«وای از آن روزی که چوپان خود گرگ درنده باشد»/ «در این مملکت همه چیز آزاد است جز دینداری»!/ جلسات کلوپ روتاری منظم در تهران و شمیران برگزار می‌شود!/ «درد دل زیاد و قلم دست دشمن است»/ «در فیضیه شعارهایی له خمینی و علیه مخالفان او نوشته شده، امحا کنید»!/ «روزنامه زیاد است و باید کم شود»!/ معاون ناصر در راه آمریکا/ حزب کمونیست اسرائیل: جبهه اعراب در مقابل اسرائیل بر ضد خلق‌های عرب است!/ ملک حسین: اسرائیل تا چند روز دیگر به اعراب حمله می‌کند!/ نامه عارف به شاهِ ایران!
۱۴ خرداد ۱۳۴۶

«وای از آن روزی که چوپان خود گرگ درنده باشد»/ «در این مملکت همه چیز آزاد است جز دینداری»!  

بر اساس یک سند ساواک به تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۴۶ «از ساعت 9 صبح روز 9 /3 /46 مجلس روضه‌خوانی در بازار سرای نواب دالان دراز با شرکت عده‌ای در حدود پانصد نفر تشکیل گردید. ابتدا سقازاده واعظ و سپس صدر اراکی[1] به منبر رفتند و مطالبی پیرامون خدمات پیغمبر بیان کردند؛ بعد شیخ احمد کافی واعظ به منبر رفت و ضمن سخنان خود گفت: پیغمبر فرمود مملکت و دین را باید چهار طبقه اداره و اصلاح نمایند: اول زمامداران، دوم علما؛ سوم زهاد؛ چهارم کسبه و تجار. زمامدار حکم چوپانی را دارد که باید از گوسفندان مراقبت کامل بنماید، به آنها علف برساند و آب بدهد و از حمله گرگ و سایر درندگان به گله جلوگیری کند، اما وای از آن وقتی که اگر چوپان خود در حکم گرگ درنده‌ای باشد آن وقت است که حکومت در دست [افرادی می‌افتد] و برای رسیدن به هدف‌های پلید خود با علی مبارزه می‌کنند و یا قرآن را آلت دست قرار می‌دهند و برای آنها همه چیز آزاد است جز دین‌داری و مسلمانی».
این سند به نقل از حجت‌الاسلام کافی می‌افزاید: خدا لعنت کند آن کسانی را که موجبات تقویت ظالمین را فراهم می‌نمایند. آقایان مواظب اعمال و رفتار خود باشید و اگر می‌خواهید مورد تنفر مسلمانان واقع نشوید، از کمک به ظالمین خودداری کنید. اگر اطراف آنها را نگیرید، هرگز قادر نخواهند بود به ظلم و تعدی خود ادامه دهند. فکری به حال نوامیس و دین خود بنمایید.
نام‌برده افزود: روز گذشته بنده را به محلی احضار کردند و مورد بازجویی و محاکمه قرار دادند و در اطراف چند منبر که در کن داشتم سؤالاتی کردند و تهدید نمودند. آخر مگر ما جز حرف حق چیز دیگری می‌گوییم. ما می‌خواهیم به آنها بفهمانیم که در این مملکت همه چیز آزاد است جز دین‌داری.
در «نظریه رهبر عملیات» این سند آمده است: شیخ احمد کافی از وعاظ ناراحت و ماجراجوست که سعی دارد همیشه از نیروی جوانان کم‌سن‌وسال و بی‌تجربه متعصب مذهبی به نفع روحانیون مخالف استفاده کند و آنها را برای مخالفت با دولت آماده سازد و اکثرا در منابر خود به طور مستقیم و غیرمستقیم ضمن تجلیل از روحانیون افراطی از اعمال دولت بدگویی می‌کند.
در پایان این سند تصریح شده است: با توجه به اینکه نام‌برده اخیرا از طریق ساواک تهران احضار شده منظورش از احضار به محلی، ساواک می‌باشد. فورا با توجه به مفاد این خبر نتیجه اقدامات معموله ساواک تهران پیرو سابقه خواسته شود.[2]
 

جلسات کلوپ روتاری منظم در تهران و شمیران برگزار می‌شود!

