پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ محمد یگانه، وزیر آبادانی و مسکن در کابینه هویدا، میگوید: «بعد از یکی ـ دو ماه مشغول شدن در وزارتخانه متوجه شدم که کار کردن در اینجا خیلی سخت است؛ روزی پیش هویدا رفتم و گفتم که آقا ما این گرفتاریها را با این آقا و آن آقا داریم؛ شما به عنوان رئیس ما و نخستوزیر، جلسهای ترتیب بدهید و قضاوت بکنید. اگر من ناحق میگویم و از لحاظ سیاست و دولت شما صحیح نیست، به من بگویید و اگر آنها ناصحیح میگویند هم به آنها بگویید. هویدا در جواب گفت که آقا آن عکسی را که آنجا میبینید (اشاره به عکس شاه)، نخستوزیر ایشان است نه من. شما باید مسائل خودتان را با ایشان مطرح بکنید».
[1] (شاید به این دلیل بود که هویدا خود را کارهای نمیدید و عمر کاری خود را مصروف دید و بازدید از اینجا و آنجا و تفریح میکرد؛ امری که از دید طنزنویسهای مجله «توفیق» پنهان نمانده و در یکی از شمارههای این مجله فهرستی از کارهای هویدا را به شرح زیر ردیف کرده بودند:
«نخستوزیری به زحمتش نمیارزد! نخستوزیر باید ـ حتما به مدارس دخترانه و کاخ جوانان سرکشی کند و وقتش را بیخودی صرف نماید و سرش را درد بیاورد! ـ دائم در میهمانیهای جور واجور، رسمی و غیر رسمی شرکت کند و خسته شود! ـ مرتب برای افتتاح ساختمانها و تأسیسات به اینور و آنور و این شهر و آن شهر مسافرت کند. ـ هر سال چند مرتبه زحمت سیر و سفر در چهار گوشه جهان را بر خود هموار کند! ـ بعضی وقتها تا صبح بیدار بماند و در جشنهایی که به افتخارش ترتیب دادهاند شرکت کند! ـ در مجامع با دختران و زنان خوشوبش و تعارف و احوالپرسی کرده، موجبات خستگی خود را فراهم کند... آیا با وجود این همه زحمت و گرفتاری (!) به نظر شما نخستوزیر بودن به زحمتش میارزد؟»
[2]