در سال 1347، سرپرستی وزارت آموزش و پرورش ایران به شخصی به نام فرخرو پارسا واگذار شد تا نام او به عنوان اولین وزیر زن، در حکومت پهلوی ثبت گردد. فرخرو در دوران صدارت خود بر این وزارتخانه، به اقدامات جنجالبرانگیزی دست زد
در سال 1347، سرپرستی وزارت آموزش و پرورش ایران به شخصی به نام فرخرو پارسا واگذار شد تا نام او به عنوان اولین وزیر زن، در حکومت پهلوی ثبت گردد. فرخرو در دوران صدارت خود بر این وزارتخانه، به اقدامات جنجالبرانگیزی دست زد. انتخاب فرخرو و برخی از اقدامات او در آموزش و پرورش، با واکنشهایی از سوی برخی از روحانیون و گروههای مذهبی همراه شد؛ زیرا او مخالف شعائر اسلامی و البته بهائی بود.
فرخرو پارسا که بود؟
فرخرو پارسا در سال 1301 در روستایی نزدیک قم که محل تبعیدی مادرش بود، به دنیا آمد. مادرش فخرآفاق پارسا، مدیر مجله «جهان زنان» بود که به علت درج مقالهای پیرامون تساوی حقوق زنان به سبک زنان اروپایی و انتقاد از احکام اسلامی در مورد زنان، مورد انتقاد شدید روحانیون قرار گرفت و همین موضوع باعث تبعید او شد. فرخرو دوران تحصیل خود را در تهران سپری کرد و برای تحصیلات دانشگاهی به دانشگاه تهران راه یافت و توانست در رشته بهداشت کودکان فارغالتحصیل شود. البته او در کنار این رشته، در زمینه ادبیات نیز مطالعه کرد و توانست مدرک این رشته را نیز کسب نماید. فرخرو، بعد از فارغالتحصیلی به جای طبابت به تدریس پرداخت.
«او از سال 1958 تا 1963 مدیر دبیرستان دخترانه رضاشاه بود. در حدود سال 1960 او همچنین مدیر دروس و رئیس دفتر دانشگاه ملی جدید بود. پارسا به عنوان رئیس جمعیت زنان آموزگار و فدراسیون جمعیت زنان نیز خدمت کرد. او در سمینارهایی در مورد حقوق زنان در اتحاد جماهیر شوروی (1963)، یونان (1958)، آلمان غربی و ایتالیا شرکت نمود. در سال 1960 در پی دعوت آموزشی اداره اطلاعات آمریکا (USIS) او از ایالات متحده بازدید کرد و در سال 1964 او با یک گروه زنان از انگلستان دیدار نمود.»1
گذشته از این، فرخرو توانست در سال 1339 به عنوان مدیر کل دبیرخانه دانشگاه ملی ایران انتخاب شود. او در سال 1342 نیز به مجلس راه یافت و از این حیث نیز جزء اولین زنانی بود که موفق شد وارد مجلس شود، اما سمت مهمتر وی انتصابش به عنوان وزیر آموزش و پرورش طی سالهای 1347- 1354 در کابینه امیرعباس هویدا بود که با اقدامات خاص او در این نهاد و البته انتقادات فراوان برخی از گروههای سیاسی همراه بود.