بر اساس یک گزارش ساواک به تاریخ 14 خرداد 1346 «ساعت 13:00 روز 11 /3 /46 جلسه کلوپ روتاری در هتل ایران‌تور با حضور 27 نفر از اعضا تشکیل گردید. در این جلسه آقایان مهندس ریاضی،[3] رئیس مجلس شورای ملی، دکتر جهانشاه صالح، پروفسور جمشید اعلم[4]، مهندس سیحون[5]، استاد هنرهای زیبا و فرخ پارسی، استاد دانشگاه که عضو کلوپ روتاری تهران می‌باشد، شرکت نموده بودند.
 
جمشید اعلم
جمشید اعلم
شماره آرشیو: 6618-1ع
 
این گزارش می‌افزاید: پس از صرف نهار، آقای حکمی به آقایان خیرمقدم گفت و از شرکت آنها در جلسه کلوپ اظهار خوش‌وقتی نمود و اظهار داشت: من با آقایان دکتر صالح و مهندس ریاضی و پروفسور جمشید اعلم سال‌های متمادی است که آشنا بوده و هم‌دوره بوده‌ایم و اشاره به اقدامات آقای صالح جهت تأسیس دانشکده پزشکی اصفهان نمود و سپس تاریخچه کلوپ روتاری اصفهان را شرح داد و موضوع ساختمان بیمارستان معلولین را به میان کشید.
سپس آقای مهندس ریاضی ضمن اظهار تشکر درباره کارهای اساسی که به امر شاهنشاه در اصفهان شروع شده مانند سد شاه عباس، ذوب‌آهن و غیره به‌تفصیل صحبت نمود؛ سپس رشته سخن به دست دکتر جهانشاه صالح رسید. نام‌برده گفت: کلوپ روتاری در ایران پنج سال قبل از باشگاه لاینز تشکیل شده و به طور منظم جلسات خود را در تهران و شمیران تشکیل می‌دهد، لیکن چون مقررات کلوپ روتاری برای قبول عضو بسیار مشکل است زیرا در کلوپ از هر طبقه‌ای بایستی به نسبت معین عضو باشند و این است که ما نمی‌توانیم بدون داشتن محل در کلوپ عضو قبول کنیم و جمعیت آن زیاد نخواهد شد، اما در باشگاه لاینز شرایط سهل و ساده‌ای دارد و اعضای آن زیادتر از لاینز هستند. آقای صالح اضافه نمود که با اعضای باشگاه لاینز در تماس باشید و از آنها دعوت نمایید تا در کلوپ روتاری بیایند و شما هم در باشگاه آنها بروید.
در خاتمه آقای ارحام صدر، که در جلسه قبل ناطق جلسه تعیین شده بود، درباره شهر اصفهان و هنر تئاتر بیاناتی ایراد که مورد توجه قرار گرفت. جلسه در ساعت 15 خاتمه یافت. [6]
 

«درد دل زیاد و قلم دست دشمن است»

بر اساس یک سند ساواک به تاریخ 14 خرداد 1346 «ساعت 14 روز 1 /3 /46 در سرای حاج شیخ محمد‌رضا، شیخ حسین عظیمی به منبر رفت. ضمن صحبت دینی اظهار داشت: رشوه در میان ما رسم شده است. از آقای اداری سؤال می‌کنی آقا حقوق شما چقدر است؟ می‌گوید: فلان مبلغ، اما مبلغ چهارصد الی پانصد تومان دیگر درآمد داریم. باز حقوق ما کم است. آقا شما در برابر این حقوق چه عملی انجام می‌دهید؟ در جواب می‌گوید: هیچ یا اینکه می‌گوید خون مردم را به باد می‌دهم یا اینکه می‌گوید حق مظلوم را به ظالم می‌دهم یا اینکه الی آخر به جای خود بماند؛ چون بیش از این فاش نمی‌توانم بکنم و آزاد نیستم».
این سند به نقل از شیخ حسین عظیمی می‌افزاید: باری بگذاریم و برویم درد دل زیاد بوده و قلم دست دشمن است باشد بعد.
در پایان سند تصریح شده بود: جمعیت در حدود یکصد نفر بوده و مجلس در ساعت 16:30 خاتمه پذیرفت.[7]
 

