انتخاب موریس به عنوان تبعیدگاه رضاشاه، انتخابی از پیش تعیین شده نبود. موریس بعد از رد شدن سایر گزینهها انتخاب شد. پیش از آن، انگلیس و متفقین چند گزینه دیگر را برای رضاشاه در نظر گرفته بود. حتی رضاشاه شخصا قصد داشت به همراه یازده نفر از اعضای خانواده سلطنتی خود به یکی از کشورهای آمریکای لاتین، به ویژه آرژانتین نقل مکان کند
به گزارش روابط عمومیپژوهشکدهتاریخ معاصر؛ در سال 1320 قرار شد رضاشاه و خانوادهاش ابتدا به مکانی در هند تبعید شوند، اما تبعید به هند منتفی شد و در نهایت شاه کودتاچی و خانوادهاش به جزیره موریس فرستاده شدند. البته رضاشاه در اواخر عمر خود به ژوهانسبورگ تبعید شد. رضاخان و خانوادهاش در موریس زیر نظارت انگلستان قرار داشتند. موریس جزیرهای معروف در آفریقاست. به دلایل خاصی این جزیره برای محل تبعید رضاخان انتخاب شد.
دلایل تبعید رضاخان
در سال 1941م، در دوره جنگ جهانی دوم، ایران از نظر استراتژیک بین نیروهای متفقین و نیروهای محور قرار گرفت. رضاخان، که از سال 1925م بر ایران حکومت میکرد، بیطرفی ایران را اعلام کرد، اما چون مظنون به گرایش به قدرتهای محور، بهویژه آلمان نازی بود، انگلیس و شوروی از ترس اینکه مبادا نیروهای محور از موقعیت استراتژیک ایران بهرهبرداری کنند، در مرداد 1320 تصمیم گرفتند به این کشور حمله و آن را اشغال کنند. هدف انگلیس و شوروی از حمله به ایران، تأمین امنیت میادین نفتی ایران و تضمین مسیر تأمین نیازهای اتحاد جماهیر شوروی در جنگ بود. نیروهای متجاوز بهسرعت بر ارتش ایران غلبه کردند. در این شرایط رضاشاه با اجبار متفقین به نفع پسرش محمدرضا پهلوی مجبور به کنارهگیری از سلطنت شد. شاه جدید آمادگی بیشتری برای همکاری با متفقین داشت و دربرار قدرتهای محور اعلام جنگ کرد؛بااینحال متفقین از این تغییر راضی نبودند و به دنبال حذف کامل رضاشاه از معادله سیاسی بودند تا جلوی هرگونه همکاری احتمالی او با قدرتهای محور را بگیرند. راهحل متفقین برای حذف رضاخان، تبعید او بود؛ به همین دلیل چندین کشور برای تبعید او در نظر گرفته شدند، از جمله مناطق زیرسلطه انگلستان در آفریقا و دریای کارائیب.
موریس انتخاب چه کسی بود؟
موریس در واقع کشوری جزیرهای در آفریقاست که به دلیل شرایط آبوهوایی خوب خود جزء مقاصد گردشگری نیز بهشمار میآید. موریس از پیش برای تبعید رضاشاه انتخاب نشده بود، بلکه بعد از رد شدن گزینههای دیگر انتخاب شد. پیش از آن، انگلیس و متفقین چند گزینه دیگر را برای تبعید پهلوی اول در نظر گرفته بود؛ حتی شخص رضاخان قصد داشت همراه یازده نفر از اعضای خانواده سلطنتی خود به یکی از کشورهای آمریکای لاتین، بهویژه آرژانتین، نقل مکان کند. این قصد نشان میدهد که رضاخان ملاحظات امنیتی و رفاهی اعضای خانوادهاش را هم برای انتخاب محل تبعید در نظر گرفته بود؛ چراکه ممکن بود هدف حملات مخالفان سیاسی قرار گیرند. بهزعم برخی از کارشناسان، او به فکر پناهندگی در کشوری دورافتاده بود تا از عواقب احتمالی یا آزار سیاسی جلوگیری کند. آمریکای لاتین، بهویژه آرژانتین، به دلیل دوری از اروپا و پویایی ژئوپلیتیکی در آن دوران، به پناه دادن به تبعیدیان سیاسی معروف بود. البته دریفوس، وزیرمختار وقت آمریکا، روایت دیگری از این موضوع دارد. او در یکی از گزارشهای خود به این موضوع اشاره کرده و آورده است:
«دولت ایران تلاش میکند توسط وزیرمختار ایران در واشنگتن [: محمد شایسته] برای شاه و همراهانش ویزای ورود به آرژانتین را بگیرد؛ زیرا شاه این کشور را برای اقامتش انتخاب کرده است. هنوز مسیر و مقصد شاه معلوم نیست، ولی از قرار معلوم کشتیِ باندرا عازم موریس شده است».
