[4] . همان، ص 15. دکتر جهانشاه صالح یکی از هفت فرزند میرزاحسنخان مبصرالممالک به سال 1283 در کاشان به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود به پایان رساند و برای ادامه تحصیل در کالج آمریکایی به تهران رهسپار شد و همچون برادرانش اللهیار و علیپاشا، که از درسآموختگان این مدرسه بودند، به تحصیل پرداخت و تحصیلات عالیه خود را در رشته پزشکی با تخصص در امراض زنان، در آمریکا پی گرفت. او پس از اخذ مدرک چند سالی در ایالات متحده به کار طبابت پرداخت. بزرگترین برادر او عباسقلیخان از نزدیکان
علیاکبر داور در دوران رضاخان بود که هرگز در کمک به دیگر برادران کوتاهی نمیکرد و در برکشیدن آنان نقش مهمی ایفا میکرد.
جهانشاه صالح پس از ورود به ایران، با رتبه دانشیاری وارد دانشکده پزشکی شد؛ سپس بر کرسی استادی بیماریهای زنان تکیه زد. ریاست بیمارستان وزیری، ریاست بخش جراحی بیمارستان زنان، ریاست آموزشگاه مامایی از جمله مشاغل اولیه او بود.
او از اواسط دهه 1320 وارد عرصه سیاست و حکومت گردید و در کابینه
رزمآرا وزیر بهداری شد و در کابینه
علاء نیز در همان شغل باقی ماند. پس از فترتی کوتاه که در دوران
مصدق برایش پیش آمد، مجددا در کابینه نظامی سپهبد
زاهدی، که بعد از کودتای 28 مرداد 1332 تشکیل شد، همان پست را احراز نمود. در سال 1334 باز، با روی کار آمدن حسین علاء، وزارت بهداری به او واگذار و در کابینه
اقبال به خاطر اختلافات شدید برکنار شد و تا سال 1339 ــ که مجددا در کابینه
شریفامامی در این جایگاه قرار گرفت ــ از کار برکنار بود. جهانشاه صالح مدتی نیز به سمت وزارت فرهنگ منصوب شد و در این پست بود که از سوی شاه مأموریتهای ویژهای همچون سفر به آمریکا، هلند، نروژ، ترکیه، فرانسه و... را انجام میداد و افزون برآنها به عنوان نماینده ایران در کنگرههای پزشکی نیز شرکت میکرد.
در کابینههای
امینی و علم این پست را از دست داد و در سال 1344 که به ریاست دانشگاه تهران گمارده شده بود به علت اعتراض گروههای زیادی از دانشجویان رد صلاحیت شد. این اعتراض موجب شد از همه دانشجویان بدهکار ثبت نام کنند و دانشجویان بازداشتی نیز آزاد شوند، امّا با وجود این، دانشگاه تهران تا پایان سال تحصیلی تعطیل ماند. جریان اعتراض دانشجویان از آنجا آغاز شد که در اردیبهشت 1346 جهانشاه صالح، رئیس دانشگاه تهران، اعلام کرد: دانشجویانی که شهریههای خود را پرداخت نکردهاند حق شرکت در امتحانات را ندارند. در اعتراض به این حکم، گروهی از دانشجویان به سوی دفتر امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت، به راه افتادند و لغو شهریه دانشجویان را خواستار شدند، اما هیچ اقدامی از طرف دولت صورت نگرفت. در 13 اردیبهشت، عدهای از دانشجویان در ساختمان اداری دانشگاه تهران جمع شدند و تقاضا کردند با رئیس دانشگاه ملاقات کنند. جهانشاه صالح از ملاقات با آنها سر باز زد و از پلیس جهت متفرق کردن دانشجویان کمک خواست. دانشجویان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و بعضی از آنان بازداشت شدند. با ادامه اعتراضها، خبری انتشار یافت که فرح پهلوی صندوق ویژهای برای دانشجویان در نظر گرفته تا آنان با گرفتن وام، بتوانند بدهیهای خود را پرداخت کنند، اما این پیشنهاد از طرف گروه زیادی از دانشجویان معترض رد شد. این حرکت به دانشگاه تبریز کشانده شد؛ اگرچه تا مدتها پیش از برکناری صالح، فضای دانشگاه با حضور نظامیان ضد شورش به فضایی نظامی بدل شده بود، اما ثمره این حرکت، برکناری صالح از ریاست دانشگاه بود. صالح پس از برکناری از سوی شاه بهعنوان سناتور انتصابی وارد مجلس سنا شد.
جهانشاه صالح به دلیل تخصص پزشکی و پزشک مخصوص زنان دربار بودن، همواره با شاه، ملکه و... ارتباط نزدیک داشت و به مناسبتهای چهارم آبان، نهم آبان، بیستوچهارم اسفند، جشنهای تاجگذاری و
جشن 2500ساله تبریکات متعددی برای شاه، فرح و ولیعهد میفرستاد. و این نزدیکی تا آنجا بود که در برخی از اسناد «وساطت» وی برای برادرش اللهیار، در نزد شاه و مقامات مورد پذیرش واقعمیشد.
در برخی از اسناد دیده میشود در مکاتبات او با دربار، از واگذاری اتومبیل، عدم پرداخت گمرکات و دیگر سوءاستفادهها از امکانات دولتی سخن رفته است. عضویت وی در تشکیلات
فراماسونری و در کنار افرادی چون مهندس جعفر شریفامامی، استاد اعظم لژ ماسونی، بر بدنامیها و وابستگیهای او افزوده است.
صالح در سالهای 1342 که به ریاست دانشگاه تهران رسید، تلاش کرد دانشگاه را به اسلوب آمریکایی درآورد؛ به همین دلیل بسیاری از اساتید را بازنشسته و رؤسای دانشکدهها را تعویض کرد و درگیریهایی پدید آورد. این درست در زمان حاکمیت جریان «
کانون مترقی» و روی کار آمدن حزب ایران نوین و کابینه
حسنعلی منصور بود.
در دوره محمدرضا پهلوی عموما «حکم» وی را ــ آنگونه که متداول نموده بودند ــ شاه امضا میکرد. در میان اسناد وی چندین حکم از شاه در سالهای 1328 ـ 1357 وجود دارد.
جز احکامی که در بالا ذکر شد در مواردی از وی هم «قدردانی» شده و «مدال»های خاص به وی اعطا گردیده است! در مواردی هم نام وی به عنوان عضو در «شورای بنگاههای خیریه»، که به وسیله حسین علاء در سالهای 1329 اداره میشد، دیده میشود. و باز همین عضویت هم به امضای شاه است و حتی در دورانی که پرویز ناتل خانلری به وزارت فرهنگ منصوب شد (1341) جهانشاه صالح را نیز به عضویت شورای مرکزی دانشگاهها منصوب کرد. عضویت در سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی (1342) به پیشنهاد شاه و عضویت در شورای عالی فرهنگ در سال (1343) به پیشنهاد نخستوزیر از دیگر مناصبی بود که او احراز نموده؛ اینها همه غیر از آن سه سمتی است که فرح پهلوی در مراکزی که زیر نظر خودش بود به او داده است. جهانشاه صالح در دیماه 1375 در 93 سالگی در تهران درگذشت.
رک:
جهانشاه صالح به روایت اسناد لانه جاسوسی، آرشیو اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.