نخستوزیر پیش از شرفیابیام به من تلفن کرد که بگوید شاه به او دستور داده است پاسخهایی را که به هیوم و نیکسون فرستادهایم بخواند. شرفیابی. اولین سؤال شاه این بود که آیا نامههای درخواستی نخستوزیر را فرستادهام. پاسخ دادم که جوابهای اعلیحضرت را فرستادهام...
دوشنبه، 2 بهمن 1351
«نخستوزیر پیش از شرفیابیام به من تلفن کرد که بگوید شاه به او دستور داده است پاسخهایی را که به هیوم و نیکسون فرستادهایم بخواند. شرفیابی. اولین سؤال شاه این بود که آیا نامههای درخواستی نخستوزیر را فرستادهام. پاسخ دادم که جوابهای اعلیحضرت را فرستادهام. اما او توبیخم کرد که چرا نسخههای نامههایی را که دریافت کرده بودیم نفرستادهام. توضیح دادم که نخستوزیر اینها را از من نخواسته بود. ضمنا صحیح نبود که پیام آمرانه نیکسون علنی شود. شاه پس از اینکه کمی فکر کرد، پاسخ داد که هر دو سری نامهها باید با هم خوانده شود تا بتوان تندی پاسخ او را درک کرد. "معاونتان بهادری میتواند نامهها را برای نخستوزیر ببرد و بعد هم بازگرداند."
مدتی درباره حدود دخالت خارجی در امورمان بحث کردیم و اینکه چطور آمریکاییها ــ به عبارت دیگر کندی ــ به امینی کمک کردند تا به قدرت برسد.1»2
سخنرانی محمدرضا پهلوی و ریچارد نیکسون در برابر خبرنگاران در محوطه کاخ سعدآباد
شماره آرشیو: 92-11ع
پی نوشت:
1. علی امینی، در مقام سفیر ایران در واشنگتن، با جان کندی، که در آن زمان سناتور بود، آشنا شده بود. در آن هنگام، نه تنها کندی، بلکه کل دولت آمریکا نیاز فوری به تغییر دولت در ایران را احساس میکرد.
2. اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 2، تهران، طرح نو، چ اول، بهار 1371، صص 436ـ437. https://iichs.ir/vdcj.8emfuqeatsfzu.html