تهیه و تنظیم: فرهاد قلیزاده
یکشنبه 25 آبان 1348
«ساعت 11 صبح امروز از سفر کوتاهی به شیراز، بندر لنگه و کیش بازگشتیم. شاه بدون مقدمه تصمیم به این سفر گرفت و روی هم رفته ارزشش را هم داشت... من تنها همسفر او بودم و لحظهای از کنارش دور نشدم. شبها در شیراز میخوابیدیم و روزها به مکانهای مختلف سفر میکردیم. یک روز به لنگه و از آنجا برای پیکنیک به کیش رفتیم. در کیش مشغول ساختن یک کاخ سلطنتی هستیم... [گفتم]: اعلیحضرت میتوانند از موفقیتهای واقعی در داخل کشور به خود ببالند. به شکر پروردگار، ایران دارای منابع طبیعی غنی و پرباری است و اعلیحضرت این امکان و قابلیت را دارند که آن را به کشوری پیشرفته و فوقالعاده تبدیل کنند. موفقیت شما در این زمینه تضمینشده است. پیش از آنکه حتی فکر اعمال نفوذ به نقاط دیگر خلیج فارس را بکنیم، بهتر است داخل کشورمان را آباد کنیم؛ مثلا از سالهای پیش زمانی که من نخستوزیر بودم، شروع به ساختن جادهای ساحلی کردیم که بوشهر را به چاهبهار متصل میکرد. پس از گذشت این همه سال، هنوز جاده از بندر لنگه جلوتر نرفته است... شاه در پاسخ گفت: در بازگشت به دولت دستور بده کار را از سر بگیرند. از طرف دیگر وقتی که مسئله ماهیگیریهای محلی و زد و بندهایشان را با دکتر
ایادی1 و ارتش عنوان کردم شاه حرفی نزد. هر کاری که ارتش میکند از نظر شاه بیاشکال است.»2