سخنرانی امام خمینی در خردادماه 1342 و مقایسه شاه با یزید در آن، باعث دستگیری ایشان شد که ده ماه حبس و حصر امام در قیطریه را به دنبال داشت، اما چرا محمدرضا پهلوی پس از این مدت، به آزادی ایشان اقدام کرد؟
پس از فوت آیتالله بروجردی، مرجع بزرگِ شیعیان، تغییرات عمدهای در سازمانِ روحانیت و همچنین رابطه دولت ـ روحانیت بهوجود آمد. در میانِ این تغییرات امام خمینی بهعنوان چهرهای مبارز با سیاستهای محمدرضا پهلوی به رسمیت شناخته شد. در این مرحله عمده مبارزات امام معطوف به مخالفت با سیاستهای شاه همانند انجمنهای ایالتی و ولایتی و طرح انقلاب سفید بود. سخنرانی امام خمینی در خردادماه 1342 و مقایسه شاه با یزید در آن، باعث دستگیری ایشان شد که ده ماه حبس را به دنبال داشت. تمرکز این نوشتار معطوف به چراییِ آزادی امام خمینی پس از این دستگیری است. چرا شاه هنگامیکه به سرکوب کردن نیروهای طرفدار امام پرداخته بود و ایشان را در حبس داشت در نهایت به آزادی ایشان اقدام کرد.
تلاش برای بازسازی رابطه دولت ـ روحانیت
پس از دستگیریِ امام خمینی آنچه اهمیت پیدا کرد اتحاد روحانیت با هدف آزادی ایشان بود. خبرِ دستگیری امام خمینی تلفنی به مقامات برجسته روحانی، ملی و سیاسی پایتخت رسید و بهعنوان حادثهای مهم برجسته شد. خبر بازداشتِ امام از همان آغازین لحظات دستگیری تمام مجامع و مقامات روحانی از مراجع تقلید قم تا مشهد و تهران و عراق را سخت تکان داد و غرق تحیر و تعجب نمود؛ بنابراین مراجع از قم، مشهد و سراسر ایران به تهران آمدند و سه ماه در آنجا اقامت کردند.1
حتی شیخ شلتوت مصری نیز با صدور اعلامیهای در حمایت از امام خمینی از عموم مسلمانان خواست از عالمانِ مجاهد ایران که به جرم دفاع از حق به زندان کشیده شدهاند، پشتیبانی کنند. در بخشی از این بیانیه آمده بود: «به شما مسلمانان هشدار میدهم، به مسلمانان همه کشورها و به ملت مسلمان ایران که این تجاوز و دستدرازی بیشرمانه را بهسادگی نگاه نکنید و با تمام نیرو برای نجاتِ علمای ایران از چنگالِ دژخیمانِ دیکتاتور ایران مبارزه کنید».2
این حمایت نشان میدهد که پشتیبانی از امام خمینی بهواسطه موردحمله قرار دادنِ رژیم پهلوی گستره عظیمی از جامعه و حتی برخی از مسلمانان خارج از ایران را شامل میشد. این پشتیبانی به دلیل سخنانِ فوقالعاده جسورانه امام بود که مورد ستایش همگان قرار گرفت. عده زیادی بودند که مانند امام خمینی فکر میکردند، اما فقط امام بود که جرئت کرد این کلمات را بر زبان جاری سازد.3 با وجود این حمایتها و ملاحظات، چرایی آزادی امام خمینی پس از ده ماه دستگیری آشکار میشود. آزادی ایشان که از چنین حمایتی از جانب روحانیت برخوردار بود این توانایی را داشت که تسکیندهنده رابطه ازدسترفته دولت ـ روحانیت باشد و میتوانست عدم توازن قدرت و سنگین بودن آن بهجانب روحانیت را اصلاح کند. در واقع محمدرضا پهلوی میاندیشید که در مرحله اول با صرفنظر از اعدام امام خمینی و سپس آزادی ایشان میتواند تا حدودی نظر منفی روحانیت و نیروهای اجتماعی هوادار امام نسبت به خود را بهبود بخشد.
نظارت و تبلیغاتِ منفی؛ مهار امام خمینی
آزادی امام خمینی به یکباره رُخ نداد، بلکه پس از آزادی کنترل بر ایشان افزایش یافت؛ چرا که شاه میاندیشید با محدود ساختن ملاقاتهای امام میتواند گستره تأثیرگذاری اندیشه مخالفِ جدی خود را محدود کند. ساواک لیستی از کسانی که به دیدار امام خمینی میآمدند در دست داشت و نیروهای آن نیز دائم در اطراف محل سکونت امام خمینی به نظارت میپرداختند، اما این تمامِ ماجرا نبود و همزمان با نظارتهای سختگیرانه بهمنظور محدود ساختنِ امام خمینی، تبلیغاتی در جهتِ بازنمایی ایشان بهعنوان سازشکار و عقبنشینی ایشان از مواضع انقلابی از جانب رژیم پهلوی نیز آغاز شده بود. شاه پس از مشورت با سفارت آمریکا، تصمیم گرفت بهمنظور فریب ملت مسلمانِ ایران، امام خمینی را از قیطریه (مکانی در تهران که امام خمینی بعد از آزادی از زندان در آنجا تحت نظر بود) به قم روانه کند؛ بنابراین در یکی از روزهای فروردین سال 1343، هنگامِ عصر، امام خمینی به قم وارد شد. ورود امام به قم جشن گرفته شد و چراغانی نیز صورت گرفت، اما این تنها ظاهر ماجرا بود؛ چرا که روزنامه «اطلاعات» در سرمقاله اختصاصی خود نوشت: چون امام خمینی با انقلابِ سفید شاه و ملت موافقت کردند، بنابراین از تهران آزاد و به قم فرستاده شدند. در پی این خبر امام خمینی فرستادهای را نزد مدیر روزنامه اطلاعات فرستاد تا چرایی درج این مطلب را جویا شود. مسعودی در پاسخ گفت که مقاله او چیز دیگری بوده، اما ساواک آن مطالب را نوشته و به مقاله او افزوده است. حتی سرهنگ مولوی از ساواک نزد امام آمد و به ایشان گفت: «شما مرجع ما باشید و ما هم مقلّد شما، اما اگر شما بخواهید صحبت کنید، مسلما عکسالعمل به دنبال خواهد داشت»، اما امام خمینی پاسخ داد که مکلف است به وظیفه خود عمل کند.4
ساواک لیستی از کسانی که به دیدار امام خمینی میآمدند در دست داشت و نیروهای آن نیز دائم در اطراف محل سکونت امام خمینی به نظارت میپرداختند، اما این تمامِ ماجرا نبود
محمدرضا پهلوی به اشتباه میاندیشید که چنین ترفندی تعدیلکننده مبارزات امام خمینی است. امام فردای روزِ دیدار با سرهنگ مولوی در مسجد اعظم بیانات پرشوری ایراد فرمود. ایشان در متن سخنرانی خویش تبلیغاتِ ساواک مبنی بر توافقِ خود با شاه را بیاساس خواندند و تأکید کردند که اگر با انقلابِ سفید شاه موافقت کنند، «همین طلبهها خمینی را از قم بیرون میکنند». به مسعودی مدیر روزنامه اطلاعات نیز توصیه میکنند: «برو شغلِ دیگری پیدا کن و زیر بار ذلّت نباش».5
نطقِ امام خمینی بهقدری پرشور بود که با هیجانِ طلاب علوم دینی و جمعیت انبوهی که در مسجد اعظم گرد آمده بودند، مواجه شد؛ بنابراین امام با تبلیغات دولت مبنی بر اینکه ایشان و دیگر رهبران روحانی مخالف پذیرفتهاند که از فعالیتهای سیاسی پرهیز کنند به مقابله جدی برخاست.6
شاه در اندیشه ثبات
بخشِ دیگری از چرایی آزادی امام خمینی با مراحلِ ابتدایی مبارزات ایشان و برداشت محمدرضا پهلوی از نوع این مبارزه در پیوند بود. مبارزه علنی امام با رژیم پهلوی در پاییز سال 1341 آغاز شده بود. در این هنگام مبارزات ایشان معطوف به الغای قوانین جدید حاکم بر انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی بود. علتِ مخالفتِ امام با این نوع از قوانین به بیتوجهی رژیم پهلوی به مذهب و قوانین اسلامی برمیگشت. پیوندهای محمدرضا پهلوی با آمریکا نیز از جمله دیگر انتقادات امام خمینی به رژیم شاه بود.7
امام خمینی در این مرحله از اندیشه خود دو خواسته داشت که بازگشت به قانونِ اساسی مشروطه و تطبیقِ قوانینِ جاری با قوانینِ الهی را شامل میشد. ایشان تأکید داشتند که اجرای تنها ماده قانون مشروطه مبنی بر اینکه هر قانونی که برخلاف قانون شرع باشد قانونیت ندارد میتواند زمینهساز همآوایی جامعه در راستای تغییر وضع موجود شود و تشکیلاتِ «اسفبار» به «تشکیلات نوین خردمندانه» تبدیل شود. در واقع عمده هدف امام خمینی در این مرحله رفع مشروعیت از نظام سلطنتی پهلوی است و نقطهای که محمدرضا پهلوی را به آرامش میرساند تا آزادی امام را با عنصر کنترل و تبلیغات صورت دهد عدم تأکید ایشان بر حکومت فقیهان بود. از این منظر امام خمینی در این دوره فکری بیشتر بر اجرای قوانین اسلام تکیه میکند تا کسی که باید آن را اجرا کند. به گفته امام با اجرای قانون اسلام «مدینه فاضله» در ایران شکل خواهد گرفت؛ همچنین در این دوره امام بیشتر انتقادهای خود را بر مناسبات اجتماعی متمرکز میکند. امام خمینی برخلاف دورههای بعدی که مستقیما قدرت سلطنتی را مورد هجمه قرار میدهد، در این دوره به اسلامزدایی شاه از جامعه و نقض قانون اساسی توسط وی انتقاد مینمود؛ چنانکه در قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی شاه را متهم ساخت که قانون اساسی را نقض کرده است. امام خمینی اگرچه در این دوره ایرادهایی نیز به خود قانون اساسی میگرفتند، به نظر میرسد با درکِ شرایط نامساعد سیاسی از یکسو و نگرانی از وضعیت اجتماعی که بهسرعت به سمتوسوی تجدد میرفت، از سوی دیگر بیشتر به رواج دینداری در جامعه میاندیشید تا آغاز یک انقلاب.8 ازاینرو محمدرضا پهلوی میاندیشید که مبارزات امام خمینی به این مرحله محدود میشود و با ابزار تبلیغات منفی و نظارت همزمان میتواند منتقد جدی حکومت خود را کنترل کند و بنابراین حکومت او از ثبات خارج نخواهد شد.
فشرده سخن
نحوه برخورد محمدرضا پهلوی با امام خمینی در بافتِ زمان صورت میگرفت و فرازوفرود آن نیز وابسته به این متغیر بود؛ چرا که هنگام دستگیری امام چندین عامل باعث شد شاه امام را آزاد کند. عامل ابتدایی و بسیار مهم تلاش شاه برای ترمیم رابطه ازهمگسیخته دولت ـ روحانیت بهعنوان یکی از مهمترین نیروهای اجتماعی جامعه شبکهای ایران بود. دو عامل دیگر از مراحل اندیشه امام خمینی و برداشت محمدرضا پهلوی از روند این مبارزه سرچشمه میگرفت. شاه میاندیشید که با آزادی امام خمینی و تحت فشار قرار دادنِ ایشان با تبلیغات سو میتواند سکوت را بر امام تحمیل کند؛ همچنین باور داشت که مسیر مبارزه امام رو به پیشرفت نخواهد بود؛ تحلیلی که اشتباه بودنِ آن را زمان اثبات کرد.
دیدار آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی، آیتالله سیدحسین قاضی طباطبائی و آیتالله سیدمرتضی فقیه مبرقعی با امام خمینی پس از آزادی ایشان از حبس و حصر (فروردین 1343)
پی نوشت:
1. اسماعیل فردوسیپور، همگام با خورشید، تهران، مجتمع فرهنگی اجتماعی امام خمینی(س) فردوس، 1372، صص 110-125.
2. محمدابراهیم ساور، «آشنایی با پیشگامان بیداری اسلامی (1) علامه شیخ محمود شلتوت»، فصلنامه حبلالمتین، دوره اول، ش 1 (بهار 1391)، ص 175.
3. سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمه عباس مخبر، تهران، طرح نو، 1371، صص 132-134.
4. صادق خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، تهران، نشر سایه، 1379، صص 105-128.
5. همان، ص 128.
6. سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، همان، ص 134.
7. همان، ص 305.
8. مهدی نجفزاده، جابهجایی دو انقلاب؛ چرخشهای امر دینی در جامعه ایرانی، تهران، انتشارات تیسا، 1395، صص 340-344. https://iichs.ir/vdcjmaev.uqeymzsffu.html