«در فیضیه شعارهایی له خمینی و علیه مخالفان او نوشته شده، امحا کنید»!

بر اساس یک گزارش ساواک به تاریخ 14 خرداد 1346 «طبق اطلاع در اغلب حجره‌ها و روی دیوارهای مدرسه فیضیه قم شعارهایی له [امام] خمینی و علیه مخالفین او نوشته شده است».
این سند می‌افزاید: خواهشمند است دستور فرمایید در صورت صحت موضوع با استفاده از تعطیلات تابستانی طلاب ترتیبی داده شود که به طور غیرمستقیم نسبت به محو نمودن این قبیل شعارها اقدام و مسببین و عاملین اصلی چنین کارهایی را شناسایی و نتیجه را اعلام دارند.[8]
 

«روزنامه زیاد است و باید کم شود»!

بر اساس یک سند ساواک به تاریخ 14 خرداد 1346 «وزارت اطلاعات صلاحیت بانو فریده کامکار شاهرودی را به منظور صدور امتیاز روزنامه یومیه سیاسی از این سازمان استعلام نموده است... مشارالیها فاقد سابقه مضره بایگانی‌شده می‌باشد».
در نظریه این سند آمده است: با توجه به اینکه در همین زمینه قبلا نیز تقاضایی واصل و تیمسار ریاست معظم ساواک ذیل گزارش مربوطه مقرر فرمودند: «روزنامه زیادتر از احتیاج فعلا امتیاز داده شده و از این تعداد موجود هم باید کم شود». مراتب جهت صدور هرگونه اوامر لازم به عرض می‌رسد.[9]
 

معاون ناصر در راه آمریکا

روزنامه «الاهرام» خبر داد که عبدالناصر معاون خود، زکریا محی‌الدین، را به واشنگتن می‌فرستد تا درباره بحران خاورمیانه با پرزیدنت جانسون مذاکره کند. محمود فوزی، معاون ناصر در امور خارجی، همراه با محی‌الدین خواهد رفت تا نقطه نظر اعراب را برای جانسون توضیح دهند.
سفر این دو سیاستمدار مصری در پاسخ پیام جانسون است که پیشنهاد کرده که هوبرت همفری، معاون خود، را به منطقه بحرانی بفرستد و قول داد که از اقدامی که باعث انفجار در خاورمیانه شده احتراز کند.
پاسخ ناصر به این پیام که به ریچارد نولت، سفیر آمریکا در قاهره، تسلیم شده حاکی است که مصر از هرگونه «مبادله نظری» در این مورد استقبال می‌نماید و دو معاون خود را برای مذاکره درباره حوادث جاری خاورمیانه به واشنگتن می‌فرستد.
الاهرام خبر داد که جانسون در عرض چند ساعت پاسخ داد که از ورود محی‌الدین و فوزی به واشنگتن استقبال می‌نماید.
 

حزب کمونیست اسرائیل: جبهه اعراب در مقابل اسرائیل بر ضد خلق‌های عرب است!

حزب کمونیست اسرائیل روز شنبه از نهضت کمونیستی جهان خواست که به تلاش جهانی برای حل بحران خاورمیانه بپیوندند پیش از آنکه این بحران به یک فاجعه بین‌المللی تبدیل شود. در اعلامیه حزب کمونیست اسرائیل که توسط میکونیس، دبیر کل آن، امضا شده گفته می‌شود که جبهه اعراب در مقابل اسرائیل بر ضدامپریالیسم نیست، بلکه برضد خلق‌های عرب است و نمایندگان این جبهه «فئودال‌ها و دیکتاتورهای نظامی خاورمیانه» هستند.
در این اعلامیه ۵ ماده پیشنهاد شده که باعث حل بحران خاورمیانه خواهد شد. از جمله این مواد رفع محاصره خلیج عقبه، پایان دادن به تروریسم و برقراری کمیته‌های مختلط آتش‌بس می‌باشد.[10]
 

ملک حسین: اسرائیل تا چند روز دیگر به اعراب حمله می‌کند!

از امان گزارش می‌رسد: ملک حسین، پادشاه اردن، در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود پس از شروع بحران خاورمیانه از انگلیس خواست که در بحران خاورمیانه بی‌طرف بماند و از آمریکا خواست در روش خود در خاورمیانه تجدید نظر کند.
وی گفت: هر دولتی که از اسرائیل حمایت کند، بر ما اعلام جنگ کرده و برای همیشه دشمن ما خواهد بود. وی از روش ژنرال دوگل به خاطر بی‌طرفی‌اش تمجید کرده و تشکرات عمیق خود را از شوروی به مناسبت روش دوستانه‌اش نسبت به اعراب ابراز نمود.
وی انگلیس را به مناسبت اینکه می‌خواهد برای باز کردن خلیج عقبه اعراب را تحت فشار بگذارد سرزنش کرد و گفت: من نمی‌توانم کلماتی پیدا کنم که ناراحتی مرا از این روش انگلیس بیان دارد.
در مصاحبه مطبوعاتی ملک حسین بیش از هشتاد خبرنگار مطبوعات رادیو و تلویزیون شرکت داشتند. یکی از خبرنگاران درباره کمک نظامی و تسلیحاتی آمریکا به اردن سؤال کرد. ملک حسین گفت: اگر آمریکا به ما اسلحه ندهد، ما یقین داریم که دول غربی دیگر تعهد خود را برای تأمین اسلحه اردن انجام خواهند داد.
در مورد سوریه ملک حسین گفت: یقین دارد که سوریه اقدامات دفاعی و نظامی خود را با سایر اعراب هماهنگ خواهد کرد. ملک حسین حاضر نشد اشاره‌ای به تبلیغات خصمانه سوریه علیه خویش بنماید.
در وسط مصاحبه تلفن روى میز ملک حسین صدا کرد. وی گوشی را برداشت و پس از مکالمه با لحن مؤثری اعلام کرد: این جمال عبدالناصر بود که همین لحظه خبر داد عراق به پیمان دفاعی مشترک مصر و اردن پیوسته است.
ملک حسین حاضر نشد درباره ورود یا عدم ورود نیروهای عربستان سعودی توضیح دهد. وی به خبرنگاران گفت: اگر شما نحوه دقیق حرکات ارتش اسرائیل را برای من بگویید، من هم حاضرم وضع دفاعی خودمان را برای شما بگویم. در مورد اختلال روابط اردن و آمریکا، ملک حسین گفت: این آمریکا بوده است که با حمایت از اسرائیل چنین روشی اتخاذ کرده است.
ملک حسین در پایان افزود: احتمال دارد اسرائیل در عرض چند روز آینده به ما حمله کند.[11]
 

نامه عارف به شاهِ ایران!

۴ ژوئن از بغداد گزارش رسید: عبدالرحمن محمد عارف، رئیس‌جمهوری عراق، طی نطقی که به مناسبت گشایش کنفرانس کشورهای عربی تولیدکننده نفت در بغداد ایراد کرد گفت: در نتیجه تماس و مذاکرات مقدماتی که با دولت همسایه خود ایران به عمل آورده‌ایم برای ما آشکار شد که شرکت ملی نفت ایران در گذشته به اسرائیل نفت نفروخته و در آینده نیز برای فروش نفت به اسرائیل اقدامی به عمل نخواهد آورد.
رئیس‌جمهوری عراق تأکید کرد: چنانچه برخی از شرکت‌های خارجی عامل نفت، نفت ایران را به اسرائیل فرستاده‌اند، تنها این شرکت‌ها مسئول هستند.
رویتر ۴ ژوئن از بیروت گزارش داد: پرزیدنت عارف، رئیس‌جمهوری عراق، امروز به کنسرسیوم نفت ایران اخطار کرد که در صورت فروش نفت به اسرائیل، فعالیت شرکت‌های وابسته به آن در کشورهای عربی ممنوع خواهد شد.[12]
 
صفحه اول روزنامه اطلاعات، 14 خرداد 1346
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1] . آیت‌الله محمدتقی صدر اراکی فرزند محمدباقر در سال 1278 در گلپایگان به دنیا آمد. پس از طی تحصیلات مقدماتی به تحصیل علوم حوزوی پرداخت و تا درجه اجتهاد پیش رفت. ایشان به کار تبلیغ دین و منبر پرداخت.
طبق گزارش ساواک «در تاریخ 19 /8 /43 نام‌برده احضار و تذکرات لازم در خصوص عدم اظهار مطالب خلاف مصالح عمومی کشور در منبر به وی داده شده است».
ضمنا در سال 1346 ایشان به نهضت مقاومت اسلامی نیز کمک‌های مادی کرده و در هیئت بنی‌فاطمه صندوقی جهت این امر اختصاص داده است.
ساواک نسبت به نام‌برده حساسیت داشته و تا سال 1350 مطابق مدارک موجود در پرونده منابر ایشان را تحت کنترل داشته و یک بار دیگر در سال 1348 نیز ایشان را احضار کرده است.
رک:  اسناد ساواک، پرونده های انفرادی.
[2] . حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک، ص 82.
[3] . عبدالله ریاضی فرزند هاشم در 1285ش در اصفهان متولد شد. پس از تحصیلات مقدماتی برای ادامه تحصیلاتش به تهران سفر کرد و هم‌زمان با تحصیل به تدریس درس ریاضی در مدارس ابتدایی نیز مشغول شد؛ به طوری که پس از مدتی در محیط فرهنگی آن روزگار شهرتی به‌دست آورد.
پس از گرفتن گواهی‌نامه دبیرستان در مدرسه صنعتی ایران و آلمان مشغول تدریس ریاضی شد. او در سال 1307 با اولین گروه دانشجویان به خارج از کشور اعزام شد و پس از هفت سال تحصیل و کارآموزی با اخذ دانشنامه مهندسی هیدرولیک به کشور بازگشت و در دانشگاه تهران به استادیاری پذیرفته و پس از مدتی به سمت معاون دانشکده فنی برگزیده شد. با شروع جنگ جهانی دوم و اوضاع بی‌سامان کشور، از دانشگاه کناره‌گیری کرد، ولی پس از 28 مرداد 1332 دوباره به دانشگاه بازگشت و سه دوره کرسی ریاست دانشکده فنی را به خود اختصاص داد.
مهندس ریاضی چند دوره در مجلس شورای ملی به عنوان نماینده اول مردم تهران به سمت رئیس مجلس انتخاب شد و تا بیست‌وچهارمین دوره مجلس نیز در این سمت بود. وی همچنین از مؤسسان لژماسونی امیرکبیر به‌شمار می‌آمد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی در 24 فروردین 1358 به حکم دادگاه انقلاب اسلامی اعدام شد.
[4] . جمشید اعلم فرزند اسدالله در سال 1284ش در تهران متولد شد. وی پس از طی دوره مقدماتی‌، مقطع متوسطه را در دبیرستان‌های علمیه و دارالفنون به پایان رساند و برای ادامه تحصیلات به فرانسه رفت‌. در شهر لیون (لیسه آمپر) در دانشکده ادبیات‌، زبان فرانسه را تکمیل کرد و با تخصص گوش و حلق و بینی از دانشکده پزشکی فارغ‌التحصیل شد و پس از ازدواج با دختری فرانسوی‌تبار به ایران مراجعت کرد.
وی ابتدا در بهداری ارتش و بعد از آن در بیمارستان شماره یک شهرداری به کار مشغول شد‌. اعلم در سال 1316 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و از سال 1327 کار تدریس را در دانشکده پزشکی آغاز کرد‌.
جمشید اعلم مدرس تعلیمات سریری‌، مدرس هنرسرای عالی‌، پزشک و رئیس بیمارستان وزیری با حق آموزش‌، رئیس بخش گوش و حلق و بینی بیمارستان فارابی‌، رئیس بیمارستان امیراعلم‌، عضو شورای مرکزی دانشگاه‌ها، صاحب امتیاز مجله راه علم با روش علمی‌، نماینده مجلس شورای ملی و سنا از شهرستان قزوین بوده است.
او در سال 1339 به اسرائیل سفر کرد. ساواک وی را اهل مشروب‌، پول و مقام‌، خودخواه‌، شوخ‌، متکبر و ضعیف‌کش معرفی کرده است‌.
جمشید اعلم همچنین نشان‌های 2 و 3 همایون‌، 2 و 3 و 4 و 5 تاج از طرف محمدرضا پهلوی و تعدادی نشان از کشورهای خارجی دریافت کرد.
اعلم در تشکیلات فراماسونری عضویت داشت و در سال 1350 به دلیل سخنرانی علیه امام خمینی(ره‌) در مجلس سنا، توسط مردم غیور و مسلمان تهدید شد و جهت حفظ جانش از ساواک درخواست کمک کرد. جمشید اعلم پس از انقلاب محاکمه و 2 مهر 1358 اعدام شد.
[5] . هوشنگ سیحون فرزند سید ضیاء به سال 1299ش در تهران متولد شد و تا سال 1319 تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را به پایان رساند. وی آن‌گاه وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و در رشته معماری تحصیل کرد و در سال 1323 با درجه ممتاز از این دانشکده فارغ‌التحصیل شد.
مهندس هوشنگ سیحون سپس به منظور ادامه تحصیل در رشته تخصصی خود عازم فرانسه شد و در سال 1328 دوره مدرسه هنرهای زیبای پاریس را در رشته معماری به پایان رساند. پس از مراجعه به ایران‌، در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران با مقام دانشیاری به تدریس مشغول شد و پنج سال بعد به مقام استادی دانشگاه رسید و تا سال 1347 که ریاست دانشکده هنرهای زیبا را نیز عهده‌دار بود، به تدریس در این دانشکده ادامه می‌داد.
مهندس سیحون سپس از مقام استادی و ریاست دانشکده هنرهای زیبا کناره گرفت و در همین اوان به نمایندگی انجمن شهر تهران انتخاب شد و ریاست کمیسیون شهرسازی و نوسازی به او محول گردید.
علاوه بر این‌، سیحون به عنوان مشاور فنی وزارت فرهنگ و هنر فعالیت می‌کرد و از بدو تأسیس انجمن آرشیتکت‌های ایران سمت نیابت ریاست این انجمن را عهده‌دار بود. مهندس هوشنگ سیحون بهائی و عضو باشگاه روتاری بود و در سال 1349 یک دستگاه ماشینی را که از خارج وارد کرده بود به دفتر فرح واگذار کرد.
سیحون در سال 1324 نشان هنر و در سال 1346 نشان درجه 3 همایون و نشان درجه یک آبادانی گرفت‌.
[6] . کلوپ روتاری به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 126.
[7] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مرکزی، کتاب 1، ص 141.
[8] . پایگاه‌های انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ مدرسه فیضیه، ص 219.
[9] . مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک؛ روزنامه آیندگان، ص 8.
[10] . اطلاعات، ۱۵ خرداد ۱۳۴۶، ص ۲.
[11] . همان، ص ۳.
[12] . همان، صص ۱ و ۴.
https://iichs.ir/vdcfxmd0.w6dtvagiiw.html
iichs.ir/vdcfxmd0.w6dtvagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما