نگاهی به قدرت اقتصادی بزرگ‌مالکان؛

مولود نامبارک زمین‌داری

مالکان به دلیل مالکیت وسیع زمین‌ها و بهره‌برداری بهینه از منابع توانستند در موقعیت اقتصادی و اجتماعی مهمی قرار گیرند. این موقعیت فقط جنبه فردی نداشت، بلکه به شکل‌گیری ساختارهای اجتماعی و اقتصادی خاصی منجر می‌شد که تا مدت‌ها پس از آنها نیز تداوم داشت
مولود نامبارک زمین‌داری
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ در ایران پیش از اصلاحات ارضی دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ش، قدرت اقتصادی بزرگ‌مالکان تأثیر اساسی در شکل‌گیری ساختارهای اجتماعی و اقتصادی جوامع روستایی داشت. تحلیل تأثیرات این قدرت اقتصادی بر جامعه روستایی و درک بهتر تحولات تاریخی و اجتماعی ایران دغدغه اصلی این نوشتار است.
 
مالکیت گسترده زمین؛ بازوی اقتصادی
مالکیت گسترده زمین یکی از اصلی‌ترین عوامل قدرت اقتصادی بزرگ‌مالکان در ایران بود. این مالکان بخش چشمگیری از اراضی کشاورزی را در اختیار داشتند و می‌توانستند از این طریق منافع اقتصادی بسیاری کسب کنند. مالکان بزرگی وجود داشتند که صاحب بیست تا پنجاه روستا و آبادی بودند. زمین‌های وسیع زیر نظر آنها امکان تولید محصولات کشاورزی در مقیاس بزرگ را فراهم می‌کرد و این امر درآمدزایی و بهره‌وری اقتصادی آنها را به‌شدت افزایش می‌داد. در برخی مناطق، مالکان حتی ده‌ها و صدها هکتار زمین را به صورت متمرکز در اختیار داشتند. این زمین‌ها نه تنها منبع درآمد بودند، بلکه ابزاری برای کنترل و بهره‌برداری از نیروی کار نیز به‌شمار می‌آمدند. مالکان با استفاده از سیستم‌های مختلف بهره‌برداری از زمین، از جمله اجاره‌دهی به دهقانان و بهره‌گیری از کارگران مزدی، توانستند تولیدات کشاورزی خود را به حداکثر برسانند. این مالکیت گسترده به آنها اجازه می‌داد تا در بازارهای محلی و حتی ملی نفوذ داشته باشند و قیمت‌ها و عرضه محصولات را کنترل کنند.[1] مالکیت گسترده زمین‌ها به مالکان امکان می‌داد که نسل‌های بعدی خود را در وضعیت اقتصادی و اجتماعی بهتری قرار دهند. این اراضی به عنوان میراث خانوادگی به نسل‌های بعدی منتقل می‌شد و این انتقال مالکیت موجب می‌شد قدرت و ثروت خانواده‌های بزرگ‌مالکان برای مدت طولانی حفظ شود. این امر باعث شد ساختار طبقاتی در جامعه روستایی تثبیت شود و نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی پایدار بماند.[2]
 
روابط مالکان و کشاورزان
استفاده از روابط مزدوری و سهم‌بری یکی از ابزارهای مهم قدرت اقتصادی بزرگ‌مالکان در ایران بود. این روابط به مالکان امکان می‌داد که از نیروی کار دهقانان بهره‌برداری کنند و سودآوری خود را افزایش دهند. نظام سهم‌بری به‌ویژه در مناطق روستایی رایج بود و به مالکان اجازه می‌داد بدون نیاز به سرمایه‌گذاری مستقیم، از تولیدات کشاورزی بهره‌مند شوند. در نظام سهم‌بری، دهقانان زمین‌های مالک را کشت می‌کردند و بخشی از محصول خود را به عنوان سهم مالک به او تحویل می‌دادند. این سیستم به مالکان اجازه می‌داد با حداقل سرمایه‌گذاری، حداکثر سود را کسب کنند. این روابط اقتصادی باعث می‌شد مالکان و دهقانان در یک سیستم اقتصادی متقابل و وابسته به هم قرار گیرند.[3]
 
