] مردم نیز به اظهارات ازهاری واکنش نشان دادند و شعار دادند: «ازهاری بیچاره، ای سگ چارستاره، بازم بگو نواره، نوار که پا نداره».[17] درنتیجه، سردرگمی محمدرضا پهلوی و ژنرالهای چهارستاره ارتش، نهتنها به تثبیت رهبری امام خمینی انجامید، بلکه باعث تضعیف روحیه شاه و مواجهه با واقعیتی به نام مذهب شد.
غلامرضا ازهاری
شماره آرشیو: 3167-۵ع
فرجام
با راهپیمایی میلیونی تاسوعا و عاشورای حسینی، مردم تیر آخر را بر پیکر نیمهجان رژیم پهلوی زدند و این امر موجب تضعیف دولت نظامی شد. ازهاری پس از 55 روز استعفا داد و چند روز بعد از کشور خارج شد. به گفته ارتشبد عباس قرهباغی، آخرین رئیس ستاد بزرگارتشتاران و عضو شورای سلطنت، «تشکیل دولت نظامی و شکست کامل تصمیمات برنامههای دولت مذکور، به شکست کامل نیروهای مسلح شاهنشاهی در مقابل مخالفین تعبیر شد».[18] طنین اللهاکبرهای شبانه مردم، موج وحدت را در بین مبارزین و فعالان نهضت اسلامی رقم زد و در مقابل به تضعیف روحیه ارتش و نیروهای نظامی حکومت منجر شد که سرانجام آن پیروزی انقلاب اسلامی بود.