انگلیسیها در مقابل تأسیس ساواک که تولید سیا و موساد بود، دفتر ویژه اطلاعات را پیشنهاد دادند. به همین جهت، «طی تمهیداتی موافقت محمدرضا را در سفر اردیبهشت 1338 او به لندن جلب کردند و به دنبال آن فردوست با مأموریت تأسیس دفتر ویژه اطلاعات به انگلستان رفت»
به گزارش روابط عمومیپژوهشکدهتاریخ معاصر؛ در سالهای حاکمیت سلطنت پهلوی دوم، با نفوذ سیاسی، اطلاعاتی و نظامی دولتهای بیگانه بهویژه سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی اعم از ام.آی.سیکس، موساد و دوستان آمریکایی شاه در امور داخلی ایران، غالب امور سیاسی کشور زیر نظارت آنها قرار داشت. روابط گسترده ساواک با این سرویسها بستر را برای ارتباط با کارشناسان خبره خارجی فراهم کرد. سرویسهای بیگانه با جذب مهرههای رژیم، کارکرد دوگانهای پیدا کردند: از یکسو به اتحاد استراتژیک و عدم تعارض منافع کمک میکردند و از سوی دیگر، با تجزیهوتحلیل دادههای رسمی و غیررسمی داخلی و نیز بهکارگیری چهرههای کلیدی اطلاعاتی، نظامی و امنیتی، به آنها «جهت» و «سمتوسو» میدادند. یکی از این چهرههای کلیدی ارتشبد حسین فردوست، رئیس دفتر ویژه شاه، رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی، مؤسس دفتر ویژه اطلاعات و قائممقام و نیز عضو مؤثر ساواک، بود. در این نوشتار تلاش شده است ضمن بررسی چگونگی و چرایی روابط فردوست با دستگاههای اطلاعاتی خارجی، تکاپوها و بازیگری او در این زمینه شرح داده شود.
سرویسهای اطلاعاتی؛ چشموچراغ استعمارگران
پس از کودتای 28 مرداد 1332، رژیم سرکوبگر پهلوی به انگلستان و آمریکا وابستگی بیشتری پیدا کرد؛ بهگونهای که دو ستون دستگاههای نظامی سرکوب داخلی (مانند ارتش، شهربانی و ژاندارمری) و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی (مانند ساواک، اداره دوم (رکن 2)، کمیته مشترک ضدخرابکاری، دفتر ویژه اطلاعات، و شورای عالی هماهنگی) بهتدریج نیازهای هر دو طرف ماجرا، یعنی رژیم پهلوی و استعمارگران، را مرتفع میکردند.[1] دلایل علاقه غرب به ایران رابطه نزدیکی با موقعیت ژئوپلیتیک آن در نسبت با افغانستان، هندوستان و روسیه شوروی داشت و این موقعیت برای غرب به اندازهای مهم بود که برای اطلاعات دقیق و شناخت عمیق و همهجانبه از وضعیت گوشه گوشه آن، به تأسیس و گسترش شبکههای جاسوسی و دریافت خلاصه گزارشهای روزانه این نهادها و تجزیه و تحلیل آن اقدام کرد.
نخست انگلیسیها و سپس آمریکاییها پس از حضور در بازی قدرت، به این فکر افتادند که سازمانهای اطلاعاتی منسجمی تأسیس و طبق توافقی محرمانه مقامات اطلاعاتی آمریکا و انگلیس، مأموریت تشکیل ساواک به سازمان سیای آمریکا و مأموریت تشکیل دفتر ویژه اطلاعات به اینتلیجنت سرویس انگلستان واگذار شد.[2]
قائممقام ساواک و تأسیس اداره کل نهم
با تأسیس ساواک، نهادهای اطلاعاتی رژیم پهلوی بهعنوان شاخههایی از سرویسهای اطلاعاتی غرب فعالیت گسترده خود در داخل کشور را از سر گرفتند. آنچه منافع غرب را به خطر میانداخت رشد و گسترش کمونیسم در منطقه و بهویژه ایران بود؛ به همین دلیل مقابله با کمونیسم و حفظ منافع کشورهای استعماری و حکومت پهلوی، در مرتبه نخست اهداف این سازمان قرار داشت. در سال 1340ش، حسین فردوست از طرف محمدرضا پهلوی مأمور «تجدید» و «راهاندازی» سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) شد و تا 20 فروردین 1350ش، بهعنوان «قائممقام» ساواک فعالیت کرد.[3] در این مقطع، ساواک در ابتدا دارای هشت اداره کل بود که بعدها در زمان قائممقامی فردوست اداره کل نهم (تحقیق) با همکاری «موساد» به آن اضافه شد. وظیفه این اداره تحقیق و بررسی سوابق افراد و کارکنان ساواک و دیگر سازمانها به درخواست خود آنها بود. اداره نهم با همفکری فردوست و همتای اسرائیلیاش انجام شد.
حسین فردوست در کنار ارنست پرون
شماره آرشیو: ۱-2762-۲۸۸م
فردوست در خاطرات خود درباره نفوذ و همکاری تشکیلات اطلاعاتی اسرائیل گفته است: «آن زمان اسرائیل یک سفارتخانه غیررسمی در تهران داشت و مسئول آن سرهنگ دوم یعقوب نمرودی بود، که با تأیید شاه با ساواک رابطه فعال داشت. من [یعنی حسین فردوست] به کمک نمرودی آموزش ساواک را سازمان دادم، که منجر به تأسیس اداره کل آموزش شد».[4] در این دوره، حضور چشمگیر آموزشدهندگان زبده اسرائیلی در زمینه ضد براندازی، بازجویی، تعقیب و مراقبت، و حتی خطشناسی مشاهده میشود. در مقابل خدمات ارائهشده، سازمان جاسوسی اسرائیل سه پایگاه برونمرزی در اهواز، ایلام و بانه یا مریوان ایجاد کرد. به گفته فردوست، تا سالهای 1345 و 1346 این شبکهها، حداقل سیصد «سرمأمور» و «مأمور» مستقل و زبده تربیت کردند و از طریق برونمرزیِ اسرائیل به تماس خود ادامه دادند.[5] بدهوبستان اطلاعاتی ایران و اسرائیل و تداوم این همکاری سبب شد دو یا سه گروه و هر گروه مرکب از حدود ده نفر از ادارات کل عملیاتی برای آموزش به اسرائیل اعزام شوند. این آموزش یک تا دو سال طول میکشید؛ بنابراین موساد با آموزش کامل اکثر واحدهای ساواک به آن پروبال داد و موجب تقویت آن شد.
آموزش ویژه ام.آی.سیکس و نقش فردوست
بهغیر از ساواک، حکومت پهلوی به تأسیس یک شبکه پنهان با عنوان «دفتر ویژه اطلاعات»، به ریاست حسین فردوست اقدام کرد. وظیفه این شبکه کنترل نیروهای انتظامی و امنیتی و بررسی مخالفان رژیم بود. انگلیسیها در مقابل تأسیس ساواک، که دستپرورده سیا و موساد بود، دفتر ویژه اطلاعات را پیشنهاد دادند؛ به همین جهت، «طی تمهیداتی موافقت محمدرضا را در سفر اردیبهشت 1338 او به لندن جلب کردند و به دنبال آن فردوست با مأموریت تأسیس دفتر ویژه اطلاعات به انگلستان رفت».[6] فردوست در دوره آموزش چهارماهه خود در انگلستان با سازمان اطلاعاتی آنجا آشنا و مقرر شد که مطابق همان سیستم، دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ایران را سازماندهی کند؛ همچنین، طبق الگوی انگلستان، ظاهرا ارگان مشابهای (کمیته مشترک اطلاعاتی) را نیز با نام «شورای امنیت کشور» تشکیل دهد و هماهنگی هفتگی خود را در محوطه کاخ «مرمر» برقرار سازد.
در سال 1349، شاپور جی، اهمیت «شورای عالی هماهنگی» را یادآوری کرده و گفته است: «علاوه بر شورای هماهنگی، یک شورای دیگر مرکب از معاونین ارگانهای اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی با شرکت مسئول شورای عالی تشکیل شد.[7] بنابر این ارگان جدید، گزارشهای شورای رده یک و شورای رده دو صورتجلسه و به اطلاع شاه میرسید. نکته عجیب و شایان تأمل دراینباره، ارسال «دو نسخه غیررسمی از گزارشها به سفارتهای آمریکا و انگلیس است!».[8] پرسش این است که چرا بهرغم اهمیت موضوع، این دو سفارتخانه میبایست از جزئیات مسائل داخلی ایران آگاه شوند. مؤید کلام این است که خود فردوست اشاره کرده که «صورتجلسات شورای رده دو، بسیار پُرمطلب و حاوی اطلاعات درجه اول بود».[9] چگونه میشود که فردی امنیتی، پایهایترین اصول حفاظت اطلاعات را رعایت نمیکند و اخبار و گزارشها داخلی را در اختیار سرویسهای بیگانه قرار میدهد؟!
پاسخ بسیار ساده است: در جلد دوم کتاب «ظهور و سقوط پهلوی» از فردی به نام آلن چارلز ترات، رئیس اطلاعاتی انگلستان (ام.آی.سیکس) در ایران صحبت شده که با پوشش کاردار سفارت انگلستان در تهران، روابط گستردهای با سیاستمداران ایرانی به منظور جذب آنها به سرویس جاسوسی انگلیس برقرار کرده بود. معاشرت ترات با دولتمردان لشکری و کشوری بسیار گسترده و جاذبه او چنان بود که به گفته لنچافسکی، هرکسی را تحت تأثیر قرار میداد.[10] بهعلاوه، سازمان اینتلیجنتسرویس انگلیس به این افراد اکتفا نکرد و با زیر نظر گرفتن افراد تأثیرگذار در سیاست داخلی امور ایران، که در آینده احتمال دستیابی آنها به مراکز مهم اطلاعاتی درونی حلقه قدرت میرفت، این افراد را جهت استخدام یا تخلیه اطلاعاتی مورداستفاده قرار میداد؛ برای نمونه در سفر دوم فردوست به انگلستان، او با سردیک وایت، رئیس کل ام.آی.سیکس دیدار کرد.[11] فردوست گفته است: «یکبار به خانهاش دعوت شدم و پس از مدتی فرد دیگری آمد و معلوم بود که مقام بالایی در ام.آی.سیکس است. پس از شام صحبتهای متفرقه شد. بهتدریج شخص تازهوارد صحبت را به اینجا کشاند که آیا حاضرم اطلاعاتی به آنها بدهم و در مواردی به محمدرضا گفته نشود؟!».[12]
حضور و اشراف اطلاعاتی سازمانهای بیگانه بهگونهای بود که حتی فردوست نیز از آن شگفتزده شده است. او جداگانه با رؤسای ام.آی.سیکس و نیز رئیس میز ایران دیدار و اشاره کرد که تمام کارکنان میز ایران به زبان فارسی تسلط کامل داشتند و این کارکنان هیچگاه تغییر نمیکردند؛ همچنی، درباره ارتباط کارکنان این سرویس با داخل ایران اشاره کرده است که دو نفر در تهران، یعنی رئیس و معاون ام.آی.سیکس، با رؤسای شبکهها و عوامل خود در ایران و ارگانهای دولتی مانند دفتر ویژه، ساواک، اداره دوم و... در تماساند. این حضور بهواسطه بایگانی سیصدساله اطلاعاتی انگلیس در ایران از میکروفیلم تا تشکیل پرونده، در اختیار کارکنان شعبه ایران است.[13]
نتیجهگیری
ارتشبد حسین فردوست، بهعنوان قائممقام ساواک، رئیس دفتر ویژه اطلاعات، و رئیس شورای هماهنگی در راستای تأسیس، تقویت و تحکیم سرویس اطلاعات داخلی، با سرویسهای بیگانه مانند موساد و اینتلیجنتسرویس انگلستان، هماهنگ و منطبق بود؛ بهطوریکه از سال 1338 تا 1357، علاوه بر بدهوبستان اطلاعاتی با سرویسهای بیگانه، این مقام به محل ارتقای شغل و ثروتاندوزی تبدیل شده بود.
پینوشتها:
[1] . مصطفی جوان، زندگینامه ارتشبد حسین فردوست، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1394، ص 71.
[2] . ویلیام سولیوان، مأموریت در ایران، ترجمه محمود مشرقی، تهران، انتشارات هفته، 1361، ص 69.