علاوه بر سهم‌بری، روابط مزدوری نیز در ساختار اقتصادی بزرگ‌مالکان کاربرد بسیاری داشت. در این سیستم، کارگران مزدی به صورت روزانه، هفتگی یا ماهانه در مزارع کار می‌کردند و در ازای کار خود دستمزد دریافت می‌کردند. این روش به مالکان امکان می‌داد که نیروی کار موقت و فصلی را به خدمت بگیرند و در مواقع نیاز از آنها بهره‌برداری کنند. کارگران مزدور اغلب از قشرهای پایین جامعه بودند و به دلیل نیاز به درآمد، به‌راحتی در دسترس بودند. استفاده از روابط مزدوری و سهم‌بری به مالکان اجازه می‌داد که بهره‌وری کشاورزی را افزایش دهند و تولیدات خود را به حداکثر برسانند و قدرت اقتصادی خود را افزایش دهند. این روابط اقتصادی باعث می‌شد مالکان از قدرت رقابت در بازارهای محلی و حتی ملی برخوردار و از منافع اقتصادی بیشتری بهره‌مند شوند. همچنین، این روابط به مالکان امکان می‌داد که از تغییرات فصلی در تقاضای نیروی کار بهره بردند و بهره‌وری خود را بهینه کنند. این سیستم‌ها به آنها امکان می‌داد که با حداقل سرمایه‌گذاری، حداکثر بهره‌وری را کسب کنند.[4]
 
ریشه دواندن نابرابری اقتصادی
قدرت اقتصادی بزرگ‌مالکان تأثیرات گسترده‌ای بر ساختار اجتماعی و اقتصادی جوامع روستایی ایران داشت. این مالکان به دلیل مالکیت وسیع زمین‌ها و بهره‌برداری بهینه از منابع، توانستند در جوامع خود، در موقعیت اقتصادی و اجتماعی مهمی قرار گیرند. این تأثیرات نه تنها به تقویت موقعیت فردی آنها کمک می‌کرد، بلکه به شکل‌گیری ساختارهای اجتماعی و اقتصادی خاصی منجر می‌شد که تا مدت‌ها پس از آنها نیز ادامه داشت. یکی از تأثیرات عمده قدرت اقتصادی بزرگ‌مالکان، ایجاد نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی در جوامع روستایی
بود. مالکان به دلیل مالکیت وسیع زمین‌ها و درآمد بالای خود توانستند از امکانات و رفاه بیشتری بهره‌مند شوند. در مقابل، دهقانان و کارگران مزدی اغلب در شرایط سخت اقتصادی زندگی می‌کردند و از امکانات رفاهی کمتری برخوردار بودند. این نابرابری‌ها موجب بروز تنش‌ها و تضادهای اجتماعی در جوامع روستایی می‌شد.[5]
 
نفوذ اجتماعی و سیاسی مالکان به دلیل ثروت و قدرت اقتصادی‌شان افزایش می‌یافت و این امر موجب می‌شد آنها بتوانند سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌های محلی را به نفع خود تغییر دهند. این وضعیت به تثبیت موقعیت اجتماعی آنها کمک می‌کرد و موجب تداوم قدرت و نفوذ آنها در جامعه می‌شد. مالکان به دلیل مالکیت وسیع زمین‌ها و بهره‌برداری بهینه از منابع، توانستند بهره‌وری کشاورزی را افزایش دهند و تولیدات خود را به حداکثر برسانند؛ در نتیجه، با سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های کشاورزی و بهبود شرایط تولید، توانستند بهره‌وری و تولیدات کشاورزی را به طور مداوم افزایش دهند و از منافع اقتصادی بیشتری بهره‌مند شوند. علاوه بر تأثیرات اقتصادی و اجتماعی، قدرت اقتصادی بزرگ‌مالکان تأثیرات فرهنگی نیز داشت. آنها به دلیل ثروت و نفوذ خود می‌توانستند بر فرهنگ و ارزش‌های محلی تأثیر گذارند. مالکان اغلب به عنوان الگوهای موفقیت و رفاه شناخته می‌شدند و ارزش‌ها و باورهای آنها توسط دیگران پذیرفته می‌شد. این تأثیرات فرهنگی به شکل‌گیری الگوهای جدید رفتاری و اجتماعی در جوامع روستایی منجر می‌شد و تغییرات فرهنگی را تسریع می‌کرد.[6]
 
ارباب و رعیت در دوره رضاخان
 
 
مقاومت در برابر تغییرات
مقاومت در برابر تغییرات یکی از ویژگی‌های بارز بزرگ‌مالکان در ایران بود. این مالکان به دلیل ثروت و قدرت اقتصادی خود، اغلب در برابر تغییرات اجتماعی و اقتصادی که ممکن بود بر منافع آنها تأثیر نامطلوبی گذارد، مقاومت می‌کردند. این مقاومت به شکل‌های مختلفی بروز می‌کرد و تأثیرات چشمگیری بر جوامع روستایی داشت. یکی از نمونه‌های مهم این مقاومت، مخالفت با اصلاحات ارضی در دهه ۱۳۴۰ش بود. اصلاحات ارضی، برنامه‌ای بود که دولت در دهه ۱۳۴۰ش، متأثر از سیاست‌های آمریکا، به منظور تقسیم زمین‌های بزرگ‌مالکان بین دهقانان و کاهش نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی با هدف جلوگیری از نفوذ کمونیسم اجرا کرد. این اصلاحات با مقاومت شدید بزرگ‌مالکان مواجه شد. آنها با استفاده از نفوذ سیاسی و اجتماعی خود تلاش کردند این برنامه را متوقف یا محدود کنند. این مقاومت به شکل‌های مختلفی از جمله مذاکرات سیاسی، اقدامات حقوقی، و حتی استفاده از نیروهای محلی برای جلوگیری از اجرای اصلاحات بروز یافت.[7]
 
 شاید این مطالب برای شما هم جالب باشد:
 
 مراحل سه‌گانه اصلاحات ارضی 1330- 1350ش
 
 اصلاحات ارضی و سرنوشت روستاهایی که دیگر مالک نداشتند
 
 دستاوردهای اقتصادی اصلاحات ارضی چه بود؟
 
 اصلاحات ارضی چه تاثیری بر ساختارهای اقتصادی ایران گذاشت؟
 
 چرا اصلاحات ارضی باعث کاهش ضریب امنیت غذایی در ایران شد؟

 
 
 
مقاومت بزرگ‌مالکان در برابر تغییرات اقتصادی و اجتماعی، به دلیل نفوذ و قدرت اقتصادی آنها، تأثیرات گسترده‌ای بر سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌های دولتی داشت و موجب می‌شد تغییرات به‌کندی پیش روند. مقاومت بزرگ‌مالکان در برابر تغییرات نه تنها تأثیرات اقتصادی، بلکه تأثیرات اجتماعی نیز داشت. این مقاومت‌ها موجب تنش‌ها و تضادهای اجتماعی در جوامع روستایی می‌شد. این تنش‌ها و تضادها موجب درگیری‌ها و ناآرامی‌های اجتماعی می‌شد و به پیچیدگی‌های اجتماعی و اقتصادی جامعه دامن می‌زد و در این میان تنها بزرگ‌مالکان در وضعیت ثبات اقتصادی قرار داشتند.[8]
 
فشرده سخن
قدرت اقتصادی بزرگ‌مالکان در ایران پیش از اصلاحات ارضی دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ش تأثیرات گسترده‌ای بر جامعه روستایی و ساختار اقتصادی کشور داشت. مالکیت گسترده زمین، تسلط بر نیروی کار، استفاده از روابط مزدوری و سهم‌بری، ایجاد بهره‌وری و ثروت انبوه، و تأثیرات اجتماعی و اقتصادی آنها از جمله عواملی بودند که به تثبیت موقعیت اجتماعی و اقتصادی این طبقه کمک می‌کرد. مالکان با استفاده از نفوذ و قدرت خود توانستند شتاب تغییرات اجتماعی و اقتصادی را کند کنند و نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی را تداوم بخشند. این وضعیت تأثیرات بلندمدتی بر ساختارهای اجتماعی و اقتصادی جوامع روستایی برجای گذاشت؛ به‌طوری که تا مدت‌ها پس از اصلاحات ارضی نیز ادامه داشت.
 
  
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. موسی فقیه‌حقانی و سیده لیلا موسوی، اصلاحات ارضی، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1400، صص 1-20.
[2]. رسول مهربان، اصلاحات ارضی، تهران، تهران، افکار جدید، چ دوم، 1399، صص 33-40.
[3]. رضا نژاد نقی، نظام زمین‌داری و اصلاحات ارضی در مراغه (از آغاز تا پایان اصلاحات ارضی)، تهران، منشور سمیر، 1401، صص 1-20،
[4]. جان فوران، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، چ نهم، 1388، صص 341-345.
[5]. آن‌کاترین‌سواین‌فورد لمبتون، مالک و زارع در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی (آموزش انقلاب اسلامی)، چ پنجم، 1394، صص 620-650.
[6]. سهراب یزدانی، روستاییان و مشروطیت ایران، تهران، ماهی، 1401، صص 37-55.
[7]. مرتضی منشادی و رضا سرحدی، «بررسی آسیب‌شناسانه فرایند اجرای برنامه اصلاحات ارضی از منظر انسان‌شناسی دولت، 1350-1340»، فصلنامه سیاست، ش 2 (1400)، صص 602-607.
[8]. سهراب یزدانی، همان، صص 232-240.
 
https://iichs.ir/vdcaminu.49nme15kk4.html
iichs.ir/vdcaminu.49nme15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما