[7] . گر چه رشد طبقه کارگر همپای تحولات صنعتی ایران ادامه یافت، اما تغییرات و تحولات عمده و مناسبی در وضعیت معیشتیی و رفاه آنان پدید نیامد. البته در حد فاصل سالهای ۱۳۴۰ تا۱۳۵۰ تغییرات و بهبود نسبی در وضعیت بیمه و بهداشت و سطح زندگی کارگران در مقایسه با دورانهای قبل بهوجود آمد؛ منتها این تغییرات در شرایط جدید به هیچ وجه متناسب با شرایط و استانداردهای بینالمللی نبود. با تحولات عمده سرمایه و انباشت آن در حد فاصل سالهای ۱۳۴۲ تا 13۵۶ تلاش سرمایهداران در جهت افزایش هر چه بیشتر سود ناشی از سرمایهگذاری، آنان را به سوی کاهش هزینهها و از آن جمله کاهش میزان دستمزد کارگران کشاند. در فاصله سالهای 13۵۳ تا 13۵۶ که بیشترین افزایش در سطح دستمزدها بهویژه در بخش صنایع بزرگ صورت گرفت، سرانه مزد و حقوق پرداختی به کارکنان کارگاههای بزرگ صنعتی به قیمت ثابت بیشتر از ۵۴.۳ درصد افزایش پیدا نکرد. در حد فاصل سالهای ۱۳۵۱ تا 13۵۶، میزان اشتغال در صنایع تا رقم 680 هزار نفر بالا رفت که از این میان 580 هزار نفر به وسیله مؤسسات صنعتی استخدام شدند و صدهزار نفر بقیه صاحب کارخانه خود بودند. قلمرو فعالیتهای ساختمانی بهترین نمونه اشتغال مزدبگیران بود و طبقه کارگر در این بخش در مقایسه با بخش صنایع چه از نظر اقتصادی و چه از نظر سیاسی از ثبات کمتری برخوردار بود.
رک: افراسیابی،
ایران و تاریخ، تهران، علم، ۱۳۶۷، ص ۳۰۳.
بهرغم توسعه بسیاری از کارخانههای مدرن در رژیم پهلوی، صنعت ایران بسیار عقبمانده بود و اکثر کارگران در کارگاههای کوچک و ابتدایی، کمتر از پنجاه نفر کارگر کار میکردند، میزان دستمزدها در این کارگاهها بسیار کمتر از کارخانهای بزرگتر و مدرنتر بود؛ بنابراین اگر کارگاهها نیز در بررسی به حساب آمده بودند، میزان دستمزدها، بسیار کمتر از آنچه برآورد شده، میبود. رژیم پهلوی و سخنگویانشان ادعا میکردند که از سال ۱۳۵۳ به بعد میزان دستمزدها بسیار بالا رفته، کارفرمایان ایرانی دائما از گرانی هزینه نیروی کار شکایت داشتند، اما مدارک نشان میدهند که بسیاری از این ادعاها مبالغهآمیز بودند. با شکلگیری انقلاب سفید در سال ۱۳۴۱ و بر اساس اصل ششم آن، که مربوط به سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها بود، مقرر بود ۲۰ درصد سود هر کارخانهای به کارگران آن تعلق بگیرد و هدف از این کار ایجاد این ذهنیت بود که اگر کارگران از سود کارخانه سهمی بهدست آورند، این امر به نوعی در افزایش بازدهی کارخانهها تأثیر مثبت به جای خواهد گذاشت، اما برا ساس آمار منتشره تنها بخش ناچیزی از کارگران مشمول این طرح شدند و این طرح بیشتر حالت عوامفریبانه داشته اشت.
رک: افراسیابی، همان، ص ۳۰4.
بیشتر راهپیماییهای دیگر شهرها در اطراف دانشگاهها، بازار و حوزههای علمیه برپا میشد و تظاهرکنندگان اغلب از طبقات متوسط سنتی و جدید بودند، اما پس از خرداد ۱۳۵۷ که فقرای شهری بهویژه کارگران ساختمانی و کارخانهها نیز به تظاهرات خیابانی روی آوردند، وضعیت کاملا دگرگون شد. این مشارکت نه تنها راهپیماییهای چند ده هزار نفری را چندهزار نفری و حتی میلیونی تبدیل کرد، ترکیب طبقاتی جناح مخالف را دگرگون ساخت و اعتراض طبقه متوسط را به صورت اعتراض گسترده طبقه متوسط و کارگر درآورد. در واقع به صحنه آمدن طبقه کارگر پیروزی نهایی انقلاب اسلامی را ممکن ساخت.
رک: ویلیم فلور،
اتحادیههای کارگری و قانون کار در ایران، تهران، افست، ۱۳۷۱، ص ۹.