[1]. مصطفی تبریزی فرزند محمدعلی در سال 1324ش در بجنورد به دنیا آمد. دوره ابتدایی را در دبستان 15 خرداد و دوره متوسطه را در دبیرستانهای همت و امیرکبیر سپری کرد و در سال 1343ش دیپلم گرفت و پس از آن به سربازی رفت و به عنوان سپاهی دانش در روستای دوین شیروان به آموزش روستاییان مشغول شد. پس از پایان خدمت سربازی در سال 1346ش به خدمت آموزش و پرورش درآمد و با سمت آموزگار در روستاهای اینچه و ینگی قلعه بجنورد به تدریس مشغول شد. در سال 1348ش در رشته مشاوره دانشگاه ابوریحان پذیرفته شد و همزمان با تحصیل، در مدارس ابتدایی شهر تهران نیز تدریس میکرد. وی پس از اخذ لیسانس، از سال 1352 تا 1355ش مشاور آموزش و پرورش مشهد شد. در سال 1355 در مقطع فوق لیسانس رشته مشاوره دانشگاه تربیت معلم پذیرفته شد و در این نوبت نیز ضمن تحصیل، به عنوان مشاور مدارس تهران فعالیت کرد و پس از دریافت فوق لیسانس، از سال 1357 تا 1359ش به تدریس در همان دانشگاه مشغول شد.
در سال 1359ش، در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده مردم بجنورد به مجلس آمد و پس از آن، از سال 1363 به تدریس در مراکز تربیت معلم تهران پرداخت. در سال 1368ش، برای تدریس به دانشگاه علامه طباطبائی رفت. در سال 1382ش موفق به اخذ دکترا از همان دانشگاه شد و در نهایت در سال 1388ش بازنشسته شد. وی دارای تألیفات بسیاری در زمینه روانشناسی است و در این زمینه فعالیتهای متعددی نیز داشته است.
[6]. همان، ص 21. بهرغم اظهارات هویدا، نخستوزیر وقت، در آبان 1346، صنعتیسازی ایران در آن سالها تجربه ناموفقی بود، در دهههای 1340 و 1350 اقتصاد ایران به سمت تمرکز و برنامهریزی دولتی در همه حوزهها بهویژه در حوزه صنعت پیش رفت؛ بهطوریکه دولت در این دوران تعیینکننده نهایی بسیاری از حوزهها و فعالیتهای اقتصادی کشور گردید. در دهه 1350، بعد از شوک نفتی، به دلیل کمبودهای جدی در این حوزه، دولت به وارد کردن بسیاری از قطعات از خارج مجبور شد و از این جهت تولیدات صنعتی ایران بیشتر جنبه مونتاژ به خود گرفت. این وضعیت در شماره 1240 نشریه «تهران اکونومیست» (19 فروردین 1357) چنین بیان شده است:
«وقتی از صنایع حمایت میکنند این حمایت به قدری زیاد است که صنایع به فکر بهبود کیفیت محصولات خود نیستند و وقتی حمایت نمیشوند به قدری زیاد است که زندگی آنها به خطر میافتد؛ در نتیجه در سه سال اخیر باید اقرار کرد که به طور کلی صنایع کشور ما بر اثر سیاست غلط تعیین و کنترل قیمتها، تشویق واردات و عوامل بیشمار بینالمللی و داخلی، نه تنها پیشرفت نکردهاند، بلکه به عقب برگشتهاند تا آنجا که حتی پیشرفتهای مهمی نظیر ساخت اتومبیلهای مدرن و شیک این اصل را رد نمیکند؛ زیرا قسمت اعظم آن مونتاژ است و بنابراین کندی رشد صنایع ما یک امر عبثی است؛ با این عبارت که نهضت ساخت در داخله تضعیف شده در عوض مونتاژ و واردات جای آن را گرفته است و این وضع درست در جهت عکس سیاست ملی اقتصادی ماست. با این جهت دولت بهویژه وزارتخانههای صنایع و معادن و امور اقتصادی و بازرگانی باید برنامه و سیاست خود را روشن کنند تا معلوم شود ما به چه سویی در حرکت هستیم و سیاست صنعتی کردن کشور تا چه حد مورد توجه دولت است».
رک:
تهران اکونومیست، سال 26، ش 1240 (19 فروردین 1357)، ص 16.
فرد هالیدی نیز تجربه حمایت دولت از صنایع تحت عنوان استراتژی جایگزینی واردات را تجربه کاملا ناموفق و ناکارآمدی در ایران برشمرده و معتقد است: در بخش صنعت ایران حتی در صنایع جدید تحت حمایت دولت نیز اتلاف در درجه بالایی وجود داشته و به دلیل کمبودهای جدی در این حوزه دولت مجبور به وارد کردن بسیاری از قطعات از خارج بوده است و از این جهت تولیدات صنعتی ایران بیشتر جنبه مونتاژ به خود گرفت و ایران از این بابت فاقد تکنولوژی مستقل گردید. ضمن اینکه کارایی نیز بسیار پایین و هزینه تولید صنعتی بسیار بالا بوده و محصولات صنعتی تولیدی بسیار گرانتر از محصولات مشابه خارجی در میآمدند. از نظر هالیدی صرفا تعرفههای بسیار زیاد گمرکی بوده که موجب حفظ این بخشها شده است درحالیکه هدف از این تعرفهها باید فراهم ساختن فرصتی موقت برای جان گرفتن این صنایع باشد و اگر بنا باشد که تعرفهها صنایع ایران را از تأثیر رقیبان خارجی به طور دائمی حفظ کند دیگر چنین وضعی قابل توجیه نیست. بدین سان به نظر میرسد وضع تعرفههای حمایتی دولت صرفا به ایجاد صنایع مونتاژی آن هم با قیمت بالاتر و کیفیت بسیار پایینتر از سطح جهانی منجر شده است. یک گزارش رسمی آلمان غربی که در سال 1974 منتشر شده است، برآورد هشداردهندهای از اعمال چنین سیاستی برای صنایع ایران میدهد و مینویسد: «در مواردی که هدف جانشین کردن واردات به منظور صرفهجویی در ارز خارجی بوده، تأسیس تشکیلاتی محدود به تکنولوژی ساده مراحل نهایی تولید مانند مونتاژ اتومبیل، رادیو، و وسایل الکتریکی باعث افزایش بیتناسب نیازهای وارداتی اجزای لازم شده است».
رک: فرد هالیدی،
ایران: دیکتاتوری و توسعه، ترجمه علی طلوع و محسن یلفانی، تهران، نشر علم، 1358، ص 149.