[1] . آیتالله محمدتقی صدر اراکی فرزند محمدباقر در سال 1278 در گلپایگان به دنیا آمد. پس از طی تحصیلات مقدماتی به تحصیل علوم حوزوی پرداخت و تا درجه اجتهاد پیش رفت. ایشان به کار تبلیغ دین و منبر پرداخت.
طبق گزارش ساواک «در تاریخ 19 /8 /43 نامبرده احضار و تذکرات لازم در خصوص عدم اظهار مطالب خلاف مصالح عمومی کشور در منبر به وی داده شده است».
ضمنا در سال 1346 ایشان به نهضت مقاومت اسلامی نیز کمکهای مادی کرده و در هیئت بنیفاطمه صندوقی جهت این امر اختصاص داده است.
ساواک نسبت به نامبرده حساسیت داشته و تا سال 1350 مطابق مدارک موجود در پرونده منابر ایشان را تحت کنترل داشته و یک بار دیگر در سال 1348 نیز ایشان را احضار کرده است.
رک: اسناد ساواک، پرونده های انفرادی.
[2] .
حجتالاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک، ص 82.
[3] . عبدالله ریاضی فرزند هاشم در 1285ش در اصفهان متولد شد. پس از تحصیلات مقدماتی برای ادامه تحصیلاتش به تهران سفر کرد و همزمان با تحصیل به تدریس درس ریاضی در مدارس ابتدایی نیز مشغول شد؛ به طوری که پس از مدتی در محیط فرهنگی آن روزگار شهرتی بهدست آورد.
پس از گرفتن گواهینامه دبیرستان در مدرسه صنعتی ایران و آلمان مشغول تدریس ریاضی شد. او در سال 1307 با اولین گروه دانشجویان به خارج از کشور اعزام شد و پس از هفت سال تحصیل و کارآموزی با اخذ دانشنامه مهندسی هیدرولیک به کشور بازگشت و در دانشگاه تهران به استادیاری پذیرفته و پس از مدتی به سمت معاون دانشکده فنی برگزیده شد. با شروع جنگ جهانی دوم و اوضاع بیسامان کشور، از دانشگاه کنارهگیری کرد، ولی پس از 28 مرداد 1332 دوباره به دانشگاه بازگشت و سه دوره کرسی ریاست دانشکده فنی را به خود اختصاص داد.
مهندس ریاضی چند دوره در مجلس شورای ملی به عنوان نماینده اول مردم تهران به سمت رئیس مجلس انتخاب شد و تا بیستوچهارمین دوره مجلس نیز در این سمت بود. وی همچنین از مؤسسان لژماسونی امیرکبیر بهشمار میآمد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی در 24 فروردین 1358 به حکم دادگاه انقلاب اسلامی اعدام شد.
[4] . جمشید اعلم فرزند اسدالله در سال 1284ش در تهران متولد شد. وی پس از طی دوره مقدماتی، مقطع متوسطه را در دبیرستانهای علمیه و دارالفنون به پایان رساند و برای ادامه تحصیلات به فرانسه رفت. در شهر لیون (لیسه آمپر) در دانشکده ادبیات، زبان فرانسه را تکمیل کرد و با تخصص گوش و حلق و بینی از دانشکده پزشکی فارغالتحصیل شد و پس از ازدواج با دختری فرانسویتبار به ایران مراجعت کرد.
وی ابتدا در بهداری ارتش و بعد از آن در بیمارستان شماره یک شهرداری به کار مشغول شد. اعلم در سال 1316 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و از سال 1327 کار تدریس را در دانشکده پزشکی آغاز کرد.
جمشید اعلم مدرس تعلیمات سریری، مدرس هنرسرای عالی، پزشک و رئیس بیمارستان وزیری با حق آموزش، رئیس بخش گوش و حلق و بینی بیمارستان فارابی، رئیس بیمارستان امیراعلم، عضو شورای مرکزی دانشگاهها، صاحب امتیاز مجله راه علم با روش علمی، نماینده مجلس شورای ملی و سنا از شهرستان قزوین بوده است.
او در سال 1339 به اسرائیل سفر کرد. ساواک وی را اهل مشروب، پول و مقام، خودخواه، شوخ، متکبر و ضعیفکش معرفی کرده است.
جمشید اعلم همچنین نشانهای 2 و 3 همایون، 2 و 3 و 4 و 5 تاج از طرف محمدرضا پهلوی و تعدادی نشان از کشورهای خارجی دریافت کرد.
اعلم در تشکیلات فراماسونری عضویت داشت و در سال 1350 به دلیل سخنرانی علیه امام خمینی(ره) در مجلس سنا، توسط مردم غیور و مسلمان تهدید شد و جهت حفظ جانش از ساواک درخواست کمک کرد. جمشید اعلم پس از انقلاب محاکمه و 2 مهر 1358 اعدام شد.
[5] . هوشنگ سیحون فرزند سید ضیاء به سال 1299ش در تهران متولد شد و تا سال 1319 تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را به پایان رساند. وی آنگاه وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و در رشته معماری تحصیل کرد و در سال 1323 با درجه ممتاز از این دانشکده فارغالتحصیل شد.
مهندس هوشنگ سیحون سپس به منظور ادامه تحصیل در رشته تخصصی خود عازم فرانسه شد و در سال 1328 دوره مدرسه هنرهای زیبای پاریس را در رشته معماری به پایان رساند. پس از مراجعه به ایران، در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران با مقام دانشیاری به تدریس مشغول شد و پنج سال بعد به مقام استادی دانشگاه رسید و تا سال 1347 که ریاست دانشکده هنرهای زیبا را نیز عهدهدار بود، به تدریس در این دانشکده ادامه میداد.
مهندس سیحون سپس از مقام استادی و ریاست دانشکده هنرهای زیبا کناره گرفت و در همین اوان به نمایندگی انجمن شهر تهران انتخاب شد و ریاست کمیسیون شهرسازی و نوسازی به او محول گردید.
علاوه بر این، سیحون به عنوان مشاور فنی وزارت فرهنگ و هنر فعالیت میکرد و از بدو تأسیس انجمن آرشیتکتهای ایران سمت نیابت ریاست این انجمن را عهدهدار بود. مهندس هوشنگ سیحون بهائی و عضو باشگاه روتاری بود و در سال 1349 یک دستگاه ماشینی را که از خارج وارد کرده بود به دفتر فرح واگذار کرد.
سیحون در سال 1324 نشان هنر و در سال 1346 نشان درجه 3 همایون و نشان درجه یک آبادانی گرفت.
[6] .
کلوپ روتاری به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 126.
[7] .
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مرکزی، کتاب 1، ص 141.
[8] .
پایگاههای انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ مدرسه فیضیه، ص 219.
[9] .
مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک؛ روزنامه آیندگان، ص 8.
[10] .
اطلاعات، ۱۵ خرداد ۱۳۴۶، ص ۲.