«مسلمانان آمریکا، انقلاب اسلامی و تحلیل یک نسبت» در گفت‌و‌شنود با پروفسور حامد الگار

مرا در زمره اساتید خطرناک دانشگاه‌های آمریکا به‌شمار آوردند!

پروفسور حامد الگار از منادیان پرکار و پرآوازه اسلام، تشیع و انقلاب اسلامی در آمریکا به‌شمار می‌رود. او اگرچه در این طریق، موانع و کارشکنی‌های فراوان را پشت سر نهاده، اما به هیچ روی سست و بی‌انگیزه نشده است. وقایع چند ماه اخیر آمریکا، محملی مناسب برای انتشار این گفت‌وشنود فراهم آورده است. لازم به ذکر است که این مصاحبه چند سال قبل و هنگام مسافرت این اندیشمند شیعه به ایران، انجام شده است.
مرا در زمره اساتید خطرناک دانشگاه‌های آمریکا به‌شمار آوردند!
به عنوان سؤال نخست، آخرین وضعیت مسلمانان در آمریکا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. مسلمانان در آمریکا، درصد مهمی از جمعیت کشور را شامل می‌شوند و احتمالا تعداد آنها از یهودیان بیشتر است، اما متأسفانه درست سازماندهی نشده‌اند! در بعضی از شهرهای آمریکا، تعداد مسلمانان بیشتر است؛ مثلا مسلمانان نیویورک، از قدیم خیلی زیاد بوده‌اند که بیشتر آنها پاکستانی، عرب، بنگلادشی، ایرانی و آمریکایی‌های سیاه‌پوست هستند. مسلمانان شیکاگو و لس‌آنجلس هم زیادند. همین‌طور دیترویت، یکی از مراکز قدیمی مسلمانان در آمریکاست که اکثرا لبنانی و فلسطینی هستند. حتی در دورترین شهرهای آمریکا هم، کم و بیش می‌شود مسلمان پیدا کرد. البته اسلام در آمریکا، در حال شکوفایی است و هر روز هم، چه بر اثر مهاجرت و چه به خاطر آشنایی مردم با اسلام، گرایش به اسلام بیشتر هم می‌شود، اما نکته مهم، وجود انسجام فکری در بین مسلمانان است که متأسفانه وجود ندارد. اختلافات فقط بین سنی‌ها و شیعیان هم نیست، بلکه اختلافات سلیقه‌ای هم وجود دارند که موجب تفرقه بین مسلمانان می‌شود و حتی گاهی، کار به خصومت می‌کشد! افراد و گروه‌ها به جای اینکه به مسائل مهم دنیای اسلام بپردازند، به جان هم می‌افتند!
 
حامد الگار
 
از منظر شما به عنوان یک محققِ مطلع از نزدیک، چاره این معضل چیست؟
چاره، حضور علمایی است که هم اسلام را خوب بشناسند و بدانند، هم به شرایط آمریکا واقف باشند و هم به زبان تسلط داشته باشند که بتوانند پاسخ مردم، به‌خصوص جوانان را بدهند. ما در اینجا، به صدها عالمِ جوانِ تحصیل‌کردهِ مسلط به علوم حوزوی و زبان نیاز داریم. در بعضی از مراکز اسلامی در تکزاس، نیویورک و جاهای دیگر، چند عالم جامع‌الشرایط داریم،‌ ولی ابدا کافی نیستند. اما همان‌طور که اشاره کردم، بین مسلمانان، آن‌گونه که باید و شاید، همبستگی وجود ندارد. برای ایجاد این همبستگی، سازمان‌هایی به‌وجود آمده‌اند، ولی متأسفانه خود اینها هم با هم اختلاف دارند!
 
از لحاظ انجام مراسم عبادی مثل نماز و روزه، مشکلی ندارید؟
برای کسانی که در طول روز کار می‌کنند، رعایت مقررات خاص روزه کمی دشوار است، اما آمریکایی‌ها، خوشبختانه به درک واقعی‌تر و بهتری از اسلام رسیده‌اند و برای همکاران خود که در ماه رمضان روزه می‌گیرند، احترام قائل می‌شوند. من خودم سعی می‌کنم در ماه رمضان، مرخصی بگیرم و بیشتر در خانه بمانم تا بهتر به مراسم عبادی خود برسم. اما برای کسانی که خارج از خانه کار می‌کنند، کمی دشوار است. ما در آمریکا مساجد سنی و چند مسجد شیعی و مرکز اسلامی داریم که به‌خصوص در طول ماه رمضان، به شدت فعال‌اند.
 
جنابعالی برای نخستین‌بار، حضرت امام خمینی را در چه مقطعی دیدید و ارزیابی کلی شما از شخصیت ایشان، چه بوده و هست؟
بار اول، حضرت امام را در نوفل‌لوشاتو دیدم. بار دوم در قم و پس از انقلاب. ایشان هنوز در قم بودند و من در طول دو سه هفته که در آنجا بودم، یکی‌ دوبار دیگر هم به دیدار ایشان رفتم. بعدها هم دوبار در جماران موفق شدم ایشان را زیارت کنم. حضرت امام میراث عظیمی را از خود به جا گذاشتند، اما شخصیت ایشان، متأسفانه آن‌گونه که شایسته آن بزرگوار است، در غرب شناخته نشد. البته امثال من، نهایت تلاش خود را می‌کنیم، اما عناصر خرابکار و بازدارنده‌ای که بین مسلمانان تفرقه می‌اندازد و متأسفانه تا حد زیادی هم موفق شده‌اند، بیکار نمی‌نشینند. به نظر من باید برای شناساندن حضرت امام خمینی و راه ایشان، کوشش و فعالیت بیشتری انجام شود؛ زیرا نه تنها جهان اسلام که جهان، به چنین الگوی برجسته‌ای نیاز دارد. جای امیدواری است که پیشرفت اسلام در طول تاریخ، صرفا به تلاش مسلمان‌ها بستگی نداشته و خداوند پشتیبان اسلام بوده است و خواهد بود. شخصیت امام در بیداری بسیاری از مسلمانان، نقش فوق‌العاده مؤثری داشته است. البته همان‌طور که اشاره کردم، مخالفت‌ها و کارشکنی‌هایی صورت گرفته‌اند و باید در زمینه شناساندن ایشان، تلاش بیشتری شود. آشنایی با حضرت امام، فقط بیداری مسلمانان را موجب نشده، بلکه موجب گرایش بسیاری از افرادی که به دنبال حقیقت هستند، شده است. آنها پس از شناختن آثار حضرت امام، به اسلام مشرف شده‌اند.
 
اکثر آثار و بیانات و پیام های حضرت امام خمینی، به انگلیسی ترجمه شده‌اند. این‌طور نیست؟
بله؛ ولی کیفیت آنها در حد مطلوب نیست. برای این کار، باید مترجم به زبان فارسی و زبان مقصد تسلط کافی داشته باشد.
 
شما شخصا به چند زبان مسلط هستید و چه عناوینی از آثار حضرت امام را ترجمه کرده‌اید؟
فارسی، عربی، ترکی، فرانسه، آلمانی و انگلیسی را خوب می‌دانم و بعضی از زبان‌های دیگر از قبیل روسی، بوسنیائی و... را، در حد رفع نیاز بلدم. به جرئت می‌توانم بگویم تنها ترجمه مطلوب از فرمایشات و آثار حضرت امام، ترجمه خود من است! من در سال 1981، مجموعه‌ای از پیام‌ها، فتاوا و رهنمودهای ایشان را ترجمه و چاپ کردم که بسیار مورد توجه آمریکایی‌ها و غیرآمریکایی‌ها قرار گرفت و چندین‌بار هم تجدید چاپ شد. سایر رهنمودها و پیام‌ها و مخصوصا وصیت‌نامه سیاسی عبادی و بعضی از آثار عرفانی ایشان هم، در برنامه‌ام هست که روی آنها کار کنم.
 
جنابعالی به شکلی مستمر و صریح، همواره از مردم فلسطین و نیز آرمان‌های حضرت امام خمینی دفاع کرده‌اید. آیا این موضع‌گیری‌ها، برای شما هزینه‌هایی هم داشته است؟
صددرصد. مخالفت صریح و علنی با سیاست‌های رژیم صهیونیستی و سیاست‌های جنگ‌افروزانه آمریکا در خاورمیانه، باعث شد که مرا در زمره اساتید خطرناک دانشگاه‌های آمریکا به‌شمار آورند!
 
شما به کشورهای اسلامی، سفرهای زیادی داشته‌اید. چه چیزی در این سفرها، برای شما از  همه جالب‌تر بوده است؟
تنوع فرهنگی و برداشت‌های بسیار متفاوت مردم کشورهای مختلف اسلامی از اسلام. علاقه من به تاریخ مذهب در ایران و کشورهای همسایه آن، با پژوهش در زمینه تاریخ تصوف، مخصوصا طریقه نقشبندیه شروع شد. در حال انجام این پژوهش بودم که انقلاب ایران روی داد و من به مسائل ایران و به‌ویژه نقش روحانیت شیعه در حرکت‌های ضداستبدادی و ضداستعماری، علاقه پیدا کردم. سپس به مطالعه آثار امام خمینی و ترجمه آنها به انگلیسی و نیز ترجمه آثار دکتر علی شریعتی پرداختم.
 
شیعه شدن شما، چه تأثیری روی کسانی که با شما ارتباط دارند، گذاشته است؟
برخی از اساتید و دانشجویان دانشگاه‌هایی که در آنها تدریس می‌کردم، پس از آشنایی با تشیع، مسلمان و شیعه شدند. هفته‌ای نبود که عده‌ای از روشنفکران آمریکا با مطالعه کتب شیعه، علاقه‌مند و مسلمان نشده باشند که این موضوع، بسیار برای من دلگرم‌کننده است.
 
جنابعالی در همایش‌های مختلفی نیز، به دفاع از تشیع و نقش روحانیت پرداخته‌اید. از بازتاب‌های این حضور، چه خاطراتی دارید؟
در سال 1970 در دانشگاه کالیفرنیا، همایشی درباره مسائل ایران برگزار شد. من در آنجا درباره نقش روحانیت در عصر پهلوی و قیام 15 خرداد 1342 به رهبری حضرت امام خمینی، تحلیلی ارائه دادم که بعضی از حضار، نظرات مرا رد کردند و گفتند: دوران نقش‌آفرینی روحانیت در ایران، به سر آمده است! اما مرور زمان نشان داد که تحلیل من از نقش روحانیت و جایگاه امام در مقام رهبر انقلاب اسلامی، دقیق بوده است. به نظر من متأسفانه آثار امام خمینی به طور کلی و حتی متأسفانه در ایران هم مجهول مانده‌اند، در حالی که مطالعه این آثار، می‌تواند بسیاری از ابهامات را مرتفع ساخته و بسیاری از سوءتعبیرها و شبهات را از بین ببرد.
 
در میان کلام، اشاره کردید که به فارسی تسلط دارید. این زبان را چگونه آموختید؟
فارسی را ابتدا، در دوره کارشناسی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه کمبریج آموختم  و بعد هم یک سال، در دانشگاه تهران درس خواندم. سپس به دانشگاه کمبریج برگشتم و در آنجا، دکترا گرفتم. از سال 1965، در بخش مطالعات خاورمیانه‌ای دانشگاه برکلی مشغول تدریس زبان و ادبیات فارسی، تاریخ و فلسفه اسلامی شدم.
 
به بعضی از آثارتان در این باره اشاره کنید.
کتابی دارم تحت عنوان «دین و دولت» در ایران که تحلیلی است درباره نقش سیاسی علما و فقهای دوره قاجار. البته این کتاب را در دوره‌ای نوشتم که تازه داشتم با ایران و تشیع آشنا می‌شدم و اگر امروز این کتاب را بنویسم، قطعا بعضی از تحلیل‌هایم را تغییر خواهم داد! من در این کتاب، مخصوصا شرح مفصلی درباره شخصیت میرزا ملکم‌خان ارمنی و نقش عناصر غرب‌زده و فراماسون در آن دوره آورده‌ام. به نظر من میرزا ملکم‌خان، بابی‌‎مذهب و مؤسس فراموشخانه در ایران بود که تلاش کرد با تشکیل هسته‌ای از مردان برجسته، سازمان سیاسی و اقتصادی ایران را طبق نمونه اروپایی طراحی کند. همان‌طور که اشاره کردم، مجموعه‌ای از نوشته‌ها و رهنمودهای حضرت امام را با توضیحاتی تحت عنوان «اسلام و انقلاب»، گردآوری و منتشر کرده‌ام. البته اینها غیر از مقالات متعددی هستند که درباره انقلاب ایران و نیز اسلام و تشیع نوشته و منتشر کرده‌ام.
  https://iichs.ir/vdci5zaz.t1aqy2bcct.html
iichs.ir/vdci5zaz.t1aqy2bcct.html
نام شما
آدرس ايميل شما