پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ آنچه با گذشت زمان در برخی رسانههای تطهیرکننده دوره پهلوی به چشم میخورد ارائه تصویری زیبا و بزکشده از اقتصاد آن دوره است. مسئلهای که با مراجعه به مستندها و بهویژه مطبوعات منتشره در آن روزها به خوبی خلاف آن اثبات میشود. مجله «تهران مصور» طی گزارشی در شماره مربوط به 6 مرداد 1340 از «عفریت گرانی» برای وصف اقتصاد پنجساله پایانی رضاشاه و بیستساله ابتدایی سلطنت پهلوی دوم یاد میکند و مینویسد:
«در این هفته بانک ملی ایران شاخص هزینه زندگی را در کشور ما نسبت به 25 سال پیش منتشر ساخت. مسئله گرانی بزرگترین مشکل زندگی مردم است و بالا رفتن بیحساب و دلبخواه قیمتها طبقات متوسط و پایین را واقعا در فشاری طاقتفرسا گذاشته است. آمار معتبر و خدشهناپذیر بانک ملی ایران نشان میدهد که اگر کرایه خانهای در سال 1315، 100 تومان بوده است در سال 1330 به 1672 تومان ترقی پیدا کرده و در اردیبهشتماه 1340 به 3860 تومان رسیده است؛ یعنی در این 25 سال کرایه خانه در ایران 39 برابر شده است. اگر فکر کنیم که در سال 1315 مصرف خوراک یک خانواده ایرانی در ماه 100 تومان میشد، بنا بر آمار بانک ملی ایران در سال 1330 همین خانواده ناگزیر بودند ماهانه 812 تومان پول خوراک بدهند و در اردیبهشتماه 1340 همین عده 1697 تومان پول غذا دادهاند. آمار بانک ملی ایران نشان میدهد که بهای یک دست لباس هر نفر ایرانی اگر در سال 1315، 100 تومان بوده است، همین شخص در سال 1330 برای تهیه همان دست لباس بایستی 659 تومان پول پرداخت میکرده و در اردیبهشتماه سال 1339 همین شخص برای تهیه همین لباس 1095 تومان پرداخت نموده است و اگر در 25 سال قبل قیمت لباس 500 ریال بوده در سال 39 به 5475 ریال رسیده است».
در ادامه این گزارش آمده است:
«این چند نمونه از ترقی و پیمودن قوس صعودی اجناس و در حقیقت هزینه زندگی در ایران طی 25 سال اخیر بود؛ حالا ببینیم درآمد عمومی چقدر افزایش یافته است؟ اگر یک کارمند ایرانی در سال 1315 در ماه 50 تومان درآمد داشته و در حال حاضر 500 تومان درآمد دارد. فکر کنید که باید چگونه زندگی کند؟ این کارمند با درآمد 50 تومانی خود در سال 1315 همه کار می توانست بکند؛ گوشت را کیلویی سی شاهی میخرید، ماهی 5 تومان کرایه خانه میداد، سور و ساتش به راه بود، زندگیاش راحت بود، به گردش میرفت، تفریح میکرد، سوار درشکه میشد و روزهای جمعه در پسقلعه اطراق میکرد، و بالاخره معنی زندگی را میفهمید، اما همین کارمند که در حال حاضر 500 تومان حقوق میگیرد اگر بخواهد یک خانه دو اتاقه اجاره کند، باید لااقل 300 تومان پول بدهد؛ اگر روزی یک وعده غذا بخورد، باید ماهی 200 تومان بپردازد؛ اگر سالی یک دست کت و شلوار بپوشد، باید 500 تومان خرج کند؛ اگر روزی یک سیر کره بخورد، باید ماهی 50 تومان پول بپردازد و نتیجه این میشود که چنین شخصی باید هر سه سال یک دست لباس نیمدار اقساطی بخرد، روزی یک وعده آن هم ساندویچ نان و پنیر بخورد و آن وقت به خود ببالد که در پایتخت کشورش 14هزار اتومبیل شخصی از این ور به آن ور میروند، دهها ساختمان از 10 اشکوبه به بالا، به عابرین بیچیز چشمک میزنند، نورچشمیهای مملکتش در شهرهای فرنگ، اگر روزی یک بار دوش آب سرد نگیرند، کمپلکس روحی در آنان ایجاد میشود!»
«تهرانمصور» در ادامه به آمار یک سال پیش خود اشاره میکنده و مینویسد:
«در اردیبهشتماه گذشته نیز ما مقالهای مستند در همین زمینه نوشتیم و در آنجا مقایسهای میان ترقی هزینه زندگی در سال 1339 نسبت به سال 1338 کردیم. در آنجا گفته شده بود که طی سال 1338، 40 درصد بر نرخ اجناس افزوده شده است درحالیکه هیچ گونه درآمد اضافی به جیب مصرفکنندگان واقعی این اجناس، یعنی افراد طبقه 3، نرفته است که جای خالی گرانی اجناس را پر کند. بنا بر آمار دقیق، میزان ترقی اجناس در اردیبهشتماه 1339 نسبت به اردیبهشتماه 1338 این ارقام بوده است: بر قیمت روغن نباتی 30 درصد، پنیر 45 درصد، گوشت 25 درصد، ماست 20 درصد، کره 25 درصد، برنج 10 درصد، شیر 20 درصد، ذغال 50 درصد، پارچه 40 درصد، صابون رختشویی 60 درصد و آرد 25 درصد افزوده شده است. در سال 1340 اما در سال 1340 نیز بر قیمت اجناس افزوده شده است؛ طی یک سال گذشته بر قیمت پنیر هر کیلو 15 ریال (1339 – 95 ریال، 1340- 110 ریال)، بر قیمت ماست هر کاسه یک ریال (1339 – پنج ریال، 1340 – شش ریال) بر قیمت برنج نسبتا خوب هر کیلو 3 ریال (1339 – 27 ریال، 1340 - 30 ریال)، بر قیمت آرد هر کیلو 4 ریال (1339 ـ 10 ریال، 1340 ـ 14 ریال) افزوده شده است».
[1]
پینوشت:
[1] .
تهرانمصور، 6 مرداد 1340، صص 9 و 46.