«جستارهایی در منظر تصویری شهید سیدمرتضی آوینی» در گفت و شنود با قاسم بخشی؛

می‌گفت: فکر کنید این دوربین یک انسان است و اتفاقات را شرح می‌دهد!

شهید سیدمرتضی آوینی پیش و بیش از هر چیز، به زاویه دوربینش در انعکاس رویدادهای دفاع مقدس شناخته شد. اما این نوع برداشت از یک رویداد تاریخ‌ساز، چه ویژگی‌هایی داشت و چه نتایجی را سبب شد؟ در گفت‌وشنود پی‌آمده، قاسم بخشی، از همکاران نزدیک و صمیمی آن بزرگ، سعی دارد تا به این پرسش‌ها پاسخ گوید
می‌گفت: فکر کنید این دوربین یک انسان است و اتفاقات را شرح می‌دهد!
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
آشنایی شما با شهید سیدمرتضی آوینی، چگونه و در چه شرایطی حاصل شد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. با صدای شهید سیدمرتضی آوینی، زودتر از خودش آشنا شدم. اولین بار صدای حزین ایشان را روی فیلمی که در سال 1360 درباره جنگ در حال پخش بود، شنیدم. با علاقه‌ای که به ساخت فیلم درباره جنگ داشتم، به‌واسطه معرفی یکی از دوستانم، وارد جهاد سازندگی و در آنجا با شهید آوینی آشنا شدم. با توجه به کمبود نیرویی که در جهاد وجود داشت، من این فرصت را پیدا کردم که از اواسط سال 1361، به گروه آقا مرتضی ملحق شوم. اولین باری که با ایشان هم‌کلام شدم، گرمای صدا و کلام ایشان مرا مجذوب خویش کرد. پس از مدتی کوتاه از اولین هم‌کلامی من و ایشان، شهید آوینی پیشنهاد داد که به سراغ دوربین بروم و درباره فعالیت‌های جهاد سازندگی، شروع به کار کنم و این طور شد که همکاری من با ایشان شروع شد.
 
اولین و مهم‌ترین خصوصیاتی که از سیره شهید آوینی به ذهن شما خطور می‌کند، کدام است؟
محبت، یک‌رنگی و یکدلی‌ای که با همه آدم‌ها داشت، به‌ویژه اگر با کسی روبه‌رو می‌شد که در دایره آرمان‌های او بود، این خصیصه خودش را بیشتر نشان می‌‌داد. یادم هست که یک بار، برای یک بسیجی کاری انجام داد و وقتی دوستان علتش را پرسیدند، گفت: «اگر من بتوانم به کسی که به این درجه رسیده خدمت کنم، بهترین کار ممکن را کرده‌ام و همین برای من کافی است...». ایشان به انسان‌های دیگر، از جنبه انسانیت‌شان نگاه می‌کرد، نه جایگاه و مرتبه دنیایی آنها. یکی از خصوصیات مهم و بارز سیدمرتضی، این بود که سعی می‌کرد دچار روزمرگی نشود و گرفتاری‌های دنیایی، او را از عمل به تکلیف و وظیفه انسانی دور نکند.
یکی از دیگر ویژگی‌هایِ مهم او، تربیت نفسی بود که روی آن بسیار تأکید داشت. این مسئله، در مورد خورد و خوراک او هم صادق بود؛ مثلا در مورد خوردن گوشت، مقید بود تا حدی را که ائمه سفارش کرده‌اند، رعایت کند و زیاده‌روی نمی‌کرد. یک راننده شکمویی داشتیم که دوست داشت هر روز کباب بخورد! شهید آوینی هم وقت غذا که می‌شد، خطاب به او می‌گفت: «صدای گربه درآمده، باید برویم کبابی!». البته جالب است که رفتار سید با او، به‌قدری اثرگذار و در عین حال صمیمی بود که باعث شد بعد از چند روز، آن فرد که هیچ توجهی به نماز نداشت، اهل نماز خواندن بشود و طوری شده بود که به‌نوعی مرید ایشان شده و تلاش می‌کرد نظرش را جلب کند! اینها ناشی از شیوه صحیح شهید آوینی در برخورد با افراد بود، که با نوعی وقار و خوش‌اخلاقی، سعی در اصلاح جامعه خودش داشت. برای مسائل تربیتی و رشد خود و جامعه‌اش، دغدغه داشت و در این راستا سعی می‌کرد از محضر اساتیدی همچون آیت‌الله جوادی آملی و آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی استفاده کند. پوشش ساده‌ای داشت و در جمع، با لباس خاکیِ بسیجی حاضر می‌شد و حتی با وجود اینکه گاهی از این جهت در سازمان مورد تمسخر قرار می‌گرفت، ولی اصلا تأثیری در منش او نداشت و همیشه می‌گفت: «سنگر من همین جاست!». حتی یک بار پیش آمد که مدیر دوبلاژ، به نحوه لباس پوشیدن ایشان در جمع گوینده‌ها اعتراض کرد و ایشان هم در جواب گفت: «اینجا مگر کاخ است؟» سیدمرتضی هیچ وقت از اصول خودش کوتاه نمی‌آمد.
 
