چرایی امضای قرارداد 1915؛

علل تجدید نظر در قرارداد 1907

در سال 1907، امپراتوری‌های روسیه و انگلیس در پترزبورگ گرد هم آمدند و معاهده‌ای را امضا کردند که ایران را به دو منطقه نفوذ تقسیم می‌کرد: شمال ایران به روسیه و جنوب آن به انگلیس تعلق می‌گرفت. منطقه‌ای بی‌طرف نیز در مرکز کشور در نظر گرفته شده بود. با وجود چنین قراردادی، چه عاملی باعث شد پس از هشت سال (سال 1915م)، قرارداد دیگری میان این دو قدرت به امضا برسد؟
علل تجدید نظر در قرارداد 1907
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ در اوایل قرن بیستم، ایران تحت لوای قراردادهای پنهانی استعماری، به دام تاریکی استعمار روس و انگلیس گرفتار آمده بود. قراردادهای 1907 و 1915م، نقطه عطفی در این میان بودند و ایران را گویی به مستعمره‌ای نیمه‌جان تبدیل کرده بودند. هنگامی‌که در سال 1907، امپراتوری‌های روسیه و انگلیس در پترزبورگ گرد هم آمدند، معاهده‌ای را امضا کردند که ایران را به دو منطقه نفوذ تقسیم می‌کرد: شمال ایران به روسیه و جنوب آن به انگلیس تعلق می‌گرفت. منطقه‌ای بی‌طرف نیز در مرکز کشور در نظر گرفته شده بود. این قرارداد به‌طور پنهانی و بدون اطلاع یا رضایت دولت ایران امضا شد و عملا حاکمیت ملی را در کشور نقض کرد. در پی این قرارداد و هشت سال بعد، قرارداد 1915م میان این دو قدرت امضا و درنتیجه آن، ایران به دو منطقه نفوذ تبدیل شد؛ درواقع این قرارداد به‌نوعی قرارداد گذشته را تکمیل کرد. این جستار بر آن است که چرایی و چگونگی تکمیل قرارداد 1915م را بین روسیه و انگلستان بررسی و پیامدهای آن را تبیین کند.
 
صحنه‌‌های شوم رقابت سیاسی و اقتصادی
فقدان حکومت قانون و نهادی کارآمد همچون مجلس شورا، پای کشورهای استعماری را به‌مرور به ایران گشود و فضا را برای بهره‌‌کشی اقتصادی و دخالت‌‌های سیاسی آنها آماده کرد. بعد از انقلاب مشروطه، مواضع دو دولت روسیه و انگلستان، هم تحت‌‌الشعاع رقابت‌‌های اقتصادی قرار داشت و هم اثرگذاری سیاست بین‌‌الملل، اتحادها و ائتلافات را محور دوستی و دشمنی قرار داد. دولت روسیه تزاری، که خود در داخل با قیام‌‌ها و انقلابات پی‌درپی آزادی‌خواهان به‌ویژه مردم قفقاز مواجه بود، رژیم استبدادی و دستگاه سلطنت قاجار را تقویت می‌‌کرد و انگلستان می‌‌خواست با کمک به نهضت مشروطه‌‌خواهی و جلب محبت رهبران انقلاب ایران، هم راه برای نفوذ هر چه بیشتر در رژیم جدید برای خود باز کند و هم با این همدردی ظاهری و توأم با ریا، بر روی جنایات سیاسی خود مانند قرارداد ننگین پاریس، تأسیس بانک شاهی و شرکت نفت انگلیس، پرده بکشد.[1]
 
حل اختلافات ارضی و تقسیم مستعمرات در آفریقا و آسیای جنوب شرقی بین دُول اروپایی، به‌تدریج خاورمیانه و ایران را به یکی از اهداف بزرگ این رقابت تبدیل کرد. انتزاع افغانستان از ایران و تسلط سیاسی انگلستان بر آن ناحیه و تسلط روسیه بر آسیای میانه، روسیه و انگلستان را که از لحاظ نفوذ سیاسی و اقتصادی در ایران در اصطکاک بودند، به یکدیگر نزدیک کرد. این نزدیکی سرانجام در تاریخ 31 اوت 1907م (21 رجب 1325ق/ 8 شهریور ۱۲۸۶ش، در زمان نخست‌وزیری امین‌‌السلطان اتابک، در پترزبورگ، پایتخت روسیه، صورت قرارداد پیدا کرد. در این قرارداد، ایران به سه منطقه، یعنی منطقه نفوذ روسیه و منطقه نفوذ انگلیس و یک منطقه ظاهرا بی‌‌طرف تقسیم شد. در این قرارداد بیشترین نفع و سود را انگلستان به خاطر سه مسئله خلیج فارس، حفاظت از هند و معادن نفت خوزستان به‌دست آورد.[2] این اقدام تضعیف دولت ایران و نفرت مردم از آنها را در پی داشت.[3] مجلس شورای ملی در 8 مهر 1286ش، قرارداد را بررسی و عدم رسمیت آن را اعلام کرد؛ همچنین، دولت به‌وسیله وزارت خارجه و حسن پیرنیا مشیرالدوله، سفیر وقت ایران در روسیه، به قرارداد اعتراض کرد.
 
