پیمان برست لیتوفسک و عواقب آن برای ایران؛

پیامدهای پیمانی که در بلاروس منعقد شد

در بحبوحه جنگ جهانی اول، مسکو و برلین متعهد شدند علیه یکدیگر وارد جنگ نشوند و به منافع یکدیگر آسیبی نرسانند. این پیمان تبعاتی داشت که فقط به این دو کشور محدود نماند و بر سایر کشورها تأثیر گذاشت. یکی از این کشورها ایران بود که آثار قراردادی که میان دو دولت دیگر به امضا رسیده بود دامن آن را هم گرفت
پیامدهای پیمانی که در بلاروس منعقد شد
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ پیمان‌های بین‌المللی منعقدشده میان ابرقدرت‌ها همواره برای کشورهای ضعیف‌تر دردسرساز بوده و سبب از بین رفتن حقوق این کشورها شده است. این موضوع در جنگ‌های جهانی ضریب بیشتری پیدا می‌کند و اهمیت آن دوچندان می‌شود. یکی از این پیمان‌ها، پیمان برست لیتوفسک است که در جنگ جهانی اول و میان اتحاد جماهیر شوروی و آلمان منعقد شد و خیال دو کشور را از تجاوز به یکدیگر راحت کرد. ماجرا از این قرار بود که در بحبوحه این جنگ، مسکو و برلین متعهد شدند علیه یکدیگر وارد جنگ نشوند و به منافع یکدیگر آسیبی نرسانند. این پیمان تبعاتی داشت که فقط به این دو کشور محدود نماند و بر سایر کشورها تأثیر گذاشت. یکی از این کشورها ایران بود که آثار قراردادی که میان دو دولت دیگر به امضا رسیده بود دامن آن را هم گرفت. در سطور زیر تلاش شده است پیمان برست لیتوفسک و آثار آن بر ایران بررسی شود.
 
پیمان برست لیتوفسک
پیمان صلح برست لیتوفسک میان روسیه و کشورهای متحد به رهبری آلمان منعقد شد. این پیمان از پیامدهای انقلاب بلشویکی در روسیه بود و موجب خروج روسیه از جنگ شد. این قرارداد ترک مخاصمه، در 15 دسامبر 1917م در قلعه برست لیتوفسک بین بلشویک‌ها و آلمان‌ها امضا شد. فشار مضاعف بر روسیه، که حتی در زمان تزار به فکر خروج از جنگ افتاده بودند و یاری آلمان‌ها در رساندن لنین به روسیه و نیاز هر دو به ترک مخاصمه، به انعقاد صلح برست لیتوفسک منجر شد.[1]
 
نمایندگان طرفین پیمان برست لیتوفسک در حال امضا کردن عهدنامه
نمایندگان طرفین پیمان برست لیتوفسک در حال امضا کردن عهدنامه
 
این پیمان مناسبات جنگ را دچار تغییرات مهمی کرد و پیامدهای مهمی برای کشورهای دیگر که متأثر از سیاست قدرت‌های بزرگ بودند به‌وجود آورد. جالب اینجاست که یکی از مفاد این پیمان، احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی ایران بود که می‌بایست دو طرف آن را محترم می‌شمردند.
 
ماجرای از این قرار بود که پس از تعرض دول درگیر در جنگ جهانی اول به خاک ایران و فشارهای بیش از حد انگلستان و روسیه بر تهران و اظهارات سربسته متفقین درباره از دست رفتن تخت شاهی و استقلال ایران همراه با پیشروی نظامی آنها، احمدشاه مصمم به ترک تهران شد و نمایندگان مجلس، اعیان و روحانیان از تهران مهاجرت کردند و کمیته دفاع ملی را که متشکل از نمایندگان تهران بود، در کرمانشاه تشکیل دادند و در آنجا فعالیت خود را آغاز کردند.[2]
 
این کمیته، که با نام «دولت ملی» شناخته می‌شد، در همراهی با نیروهای آلمانی مبارزه وسیعی علیه روس‌ها به راه انداخت و وزنه مهمی علیه دول متفق در ایران شد. در نهایت این نمایندگان توانستند با تلاش بسیار زمینه حضور در کنفرانس صلح برست لیتوفسک را پیدا کنند. نمایندگان شرکت‌کننده در این کنفرانس توانستند با مشارکت فعال بندهایی را به منظور حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران در صلح‌نامه بگنجانند.[3]
 
اعضای «دولت موقت ملی» در دوران مهاجرت در کرمانشاه
اعضای «دولت موقت ملی» در دوران مهاجرت در کرمانشاه
شماره آرشیو: 348-۱ع
 
این موفقیت چشمگیری بود که البته با موافقت دول روس و آلمان رقم خورد؛ در واقع نوعی هم‌گرایی در این زمینه به چشم می‌خورد؛ برای نمونه، وزیر امور خارجه روسیه در این کنفرانس اظهار کرد که مایل است تمامی اقدامات ظالمانه رژیم تزاری علیه دولت ایران مدنظر قرار گیرد و جبران شود. وزیر امور خارجه آلمان نیز در تأیید این صحبت‌ها بیان کرد: آلمان با مسرّت تمام از این موضع‌گیری مسکو استقبال می‌کند و همواره خواهان استقلال و آزادی ایران و رهایی این کشور از فشار و حرکت در مسیر توسعه است.[4]
 
از ذکر این نکته نباید غافل شد که حمایت آلمان از استقلال ایران کاملا هماهنگ با منافع این کشور بود و این قدرت با توجه به شرایط جنگ جهانی اول، از منافع ایران دفاع می‌کرد. در واقع افشای معاهده 1915م و برانگیخته شدن خشم ایرانی‌‎ها علیه انگلستان، که با تبلیغات آلمانی‌ها همراه بود، اوضاع سیاسی ایران را کاملا به نفع متحدین و به ضرر متفقین تغییر داد. رهبران سیاسی در آلمان می‌دانستند علاوه بر منفعت آنان از استقلال ایران، این امر اثر تبلیغاتی وسیعی در میان توده‌های مردم دارد. به تعبیری، با توجه به فشاری که دو قدرت روس و انگلستان در این مقطع زمانی به ایران وارد می‌ساختند و حقوق کشورمان را در موارد مختلف تضییع می‌کردند هیچ چیز در میان ایرانیان محبوب‌تر از این نبود که کشوری به حمایت از آن برخیزد. البته از این نکته نباید غافل بود که فشار ایرانی‌های تبعیدی مستقر در آلمان، که در دوره جنگ جهانی اول از این کشور حمایت تمام کردند، نیز کارساز شد. آنها بر دولت آلمان فشار آوردند و توانستند موافقت دولت آلمان را برای اقناع روس‌ها از تخلیه قوایشان در ایران به‌دست آورند.[5]
 
بخش‌های ایرانی پیمان برست لیتوفسک
با تلاش نمایندگان ایرانی حاضر در این کنفرانس، دو ماده از این
معاهده به ایران اختصاص پیدا کرد. این دو ماده نیز آشکارا از استقلال ایران صحبت کرده و خواهان تخلیه ایران از قوای اشغالگر شده است. این دو ماده عبارت بودند از:
 
ماده 7: نظر به اینکه دول ایران و افغانستان مستقل و آزاد می‌باشند طرفین متعاهدین خود را ملزم می‌دارند که استقلال و تمامیت ارضی این دو کشور را محترم شمارند.
 
ماده 10: بر اساس اصول و استقلال و تمامیت ارضی ایران، فرماندهان عالی قشون عثمانی و روسیه حاضرند نیروهای خود را از ایران بیرون برند. فرماندهان کشورهای مذکور هر چه زودتر با ایران وارد مذاکره می‌شوند تا جزئیات خروج قشون و سایر اقدامات لازم را ترتیب دهند.[6]
 
این دو ماده، امتیاز بسیار مهمی برای دولت ایران به‌شمار می‌آمد؛ زیرا بر اساس قراردادهای 1907م و 1915م عملا استقلال ایران زیر سؤال رفته بود و دو کشور روس و انگلستان ایران را میان خود تقسیم کرده بودند.
 
خروج روس‌ها از ایران
 البته از این مسئله نیز نباید غافل شد که خود روس‌ها نیز در این مقطع به این نتیجه رسیدند که بهتر است خاک ایران را ترک کنند. در واقع علاوه بر شرایط داخلی نامساعد این کشور و جو انقلابی آن، حضور سربازان روس چندان به نفع انقلابیون نبود. از یک‌سو دوری سربازان روس از خانواده‌‌هایشان برایشان مشکل ایجاد کرده بود و از طرف دیگر ترس این وجود داشت که سربازان روس حاضر در ایران در معرض افکار ضد انقلابی قرار گیرند و مشکلات انقلابیون را دو چندان سازند؛ به خصوص که با شرایط انقلابی این کشور و مشکلات اقتصادی به‌وجودآمده برای دولت انقلابی امکان تأمین آذوقه و مهمات برای نیروهای روسی حاضر در ایران بسیار سخت شده بود. مضاف بر این، با خروج نیروهای روسیه از ایران، این کشور وجهه بهتری در میان افکار عمومی و توده‌های مردم کسب می‌کرد و این برای دولت انقلابی روسیه، که تازه روی کار آمده بود، موضوعی بسیار مهم و تعیین‌کننده بود.[7]
 
در نهایت روس‌ها به این نتیجه رسیدند که بهترین تصمیم برای تأمین منافع این کشور، خروج نیروهای آن از ایران است. در برست لیتوفسک تروتسکی، نماینده روس‌ها، اظهار کرد: دولت روسیه خود را موظف می‌داند که هر چه زودتر نیروهای خود را از ایران خارج سازد. دولت شوروی برای این تصمیم خود جز اینکه ظلمی را که دول روسیه تزاری در حق ایران روا داشتند جبران کند نیّت دیگری نداشته است.[8]
 
موقعیت انگلستان بعد از برست لیتوفسک
با انعقاد پیمان برست لیتوفسک هرچه موقعیت اتحاد جماهیر شوروی در ایران تضعیف شد انگلستان از موقعیت مناسب‌تری برخوردار شد. در واقع با خروج نیروهای روسی خلأ قدرت در مناطق تحت اشغال آنها به وسیله نیروهای انگلیسی پر شد و این کشور جای روسیه را در نواحی شمال و شمال غربی ایران پر کرد؛ به خصوص که بر اساس معاهده برست لیتوفسک می­بایست مناطق گرجستان و ارمنستان به استقلال می‌رسیدند و این شرایط موقعیت انگلستان را در منطقه شمال و شمال غربی ایران تحکیم می‌بخشید. توسعه نفوذ انگلستان و قرار گرفتن این کشور به جای روسیه تا آنجا پیش رفت که انگلیسی‌ها بر آن شدند تا نیروی دریایی در دریای خزر برای خود فراهم کنند تا بتوانند از منافع خود در موقع مقتضی حمایت به عمل آورند.[9]
 
به زعم برخی، از 1918 تا 1921م ایران تقریبا به دایره نفوذ انگلستان بدل شده بود و این کشور یگانه بازیگر عرصه سیاسی ایران بود. به تعبیری، انگلیس به حاکم بلامنازع ایران بدل شده بود. در عین حال، دولت انگلستان برای اینکه احساسات ملی و میهنی مردم ایران تحریک نشود، مجبور شد با ارسال نامه در 10 دسامبر 1918م از سوی وزیرمختار خود در ایران، به وثوق‌الدوله، رئیس دولت ایران، تأکید کند که انگلستان استقلال و حاکمیت ایران بر تمامیت ارضی‌اش را به رسمیت می‌شناسد. مضاف بر این، دولت انگلستان به محض اینکه دولتی باثبات در روسیه سر کار بیاید و بتواند زمام امور را در دست گیرد، قرارداد 1915م میان روسیه و انگلستان را ملغا اعلام خواهد کرد و آن را به‌هیچ‌وجه تجدید نخواهد نمود.[10]  
 
آنچه در مجموع از قرارداد برست لیتوفسک و پیامدهای آن برای ایران می‌توان برداشت کرد این است که هر یک از ابرقدرت‌ها در این پیمان تمام تلاش خود را به کار بستند تا بیشترین منفعت و کمترین ضرر نصیب آنها شود. در واقع آنچه در عمل کمترین میزان اعتبار و اهمیت را داشت منافع دولت و ملت ایران بود که در رقابت میان ابرقدرت‌ها نادیده گرفته شده بود. روس‌ها به واسطه مشکلات داخلی و انقلابشان در پی این پیمان از ایران خارج شدند، آلمان‌ها، که منافعشان در خروج روسیه و انگلستان از ایران بود، از این سیاست پیروی کردند و انگلستان نیز سلطه خود را در عمل بر ایران تحکیم بخشید.    
 

پی‌نوشت‌ها:     
 
[1]. مریم میراحمدی، پژوهشی در تاریخ معاصر ایران، مشهد، آستان قدس رضوی، 1368، ص 50.
[2]. نیره دلیر، «پیمان صلح برست لیتوفسک و پیامدهای آن بر تمامیت ارضی ایران، استقلال و امنیت ایران»، فصلنامه علمی ـ ترویجی مطالعات تاریخی، سال دوم، ش 6 (1394)، ص 7.
[3]. علیرضا ملائی توانی، ایران و دولت ملی در جنگ جهانی اول، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1378، ص 278.
[4]. نیره دلیر، همان، ص 8.
[5]. همان، ص 9.
[6]. ابراهیم صفایی، رهبران مشروطه، ج 2، تهران، انتشارات جاویدان، 1363، ص 206.
[7]. نیره دلیر، همان، ص 12.
[8]. داگوبرت فن میکوش، واسموس، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران، شهاب ثاقب، 1383، ص 161.
[9]. مریم میراحمدی، همان، ص 50.
[10]. حسین مکی، مختصری از زندگانی سیاسی سلطان احمدشاه، تهران، امیرکبیر، 1357، ص 323.
 
https://iichs.ir/vdcfytd0.w6dtmagiiw.html
iichs.ir/vdcfytd0.w6dtmagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما