به دلیل اختلاف نظر بر سر برنامههای خانهسازی در روستاها، مشاجرات میان این دو وزیر بالا گرفت و چنان پیش رفت که به زد و خورد فیزیکی هم کشیده شد، اما کسی که از این زد و خورد سود برد هویدا بود
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکدهتاریخ معاصر؛ غلامرضا نیکپی یکی از سیاستمداران دوره پهلوی دوم است که بیشتر به واسطه خدمات خود در منصب شهرداری شناخته شده است. نیکپی در سال 1306 در اصفهان به دنیا آمد. او نوه دختری ظلالسلطان، حاکم مستبد قاجاری، و پسر اعزازالدوله نیکپی بود. غلامرضا نیکپی دوران تحصیلات ابتدایی خود را در اصفهان گذراند. او به واسطه آنکه قاجاریزاده بود توانست از امکانات خوبی برای تحصیل و پیشرفت برخوردار شود. نیکپی بعد از اتمام دوران ابتدایی، وارد دانشکده حقوق تهران شد و در رشته اقتصاد، مدرک لیسانس خود را دریافت کرد.
ورود به عرصه سیاست
غلامرضا نیکپی پس از آنکه در رشته اقتصاد فارغالتحصیل شد به انگلیس رفت تا تحصیلات خود را در این رشته کامل کند. او «در دانشگاه لندن به تحصیل اشتغال ورزید و درجه دکترا در رشته اقتصاد دریافت کرد. پس از مراجعت به ایران مدتی به شغل وکالت دادگستری پرداخت، سپس وارد شرکت ملی نفت گردید و تدریجا مدارجی را طی کرد تا به ریاست اداره بررسیهای اقتصادی منصوب شد».[1] نیکپی قبل از اینکه در سال 1969 شهردار تهران شود، به شغل معاونت نخستوزیر در امور اقتصادی، معاونت اجرایی نخستوزیر و وزارت آبادانی و مسکن نیز دست یافت.[2] او در کنار این سمتها، فعالیتهای حزبی خود را نیز با عضویت در کانون مترقی و حزب ایران نوین آغاز کرد.
غلامرضا نیکپی
شماره آرشیو: 3253-۵ع
عضویت در کانون مترقی و حزب ایران نوین
عضویت غلامرضا نیکپی در کانون مترقی به زمان ریاست او در اداره کل آمار و بررسیهای اقتصادی بازمیگردد. نیکپی در این دوره به حسنعلی منصور، که ریاست شورای عالی اقتصاد را بر عهده داشت، نزدیک شد و همین موضوع عضویت او را در کانون مترقی در پی داشت. البته فعالیتهای نیکپی در امور حزبی بعد از تبدیل کانون مترقی به حزب ایران نوین بیشتر شد و او به عضویت شورای مرکزی حزب ایران نوین درآمد. بااینحال حضور او در این حزب بهتدریج با مشکلاتی مواجه شد و بسیاری از همکاریها و دوستیها خیلی زود جای خود را به اختلاف و دشمنی دادند. این اختلافات باعث شد نیکپی در برابر برخی از اعضای حزب از جمله خسروانی قرار بگیرد.
حسنعلی منصور و عدهای از اعضای مؤسس حزب ایران نوین. در تصویر غلامرضا نیکپی مشاهده میشود
شماره آرشیو: 5857-۱۱ع
در شرح اختلافات نیکپی و خسروانی آمده است: «در حزب ایران نوین، اختلافاتی بروز کرده و دکتر کلالی (از مسئولین حکومتی و از اعضای حزب ایران نوین) را در برابر خسروانی قرار دادهاند. در جریان این اختلافات، عبدالعظیم ولیان را به عنوان قائممقام دبیر کل حزب در امور روستایی معرفی کردند که باعث رقابت شدید او با خسروانی گردید. در نهایت، ضربه تمامکننده از طریق غلامرضا نیکپی ــ که از اقوام مادری هویدا بود ــ بر پیکره خسروانی وارد شد».[3]
ظاهرا در این اختلافات، نیکپی و خسروانی زد و خورد فیزیکی هم پیدا کردند که با وساطت دیگران پایان یافت. در ادامه این گزارش آمده است: «در اتاق مهندس اصفیا، مشاجره و زد و خورد شدیدی بین خسروانی و نیکپی صورت گرفته (به طوری که در اثر این زد و خورد پیراهن نامبردگان به کلی پاره شده ... سپس آقای نخستوزیر هم شرفیاب و استدعای برکناری هر دوی آنها را از کابینه مینماید و شاهنشاه آریامهر با استدعای آقای هویدا موافقت میفرمایند».[4]
درباره علل این مشاجره و اختلاف، اطلاعات چندانی در دسترس نیست، اما به نقل از برخی منابع مستند آمده است که ظاهرا اختلافات بر سر برنامههای خانهسازی در روستاها بوده است. اختلاف خسروانی و نیکپی در حالی بالا گرفت که پیش از این به هر دوی آنها هشدارهایی داده شده بود. بااینحال نتیجه اختلافات به نفع هویدا تمام شد؛ زیرا به گفته اسماعیل رائین، از محققان و مورخان شناختهشده، اخراج حداقل اندکی شانس به هویدا داد تا بخشی از تغییرات مورد علاقهاش، بهخصوص اخراج خسروانی، رقیب و منتقد خود را تحقق بخشد. نیکپی، هرچند مورد علاقه هویدا بود، به علت ماهیت شرکتش در درگیری و همچنین ناخرسندی وسیعی که از کار وی به عنوان وزیر بهوجود آمده بود، میبایست کنار میرفت.[5]
شهرداری تهران
غلامرضا نیکپی بعد از اخراج از حزب ایران نوین، به عنوان شهردار تهران فعالیت سیاسی جدید خود را آغاز کرد. ظاهرا هویدا در این انتصاب نقش پررنگی داشت و در واقع هویدا به دلیل قدردانی از نیکپی به علت کمک به او در اخراج خسروانی، این منصب را از آن او کرد. آغاز فعالیت نیکپی به عنوان شهردار تهران از سال 1348 آغاز شد و تا سال 1356 ادامه یافت. نیکپی وقتی به عنوان شهردار انتخاب شد، سوگند یاد کرد که افرادی صالح و شایسته را در نهاد شهرداری به کار گیرد و از هر گونه فساد جلوگیری کند، اما برخلاف این سوگند نه تنها افراد شایستهای وارد شهرداری نشدند، بلکه فساد و دزدی در این نهاد به اوج خود رسید.
نیکپی در مقام شهرداری با دلالی، ثروت زیادی را جمعآوری کرد. در یکی از گزارشها درباره دلالی وی با فردی در سفارت انگلیس آمده است که نیکپی ازاین فرد حدود هفتمیلیون تومان چک گرفته بود. او فقط به جهت اخذ دلالی میخواست این معامله را با آن شرکت انجام دهد. این طرح انگلیسیها حدود هفتادمیلیون تومان تمام میشد؛ درحالیکه در گزارش آمده است که همین طرح را برخی کمپانیهای دیگر با بیستمیلیون تومان انجام میدادند.[6] علاوه بر این نیکپی در دوره ریاست خود بر شهرداری، زنان زیادی را وارد این نهاد کرد. برخی از این زنان از دوستان همسر یا خواهرش بودند. بااینحال نیکپی هشت سال در این سمت ماند و بعد از کنارهگیری از سمت شهرداری به عنوان نماینده مردم اصفهان به مجلس سنا راه یافت.
مشی سیاسی
بسیاری از کسانی که نیکپی را از نزدیک میشناختند او را به عنوان فردی لیبرال و هوادار غرب معرفی کردهاند. در برخی از منابع در مورد شخصیت سیاسی او آمده است: «شهردار نیکپی، طرفدار غرب است. او از ایالات متحده به طور خصوصی در پاییز 1971 بازدید کرده (نیویورک، واشنگتن و لوسآنجلس) و به طور وسیعی به اروپای غربی مسافرت نموده است.... وی مورد احترام لیبرالهای منتقد دولت است، هرچند روش تند وی بعضی اشخاص را کنار گذاشته است. او به خوبی از مرتبه و امتیاز ویژه خود به عنوان شهردار بزرگترین شهر ایران و مرکز دولت و تجارت، آگاه است. او همچنین روح گرداننده پشت پرده جریان خانه جوانان است؛ یک برنامه هدایتشده توسط دولت که تسهیلات لازم برای تفریحات و سایر فعالیتهای فوق برنامه دانشآموزان بین 16 تا 25 سال را تأمین مینماید».[7] از کاخ جوانان به عنوان یکی از سازمانهای مهم در الگوسازی غربی برای نوجوانان و جوانان یاد شده است. ظاهرا این کاخ با همکاری برخی از مقامات ایرانی و اسرائیلی تأسیس شده بود.
ماجرای دستگیری و زندانی شدن
غلامرضا نیکپی در آبان 1357 دستگیر و روانه زندان شد. این دستگیریها از اقدامات نمایشی محمدرضا پهلوی برای نشان دادن اراده سیاسی جهت مقابله با مفسدان اقتصادی بود. البته افراد دستگیرشده جزء مفسدان اقتصادی و سیاسی بودند، اما اقدام شاه در اجرای این سیاست، جلب توجه مردم بود و نه مشی سیاسی حکومت. بااینحال این اقدام صورت گرفت و غلامرضا نیکپی و چندتن از مقامات بنام سیاسی، نظامی و اقتصادی حکومت دستگیر شدند.
در گزارشی درباره دستگیری نیکپی و سایر افراد دستگیرشده آمده است: «ازهاری روز 15 آبانماه کابینه نیمبندی با مشارکت نظامیان تشکیل و معرفی نمود و در همان روز کارکنان رادیو و تلویزیون در اعتراض به دولت نظامی اعتصاب کردند... بنابراین دولت نظامی در همان روز دستور داد به مدت یک هفته تمام مدارس اعم از ابتدایی و متوسطه و دانشگاهها تعطیل شوند و در همان روز فرماندار نظامی تهران عدهای از بلندپایگان و مقامات عالیرتبه دولت که در بیست سال اخیر عهدهدار مشاغل مهم و حساس بودند، طبق ماده پنج حکومت نظامی بازداشت شدند».[8]
علاوه بر نیکپی سایر بازداشتشدگان عبارت بودند از: ارتشبد نعمتاللّه نصیری، دکتر منوچهر آزمون، دکتر عبدالعظیم ولیان، دکتر داریوش همایون، سپهبد جعفرقلی صدری، دکتر منوچهر تسلیمی، رضا صدقیانی، دکتر ایرج وحیدی، جمشید بزرگمهر، حسن رسولی، حسین فولادی و سپهبد علیمحمد خادمی که هنگام بازداشت خودکشی کرد.[9]
اعدام و پایان کار
غلامرضا نیکپی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان در زندان به سر میبرد موفق شد یکبار از زندان فرار کند، اما دوباره دستگیر و زندانی شد. او سرانجام طی حکمی به اعدام محکوم شد و این حکم در فروردین 1358 به اجرا درآمد.
پینوشتها:
[1] . باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 3، تهران، نشر گفتار با همکاری نشر علم، ۱۳۸۰، ص 1680.
[2] . دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 8، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 758.