سیدمرتضی آوینی

با توجه به اینکه شهید آوینی، به شکل تجربی وارد عرصه سینما شده بود و نیز نظر به اینکه شما هم در این حوزه فعال هستید، درباره سبک تصویری ایشان چه نظری دارید؟
شهید آوینی با توجه به دغدغه‌ای که داشت، وارد این عرصه شد. آثاری که ایشان در اوایل جنگ تهیه کرده بود، قدری شتاب‌زده است. این چیزی است که خودش هم به آن اذعان داشت، اما به‌مرور به تکامل رسید و مجموعه روایت فتح، این را به‌خوبی نشان می‌دهد. دوربین روایت فتح فقط یک سخت‌افزار نبود، بلکه دوربینی بود که نگاه و زوایه دید آقا مرتضی به جنگ و دفاع مقدس، در آن متجلی می‌شد و همه ما به درک این موضوع رسیده بودیم. یکی از نکات مهمی که ایشان همیشه متذکر می‌شد، این بود که «هیچ وقت فکر نکنید که الان دوربینی در دست دارید و دارید ضبط می‌کنید، همیشه فکر کنید این دوربین خودش یک انسان است و دارد اتفاقات را می‌بیند و شرح می‌دهد!...». یک مسئله عجیبی هم این وسط وجود دارد. شهید آوینی هیچ وقت از سه‌پایه، برای استقرار دوربین استفاده نمی‌کرد. اصلا اعتقادی به این ابزار نداشت، ولی در آخرین سری از مجموعه روایت فتح، این کار را کرد. تصور من این است که با توجه به شرایط آن سال‌ها، سیدمرتضی به‌نوعی می‌خواست به همه بچه‌ها این پیام را بدهد که باید خودتان را با شرایط جدید وفق بدهید و دوباره وارد عرصه بشوید. ضمن اینکه معتقد بود انسان در حرفه خودش، همواره باید در حال آموزش باشد. مطالعه هم جزء کارش بود و همین دو عامل، تأثیر زیادی در عمق بخشیدن به فعالیت‌هایش داشت. شاید درباره ادوات و امکاناتِ فنی کار، اطلاعات کاملی نداشت و سینما را به صورت آکادمیک آموزش ندیده بود، ولی نسبت به بعد هنری کار، از آگاهی بالایی برخوردار بود؛ چون در دانشکده‌ هنرهای زیبا تحصیل کرده و نسبت به ابعاد مسائل هنری، اشراف داشت.
 
تولید مجموعه «روایت فتح»، چگونه کلید خورد؟
نیاز بود که ما به‌عنوان گروه جهاد صداوسیما، در عرصه دفاع مقدس و به تصویر کشیدن کمک‌های داوطلبانه‌ای که در این حوزه انجام می‌شد، هم حضور داشته باشیم. این ایده اولیه شکل‌گیری مجموعه روایت فتح بود. البته در این حوزه‌، گروه‌های دیگر تلویزیونی هم فعالیت می‌کردند و برنامه می‌ساختند، اما به نظر من آنچه باعث موفقیت روایت فتح و تمایز آن از برنامه‌ سایر گروه‌های صداوسیما شد، حضور شهید آوینی به‌عنوان یک خط‌دهنده مدبر در هدایت گروه و همین طور ایده‌های نابی بود که برای ساخت این مجموعه ارائه می‌داد و باعث می‌شد که برخلاف سایر برنامه‌های این چنینی، ما دچار تکرار مکررات نشویم. ایشان هم‌زمان با کارگردانی، کار تدوین و نوشتن متن گفتار روی فیلم و خوانش آن را هم انجام می‌داد و همین باعث شده بود با تسلط کامل تشخیص بدهد که نریشن در کدام سکانس، باید با گفتار ادبی و در کدام سکانس باید با لحنی ویژه باشد. بسته به نوع صحنه فیلم‌برداری هم، ترجیح می‌داد تا برخی از سکانس‌ها بدون نریشن باشد؛ چون خود تصویر گویای همه چیز بود. نکته مهم این بود که شهید آوینی در هر قسمت جدید، از تکرار روند قسمت قبل پرهیز می‌کرد. یک آن برای آمادگی ذهن بیننده، اول مقدمه‌سازی می‌کرد و سپس سکانس مورد نظرش را نشان می‌داد و در آنی دیگر، او را ابتدا با تصویر تنها می‌گذاشت و در ادامه شروع به گفتن نریشن می‌کرد.
 
