او که در مجلس مؤسسان از موافقان سلطنت پهلوی بود و در ماجرای جمهوریخواهی رضاخان نیز از طرفداران ریاستجمهوری مادامالعمر سردار سپه در مجلس بهشمار میآمد، در طرح حذف روحانیت از صحنه قضایی کشور نیز مشارکت کرد
از تولد، آموزش و وزارت
مجید آهی فرزند میرزا ابوالقاسمخان، دبیر اول سفارت روسیه، در 1265ش در تهران متولد شد و تحصیلات ابتدایی خود را در تهران انجام داد.[1] او بعد از انجام تحصیلات ابتدایی و متوسطه به کمک عموی خود، که منشی سفارت روسیه در تهران بود، برای ادامه تحصیلات به پترزبورگ رفت و در آنجا مجددا دوره متوسطه و عالی را در رشته حقوق به پایان رساند.[2] سرانجام پس از گرفتن مدرک کارشناسی در سال 1296ش به تهران بازگشت.
آهی، پس از بازگشت، مدتی در مدرسه علوم سیاسی کار تدریس را برعهده گرفت و در سال 1298ش کمیسر عالی شد و دو سال در بندر انزلی در همین سمت خدمت کرد. همچنین، چندی در وزارت امور خارجه مصدر خدماتی شد و تا ریاست اداره ترقی کرد و بعد به ریاست شیلات شمال منصوب شد. در 1301ش به علیاکبر داور نزدیک شد. او از پایهگذاران حزب رادیکال و دنبالهروی خط سیاسی داور بود. در همان سال با کمک و مساعدت حزب رادیکال، به معاونت وزارت معارف منصوب شد.[3]
مجید آهی در 1306ش در تشکیلات نوین دادگستری با رتبه 9 قضائی به مستشاری دیوان عالی تمیز منصوب شد و حدود شش سال در آن سمت باقی ماند. در سال 1312ش، استانداری فارس به عهده او قرار گرفت. او در این سمت در احیای آثار باستانی فارس جدوجهدی از خود معمول داشت. در 1314ش، وقتی علی منصور ظاهرا به اتهام اخذ رشوه از شرکت «کامپاکس» برکنار و بازداشت شد، آهی بهجای او در صدر وزارت طرق قرار گرفت و حدود سه سال در آن شغل مستقر بود و اتصال راهآهن شمال و جنوب در دوران تصدی او انجام شد.[4]
مجید آهی؛ از تبار بهائیها
مجید آهی، نوه میرزا مجید، شوهر خواهر میرزا حسینعلی نوری (بهاءالله) بود. میرزا مجید، در مقام منشی سفارت روسیه مشغول به کار بود و به نوشته شوقی افندی، هنگام حمله ناموفق بهائیان به کالسکه ناصرالدینشاه در جاده قصر دوشان تپه، که به صدور دستور قتل بابیها منجر شد، وی بهاءالله را به خانه خود در باغ تابستانی سفارت روسیه برد و با اعمال نفوذ پرنس دالکورکی، وزیرمختار روسیه در ایران، شاه از کشتن و زندانی کردن بهاءالله خودداری کرد و او را همراه یک فوج از سربازان روسی به عراق فرستاد.[5] پس از انقراض قاجار و برآمدن رضاخان، بهائیان در معرفی وی به عوامل کودتا سهم مؤثری داشتند و به پاس خدمتشان در زمان کودتا، در دولت سیدضیاءالدین طباطبائی و بعد از روی کار آمدن پهلوی به مشاغل مهمی رسیدند؛ برای نمونه میرزا علی احمدخان موقرالدوله، از سران درجه اول بهائی و از خویشان محمدعلی باب بود.[6] به علاوه، سرلشکر شعاعالله علائی، از اعاظم بهائیان تهران، ریاست کل قشون رضاخان را به مدت بیست سال به دست داشت که نشاندهنده توجه خاص حاکمیت به این فرقه است.[7] ازاینرو، مجید آهی نیز در حلقه بهائیت علاوه بر مشارکت در صحنه سیاسی، گام مؤثری در مجلس مؤسسان اول برداشت و از موافقان سلطنت پهلوی بود. به علاوه در ماجرای جمهوریخواهی رضاخان، وی از طرفداران ریاستجمهوری مادامالعمر سردار سپه در مجلس بود که البته این ترفند با شکست مواجه شد.[8] او بهتدریج با حمایت حلقه استعماری بهائیت، جهت حذف روحانیان از حوزه قضا، به حیطه قضاوت و دادگستری وارد شد.
دادگستری و لایحه فروش زمینهای وقفی
با روی کار آمدن حکومت رضاشاه، پس از آنکه داور، وزیر عدلیه کابینه مستوفیالممالک، محاکم قضایی تهران را منحل کرد، مجید آهی را برای خدمت در تشکیلات نوین قضایی در نظر گرفت. این اقدام حکومت پهلوی برای بیرون راندن روحانیان از محاکم قضایی بود؛ چراکه تا آن زمان این قشر مسئولیت قضاوت را در دادگاههای شرع به عهده داشت. در این زمان رضاشاه توانست با استفاده از افرادی نظیر آهی، دادگاههای کشور را بر اساس قانون محاکم غربی اداره کند. بعد از مشروطه، در دوره دوم تقنینیه، مجموعه قوانینی با عنوان «قوانین موقتی محاکمات جزائی» در 506 ماده تقدیم مجلس شد. پس از آنکه این قوانین در کمیسیون قرار گرفت، به دلیل انفصال مجلس، شور دوم آن ناتمام ماند تا اینکه در دوره رضاخان، همچون سایر قوانین در کانون توجه قرار گرفت. در سال 1308ش، کمیسیونی با حضور مجید آهی، ابوالقاسمخان فروهر، سروری، راد، وجدانی، جوان، صدر، گلپایگانی، و سیاسی در دیوان عالی تمیز برای تجدیدنظر در این قانون تشکیل شد، اما عملا به نتیجهای نرسید. سرانجام در سال 1319ش، لایحه اصلاح قانون آیین دادرسی کیفری توسط کفیل وزارت دادگستری (مجید آهی)، تقدیم مجلس شد. این لایحه شامل 645 ماده بود.[9]
از رویدادهای مهم این دوره مسئله فروش املاک و قنوات موقوفه بود. چون بین بسیاری از املاک رضاشاه یک قریه وقفی وجود داشت که مانع از یکپارچه شدن زمینهای او (بهخصوص در مازندران) میشد؛ به همین دلیل رضاخان به دولت دستور داد تا املاک وقفی را به فروش رساند. بنابراین آهی در اردیبهشت 1320، لایحه وقفی را به مجلس دوره دوازدهم برد. بیشتر نمایندگان با تصویب این لایحه مخالف بودند؛ بهطوریکه حتی محتشم اسفندیاری، رئیس مجلس که مطیع اوامر شاه بود، به دلیل توهین به اعتقادات مذهبی مردم با آن مخالفت و چندین جلسه با آهی (که خواهرزاده او بود) بهطور مفصل صحبت کرد و او را از این کار برحذر داشت، اما آهی در چنین وضعی به رضاخان متوسل شد و سرانجام با سفارش او لایحه یادشده روز 14 اردیبهشت به تصویب رسید.[10]
مجید آهی
نگارش متن استعفانامه رضاشاه و گزینه اول نخستوزیری
در بحبوحه حمله روس و انگلیس به ایران در سال 1320، نظر علی منصور، نخستوزیر، این بود که ناچار باید یک نفر برای رئیس دولت و مملکت انتخاب شود و مذاکره شد که هیچکس بیش از فروغی شایستگی این کار را ندارد.[11] در یادداشتهای غنی آمده است: «به انتظام رئیس تشریفات گفته شد اطلاع دهند که مشورت تمام شد؛ اگر اجازه میدهند نتیجه به عرض برسد. بعد از استماع نظرات، رضاشاه اظهار کرد: تصمیم من گرفته شده، فردا صبح به مجلس خواهم رفت برای اعلام استعفا».[12] علی منصور گفت: عجله نکنید و اجازه دهید فردا مجلس دعوت شود.
غنی نوشته است: «در صبح روز چهارشنبه 5 شهریور 1320، هیئتوزیران که در عمارت "بادگر" بود رفتیم. چهرهها همه نگران بود. یکی ترس از پیشامد به کشور و دیگری امید نجات کشور از یک دیکتاتور که برای همه وزرا وحشت ایجاد میکرد».[13] وی در ادامه گزارش داده است: «آقای منصور به آقای آهی اظهار داشت: شما متن استعفانامه را تهیه کنید تا من مراجعت کنم. آقای آهی با مداد مشغول نوشتن شدند. آقای سهیلی شوخی کردند که این مداد را بعد به من بدهید؛ چون یادگاری است و تاریخی خواهد بود».[14] همزمان با نگارش متن استعفا، علی منصور از نخستوزیری استعفا داد و جلسه هیئتوزیران در کاخ سعدآباد تشکیل شد و نظر جمع بر این بود که آهی، سکان دولت را به دست گیرد. شاه در ساعت 7 وارد شد و گفت: «منصور استعفا داد و ما هم قبول کردیم؛ چون دیدیم نسبت به ایشان اظهار عدم اعتماد از طرفین دولت روس و انگلیس میشود»؛ بعد رو کرد به آهی و گفت: «شما فردا کابینه را به مجلس معرفی کنید؛ فقط سهیلی وزیر خارجه میشود و عامری وزیر کشور. آهی استدعا کرد که اگر اجازه دهید دیگری انتخاب شود. شاه پرسید: دیگری یعنی که؟ ما کسی را نداریم. آقای آهی اصرار کردند. بالاخره شاه متغیر شد که من کسی را نمیشناسم؛ آنقدر اصرار دارید معرفی کنید. آقای آهی اظهار کردند: فروغی».[15] بنابراین، فروغی که پیرمرد و مریضاحوال بود ناچار به نخستوزیری رسید.
سفارت ایران در شوروی و موضوع نفت شمال
مجید آهی از سال 1319 تا 1321 در کابینههای علی منصور، محمدعلی فروغی و علی سهیلی وزیر دادگستری بود تا اینکه در 7 تیر 1321 استعفای خود را تقدیم نخستوزیر کرد. پس از استعفا، مجید آهی از سال 1321 تا 1325 سفیر ایران در مسکو بود.[16] موضوع امتیاز نفت شمال و نیز مذاکرات پیچیده سیاسی ایران با شوروی در مورد تخلیه خاک ایران از قوای ارتش سرخ از وقایع مهم دوره سفارت او در شوروی بهشمار میآید.
بیماری و مرگ
مجید آهی در شهریور 1325 به علت کسالت شدید از مسکو راهی تهران شد و در روز جمعه 22 شهریور همان سال بر اثر بیماری قلبی در شصتسالگی در تهران از دنیا رفت و در مقبره ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.[17]
پینوشتها:
[1]. ناصر نجمی، بازیگران عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، تهران، گوتنبرگ، 1373، ص 22.
[2]. باقر عاقلی، شرححال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 1، تهران، نشر گفتار با همکاری نشر علم، 1380، ص 38.