نقشه تقسیم ایران براساس قرارداد 1907نقشه تقسیم ایران براساس قرارداد 1907
 
قرارداد 1907 شامل یک مقدمه و پنج ماده بود که اغلب برای به رسمیت شناختن امتیازات سیاسی و تجارتی از قبیل راه‌‌آهن، راه‌‌ها، بانک‌‌ها، تلگراف‌‌ها، حمل‌ونقل، بیمه و... بین دو طرف امضا شده بود، اما با شروع جنگ جهانی اول، شرایط داخلی و بین‌‌المللی تغییر کرد و دخالت‌‌های ویران‌گرایانه روس و انگلیس شدت بیشتری یافت.
 
تکمیل زنجیر استعمار
هنگام شروع جنگ جهانی اول، در 28 ژوئیه 1914م (5 مرداد 1293ش)، وضع بین‌‌المللی ایران بهتر از گذشته نبود. در فاصله‌ انحلال مجلس دوم شورای ملی تا گشایش مجلس سوم، نایب‌‌السلطنه و کابینه آلتِ دست روسیه و انگلیس بودند و بنابراین در دوره مشروطه نیز مداخله خارجی ادامه داشت. اگرچه ایران بلافاصله پس از شروع جنگ، بی‌‌طرفی خود را اعلام کرد، اما فعالیت‌‌های آلمان در خاورمیانه، به‌ویژه در ایران، زنگ خطر را برای دو کشور روسیه و انگلیس به صدا درآورد.[4] آلمان نیز کانون اصلی فعالیت‌‌های دیپلماتیک خود را در میان نمایندگان مجلس قرار داد و فن کاردف مخفیانه در خانه وحیدالملک شیبانی، با برخی از دموکرات‌‌ها مانند رضا مصوت و جلیل اردبیلی
دیدار کرد و کوشید نمایندگان را بر سر این موضوع که هدف نهایی‌‌شان را پیروزی کابینه‌‌ای قرار دهند که طرفدار دُول محور و تَرک بی‌‌طرفی باشد متحد سازد.[5]
 
انگلیسی‌‌ها کاملا از فعالیت‌‌ آلمان‌‌ها، به‌ویژه مأمور کارکشته آن، ویلهلم واسموس اطلاع داشتند. واسموس در جنوب غرب ایران، قشقایی‌‌ها و بختیاری‌‌ها را به ایستادگی در برابر انگلیسی‌ها دعوت می‌کرد. تمرکز هدف‌های سیاسی آلمان علیه منافع انگلیس در ایران، افغانستان و هند بود. در برابر این تحرکات، انگلستان بیکار ننشست و به ایران نیرو فرستاد و درنتیجه، سه بخش دیگر کشور، یعنی جنوب غربی، جنوب شرقی و شمال شرقی میدان نبرد نیروهای متفق و محور شد. از جهت دیگر، توافق 1907م برای شرایط سال 1914م و سال‌‌های پس از آن «کافی» نبود؛ زیرا در 1914م، شرایط کاملا تغییر کرده و دولت انگلیس منافع مشخص و بی‌‌واسطه‌‌ای در میدان‌‌های نفتی جنوب غربی ایران به‌دست آورده بود.
 
بده‌وبستان‌‌های روس و انگلیس
با تغییر شرایط بین‌‌المللی و آغاز جنگ جهانی اول، به‌زعم سیاستمداران انگلیسی، این تغییرات ایجاب می‌‌کرد که انگلیس از طریق «بازنگری» در توافق 1907م با روسیه، این کشور را برخلاف گذشته، که رقیب و به‌نوعی دشمن یکدیگر بودند، به‌عنوان دوست و متحد خود به رسمیت بشناسد. از آن‌طرف، روسیه نیز خواهان جلب حمایت انگلیس در منطقه دیگری از خاورمیانه بود. سرگی دمیتریویچ سازانوف، وزیر خارجه روسیه، در نامه‌‌ای رسمی به سفیر انگلیس در سن‌‌پترزبورگ، گفت که در صورت پیروزی متفقین، روسیه خواهان تسخیر استانبول و تنگه‌‌های عثمانی است. در مقابل، دولت انگلیس با روسیه تزاری توافق کرد که منطقه بی‌‌طرف ایران تحت نفوذ روسیه درآید. این مهم در تلگرام محرمانه‌‌ای به تاریخ 28 اسفندماه 1293ش (20 مارس 1915م) از طرف دو دولت نهایی شد.
 
نقشه تقسیم ایران براساس قرارداد 1915نقشه تقسیم ایران براساس قرارداد 1915
 
این توافق پنهان، که بدون اطلاع ایران انجام شد، بعدها پس از انقلاب اکتبر روسیه، از طرف شوروی افشا شد. براساس این توافق که در ماه مارس 1915 انجام شده بود، قسطنطنیه و تنگه بسفر، وجه‌المصالحه مناطق بی‌‌طرف پیشین، یعنی اصفهان، یزد و بخش کوچکی از سرزمین‌‌های مجاور مرزهای روسیه و ایران و افغانستان قرار گرفت.[6] با افشای این قرارداد، روحیه ضد تزاری و ضد انگلیسی در میان مردم ایران افزایش یافت و آلمان بسیار تلاش کرد از این مسئله سوء‌‌استفاده کند. به علاوه، دولت مستوفی‌‌الممالک، در ماه نوامبر 1915م، از جنگ به نفع نیروهای سه‌‌جانبه انگلیس، روسیه و فرانسه علیه آلمان سرباز زد و در اواخر سال 1915م، احمدشاه قاجار زیر فشار انگلستان و روسیه تزاری دولت مستوفی‌‌الممالک را معزول و مجلس سوم را که به طرفداری از آلمانی‌ها متهم بود، منحل کرد.[7]
 
نیروهای پلیس جنوب
نیروهای پلیس جنوب
 
شرایط سیاسی پیش‌آمده، و اطمینان روسیه از عدم دخالت انگلیس در حوزه مسائل سیاسی شمال ایران، نیروهای روسی را به تصرف قزوین و تدارک مقدمات برای تصرف پایتخت ترغیب کرد. در جنوب نیز، انگلستان بوشهر را اشغال کرد[8] و عملا کشورهای امپریالیستی و استعماری روس و انگلیس به استقلال ارضی کشور تعرض کردند. سوءاستفاده از «نیروی نظامی قزاق در شمال» و تأسیس «پلیس جنوب» در جنوب کشور، یکی از پیامدهای مهم ازهم‌‌پاشیدگی سیاسی و انتظامی ایران بود. شاید اگر انقلاب بولشویکی 1917م رخ نمی‌داد و رویکرد ضدکاپیتالیستی ضد انگلیسی آن به منصه ظهور نمی‌رسید، جغرافیای سیاسی ایران و خاورمیانه به‌گونه‌ای دیگر شکل می‌‌گرفت و نامی از ایرانِ یکپارچه باقی نمی‌‌ماند.
 
سربازان روس در ایران (1910-1915م)سربازان روس در ایران (1910-1915م)
 
نتیجه
قراردادهای 1907 و 1915، دو سند تاریک در تاریخ ایران هستند که نمادی از استعمار و ظلم خارجی به این ملت به‌شمار می‌آیند. این قراردادها نه‌تنها استقلال و حاکمیت ملی ایران را نقض کردند، بلکه باعث استثمار منابع و سرکوب مردم ایران نیز شدند. محافظت از هند، تأمین حوزه‌‌های دریایی در خلیج فارس و به‌ویژه استخراج نفت در خوزستان، که عامل مؤثری برای تأمین سوخت زیردریایی‌‌های انگلیس در جنگ جهانی اول بود، چرایی امضای قرارداد 1915 و درواقع تکمیل قرارداد 1907 را نشان می‌‌دهد؛ همچنین، انگلستان در ازای سپردن مناطق مرکزی ایران به روسیه، خطر بالقوه آن را خنثی کرد و توانست خطر بالفعل آلمان را برای تصرف هند، در نطفه خاموش کند.
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار؛ قرن سیزدهم و نیمه اول قرن چهاردهم، تهران، مدیر، چ دوازدهم، 1393، ص 344.
[2]. یحیی دولت‌‌آبادی، حیات یحیی، ج 2، تهران، انتشارات عطار، چ ششم، 1371، ص 102.
[3]. محمدعلی همایون کاتوزیان، دولت و جامعه در ایران؛ انقراض قاجار و استقرار پهلوی، ترجمه حسن افشار، تهران، مرکز، 1379، ص 82.
[4]. روح‌الله رمضانی، تاریخ سیاست خارجی ایران؛ از صفویه تا پایان پهلوی اول /879 تا 1320 شمسی، ترجمه روح‌الله اسلامی و زینب پزشکیان، تهران، نی، 1399، ص 146.
[5]. همان، ص 151.
[6]. م. س. ایوانف، تاریخ نوین ایران، ترجمه هوشنگ تیزابی و حسن قائم‌پناه، تهران، اسلوج، 1356، ص 26.
[7]. همان، ص 27.
[8]. اسناد جنگ جهانی اول در ایران، به کوشش بهروز قطبی، تهران، نشر قرن، 1370، ص 163.
 
 
 
https://iichs.ir/vdcjyie8.uqeiozsffu.html
iichs.ir/vdcjyie8.uqeiozsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما