پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
شما بهعنوان مسئول دفتر شهید دکتر مصطفی چمران در لبنان، از چه مقطعی و چگونه با ایشان آشنا شدید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. شهید دکتر
مصطفی چمران پنج سال قبل از شروع جنگ داخلی لبنان، در سال 1975 میلادی به این کشور آمد و مسئولیت سازمان مرکزی حرکه المحرومین و شاخه نظامی آن به نام «امل» را به عهده گرفت. در آن مقطع مردم لبنان از وجود جناحهای چپ، یعنی کمونیستها، و نیز ملیگرایانی که با فلسطینیها ارتباط داشتند، رنج میبردند. من در آن دوره، در نجف اشرف درس میخواندم و نیاز مردم لبنان به وجود علمای دین و مبلغین مذهبی باعث شد که پدرم به لبنان برگردند. نخستین دیدار من با شهید دکتر چمران، در کلاسهای عقیدتی ـ سیاسی ایشان بود، که هر هفته برگزار میشد. من در این کلاسها شرکت میکردم، اما رابطه صمیمی ما از وقتی شروع شد که در سال 1976، بین حرکت امل و حزب کمونیست لبنان درگیری مسلحانه پیش آمد. پدرم در این درگیری، مورد اصابت گلولههای فراوان قرار گرفت. شهید چمران به منزل ما آمد، تا لباس ایشان را بهعنوان یادگاری بگیرد. وقتی فهمید که من در رشته مدیریتِ کار در لبنان تحصیل کردهام، از من خواست که در مؤسسه فنی ـ حرفهای جبلعامل، بهعنوان منشی و دفتردار با ایشان همکاری کنم.
در آن مدرسه، چه فعالیتهایی انجام میشدند؟
این مدرسه، در واقع نقطه ثقل و شروع همه کارها و فعالیت
ها بود. حدود پانصد دانشآموز ــ که اکثرا یتیم و مستمند بودند ــ به صورت شبانهروزی در آنجا بودند و تحصیل میکردند. در عین حال این مدرسه، مرکزی برای همه فعالیتهای جنبش امل در جنوب لبنان بود؛ یعنی شهید چمران فرماندهی همه فعالیتهای سیاسی و نظامی جنبش را در این مدرسه انجام میداد. همچنین در این مدرسه، اقدامات فرهنگی و عقیدتی فراوانی برای تمام اقشار جامعه صورت میگرفتند.