از عواملی که رد پای انگلستان و رزمآرا را در ترور شاه پررنگتر میکند این نکته است که دختر غلام سفارت انگلیس دوست و معشوقه فخرآرایی بود که به عنوان متهم زندانی شده بود اما خیلی زود آزاد شد تا اسرار پشت پرده فاش نشود.
در تاریخ 15 بهمن 1327 در محوطه دانشگاه تهران محمدرضاشاه از سوی فردی به نام ناصر فخرآرایی مورد سوء قصد قرار گرفت که جان سالم بهدر برد. هرچند در مورد این ترور شایعات زیادی بر سر زبانها افتاد از جمله اینکه پشت پرده ترور را به انگلستان، شوروی، حزب توده و گروههای مذهبی نسبت دادند؛ اما بهصورت رسمیحزب توده و گروههای مذهبی وابسته به آیتالله کاشانی مسئول ترور شناخته شدند و بیشترین برخورد با آنها صورت گرفت. در این میان شایعهای بسیار قوی وجود داشت که رزمآرا رئیس ستاد ارتش را طراح اصلی ترور میدانست چرا که او بعد از محمدرضاشاه دومین فرد قدرتمند ایران محسوب میشد و با توجه به شخصیت جاهطلب و قدرتطلبی که داشت با از میان برداشته شدن شاه قدرت را در ایران به دست میگرفت. در این مقاله فرضیه دست داشتن رزمآرا در ترور محمدرضاشاه را مورد بحث و بررسی قرار میدهیم.
واقعه ترور در دانشگاه تهران
از آنجا که صحنه سوء قصد به شاه میتواند روشن کننده بعضی مسائل باشد ابتدا نگاهی میاندازیم به روز حادثه و چگونگی اجرای ترور. محمدرضاشاه در طول سلطنتش چند بار هدف سوء قصد قرار گرفت که اولین آن 15 بهمن 1327 بود. در این روز شاه برای اعطای دانشنامه تحصیلی به دانشجویان دانشکده حقوق دانشگاه تهران به آنجا رفته بود که هدف پنج گلوله قرار گرفت اما آسیب جدی به او وارد نشد.1 چرا که این پنج تیر هیچکدام به جای حساس بدن اصابت ننمود و فقط گونه سمت راست شاه خراش سطحی برداشت. این در حالی بود که فاصله ضارب با شاه فقط حدود 2 متر بود. در این میان محافظان تا زمانی که تیرهای ضارب تمام نشده بود هیچ عکس العملی نشان ندادند و بعد از شلیک پنجم ضارب آنها مداخله کرده و شروع به تیراندازی به سوی او کردند.2 در زمان ترور، سرلشکر متیندفتری که روابط بسیار نزدیکی با رزمآرا داشت آجودان شاه بود و بعد از شلیک پنجم ضارب، متیندفتری بهجای اسیر نمودن او دستور شلیک میدهد که منجر به کشته شدن ضارب شد.3 در این میان بر اساس شهادت حسین مکی، هنگام تیراندازی مأموران به ضارب که ناصر فخرآرایی نام داشت، شاه اعلام میکند او را نکشید اما پس از زخمیشدن فخرآرایی توسط رئیس شهربانی وقت، سرهنگ صفاری، مأموران انتظامی او را از پای درآوردند.4 بعد از کشتن ضارب بررسیها نشان داد که او ناصر فخرآرایی خبرنگار روزنامه «پرچم اسلام» بوده است.5 با توجه به اینکه در مورد این ترور اسناد و مدارک زیادی وجود داشت و از طرف سیاسیون اظهار نظرها و دیدگاههای متفاوت و متناقض بسیار گفته شده و میشود اما هنوز هم ابعاد و واقعیت این ترور و هویت ضارب بهدرستی و روشنی مشخص نشده است.6
رزمآرا و ترور محمدرضاشاه
ترور شاه به صورت رسمیبه حزب توده نسبت داده شد چرا که محمدرضاشاه به شدت از تمایلات ضد سلطنتی این حزب بیمناک بود. بنابراین از این حادثه استفاده لازم را برد و بهشدت تمام علیه حزب توده عمل نمود.7 ضارب قبلاً کارت خبرنگاری روزنامه فریاد ملت را داشت اما این کارت بعداً با کارت روزنامه پرچم اسلام عوض شد چرا که طراحان ترور ابتدا هدفشان این بود ترور را به گروههای اسلامگرا نسبت دهند اما شکست طرح ترور باعث شد تا طراحان، تغییر عقیده داده و حزب توده را عامل اصلی ترور معرفی نمایند.8 به نوشته مجله خواندنیها کارت خبرنگاری روزنامه پرچم اسلام از طرف رکن دوم ستاد ارتش برای ضارب تهیه شده بود.9 و آنچنان که میدانیم در این زمان رئیس ستاد ارتش سپهبد رزمآرا بود. بنابر شایعات، طراح ترور رزمآرا بود چرا که هدفش این بود که با از میان برداشتن شاه قدرت را در ایران در دست بگیرد. او برای رسیدن به این هدف به سفارتخانههای آمریکا و انگلیس نزدیک شده و قول اعطای امتیاز به آنها را داده بود.10 مهمترین امتیاز در این دوره طبیعتاً امتیاز نفت جنوب بود. عدهای از سیاسیون آن دوره بر این اعتقادند که رزمآرا عامل اصلی ترور بود، آن هم به دستور انگلیسیها تا با بهدست آوردن قدرت تأمین کننده منافع انگلیسیها یعنی مبارزه با نهضت ضد امتیاز نفت جنوب باشد.11 با اینکه ترور به حزب توده و آیتالله کاشانی نسبت داده شد، اما رزمآرا هم بسیار مورد شک و مظنون بود؛ تا آنجاکه زمان ترورِ خودِ رزمآرا دفتر خاطراتی از او بهدست آمد که در آن به مطالبی راجع به ترور شاه اشاره شده بود. محمدرضاشاه این خاطرات را مطالعه نموده و در جمله ای به حسین فردوست رزمآرا را اعجوبة خطرناک لقب داد که با توجه به این امر فردوست اعتقاد دارد رزمآرا در ترور شاه نقش داشته است.12
زمان ترورِ خودِ رزمآرا دفتر خاطراتی از او به دست آمد که در آن به مطالبی راجع به ترور شاه اشاره شده بود. محمدرضاشاه این خاطرات را مطالعه نموده و در جمله ای به حسین فردوست رزمآرا را اعجوبة خطرناک لقب داد که با توجه به این امر فردوست اعتقاد دارد رزمآرا در ترور شاه نقش داشته است.
شرایط سیاسی کشور در آن زمان بهگونهای بود که بخش مهمی از دولت و نمایندگان مجلس و نیروهای نظامی و انتظامی وابسته به رزمآرا بودند و بعد از شاه او در سیاست کشور تأثیرگذار بود و اگر شاه کشته میشد بدون شک زمام امور کشور را در اختیار میگرفت.13رزمآرا فردی جاهطلب و مقامپرست بود و برای رسیدن به اهدافش با سفارتخانهها، سیاستمداران و احزاب مختلف ارتباط برقرار میکرد که ازجمله این احزاب، حزب توده بود.14کیانوری از رهبران حزب توده هم بهصورت مستقیم و هم بهصورت غیر مستقیم از طریق همحزبیاش خسرو روزبه با رزمآرا در ارتباط بود.15 حزب توده 14 بهمن هر سال مراسم یادبود دکتر تقی ارانی را برگزار میکرد که این بار به پیشنهاد کیانوری این مراسم به روز 15 بهمن یعنی همان روز ترور شاه موکول شد ضمن اینکه رزمآرا در همین روز به تمامی پادگانهای نظامی پایتخت دستور آمادهباش داده بود.16
هر چند آنچه گفته شد موید ارتباط رزمآرا با حزب توده در مورد موضوع ترور بود اما فریدون کشاورز از اعضای حزب توده که بعدا از این حزب جدا شد ادعا میکند که کمیته مرکزی، هیئت اجرائیه و دبیرکل حزب توده از ماجرای ترور شاه کاملاً بیخبر بودهاند و کمیتهای بهنام کمیته ترور که بهصورت مخفی در حزب توده فعالیت میکرد و کامبخش و کیانوری آنرا اداره میکردند با ترور شاه ارتباط داشت. ضمن اینکه این کمیته قبلاً ترورهایی را انجام داده بود از جمله ترور دو روزنامهنگار بهنامهای محمد مسعود و احمد دهقان. همچنین کیانوری از طریق یکی از اعضای حزب توده بهنام ارکانی از چند ماه قبل از ترور شاه با فخرآرایی در ارتباط بود.17 همزمان با ترور شاه به علت اینکه فرقه دموکرات آذربایجان شکست خورده بود و حزب توده دچار انشعاب شده بود آنچنان حزب توده قدرتمند نبود تا بعد از ترور شاه بتواند قدرت را در دست بگیرد اما رزمآرا به این علت که قسمت اعظم ارتش را در اختیار داشت تنها کسی بود که میتوانست از ترور شاه بیشترین استفاده را بکند. 18
درواقع رزمآرا به عنوان عامل انگلستان پشت پرده حادثه ترور قرار داشت و حزب توده به عنوان عامل شوروی هم از عوامل ترور اعلام شد. رزمآرا با همکاری حزب توده مجری سیاستهای انگلیس و شوروی بودند چرا که منافع و اهدافشان در ایران همسو شده بود.19 از عواملی که رد پای انگلستان و رزمآرا را در ترور شاه پررنگتر میکند این نکته است که دختر غلام سفارت انگلیس دوست و معشوقه فخرآرایی بود که به عنوان متهم زندانی شده بود اما خیلی زود آزاد شد تا اسرار پشت پرده فاش نشود. بهعلاوه در جریان تحقیقات مرتباً از ناحیه رزمآرا به عنوان رئیس ستاد ارتش به بازپرسان فشار وارد میشد که هر چه سریعتر حزب توده را به عنوان مسئول ترور شاه معرفی و اعضای حزب را محکوم اعلام نمایند.20 همچنین دو سال بعد از واقعه ترور شاه، به توصیه انگلیسیها و برای مقابله با جنبش نفتی، محمدرضاشاه بهناچار رزمآرا را برای نخستوزیری انتخاب نمود.21
سپهبد رزمآرا، فضلالله زاهدی و احمد امیراحمدی در بازدید از واحدهای نظامی در میدان جلالیه
پی نوشت:
1. اسکندر دلدم، خاطرات من و فرح پهلوی، ج 2، تهران، انتشارات به آفرین، چاپ دوم، 1380، ص 951.
2. استیفن کینزر، همه مردان شاه، ترجمه شهریار خواجیان، تهران، نشر اختران، چاپ پنجم، 1386، ص 101-102.
3. اسکندر دلدم، ج2، ص 166.
4. انور خامهای، از انشعاب تا کودتا (خاطرات دکتر خامهای )، بیجا، انتشارات هفته، 1363، ص 123.
5. سیدجلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج1، تهران، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1361، ص 175.
6. علی بیگدلی، ترورهای سیاسی در تاریخ معاصر ایران، ج2، تهران، انتشارات سروش، 1377، ص678.
7. استیفن کینزر، ص 106.
8. انور خامه ای، ص 130.
9. حزب توده از شکلگیری تا فروپاشی 1368-1320، به کوشش جمعی از پژوهشگران، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، ص123.
10. اسکندر دلدم، ج2، ص152، 804.
11. انور خامهای، ص127 و حزب توده از شکل گیری تا فروپاشی، ص122 و فریدون کشاورز، من متهم میکنم کمیته مرکزی حزب توده ایران را، تهران، انتشارات توس، بی تا، ص32.
12. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد حسین فردوست)، ج1، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ سوم،1370، ص166-167.
13. انور خامهای، ص128.
14. حسین فردوست، ص164-165.
15. انور خامهای، از انشعاب تا کودتا، ص 129.
16. فریدون کشاورز، من متهم میکنم کمیته مرکزی حزب توده ایران را، تهران، نشر توس، بی تا، ص106.
17. همان، ص15، 75-76 و 105.
18. همان، ص53.
19. حزب توده از شکلگیری تا فروپاشی 1368-1320، ص123-128.
20.جعفر مهدینیا، زندگی سیاسی رزمآرا، تهران، انتشارات پانوس و پاسارگاد، چاپ سوم، 1366، ص 300و 309 .
21.استیفن کینزر، همه مردان شاه، ص 115. https://iichs.ir/vdch.vn-t23nk-ftd2.html