با توجه به اینکه شهید آوینی در اکثر موارد، در صحنه فیلم‌برداری حضور نداشته است، این نقطه اشتراک بین دیدگاه‌های ایشان و تصاویری که شما می‌گرفتید، چگونه حاصل می‌شد؟
یک دلیلش بینشی بود که ایشان از قبل، در نظام فکری ما ایجاد کرده بود و هر چقدر بیشتر با ایشان نشست و برخاست داشتی، نزدیکی و شباهت این شاکله فکری بیشتر می‌شد. اساسا تمرکز سیدمرتضی در کار، بر روی انسان‌ها و نظام اعتقادی آنها بود؛ مثلا فرض کنید قرار است به جبهه برویم و از تعدادی از رزمندگان فیلم بگیریم. از نظر شهید آوینی، از بین همه افرادی که ممکن است مشغول کَندن سنگر، حمل مجروح و کار با اسلحه هستند، آن رزمنده‌ای سوژه بود که داشت ذکر می‌گفت و عبادت می‌کرد. اساسا صحبت کردن با سیدمرتضی حتی در موارد غیر کاری، باعث تأثیر در رسیدن به این نقطه مشترک کاری و حرفه‌ای می‌شد؛ چون رابطه ما با او، صرفا یک رابطه کاری نبود. ما از او به‌عنوان یک استاد، مرتبا در حال یاد گرفتن و ارتقای بینش خود بودیم.
 
به نظر خودتان و با توجه به مدت همکاری نسبتا طولانی‌ای که با شهید آوینی داشته‌اید، ایشان چه تأثیراتی روی شما گذاشته است؟
ازآنجاکه من در یک محیط مذهبی بزرگ شده بودم و نیز با توجه به شرایط مساعدی که انقلاب اسلامی برای ایجاد روابط سالم برای افراد ایجاد کرده بود، به دنبال این بودم که به‌عنوان یک جوان با کسانی معاشرت و همنشینی داشته باشم که خودشان در مسیر تکامل و تعالی قدم برداشته و بتوانند مرا نیز رشد بدهند. شهید آوینی یکی از این افراد بود،‌ به‌ویژه اینکه هر دو بچه شهرری و به‌نوعی هم‌محله‌ای هم بودیم و همین باعث شده بود که علاقه خاصی بین ما برقرار شود. چیزی که در ایشان بسیار بارز می‌‎نمود این بود که همواره به دنبال تصفیه روحی بود. در مجموعه ما یک حال و هوای بسیار خوب معنوی وجود داشت، که منشأ آن چیزی جز حضور سیدمرتضی‌ای که خودش را در مسیر تهذیب نفس رشد داده بود، نبود. علاوه بر این، ایشان همیشه بر این باور بود که ترقی و توسعه یک انسان وقتی محقق می‌شود که خود او چنین چیزی را اراده کرده و به دنبال آن باشد. اگر خواهان پیشرفت است، باید با وسایل و ادوات نوین، تجربه‌های نو، کتاب‌ها و آدم‌های جدید روبه‌رو شود. این نکته‌ ارزشمندی است که من آن را از سیدمرتضی یاد گرفتم.
 
به نظر شما آیا دستگاه‌های مسئول ما توانسته‌اند معرفی درستی از شهید سیدمرتضی آوینی برای نسل‌های بعدی و کسانی که ایشان را ندیده‌اند، داشته باشند؟
به نظر من این شکل از معرفی که الان دارد صورت می‌گیرد، شیوه درستی نیست. برای شناساندن یک شخصیت، اول باید ببینیم چطور می‌شود به او رسید. این هم در صورتی میسر است که تمام ابعاد شخصیتی و نوع صیرورت او را برای مردم بازگو کنیم. اینکه صرفا روی مسائل عبادی آن چهره تمرکز کنیم، اصلا شیوه صحیحی نیست؛ چون باعث می‌شود او را به‌قدری دور از دسترس نشان بدهیم که نسل امروز تصور کند که هر چقدر هم تلاش نماید، هرگز به گرد پای او نخواهد رسید، درحالی‌که این طور نیست و انسان‌ها از صفر شروع می‌کنند و به مراتب بالا می‌رسند.
https://iichs.ir/vdcjxme8.uqexxzsffu.html
iichs.ir/vdcjxme8.uqexxzsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما