دکتر موسی حقانی در نشست «یادمان شهید آیتالله محمدمهدی ربانی املشی» درباره علت به شهادت رساندن آیتالله ربانی املشی توسط باند مهدی هاشمی اظهار نمود: نتیجه اقدام آیتالله ربانی املشی برهم خوردن پروژه باند مهدی هاشمی بود.
آیتالله ربانی املشی از مبارزان برجسته انقلابی و از اعضای دوره نخست مجلس خبرگان رهبری، از افرادی بود که از طریق ترور بیولوژیک توسط باند مهدی هاشمی در ۱۷ تیر ۱۳۶۴ به لقاءالله پیوست. 34 سال پس از شهادت ایشان، در 17 تیر 1398، در نشست «یادمان شهید آیتالله محمدمهدی ربانی املشی»، با بزرگداشت یاد و نام ایشان مطالبی درباره سابقه ترور بیولوژیک و نحوه به شهادت رساندن ایشان بیان شد.
جرم آیتالله ربانی اسلامخواهی و فعالیت برای حفظ نظام بود
در آغاز این نشست، آیتالله سیدجعفر شبیری زنجانی، استاد حوزه و دانشگاه، که سابقه آشنایی طولانی با شهید آیتالله محمدمهدی ربانی املشی داشته است خاطراتی از زمان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و دوران مبارزاتی و فعالیت سیاسی این شهید مظلوم بیان نمود. یکی از این خاطرات به زمان حضور شهید نواب صفوی در قم بازمیگردد: «سال 1333 بود؛ من آقایان آیتالله هاشمی رفسنجانی، شهید باهنر، آیتالله محمدمهدی ربانی املشی و عدهای دیگر را به دیدن شهید نواب صفوی بردم. این ملاقات خود گویای آن است که آیتالله ربانی املشی در آن سالها وارد فعالیت سیاسی شده بود».
خاطره دیگری که آیتالله شبیری زنجانی به آن اشاره کرد سفر به عتبات عالیات همراه آیتالله ربانی املشی، آیتالله هاشمی رفسنجانی و... بود. «در این سفر، به شهرهای کربلا، نجف، سامرا، کاظمین و... سفر کردیم و با وجود آنکه این سفر زیارتی بود، در نجف در درسهای حضرت امام و استادان بزرگوار دیگر شرکت کردیم. در این سفر بنده واسطه آشنایی مقام معظم رهبری با آیتالله ربانی املشی شدم».
بخش دیگر سخنان این استاد حوزه و دانشگاه درباره فعالیتهای سیاسی آیتالله ربانی املشی بود. ایشان دراینباره اظهار کردند: نهضت امام که شروع شد این بزرگوار از جمله افرادی بودند که در خط مقدم مبارزه فعالیت کردند و به تبلیغ اندیشهها و سخنان امام پرداختند. آیتالله ربانی بعد از انقلاب، و پس از آیتالله موسوی اردبیلی، مسئولیت دادستانی انقلاب را برعهده گرفتند. در این دوره ایشان به نگارش قانون مجازات اسلامی مشغول شدند؛ قانون مجازاتی که مطابق احکام اسلامی باشد. اقدام ایشان به این امر نشاندهنده احساس تکلیف و علمیت ایشان بود.
آیتالله شبیری زنجانی در بخش پایانی سخنان خود گفتند: یکی از آرزوهای شهید املشی شهادت بود و وقتی با سم مسموم شدند کسی فکر نمیکرد که مسمومیت ایشان از سوی منافقین باشد، اما بعدها مشخص شد که منافقین با مسمومیت وی را به شهادت رساندند. دشمن همواره به سراغ افرادی میرود که مؤثر و نقشآفرین هستند. «در مسلخ عشق جز نکو را نکشند/ روبه صفتان زشتخو را نکشند/ گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز/ مردار بود هر آنکه او را نکشند». جرم آیتالله ربانی اسلامخواهی و فعالیت برای حفظ نظام بود. این نظام سلاحش اسلام و خداخواهی است و خداوند وعده داده تا زمانی که برای من کار کنید، من هم به شما یاری میرسانم. امیدواریم در راه حفظ نظام که میخواهد اسلام را پیاده کند قدمهای استواری برداریم.
عربستان سعودی از بیوتروریسم علیه حجاج ایرانی استفاده کرد
در بخش دوم این نشست، قسمتهایی از مستند زندگی، زمانه و مبارزات شهید آیتالله محمدمهدی ربانی املشی نمایش داده شد. گفتنی است این مستند هفتاد دقیقهای، که با حمایت پژوهشکده تاریخ معاصر در حال تولید است، شش فصل از زندگی این روحانی گمنام را روایت میکند. پس از این رونمایی، نادر طالبزاده، مستندساز، روزنامهنگار و دبیر کنفرانس بینالمللی افق نو، دیدگاههای خویش را درباره بیوتروریسم و شهادت آیتالله ربانی املشی بیان نمود. ایشان سخن خویش را چنین آغاز کردند: انقلاب اسلامی پدیدهای بود که وقتی اتفاق افتاد دشمنان انقلاب اسلامی تام و تمام و با حالت بد مستی جلوی آن ایستادند. در حادثه ۱۱ سپتامبر آنها حتی حاضر شدند در یک روز عادی در شهر نیویورک، از شهرهای بزرگ و پیشرفته آمریکا، ۱۵۰۰ تن از مردم خود را زیر آوار ببرند تا بهانهای باشد برای اعلان جنگ ــ به گفته خودشان ــ به تروریسم جهانی و بلافاصله به افغانستان و بعد عراق حمله کردند.
موضوع بعدی سخنان این مستندساز تاریخچه بیوتروریسم بود که درباره آن اظهار نمود: جنگ جهانی اول، اولین ایستگاه در تاریخ جهان برای استفاده از بیوتروریسم است. در این زمان آلمانیها از سلاح شیمیایی استفاده کردند. استفاده از سموم نیز در تاریخ سابقه طولانی دارد؛ بسیاری از ائمه ما با سم به شهادت رسیدهاند. در ایران معاصر نیز طی این چهل سال ما بارها طعم جنگ بیولوژیک را چشیدهایم: اولینبار در سال ۱۳۶۲ در جزیره مجنون دشمن بعثی به شکل خفیف از گاز خردل استفاده کرد؛ بار دوم در اواخر جنگ تحمیلی رخ داد؛ در سال ۱۳۶۴ صدام به شکل وسیع از سلاح شیمیایی، که مواد اولیه آن را از آمریکا گرفته بود، برای به خاک و خون کشیدن مردم مقاوم ایران استفاده کرد. آمریکاییها خودشان به دست داشتن در این کار اعتراف کردهاند. در پی این حملات ما تلفات بسیار دادیم و پایان جنگ تسریع شد.
طالبزاده در ادامه بحث تاریخچه بیوتروریسم در ایران معاصر، به سفر حجاج بیت الله الحرام به عربستان در سال ۱۳۶۶ اشاره کرد و گفت: در این سال در مکه ما برای اولینبار طعم خشم عربستان نسبت به ایران را چشیدیم. ماجرا از این قرار است که ایران سردمدار تظاهرات وسیع در داخل مراسم حج بود و حج مرکزی برای صدور انقلاب اسلامی بهشمار میآمد. با توجه به این امر عربستان سعودی به تهدید ما دست زد و چون تهدیدات آن به جایی نرسید به کشتار حجاج ایرانی از طریق بیوتروریسم اقدام کرد. نقطه آغاز کشف این توطئه بیماری مشکوکی بود که در حج تمتع دامن همه حجاج را میگرفت و شدت این بیماری به گونهای بود که آنها تا ماهها پس از بازگشت به کشور سلامت خود را به دست نمیآوردند. تا قبل از این سال هیچ گونه آماری درباره چنین بیماریای نبود، اما از آن زمان تا چند سال گذشته این بیماری ادامه یافت. اولین افشاگریها درباره این قضیه به اقدام پاکستانیهای ساکن انگلستان باز میگردد که آب زمزم را آزمایش کردند و نشان دادند که به آرسنیک آلوده است. در ایران نیز پزشک هلال احمر برای اولینبار نامه مربوط به آلودگی آب زمزم را نشان داد. این مطلب در یکی از مقالات مجله گاردین و برنامه پانارومای بیبیسی نیز مطرح شد، اما در ایران در برنامه بنده رسانهای گردید.
ترور بیولوژیکی بیژن نوباوه ــ که در زمان حضور ایشان در منهتن آمریکا رخ داد ــ و آیتالله ربانی املشی و نیز بیماری خود ایشان که با آلوده کردن رایانه کیفیشان به چندین ویروس رخ داده موضوع بعدی سخنان این روزنامهنگار بود. طالبزاده با بیان این موضوعات اظهار نمود: انقلاب اسلامی یک حض روحانی است که در سال ۱۳۵۷ اتفاق افتاد. امام خمینی فرمودند این انقلاب یک انقلاب جهانی است که رهبریت آن با امام زمان(عج) است. این اتفاق معنوی که در ایران رخ داد به مرزهای این کشور محدود نمانده و در دنیا در حال گسترش است؛ ازهمینرو دشمنان با تمام وجود در مقابل انقلاب اسلامی ایستادهاند و ترور بیولوژیک تنها یکی از روشهای آنها برای مقابله با این انقلاب است.
آیتالله ربانی املشی از سال ۱۳۲۷ وارد فضای سیاسی شد
سخنران بعدی این نشست دکتر موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، بود. ایشان سخنان خویش را با بیان اینکه «روش ناجوانمردانه در از بین بردن جریان حق و بزرگانی که در این راه حرکت میکنند سابقه طولانی دارد و شهادت ائمه علیهمالسلام نمونه آن است» آغاز کردند و سپس به موضوع محوری نشست، یعنی آیتالله ربانی املشی و زندگی ایشان، وارد شدند و اظهار نمودند: مرحوم آیتالله ربانی املشی در سال ۱۳۱۳ متولد شد؛ یعنی در فضای خفقانآور و اوج استبداد رضاخانی. بعد از شهریور ۱۳۲۰، مرحوم ربانی املشی وارد حوزه شد و براساس مستندات تاریخی، تقریبا از سال ۱۳۲۷ درگیر ماجراهای سیاسی شد؛ بهخصوص در ماجرای آوردن جسد رضاخان به قم که قرار بود در حرم حضرت معصومه(س) دفن شود، اما با اعتراض مردم، بهویژه حرکت شهید نواب صفوی و نیز آیتالله بروجردی این کار انجام نشد. آیتالله بروجردی تهدید کردند که اگر جنازه رضاخان را به قم بیاورند از قم میرود و فدائیان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی هم حرکت اعتراضی علیه این اقدام شاه انجام دادند که ربانی املشی نیز در این حرکت حضور داشت.
فراز بعدی سخنان رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر فعالیت سیاسی آیتالله ربانی املشی در دوران نهضت ملی شدن نفت بود که ایشان در حمایت از کاشانی و این نهضت به تهران آمدند. سپس ایشان ادامه دادند: اوایل دهه 13۴۰، آمریکا و فرقه ضاله بهائیت یک برنامه دهساله تهیه میکنند تا پس از این مدت این فرقه را در ایران رسمیت ببخشند. از سوی دیگر کندی با مشاور صهیونیستش پیشبینی کرده بودند که اگر اصلاحات در ایران انجام نشود، رژیم پهلوی سقوط خواهد کرد؛ برای همین اصلاحات ارضی را به راه انداختند. در مقابل این اقدام امام خمینی ایستادگی کردند و افرادی مثل آیتالله ربانی املشی در گسترش ادبیات نهضت امام نقش مهمی داشتند بهویژه پس از تبعید امام به خارج از کشور ایشان هفت بار زندانی و دوبار تبعید شدند. این روحانی مبارز هر جا بودند حرکتآفرین بودند؛ برای نمونه زمانی که در شوشتر بودند ــ شوشتری که آن زمان مانند باقی نقاط ایران در محرومیت جدی بود و شرایط به قدری بد بود که آیتالله ربانی املشی میگفتند ای کاش در زندان بودند ــ از فعالیت برای گسترش نهضت امام دست بر نداشتند و در سال ۱۳۵۲ با سخنرانیهای خود حرکت انقلاب اسلامی را تصویب و تشدید کردند. نمونه این سخنرانیها بیانات ایشان در مراسمی بود که برای بزرگداشت زندهیاد مصطفی خمینی برپا شده بود. این بیانات به خوبی منعکسکننده دیدگاههای ایشان است. آیتالله ربانی املشی در این سخنرانی نگاه تاریخی به تحولات دارند و به مشروطه، قانون اساسی و رویدادهای مربوط به آن اشاره میکنند و میگویند که وظیفه روحانیت دفاع از اسلام است. در بخش دیگری از سخنرانی، ایشان به هیئت حاکمه توصیه میکند: به بیگانگان اتکا نکنید؛ آسیبی که به کشور میزنید به دلیل تکیه به بیگانگان است. ایشان رژیم را به نقض آزادی متهم میکند و بر اساس منطق شیعه میگوید به اسلام بپیوندید و از ضعف و سستی درآیید و ابرقدرتها را رها کنید. اگر از اسلام فاصله بگیرید یقین بدانید که دشمن به دادتان نمیرسد؛ آنها چه زمانی به داد ما رسیدهاند؟
جنبه اسلام سیاسی به شدت مد نظر آیتالله ربانی املشی بود
دکتر حقانی در ادامه با اشاره به سرنوشتی که محمدرضا پهلوی به آن دچار شد و تردید ابرقدرتها درباره اینکه او را به کشورشان راه دهند یا خیر و مسئله کاپیتولاسیون، به نکات دیگر سخنرانی آیتالله ربانی املشی از جمله اعتراض به تغییر تقویم هم از منظر دینی و هم از منظر فرهنگی و باستانگرایی غیر قابل احیا و فراهم کردن زمینه استحاله فرهنگی در غرب جدید پرداختند و در انتهای این بخش گفتند: جنبه اسلام سیاسی به شدت مد نظر آیتالله ربانی املشی بود و ایشان در این سخنرانی از جنبههای سیاسی اسلام دفاع میکردند.
فراز بعدی سخنان رئیس پژوهشکده تاریخ درباره فعالیتهای آیتالله ربانی املشی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که این چنین آغاز شد: این روحانی مجاهد پس از انقلاب عضو مجلس خبرگان، دادستان کل کشور و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بودند. در شورای عالی انقلاب فرهنگی دو روحانی حضور داشتند: یکی آیتالله ربانی املشی و دوم شهید باهنر. در واقع همین امر نشان میداد که ایشان منتخب امام و درنتیجه محل اعتماد ایشان بودند.
رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر ادامه دادند: آیتالله ربانی املشی دو بار در معرض ترور قرار گرفتند: یک بار در سال ۱۳۶۰ منافقین به منزل ایشان حمله کردند، اما موفق نشدند ایشان را به شهادت برسانند؛ دومین بار از طریق ترور بیولوژیک اقدام کردند. البته در ابتدا مشخص نبود که بیماری ایشان در نتیجه ترور بیولوژیک است. عامل این ترور جریان جنایتکار مهدی هاشمی بود که قائل به تز اسلام منهای روحانیت بودند. یکی از جنایتهای این باند به شهادت رساندن بحرینیان و جدا کردن سر ایشان با شلیک مسلسل بود.
لازمه به هم ریختن وضع ایران از میان رفتن ناصرالدینشاه و میرزای شیرازی بود
دکتر حقانی پیش از شرح چرایی به شهادت رساندن آیتالله املشی نگاهی به تاریخ این قبیل ترورها انداختند و اظهار نمودند: یکی از مواردی که اثبات آن سخت است و سندی هم درباره آن در دست نیست مربوط به مسئله درگذشت آیتالله میرزای شیرازی، صادرکننده فتوای تحریم تنباکو، است. ابراهیم صفایی مورخ در نشریهای که قبل از انقلاب منتشر میشد بیان کرده است که این عالم بزرگ هدف ترور قرار گرفته است. به گفته ایشان میرزا رضای کرمانی قبل از ترور ناصرالدینشاه در حلقه درسی میرزای شیرازی نفوذ کرد و یک روز هنگام سردرد این روحانی بزرگ گردی به ایشان خوراند که بر اثر آن این عالم بزرگ به شهادت رسیدند. آقای ابراهیم صفایی اذعان کردهاند که سند مربوط به این ماجرا را داشتهاند، اما در جنگ جهانی خانهشان بمباران شده و بر اثر آن این اسناد از بین رفته است.
رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر در تشریح علل این اقدام چنین اظهار کردند: لازمه به هم ریختن وضع ایران از میان رفتن ناصرالدینشاه و میرزای شیرازی بود. در سال ۱۳۱۹ق سیرکی از اروپا به ایران میآورند؛ این سیرک در روز عاشورا با ساز و آهنگ وارد تهران میشود؛ اقدامی که باورکردنی نیست. این قبیل اقدامات نتیجه از میان رفتن این دو تن بود؛ بنابراین بعید نیست که دشمن برای رسیدن به اهداف خود این کار را کرده باشد.
نکته مهم دیگر در تاریخ ایران، مسئله درگذشت مرحوم آخوند خراسانی است که در کلام دکتر حقانی چنین مطرح شد: فوت مرحوم آخوند خراسانی ترور بوده است و سندهای این ترور وجود دارد؛ حتی نوشتههای تاریخی مانند کتاب ملکزاده که قبل از انقلاب اسلامی منتشر شده نیز گویای این مسئله است. طبق این اسناد کمیتهای تشکیل شده بود که سه تن از اعضای آن مساوات، سیدجمالالدین واعظ اصفهانی و سیداسدالله خرقانی بودند. اعضای این کمیته مسئولیت داشتند در بیت علمای نجف از جمله آخوند خراسانی نفوذ کنند. از میان این اعضا خرقانی در بیت آخوند خراسانی نفوذ کرد و در دوره مشروطه اول در انتقال وارونه اخبار ایران به این عالم بزرگ نقش داشت، اما آخوند خراسانی در مشروطه دوم متوجه اتفاقات ایران شد و با برخورد با تقیزاده و همچنین مأمور کردن آیتالله بهبهانی برای اجرای متمم قانون اساسی درباره نظارت علما بر مصوبات مجلس وارد عمل شد، اما با ترور آیتالله بهبهانی این قضیه به نتیجه نرسید؛ به همین دلیل خود ایشان برای سفر به ایران آماده شدند. در این شرایط دشمنان خارجی و گروههای فعال در ایران که میخواستند اساس اسلام و روحانیت را در این کشور نابود کنند داشتند میوههای فعالیت خود را میچیدند. در چنین وضعی آخوند خراسانی تصمیم گرفتند وارد ایران شوند؛ از همین رو این دشمنان کوشیدند مانع این کار شود و بنابراین ایشان را به شهادت رساندند. اگر این عالم بزرگ وارد ایران میشدند سلطه رضاخان و پهلویها و دخالت بیگانگان در ایران در تاریخ این کشور رخ نمیداد.
نتیجه اقدام آیتالله ربانی املشی برهم خوردن پروژه باند مهدی هاشمی بود
رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر پس از اشاره به ترور آیتالله مدرس و ابوالحسن دانایی، از ترور مرحوم ربانی املشی سخن گفت و در بیان چرایی ترور این روحانی مجاهد اظهار نمود: مهدی هاشمی در بیت کسی نفوذ کرده بود که قرار بود رهبری انقلاب را به دست گیرد، اما روزی آیتالله ربانی املشی همراه اسنادی به منزل آیتالله منتظری رفتند و از جنایت مهدی هاشمی و باندش سخن گفتند، اما آقای منتظری این مسئله را نپذیرفتند؛ ازهمینرو آیتالله ربانی املشی این اسناد را برای ملاحظه بیشتر نزد آقای منتظری گذاشتند. در پی این اقدام باند مهدی هاشمی کمر به شهادت ایشان بستند. چون نتیجه اقدام این روحانی مظلوم برهم خوردن پروژه آنها بود، باند مهدی هاشمی کوشید هدف خود را ترور این عالم مجاهد آن هم به شکل ناملموس قرار دهد.
بخش پایانی سخنان دکتر حقانی به معرفی کتاب «روزگار قائم مقامی» اختصاص یافت. گفتنی است درباره مقاممقامی منتظری کتابهای بسیاری وجود دارد، اما این کتاب نسبت به آنها مزیت نسبی بالایی دارد؛ زیرا در این کتاب از ارجاعات و مستندات بسیاری استفاده شده که از مصاحبه با اشخاص مطلع بهدست آمده است. در کتاب «روزگار قائممقامی» به رئوس مثلثی پرداخته شده است که در پی ضربه زدن به انقلاب اسلامی بودند. این رئوس عبارت بود از: سازمان مجاهدین خلق، باند مهدی هاشمی، لیبرالهای نهضت آزادی. در این کتاب که به همت انتشارات بنیاد تاریخپژوهی منتشر شده درباره شهادت آیتالله ربانی املشی بخشهای بسیاری آورده شده است.
نشست «یادمان شهید آیتالله محمدمهدی ربانی املشی» دوشنبه 17 تیر 1398 به همت پژوهشکده تاریخ معاصر و با همکاری مجموعه فرهنگی یادمان شهدای هفتم تیر در مجموعه فرهنگی یادمان شهدای هفتم تیر برگزار شد. https://iichs.ir/vdcb.fbzurhb98iupr.html