شایعات درباره علت بازنشستگی سپهبد صنیعی!/ ساواک نگران پخش نامه آیت‌الله خمینی به هویدا!/ «از فحاشی‌های اردشیر زاهدی در وزارت خارجه زیاد گفته می‌شود»!/ اعتراض امینی به فساد اجتماعی و گسترش هرزگی در کشور/ شاه و فرح دی‌ماه به تایلند سفر می‌کنند/ فرح ریاست عالیه جمعیت ملی مبارزه با سرطان شد!/ هیئت‌رئیسه سنی سنا/ اردشیر زاهدی: حاضریم نیروهای دائمی در اختیار سازمان ملل قرار بدهیم!/ مدیر کل رادیو ایران درگذشت/ مدیر کل وزارت کشور/ دادگستری ساختمان ۱۲۰ اتاقه اجاره کرد!
۱۱ مهر ۱۳۴۶

 

شایعات درباره علت بازنشستگی سپهبد صنیعی!

بر اساس یک گزارش ساواک به تاریخ 11 مهر 1346 «در ساعت 10 روز 10 /7 /46 بین چند نفر از افسران دانشجوی دانشگاه جنگ بحث در این بود که سپهبد صنیعی، سپهبد خوشنویسان و سپهبد شمس بازنشسته شده‌اند. سرهنگ محسن نوربخش، که سابقا در اداره دادرسی ارتش خدمت می‌کرد، اظهار داشت: «علت بازنشسته شدن تیمسار صنیعی و اشتغال به خدمت وی در حال حاضر علت خاصی دارد و سپس این طور تشریح نمود که نام‌برده پس از برکناری از کار دادگاهی خواهد شد؛ زیرا متهمین اراضی عباس‌آباد در محضر بازپرس اظهار داشته‌اند که تیمسار صنیعی هم وسیله ایادی خود سوءاستفاده‌هایی از زمین‌های عباس‌آباد نموده است».
در ادامه این سند آمده است: من‌جمله سرهنگ مقامع با توجه به اینکه به وسیله تأمین بازپرس حق خروج از حوزه قضایی را نداشته عوامل سپهبد صنیعی پاسپورت برای او تهیه و وی را به آمریکا اعزام داشته‌اند. سرهنگ بیگلری به علت اینکه سوءاستفاده‌های تیمسار صنیعی را بر ملا نموده بود دادگاهی و از ارتش اخراج نمودند، ولی وی از مکاتبات خود دست برنداشت و تا به حال اعلام جرم‌هایی به مقامات عالیه کشور نموده است که منجر به این اقدامات شده. سپهبد صنیعی سرهنگ ستاد پوردانش را که دانشگاه جنگ را طی می‌نمود طبق قانون ثبت مجددا به ارتش برد تا کلیه مدارکی که علیه خودش در وزارت جنگ وجود داشت از بین ببرد و او را در محل سرتیپی قرار داد. امسال هم آزمایش سرهنگی به ترتیبی بود که سپهبد صنیعی برای شخص سرهنگ پوردانش از ستاد بزرگ استدعا نموده بود.
سرهنگ پوردانش تنها کسی است که به کلیه سوءاستفاده‌های این عوامل وارد است و گویا سپهبد صنیعی این اواخر او را وادار نموده است تا دین بهائی را نیز قبول نماید.
در بخش دیگری از این سند آمده است: در تاریخ 11 /7 /46 سرهنگ نوربخش اظهار داشت: «دیشب با سرتیپ بهزادی تماس حاصل نمودم. ایشان گفتند: در مورد اتهامات سپهبد صنیعی دستوراتی به دادستانی ارتش داده نشده است، لکن سرهنگ نوربخش مدعی بود که مطالب فوق مورد تأیید سرتیپ بهزادی هم می‌باشد».
در «ملاحظات این سند آمده است: انتشار قسمت دوم اظهارات سرهنگ نوربخش به خارج از ساواک موجب سوخت منبع خواهد شد».[1]
 

ساواک نگران پخش نامه آیت‌الله خمینی به هویدا!

بر اساس بخشنامه ارسالی از تهران به ساواک خراسان به تاریخ 11 مهر 1346 «اخیرا تعداد زیادی اعلامیه خطاب به آقای هویدا و به امضای [آیت‌الله] خمینی به صورت پلی‌کپی تهیه و از قم به آن شهرستان ارسال گردیده است. دستور فرمایند ضمن جلوگیری از توزیع آن موزعین اعلامیه مزبور دستگیر و مراتب را سریعا منعکس نمایند».
در ذیل این سند دستور داده شده است: به منابع مربوط به روحانیون آموزش گردد دقت نمایند در صورت مشاهده اعلامیه مذکور مراتب را ضمن تعیین موارد خواسته‌شده گزارش نمایند. به شهربانی توجه دهید مراقبت نمایند.[2]
 

«از فحاشی‌های اردشیر زاهدی در وزارت خارجه زیاد گفته می‌شود»!

بر اساس یک سند ساواک به تاریخ 11 مهر 1346 «برابر تحقیقات معموله تاکنون ناشرین اعلامیه آقای وزیر امورخارجه شناخته نشده‌اند و احتمال نمی‌رود که اعلامیه مورد نظر با خط کارمندان آن وزارتخانه تهیه شده باشد و اکثریت کارمندان وزارت امور خارجه از مفاد اعلامیه منتشره مطلع گردیده و گفته می‌شود اعلامیه دیگری نیز علیه آقای مهندس زاهدی منتشر شده است».
این سند می‌افزاید: در نتیجه اکنون یک نوع نارضایتی و در عین حال ترس از بیکار شدن بین کارمندان قدیمی وزارت امور خارجه به‌وجود آمده است. عده‌ای از کارمندان وزارت امور ‌خارجه اظهار عقیده می‌کنند که پخش اعلامیه از طرف احمد اقبال، که به واسطه برادرش بین مطبوعات و دستجات مختلف دوستانی دارد، تکثیر و منتشر شده، ولی تاکنون شواهدی در این مورد به‌دست نیامده است. اقدامات معموله برای شناسایی ناشرین ادامه دارد.
در ادامه سند تصریح شده است: ضمنا درباره فحاشی و هتاکی آقای وزیر امورخارجه بین کارمندان آن وزارتخانه مطالب فراوانی شنیده می‌شود که جالب و قابل توجه است و گفته می‌شود وضعی که آقای وزیر در حال حاضر در وزارت امور خارجه به‌وجود آورده کاملا استثنایی بوده و غیرقابل تصور می‌باشد و مخالفین زیادی را برای خود به‌وجود آورده است.[3]
 

اعتراض امینی به فساد اجتماعی و گسترش هرزگی در کشور؛ «تقصیر این اعمال فقط متوجه دختران و زنان لخت نیست»!

بر اساس یک سند ساواک به تاریخ 11 مهر 1346 «ساعت 10:30 دقیقه روز چهارشنبه گذشته در منزل دکتر علی امینی، نخست‌وزیر اسبق، جلسه‌ای با حضور عده‌ای در حدود هشت نفر از طبقات مختلف و از جمله فضل‌الله گرگانی: مدیرکل اسبق وزارت دارایی، حسین فریور: از اعضای نخست‌وزیری در زمان حکومت دکتر مصدق، محمدی: عضو بانک مرکزی، پیامی: روزنامه‌نگار و از معتمدین محلی خیابان شاپور، خبازباشی: از نانوایان معروف تهران، جمشیدپور: عضو اتحادیه‌های کارگری و مدیر مدرسه امین‌الدوله، تشکیل شد.
راجع به فساد اجتماعی و هرزگی جوانان در مکان‌های مختلف بحث شد و دکتر امینی اظهار داشت: در کشور ما جلوی همه کارهای اجتماعی گرفته شده و تنها موضوع عشق و عشق‌بازی جوان‌ها باقی مانده و تقصیر این اعمال فقط متوجه دختران و زنان لخت نمی‌باشد.
ضمن یک مذاکره خصوصی از دکتر امینی راجع به تغییرات و وضع دولت پس از تاج‌گذاری سؤال شد؛ نام‌برده اظهار داشت: قرار بود دکتر جمشید آموزگار به نخست‌وزیری انتخاب شود، ولی اکنون شایع است که پس از مراسم تاج‌گذاری، اردشیر زاهدی به جای آقای خسروانی به مدیرکلی حزب ایران نوین منصوب و سپس فرمان نخست‌وزیری به نام ایشان صادر خواهد شد و اضافه نمود که کار آقای اردشیر زاهدی از نظر داخلی و خارجی تمام شده است و در مورد آقای هویدا اظهار داشت که ایشان یا به شرکت نفت خواهند رفت و یا سفارت ایران را در یکی از کشورهای خارجی عهده‌دار خواهد شد.
مطلب دیگری که عنوان شد موضوع افزایش عایدات نفت بود. دکتر امینی در این خصوص اظهار داشت: آمریکایی‌ها که از من ناراحت هستند روی همین اصل است؛ زیرا در آن زمان تشکیل کنفرانس اوپک را دادیم که هر زمان کشورهای صادرکننده نفت مطلب و اعتراضی داشتند در آن مطرح کنند و تا به حال کشور ایران چند مرتبه از این حق استفاده کرده است.[4]
 

شاه و فرح دی‌ماه به تایلند سفر می‌کنند

خبرگزاری فرانسه 2 اکتبر از بانکوک گزارش داد: امروز رسما در بانکوک اعلام شد که شاهنشاه و شهبانوی ایران در ماه ژانویه (دی‌ماه آینده) به طور رسمی از کشور تایلند دیدن خواهند کرد.
سفر شاهنشاه و شهبانوی ایران جنبه بازدید از پادشاه و ملکه تایلند را دارد که سال گذشته از ایران دیدن کرده بودند.[5]
 

فرح ریاست عالیه جمعیت ملی مبارزه با سرطان شد!

روزنامه «اطلاعات» نوشت: دیروز اعلام شد که علیاحضرت فرح پهلوی، شهبانوی ایران، ریاست عالیه جمعیت ملی مبارزه با سرطان را قبول کرده‌اند و نخستین جلسه این جمعیت روز شنبه آینده در پیشگاه وی تشکیل می‌گردد و در این جلسه پیرامون نحوه فعالیت جمعیت تصمیماتی اتخاذ می‌شود.
خبرنگار ما می‌نویسد: جمعیت ملی مبارزه با سرطان در نظر دارد در وهله اول با در دست داشتن آمارهای دقیق از بیماران سرطانی در سراسر کشور و با اخذ مبلغی از اعضا به طور ماهانه نسبت به مداوای بیماران سرطانی در حد امکان اقدام نماید.[6]
 

هیئت‌رئیسه سنی سنا

هیئت‌رئیسه سنی مجلس سنا به این شرح خواهد بود: آقای دکتر سعید مالک با ۷۹ سال سن، مسن‌ترین سناتور دوره پنجم سنا است و ریاست سنی را برعهده خواهد داشت. چهار نفر آقایان دکتر ضیائی، مهندس بلوری و بهادری با یکی دو نفر، خانم دکتر مصاحب و یا آقای فیلیکس آقایان (که درباره تعیین سن دقیق آنها اداره قوانین سنا منتظر دریافت رونوشت شناسنامه است.) نیز منشی‌های هیئت‌رئیسه سنی سنا خواهند بود.
جوان‌ترین سناتور مجلس سنا ٤٥ سال دارد.[7]
 

خبرنگار مجله ریدرز دایجست پس از مصاحبه با «محمدرضا پهلوی»:  شاهنشاه مصمم‌اند ایران را به قرن بیستم برسانند!

روزنامه «اطلاعات» نوشت: شاهنشاه آریامهر در یک مصاحبه اظهار اطمینان کرد که ایران با ادامه سیاست ناسیونالیسم مستقل خود در مدت عمر یک نسل، می‌تواند سطح زندگی مردم خود را به پای سطح زندگی اروپاییان برساند.
شاهنشاه در این مصاحبه که در کاخ نیاوران با «یل فریگانس»، خبرنگار ریدرز دایجست، انجام داد گفت: کشور من باید خود را به قرن بیستم برساند. ما از سراسر جهان افکاری را که به بهترین وجه با شرایط جامعه نوین ما تطبیق می‌کند می‌گیریم و آن را ناسیونالیسم مستقل می‌نامیم.
خبرنگار ریدرز دایجست نوشته است: ایران با اجرای برنامه‌های وسیع به نقطه جهش رسیده است. ایران این برنامه‌ها را با کمک‌هایی که از شرق و غرب دریافت می‌دارد به اجرا می‌گذارد.
خبرنگار ریدرز دایجست می‌نویسد: یکی از علائم پیشرفت ایران وضع تهران است. تا چند سال پیش چوپانان با گله‌های گوسفند از کنار سفارت آمریکا می‌گذشتند، اما امروز پایتخت ایران با دومیلیون و نیم جمعیت دارای خیابان‌های عریضی است که صدهزار وسیله نقلیه موتوری در آن در آمدوشد هستند که به فرموده شاهنشاه این یکی از  مشکلات غربی شدن شهرهاست.
«فریگانس» در مقاله خود پیرامون اوضاع ایران نوشته است: «توسعه و پیشرفت روستاهای ایران به همان سرعت توسعه مناطق شهری صورت می‌گیرد. خوزستان که زمانی دشت بی‌آب و علفی بود اکنون به بزرگی دره افسانه‌ای کالیفرنیاست و ثروت بالقوه آن نیز به همان اندازه ثروت دره کالیفرنیا می‌باشد».
«ریدرز دایجست» سپس با اشاره به قرارداد ایران و شوروی در مورد تأسیس کارخانه ذوب آهن می‌نویسد: ایران در تلاش خود برای رسیدن به قرن بیستم یک سیاست عملی و جدی در پیش گرفته است.[8]
 

اردشیر زاهدی: حاضریم نیروهای دائمی در اختیار سازمان ملل قرار بدهیم!

جراید امروز کشور نوشتند: آقای اردشیر زاهدی، وزیر خارجه ایران، ضمن نطقی در اجلاسیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت: خروج نیروهای اسرائیل از سرزمین‌های عرب برای برقراری یک صلح عادلانه و پایدار در خاورمیانه ضروری است.
وزیر خارجه ایران، که دیشب این نطق را ایراد کرد، از ادامه جنگ ویتنام و وخامت اوضاع جهان ابراز نگرانی کرد و گفت ایران هنوز حاضر است برای حفظ صلح، نیروهای دائمی در اختیار سازمان ملل بگذارد.
آقای اردشیر زاهدی اظهار داشت: دوره اجلاسیه فعلی مجمع عمومی در شرایطی که از سال گذشته به مراتب وخیم‌تر است آغاز می‌گردد و بدبختانه نه تنها مسائلی که در دوره قبل مطرح بود همچنان باقی است، بلکه در واقع کشمکش‌هایی تازه به‌وجود آمده و مسائلی مشکل‌تر عرض وجود کرده است.
دولت ایران بارها نظرات خود را درباره مسائل موجود ابراز داشته است و اکنون اظهارات خویش را محدود به مسائلی می‌کنیم که معتقدیم به آنها باید توجه بیشتری مبذول گردد. بحران خاورمیانه بیش از هر مهمی ذهن ما را مشغول داشته است و با توجه به علایق مذهبی که ما را به ملل عرب پیوند می‌دهد خیلی طبیعی است که این مسئله را حائز اهمیت بسیار بدانیم و آنچه در قوه داریم به عمل آوریم تا این مسئله براساسی رضایت‌بخش حل شود.[9]
 

مدیر کل رادیو ایران درگذشت

روزنامه «اطلاعات» نوشت: آقای مهندس محمدرضا عاطفی، مدیر کل رادیو ایران، که دیروز دچار عارضه سکته مغزی شده بود، امروز در بیمارستان بدرود حیات گفت.
مهندس عاطفی در سال ۱۲۹۸ در آذرشهر آذربایجان متولد شد و پس از گذراندن دوره‌های مختلف تحصیلی در سال ۱۳۱۹ به استخدام وزارت پست تلگراف و تلفن درآمد.
وی از بدو تأسیس رادیو ایران در مرکز فرستنده بخش صدا مشغول کار شد و مشاغل اداری را از اپراتوری، سرکشیکی، نظامت معاونت و ریاست اداره طی نمود.
تأسیس استودیو در اداره کل تبلیغات از یادگارهای او و پخش برنامه‌های رادیو از شهر از ابتکارات وی می‌باشد.
مهندس عاطفی در روزهای بحرانی مرداد ۱۳۳۲ با پخش جریان قیام ملی از فرستنده رادیو ایران شاه‌دوستی خود را به نحو مؤثری نشان داد و پس از آن نیز همواره در مطابقت دادن رادیو با تحولات مملکتی نهایت پشتکار را به عمل آورد.
وی هنگام مرگ سمت مدیرکلی تبلیغات رادیو ایران را داشت.[10]
 

مدیر کل وزارت کشور

از طرف وزیر کشور، آقای دکتر ارسطو فخرشفائی، رئیس اداره کل کارگزینی آن وزارتخانه، به سمت مدیر کل امور اداری منصوب و مشغول کار شد.[11]
 

دادگستری ساختمان ۱۲۰ اتاقه اجاره کرد!

وزارت دادگستری به منظور انتقال چند اداره خود از کاخ دادگستری، عمارت ۱۲۰ اتاقه‌ای را در خیابان فرصت اجاره کرد.
خانه‌های انصاف، شوراهای داوری، حسابداری و دادسرای انتظامی قضات از جمله اداراتی هستند که به این ساختمان منتقل می‌شوند.[12]
 
صفحه اول روزنامه اطلاعات، 11 مهر 1346
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 285.
[2]. آیت‌الله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، ج 3، ص 110.
این سند اشاره دارد به نامه 26 فروردین 1346 امام خمینی(ره) به نخست‌وزیر وقت، که بر اساس اسناد ساواک، رژیم به‌شدت از انتشار آن در کشور و اطلاع مردم از محتوای آن هراسان بوده است.
در این نامه که با «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم»‏ شروع شده می‌خوانیم: جناب آقای هویدا، لازم است نصایحی به شماها بکنم و بعضی از گفتنی‌ها را تذکر‏‎ ‎‏دهم؛ چه مختار در پذیرش آن باشید یا نه. در این مدت طولانی که به جرم مخالفت با‏‎ ‎‏مصونیت آمریکایی‌ها که اساس استقلال کشور را در هم شکست، از وطن دور هستم و بر‏‎ ‎‏خلاف قانون شرع و قانون اساسی در تبعید به‌سر می‌برم، مراقب مصیبت‌هایی که به ملت‏‎ ‎‏مظلوم بی‌پناه ایران وارد می‌شود، بوده‌ام و از آنچه به این ملت اصیل از ظلم دستگاه جبار می‌گذرد کم‌وبیش مطلع شده و رنج برده‌ام.‏ موجب کمال تأسف است که نغمه ناموزون اصلاحات شماها تقریبا از حدود تبلیغات‏‎ ‎‏رادیو و روزنامه‌های غیر آزاد و بعضی نوشته‌های مشحون به گزافه تجاوز ننموده و هر‏‎ ‎‏روز بر فقر و بیچارگی ملت افزوده می‌شود و ورشکستگی بازار و بازرگانان محترم‏‎ ‎‏روزافزون است. نتیجه این همه هیاهو و تبلیغات سرتاپا گزاف، بازار سیاه برای اجانب‏‎ ‎‏است و ملت را به حال فقر و عقب‌‎افتادگی به اسم ملت مترقی نگه داشتن است. حکومت‏‎ ‎‏پلیسی غیر قانونی شما و اسلاف شما به خواست آنان که می‌خواهند ملل شرق به حال‏‎ ‎‏عقب‌افتادگی باقی باشند، حکومت قرون وسطایی، حکومت سرنیزه و زجر و حبس،‏‎ ‎‏حکومت اختناق و سلب آزادی، حکومت وحشت و قلدری است.
در ادامه این نامه سرگشاده آمده است: با اسم مشروطیت، بدترین شکل حکومت استبداد و خودسری و با نام اسلام، بزرگ‌ترین ضربه به پیکر قرآن‏‎ ‎‏کریم و احکام آسمانی است. با اسم تعالیم عالیه اسلام، یک یک احکام اسلام را زیر پا‏‎ ‎‏گذاشته و اگر ــ خدای نخواسته ــ فرصت یابید، خواهید گذاشت و با گزافه دعوی ترقی و‏‎ ‎‏تعالی، کشور را به حال عقب‌افتادگی نگه داشته‌اید. اینها حقایق تلخی است که باید دنیا را‏‎ ‎‏مطلع کنم و انگشت روی بعضی بگذارم تا آنها که غافل هستند یا تغافل می‌کنند، احساس‏‎ ‎‏وظیفه کنند و از ریاکاری‌ها و سالوس‌بازی‌های شماها گول نخورند.‏
 
برای حکومت زودگذر این‌قدر چاپلوسی از اجانب نکنید...!
امام خمینی(ره) در ادامه نامه سرگشاده به هویدا تصریح می‌کنند: جشن‌های غیر ملی که به نفع شخصی در هر سال چندین مرتبه تشکیل می‌شود و در هر‏‎ ‎‏مرتبه مصیبت‌های جان‌گداز برای اسلام و مسلمین و ملت فقیر پابرهنه ایران به‌بار می‌آورد،‏‎ ‎‏یکی از آنهاست. با سرنیزه پلیس از مردم بیچاره بی‌پناه، خرج‌های گزاف آنها گرفته می‌شود. در یکی از جشن‌ها که من نمی‌توانم اسم روی آن بگذارم جز هوس و شهوت و‏‎ ‎‏بازی با احساسات ملت، گفته می‌شود چهارهزار میلیون ریال خرج شده است که نصف‏‎ ‎‏آن از خزانه ملت و نصف دیگر بی‌واسطه از بازار و... با زور و ارعاب اخاذی شده.‏‎ ‎‏خون دل فقرا خرج نامجویی و خودکامگی است و تا این ملت در این حال است و به‏‎ ‎‏وظیفه خود و حقوق خود آشنا نشده، هر روز برای شماها عید و شادی و برای ملت،‏‎ ‎‏بدبختی و نکبت است. توأم با این جشن‌های نامیمون آن‌قدر هتک نوامیس مسلمین و‏‎ ‎‏اسلام بوده است که قلم را عار است از ذکر آن. شماها در کاخ‌های مجللی که در هر چند‏‎ ‎‏سال تغییر مکان داده و با میلیون‌ها تومان خرج‌های گزاف که تصورش برای ملت ممکن‏‎ ‎‏نیست، نشسته‌اید و مخارج آن را از کیسه این ملت بدبخت اخاذی نموده‌اید و ناظر فقر و‏‎ ‎‏گرسنگی ملت، ورشکستگی بازار، بیکاری جوانان فارغ‌التحصیل هستید؛ ناظر اختلال‏‎ ‎‏وضع فلاحت و زراعت، اختلال وضع بازار، تسلط اسرائیل بر شئون اقتصادی کشور،‏‎ ‎‏بلکه به طوری که گزارش داده‌اند دخالت اسرائیل در فرهنگ می‌باشید؛ ناظر فقدان‏‎ ‎‏ضروریات اولیه زندگی در غالب دهات نزدیک به مرکز، چه رسد به دهکده‌های دور‎‏افتاده، از قبیل آب آشامیدنی سالم، حمام، وسایل بهداشت هستید؛ ناظر ترویج فساد‏‎ ‎‏اخلاق، سلب امانت و دیانت در اعماق دهکده‌هایی هستید؛ ناظر تشکیل صندوق به اسم‏‎ ‎‏تعاون و اخاذی و غارتگری مأمورین از دهقان گول‌خورده و پشیمان هستید؛ بالاخره‏‎ ‎‏ناظر حبس‌ها و ارعاب تبعیدهای غیر قانونی هستید و در خوشی و عیاشی و بازی‌های‏‎ ‎‏خجلت‌آور غوطه خورده به قبرستانی که نامش ایران است فاتحه می‌خوانید، چطور‏‎ ‎‏وجدان خودتان را راضی می‌کنید برای حکومت زودگذر این‌قدر چاپلوسی از اجانب‏‎ ‎‏کرده، ذخایر ملت را به رایگان و یا مقداری ناچیز تسلیم آنها نموده و ظلم و ستم به‏‎ ‎‏زیردستان یعنی ملت بدبخت می‌کنید؟ چرا راضی می‌شوید حکومت خود و مملکت‏‎ ‎‏اسلام را عقب‌افتاده به دنیا معرفی نمایید؟ نقض قانون اساسی سند عقب‌افتادگی است.‏‎ ‎‏رفراندم غیر قانونی و در عین حال قلابی سند عقب‌ماندگی است. آزاد نگذاشتن ملت را‏‎ ‎‏برای انتخاب وکیل، و نصب اشخاص معلوم‌الحال را به دستور دیگران ــ بی‌دخالت ملت ــ‏‎ ‎‏دلیل ضعف و عقب‌افتادگی است.‏
 
قدرت آزادی دادن به ملت را ندارید چون الخائن خائف!
این نامه سرگشاده می‌افزاید: شماها می‌دانید اگر ملت سرنوشت خود را در دست بگیرد، وضع شماها این نحو‏‎ ‎‏نیست و باید تا آخر کنار بروید. و اگر ده روز آزادی به گویندگان و نویسندگان بدهید،‏‎ ‎‏جرایم شما برملا خواهد شد؛ قدرت آزادی دادن ندارید «و الخائن خائف».‏‎ سلب‏‎ ‎‏آزادی مطبوعات و دیکته کردن سازمان به‌اصطلاح امنیت، سند عقب‌افتادگی است. هر‏‎ ‎‏چندی جشن گرفتن برای اموری که در کشورهای دیگر اسمی از آن نیست با تحمیل‏‎ ‎‏خرج‌های کمرشکن به ملت، سند دیگری است. تسلیم به خواسته‌های دولت پوشالی‏‎ ‎‏اسرائیل و به خطر انداختن اقتصاد مملکت، سند ضعف و نوکری است و سند خیانت به‏‎ ‎‏اسلام و مسلمین است. اعطای مصونیت به اجانب، سند بزرگ عقب‌افتادگی و بی‌حیثیتی‏‎ ‎‏و تسلیم بی‌قید و شرط است. شما می‌دانید با تصویب این طرح چه خیانتی به این مملکت‏‎ ‎‏و به اسلام کرده‌اید و چه ضربه‌ای به استقلال این مملکت زده‌اید؟ البته مخالف این‏‎ ‎‏طرح، خائن و مستحق تبعید است!!‏
 
کشتار دسته‌جمعی 15 خرداد جز خدمت کورکورانه به صاحبان دلار چه‏ ‏اسمی دارد؟
امام خمینی(ره) خطاب به نخست‌وزیر وقت تصریح می‌کنند: آقای هویدا، نطق‌های اسف‌انگیزی که مع‌الاسف طبع شده است، متضمن بعضی‏‎ ‎اعترافات است که به اساس استقلال کشور لطمه می‌زند که اینجانب از تذکرش عار دارم.‏‎ ‎‏چرا جلوگیری از طبع و نشر این کتاب‌ها نمی‌کنید؟ عمدا با حیثیت این کشور بازی می‌کنید یا‏‎ ‎‏نمی‌توانید با این مغزهای معیوب ادراک کنید؟ آیا علمای اسلام که حافظ استقلال و‏‎ ‎‏تمامیت کشورهای اسلامی هستند، گناهی جز نصیحت دارند؟ آیا حوزه‌های علمی، غیر‏‎ ‎‏از خدمت به اسلام و مسلمین و کشورهای اسلامی گناهی دارند؟ اجانب اینها را سد راه‏‎ ‎‏نفوذ خود می‌دانند و به انهدام و اضمحلال آنها کمر بسته و شماها مجری احکام دیگران‏‎ ‎‏و محکوم دلار هستید. کوبیدن حوزه‌های علمیه و حمله مسلحانه به مدرسه فیضیه و‏‎ ‎‏صحن مطهر قم، کشتار دسته‌جمعی 15 خرداد جز خدمت کورکورانه به صاحبان دلار چه‏‎ ‎‏اسمی دارد؟ فشار به مراجع اسلام و علمای اعلام و محصلین حوزه‌های علمیه و تاخت و‏‎ ‎‏تاز به دانشگاه جز خدمت به اجانب چه نتیجه داشت؟ آنها نمی‌خواهند قرآن کریم و‏‎ ‎‏احکام آن حاکم بر ملل اسلامی باشد تا ذخایر آنها را به یغما ببرند و کسی حرفی نزند و‏‎ ‎‏در عوض آنها را مصونیت دهد؛ آنها نمی‌خواهند ما در بین ملت آزاد باشیم و گویندگان‏‎ ‎‏ما آزاد باشند و شماها مع‌الاسف مأمور اجرا هستید؛ مأمور چشم و گوش بسته؛ مأمور بی‌چون و چرا. حوزه‌های علمیه، سپاه دانش و اخلاق و درستی بوده و هست به معنای‏‎ ‎‏واقعی؛ نه گزافه و صرف تبلیغ. شماها اگر دانش‌دوست هستید، چرا حمله وحشیانه به‏‎ ‎‏مراکز دانش می‌کنید؟ چرا مدرسه فیضیه و دانشگاه را به خاک و خون می‌کشید؟ چرا‏‎ ‎‏محصلین علوم دینیه را یک روز راحت نمی‌گذارید؟ چرا با دانشجویان در خارج و‏‎ ‎‏داخل این نحو معامله می‌کنید؟‏
 
اقتصاد کشور را به خاطر اسرائیل و عمال آن به‏ ‏خطر نیندازید!
امام خمینی(ره) ادامه می‌دهند: آقای هویدا، من وظیفه دارم شماها را نصیحت کنم. شماها از این ملت و در این آب و‏‎ ‎‏خاک پرورش پیدا کرده و صاحب عناوین شده‌اید. این‌قدر با حیثیت این ملت بازی نکنید.‏‎ ‎‏به جای این همه گزافه و جنجال، خدمتی به این سر و پا برهنه‌ها کنید یا لااقل این‌قدر با‏‎ ‎‏بهانه‌های مختلف آنها را رنج ندهید. از این کسبه بی‌بضاعت این‌قدر اخاذی نکنید؛ این‌قدر‏‎ ‎‏برای رضای شهوات دیگران به علمای ملت و محصلین و دانشجویان فشار نیاورید؛ با‏‎ ‎‏اسرائیل، دشمن اسلام و مسلمین، آواره‌کننده بیش از یک‌میلیون مسلم بی‌پناه، پیمان‏‎ ‎‎‏برادری نبندید؛ عواطف مسلمین را جریحه‌دار نکنید؛ دست اسرائیل و عمال خائن آن را‏‎ ‎‏به بازار مسلمین بیش از این باز نکنید؛ اقتصاد کشور را به خاطر اسرائیل و عمال آن به‏‎ ‎‏خطر نیندازید؛ فرهنگ را فدای هوس آنها ننمایید؛ از خدای بزرگ بترسید؛ دخترهای‏‎ ‎‏جوان گول‌خورده را به سربازخانه‌ها نبرید؛ به نوامیس مسلمین خیانت نکنید. آیا این‏‎ ‎‏حقیقت تلخ را که قبلا انکار کردید و گویند آن را مستحق تعقیب دانستید، حالا هم که‏‎ ‎‏عمل کردید انکار می‌کنید؟ آیا فجایع جشن بیست‌وپنجمین سال را و بی‌فرهنگی‌ها که در‏‎ ‎‏آن کردید منکر هستید؟‏
 
با احکام خدای تعالی به نام دین مترقی‌بازی‏ ‏نکنید...!
در ادامه این نامه سرگشاده آمده است: از قهر خدا بترسید؛ از قهر ملت بهراسید؛ با احکام خدای تعالی به نام دین مترقی‌بازی‏‎ ‎‏نکنید؛ با اسم قرآن به احکام مسلمه آن لطمه نزنید؛ با حوزه‌های دینیه به اسم سرباز‏‎ ‎‏وظیفه پوچ و بی‌فایده و با خدمت‌گزاران به فرهنگ و ملت، این نحو سلوک وحشیانه نکنید.‏‎ ‎‏و بالاخره علمای امت را وادار نکنید که با شماها به طور دیگر سلوک کنند.‏ اینها شمه‌ای از فجایع شماهاست نسبت به دین و دنیای ملت و گفتنی زیاد است؛‏‎ ‎‏می‌گویم، شاید شماها متنبه شوید و به خود آیید؛ شاید مراجع اسلام و علمای اعلام و‏‎ ‎‏خطبای محترم احساس وظیفه کنند؛ شاید طبقه جوان و روشنفکر و اصناف مختلفه ملت،‏‎ ‎‏بیدار شده احساس وظیفه کنند؛ شاید جوامع بشری و مدعیان بشردوستی احساس وظیفه‏‎ ‎‏کنند؛ شاید سازمان ملل و غیر آن، بیش از این به نفع کشورهای بزرگ راضی نشوند ملل‏‎ ‎‏ضعیف پایمال شوند؛ شاید هیئت حاکمه و دستگاه جبار تا دیر نشده به خود آیند. ‏‏ان ربک‏‎ ‎‏لبالمرصاد‏‎ ‏‏والله من ورائهم محیط‏‎.
رک: صحیفه امام، ج 2، صص 123-127.
[3]. اردشیر زاهدی به روایت اسناد ساواک، ص 93.
[4]. علی امینی به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 355.
[5]. اطلاعات، 11 مهر 1346، ص 20.
[6]. همان‌جا.
[7]. همان‌جا.
[8]. همان‌جا.
[9]. همان، صص 1 و 17.
[10]. همان، ص 17.
[11]. همان، ص 4. 
[12]. همان‌جا.
 
https://iichs.ir/vdcgyn9x.ak9n34prra.html
iichs.ir/vdcgyn9x.ak9n34prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما