در این روز در دفتر کارم نشسته بودم که صدای داد و فریادی از سرسرای کاخ به گوشم رسید. وقتی از دفتر کار خود بیرون آمدم اردشیر زاهدی را دیدم که تیمسار ایادی را زیر مشت و لگد انداخته است و مرتب به او ناسزاهای رکیک می‌دهد.
پیشدستی ایادی به زاهدی
اول آبانماه 1357
منازعه اردشیر زاهدی و عبدالکریم ایادی

در این روز در دفتر کارم نشسته بودم که صدای داد و فریادی از سرسرای کاخ به گوشم رسید. وقتی از دفتر کار خود بیرون آمدم اردشیر زاهدی را دیدم که تیمسار ایادی را زیر مشت و لگد انداخته است و مرتب به او ناسزاهای رکیک می‌دهد. رفتم آنان را از یکدیگر جدا ساختم. پس از بررسی معلوم شد مطلبی که قرار بود زاهدی به عرض اعلیحضرت برساند، ایادی پیشدستی کرده و به عرض رسانده و همین موضوع زاهدی را ناراحت کرده و او را به باد کتک گرفته است. این را بگویم اردشیر زاهدی مرتب میان واشینگتن و تهران در حرکت بود و عقیده داشت که اعلیحضرت، برای فروکش کردن تظاهرات، باید خشونت بیشتری نشان دهند. 1
 

جلسه‌ای با حضور اردشیر زاهدی، ایادی، نصیری و ...
شماره آرشیو: 3535-115ز

پی نوشت:
 
1. امیراصلان افشار، سروها در باد: آخرین روزهای شاه در تهران، به تقریر امیراصلان افشار؛ تهیه و تنظیم محمود ستایش، تهران: نشر البرز، 1378، ص 27 ـ 28. https://iichs.ir/vdcj.iexfuqevosfzu.html
iichs.ir/vdcj.iexfuqevosfzu.html
نام شما
آدرس ايميل شما