فرخرو وزیر میشود
فرخرو بعد از آنکه به عنوان وزارت آموزش و پرورش انتخاب شد، اهداف و برنامههای خاصی را جهت تغییر این نهاد در پیش گرفت. از جمله اهداف مهم او در این عرصه که جزئی از اهداف کلی برنامه چهارم نیز بود، تحقق رشد سریع آموزش و پرورش در شهرها و روستاها و مبارزه با بیسوادی بود. مطابق با اهداف و برنامههایی که در این خصوص در نظر گرفته شده بود، «تعداد دانشآموزان مدارس ابتدایی کشور به 3 میلیون و 200 هزار نفر و مدارس متوسطه و راهنمایی به 1 میلیون و 400 هزار نفر رسید؛ درحالیکه تعداد دانشآموزان مراکز آموزش فنی و حرفهای نسبت به کل دانشآموزان فقط 4 درصد افزایش داشت»؛ بنابراین «در زمینه پیکار با بیسوادی نیز تمام اهداف کلی پیشبینیشده محقق نشد».2
وی همچنین مقرر نمود تا در نقاط و مکانهای دورافتاده و کمجمعیت روستایی، مدارس به صورت مختلط تشکیل شود. فرخرو، در راستای سیاستهای خود در حیطه آموزشی، دستور داد آموزش زبان عربی از کلیه مقاطع تحصیلی حذف شود و در مقابل یادگیری زبان انگلیسی جانشین آن گردد؛ اقدامی که صدای اعتراض بسیاری از روحانیون و گروههای مذهبی را درآورد و باعث شد از فرخرو به عنوانی فردی معاند با اسلام یاد شود؛ بهخصوص که او به بهائی بودن نیز متهم بود.3
اقدامات ضد اسلامی فرخرو
فرخرو با بسیاری از مظاهر اسلامی همچون پوشش چادر مخالف بود. مشهور است که وی یک بار وارد جلسهای گردید که متشکل از مدیران مدارس جامعه تعلیمات اسلامی بود، و وقتی برخی از زنان را با پوشش چادر مشاهده کرد، در ابتدا با عصبانیت پرسید: «خانمها چه کاره هستند؟ و وقتی به او پاسخ داده شد مدیر هستند، پرسید کدام یک از آنها لیسانسه و کدام یک دیپلم میباشند و زمانی که شنید دو نفر لیسانس و بقیه دیپلم هستند، گفت: این چه وضعی است. چرا شما چادر دارید؟ اسلام هرگز نگفته است، با چنین وضعی باشید، اینها خرافات است... باید خرافات ریشهکن شود».4
اقدامات فرخرو در حالی صورت میگرفت که اتهاماتی مبنی بر بهائی بودن به او وارد شده بود و برخی با ارائه اسناد و شواهدی مدعی بودند فرخرو بهائی است. فرخرو خود منکر این موضوع بود و حتی با برخی از اقدامات نمایشی همچون برپایی جشن نیمهشعبان درصدد بود این اتهام را از خود دور کند، اما در همان سالها اعلامیههایی از سوی گروهها و محافل مختلف منتشر شد که بر بهائی بودن او تأکید داشت. البته تا جایی که برای ساواکیها امکان داشت تلاش میکردند از توزیع آن اعلامیهها جلوگیری کنند، اما واقعیت از محافل و اسناد مختلف به بیرون درز میکرد.
یکی از شواهدی که از آن به عنوان بهائی بودن فرخرو یاد شده است، مراسم عقد برادرزاده او با فرزند تیمسار صنیعی، وزیر سابق جنگ، بود که در منزل برادر خانم پارسا، که قاضی دادگستری بود، برگزار شد. «در این مراسم مهندس روحانی، وزیر کشاورزی، و عدهای دیگر از پیروان مسلک بهائی حضور داشتهاند. خانم پارسا و تیمسار شیرینسخن نیز در این مجلس بودهاند. مشهور است در این مجلس خطبه عقد، که معمولا از طرف یک نفر روحانی باید خوانده شود، انجام نگرفت و طبق آداب و رسوم بهائیها انجام شد؛ ازاینرو برخی معتقدند چون تیمسار صنیعی از بهائیهای مشهور ایران است، ازدواج فرزند وی با خانواده پارسا نشان میدهد که این خانواده نیز جزء گروه بهائیها بهشمار میروند.»5
موضوع بهائی بودن خانم پارسا در آن دوره به یکی از موضوعات مورد انتقاد روحانیون تبدیل شد و در نامههای اعتراضی افراد و گروههای مختلف نیز انعکاس یافت؛ چنانکه برخی از روحانیون که فردوست در خاطرات خود از آنان تحت عنوان روحانیون درباری یاد کرده و البته نامی از آنها برده نشده در نامهای تایپشده به شاه، مراتب اعتراض خود به موضوع بهائی بودن فرخرو را اینگونه بیان نمودند: «مسئله مهمی که در جامعه روحانیت علىالخصوص در ۱۰ و ۱۲ سال اخیر مایه دلتنگی و تأثر شده است بر سر کار آمدن اسباب و فرقهسازان فرقه بهانی است... جامعه روحانیت چند سال ناظر بود که زنی به نام فرخروی پارسا متصدی تعلیمات فرزندان مسلمان این مملکت باشد».6 نامهای منسوب به آیات عظام خوانساری و فلسفی نیز منتشر شده است که در آن نامه با اشاره به بهائی بودن خانم فرخرو، موضوع بهکارگیری گسترده بهائیان در حکومت مورد انتقاد شدید قرار گرفته است.
بااینحال علاوه بر اتهام بهائیت، فرخرو از جهت مالی نیز متهم به فساد و اختلاس بود. یکی از موارد فساد مالی وی به فروشگاه تعاونی فرهنگیان مربوط بود که در آن آمده است: «لیست محرمانهای از پروندههای فروشگاه تعاونی فرهنگیان تهران به وسیله علیاصغر شیخرضایی به اسماعیل والیزاده، رئیس هیئت نظارت و پیگیری، ارائه گردیده که بیست نفر از مسئولین وزارت آموزش و پرورش از جمله وزیر دوازدههزار ریال و مهدی حکمی، معاون سابق اداره کل بازرسی، دههزار ریال و حسین رجبی راحت، مدیر کل فعلی رفاه معلم، دههزار ریال ماهیانه تا این اواخر مقرری دریافت میداشتهاند».7 مجموع این اتهامات باعث شد در نهایت محمدرضا پهلوی تحت تأثیر افکار عمومی، طی حکمی، فرخرو را از این سمت برکنار کند. وی به دلیل اتهاماتی که با آن مواجه بود، بعد از انقلاب دستگیر گردید و با حکم اعدام در 1359، به دار آویخته شد.
سخن نهایی
فرخرو پارسا در کابینه امیرعباس هویدا، به عنوان اولین زن ایرانی که توانسته بود پست وزارت را از آن خود کند، مشغول به کار شد. هویدا خود به بهائی بودن مشهور بود و همین موضوع پای بسیاری از بهائیان به بدنه حکومت را باز کرد. چنانکه گفته میشود بیشترین تعداد بهائیان در همین دوره وارد بخشهای مختلف کشور شدند. بر همین اساس، فرخرو نیز به مثابه یکی از بهائیان فرصت راهیابی به حکومت را پیدا کرد و توانست وارد نهاد آموزش و پرورش گردد. ورود او به این بخش، خیلی زود به دلیل سیاستهای ضداسلامی مورد انتقاد شدید مردم قرار گرفت و باعث شد بسیاری از اقدامات او از همین جنبه نگریسته شود. فرخرو اقداماتی در زمینه تغییر وضعیت کمی و کیفی آموزش در ایران نیز انجام داد که برخی از آن اقدامات مطابق با اهداف پیشبینیشده تحقق یافتند، اما موضوع افزایش تعداد تحصیلکردهها و فارغالتحصیلان، خیلی زود به دلیل عدم پیشبینی بازار شغلی مناسب، خود به معضل و بحرانی جدید تبدیل شد.
فرخرو پارسا، وزیر آموزش و پرورش و یکی از مفسدان اقتصادی، در لباس پیشاهنگی
شماره آرشیو: 1-3651-4ع
پینوشتها:
1. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 8، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 428.
2. علیرضا ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران 1320- 1357، تهران، سمت، 1384، چ 3، ص 29.
3. ابراهیم ذوالفقاری، «اولین زن کابینه»، فصلنامه مطالعات تاریخی، س چهارم، ش ۱۷ (تابستان ۱۳۸۶)، صص 253- 254.
4. زنان دربار عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، فرخ رو پارسای، تهران، وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، ص 19.
5. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 2، تهران، انتشارات اطلاعات، 1382، ص 390.
6. زنان دربار عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، فرخرو پارسای، همان، ص 23.