[2] . جمال امامی فرزند ششم آیتالله حاجی امامی خویی (نماینده علمای آذربایجان در دوره اول مشروطیت)، دولتمرد ایرانی، برای تحصیلات به اروپا رفت. پس از بازگشت به ایران در وزارت دارایی مشغول به کار شد. به نمایندگی مجلس انتخاب شد و به علت مخالفت با
حزب توده جلب توجه نمود. با
علی دشتی و ابراهیم خواجهنوری، حزب عدالت را تأسیس کرد و در کابینه هژیر و ساعد به سمت وزیر مشاور منصوب شد. مبارزات او در مجلس شانزدهم علیه
محمد مصدق مشهور است.
جمالالدین امامی خویی (1281-1345ش) در خوی متولد و پس از تحصیلات مقدماتی عازم اروپا شد و در بلژیک به تحصیل خود ادامه داد. پس از بازگشت به ایران وارد وزارت دارایی گردید. مدتی هم در بانک رهنی مشغول شد و آخرین سمت اداری او ریاست اداره باربری داخلی بود.
در انتخابات دوره چهاردهم (1322ش) از طرف مردم خوی نماینده مجلس شورای ملی گردید و در این مدت در مجلس لیدر جریان مرتبط با انگلیس بود. به همراه دوستان خود از جمله سیدکاظم جلیلی یزدی، نماینده مردم یزد، و حسام دولتآبادی جزء کارگردانهای اصلی اکثریت در مجلس چهاردهم بوده است. با ایراد سخنرانی و حمله به متفقین و مخالفت با حزب توده وجهه زیادی برای خود کسب کرد و از طرف حزب توده بعد از سیدضیاءالدین طباطبائی به عنوان «مرتجع شماره دو» خوانده شد. امامی با همکاری علی دشتی و ابراهیم خواجهنوری، حزب عدالت را تأسیس کرد و پس از علی دشتی رهبری این حزب را به عهده گرفت و موقعیت سیاسی خوبی یافت.
جمال امامی مدتی با عنوان «حشراتالارض» از طرف قوامالسلطنه بهزندان افتاد. موقعی آزاد شد که فرقه دموکرات آذربایجان منحل شده بود، و چون سابقه مخالفت شدید با دستجات چپ داشت، در هیچ مورد از مخالفت دست برنمیداشت؛ پس از گذشت یک سال از زندانی شدن وی، به رفقا گفت: «گرچه سیاست روز اقتضا میکرد که ما به زندان افتیم، ولی امروز خوشوقتیم که نظر ما تأمین شده است» یعنی همه احزاب چپ به رحمت ایزدی پیوسته است.
امامی در اواخر حکومت
رزمآرا از طرف شاه مأمور مذاکره با دکتر مصدق برای مسئولیت نخستوزیری گردید؛ و در مجلس اعلام کرد: «دکتر مصدق طرف اعتماد ماست؛ زیرا وی برخلاف بسیاری از سیاستمداران دیگر از قدیمترین و متشخصترین خانوادههای ایران برخاسته است». چند ماه پس از تشکیل دولت مصدق در رأس مخالفان او در مجلس قرار گرفت و نقش مهمی در سقوط دولت وی داشت.
در سال 1327ش، در کابینه عبدالحسین هژیر به سمت وزارت مشاور منصوب شد، و این مقام را در کابینه ساعد نیز عهدهدار بود؛ در 1331ش، در کابینه احمد قوام وزیر کشور و پس از کودتای 28 مرداد 1332 در دوره دوم مجلس سنا (1332-1336ش) از تهران انتخاب شد.
دوره شانزدهم مجلس شورا اوج فعالیت مجلس و مردم به منظور احقاق حق از شرکت نفت ایران ـ انگلیس و ملی شدن صنعت نفت بود. شش نفر اول انتخابات تهران از اعضای
جبهه ملی بودند: دکتر محمد مصدق، دکتر
مظفر بقائی،
حسین مکی،
حائریزاده،
سیدابوالقاسم کاشانی و عبدالقدیر آزاد. امامی که نماینده مردم تهران در دوره شانزدهم مجلس شورا بود، در چند ماهه اخیر این دوره حملات شدیدی به مصدق کرد و مدتی در مجلس متحصن بود، به این عذر که تأمین ندارد. بدبختی امامی آن بود که همکارانشان اشخاص متجانس و خوشنام نبودند؛ بدین طریق حملات وی اثرات معکوسی داشت و دولت مصدق را بیشتر تقویت میکرد.
در جلسه روز سهشنبه 2 مهرماه 1330 مجلس، جمال امامی در باب اقدامات دولت دکتر مصدق و اینکه ادامه این رویه مملکت را به پرتگاه سقوط میبرد چنین گفت:
دکتر مصدق ما را میترساند که حریف قویتر ما را خواهد بلعید و عجب اینجاست که میگویند و مینویسند که دست حریفان در کار است و این پیشآمد و این تشنجات را هر دو حریف بهوسیله حزب توده ایجاد میکنند و با وجود این حزب توده را آزاد گذاشتهاند که هرکاری میخواهد بکند و بر کشور مسلط بشود و وقتی ما میآییم میگوییم که دست اینها را ببرید و از دامن کشور کوتاه کنید خود را خادم و ما را خائن میخوانند، ما هم تصدیق میکنیم که آنها خادم باشند تا هر دو دروغ گفته باشیم. آقایان این طرز مملکتداری نیست. ما نفت و ثروت و مملکت را برای مردم میخواهیم برای رفاه و آزادی خودمان میخواهیم، اگر بنا باشد با این وضعیت زندگی کنیم، مردهشوی ببرد این نفت را. اگر من بخواهم هر روز که از خانهام بیرون میآیم، با مستحفظ بیرون بیایم این زندگی نیست و این طرز حکومت در زمان تصدی کسی است که چهل سال داد مشروطیت زده و چهل سال ما را فریب داده.
در سالهای 1336-1340 هر یک از رجال وابسته در اندیشه تأسیس حزبی برآمد و یا مدعی تشکیل کابینه شد، در سال 1337 جمال امامی و سیدضیاءالدین طباطبائی در مقابل دو حزب ملّیون و حزب مردم، تأسیس حزب سومی را طراحی کردند. برگزاری جلساتی با
اسدالله رشیدیان، سیدضیاءالدین طباطبائی و فتحالله فرود نمونه دیگری از این تلاش و کوشش برای رسیدن به قدرت بود.
جمال امامی به سرویس اطلاعاتی انگلستان وابسته بود؛ به همین علت زمانی که
شاپور جی فعالیت خود را در ایران آغاز کرد، شبکههای جاسوسی متعدد اینتلیجنس سرویس و سیا حضوری فعال داشتند که از میان آنها باید به شبکه
رشیدیانها اشاره کرد که از اوایل سال 1940 اوایل جنگ جهانی دوم از مهمترین عوامل بومی بریتانیا در ایران بهشمار میآمدند.
در اواخر حکومت مصدق پروندهای برایش ساختند و متهم کردند بدون داشتن موجودی در بانک ملی، مبلغی از حساب جاری خود برداشت کرده است. بازپرس دادسرای تهران احضارش و قرار سنگینی برای او صادر کرد. روزی که به دادگستری احضارش کردند تظاهرات شدیدی از سوی موافقان و مخالفان او در دادگستری صورت گرفت که منجر به تیراندازی و جرح عده زیادی شد. امامی هنگام مرگ از مال دنیا چیز مهمی نداشت.
جمال امامی خویی از بهمن 1338 تا اردیبهشت 1343 سفیر ایران در ایتالیا شد. در همین سمت بود که بیمار شد و در سال 1345 در پاریس درگذشت.