معلوم بود که اعلام نام آرژانتین وقتی که رضاخان هنوز در ایران بود، خدعهای بیش نبود.[1] در نهایت پهلوی اول به موریس تبعید شد و چند سال را در این جزیره گذراند؛ البته گزینه کانادا نیز به طور جدی مطرح بود. شاه برای تهیه مقدمات سفر به کانادا وارد کشور آفریقای جنوبی شده بود و انتظار میکشید تا خطرهای ناشی از حمله زیردریاییهای آلمانی در اقیانوس اطلس کاهش یابد. رضاخان پس از مدتی زندگی در شهر ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی احساس کرد که آبوهوای این شهر برایش مساعد است؛ بنابراین تصمیم گرفت از سفر به کانادا صرف نظر کند و در همان ژوهانسبورگ اقامت گزیند.[2]
هرچند روایت دیگری نیز از دلایل مطرح شدن گزینه کانادا مطرح است، از جمله آنکه گفته شده است: شاه سابق به محض رسیدن به موریس، به بهانه اینکه آبوهوای کانادا شبیه به بعضی مناطق ایران است درخواست رفتن به کانادا را کرد. احتمالا درخواست او دلایل دیگری هم داشت که میتوان به سپردههای رضاخان نزد «رویال بانکِ» کانادا اشاره کرد؛ و نیز اینکه در سالهای واپسین حکومتش درآمدهای نفتی ایران از طریق کانادا به لندن و نیویورک راه مییافت. تلگرامهای دیپلماتیکی که درباره سفر رضاخان به کانادا بین لندن، واشنگتن، قاهره و تهران رد و بدل شده است، دربردارنده اطلاعات زیادی دراینباره است.[3]
چرا موریس؟
موریس بعد از رد گزینههایی چون آرژانتین و کانادا مطرح شد. این انتخاب تحت تأثیر دور بودن موریس و تمایل انگلستان به دور نگه داشتن رضاخان از هواداران یا همکاران بالقوه محور بوده است. علاوه بر این، انگلیسیها میخواستند اطمینان حاصل کنند که رضاشاه از محل تبعیدش بر سیاست ایران تأثیری نخواهد داشت. البته دور بودن از ایران، ظاهرا برای رضاخان نیز مهم بود. این دیدگاه را برخی از کارشناسان تاریخی مطرح کردهاند. آنها معتقدند که رضاخان برای حفظ امنیت جان خود و خانوادهاش تمایل داشت به مکانی دورتر از ایران مهاجرت کند؛ دیدگاهی که تا حدودی درست است، اما در واقعیت باید به این موضوع نیز اشاره کرد که رضاشاه تمایل داشت بعد از آرامش شدن اوضاع به قدرت بازگردد و حداقل چنین تصوری در سر داشت؛ چنانکه در تاریخ 17 دسامبر، سفیر آمریکا در لندن تلگرام سری زیر را برای هال، وزیر امور خارجه آمریکا، فرستاد: «شاه ایران هنوز در موریس است، ولی قصد ماندن در آنجا را ندارد. فکر میکنم دلش میخواهد به کانادا برود و اگر کانادا موافقت کند، بعید میدانم کسی مخالفتی داشته باشد...».[4]
با اینکه انگلیسیها میدانستند خطر رضاشاه کاملا برطرف شده است و او به دور از چشم انگلیس قادر به انجام دادن هیچ کاری نیست، اما ترجیح داد او را به کشوری دورافتاده تبعید کند تا از شر اقدامات بالقوه او برای قبضه قدرت نیز آسودهخاطر شود؛ البته موضوع راحتی رضاخان نیز برای انگلیس اهمیت داشت. هر چه باشد او متحد قدیمی این کشور بود. سرکلارمونت اسکراین در خاطرات خود دراینباره آورده است: انگلیس بیم آن را داشت که رضاشاه یک نیروی مقاومتی در برابر متفقین تشکیل دهد؛ زیرا این کشور در آن برهه به آلمان حمله کرده بود و این موضوع میتوانست تهدیدی جدی برای انگلیس و متفقین باشد؛ بنابراین آزاد گذاشتن رضاشاه در آن دوره به هیچوجه به صلاح انگلیس نبود. در نهایت تصمیم بر این شد که دوست قدیمی دولت انگلستان در یک تبعیدگاه دورافتاده و راحت اسکان داده شود.[5]
رضاشاه همراه داماد و فرزندان خویش در جزیره موریس:
شمس پهلوی، فریدون جم، غلامرضا پهلوی، احمدرضا، عبدالرضا و محمودرضا پهلوی
شماره آرشیو: 6228-1
رضاخان در موریس چه کرد؟
رضاشاه بهرغم آنکه در موریس در حالت تبعید بهسر میبرد، خود و خانوادهاش نهایت استفاده مالی را از آن کشور بردند. در برخی از منابع آمده است که «شمس پهلوی به همراه رضاخان به سفر تبعید رفت و در جزیره موریس با او زندگی میکرد و در آنجا با موافقت رضاخان و کمک او به تجارت الماس پرداخت. اسناد زیادی در رابطه با تجارت شمس در آرشیوها موجود است. این اسناد حکایت از قصد شمس برای تجارت در منطقه جنوب آفریقا دارد. بنا به دلایل متعدد از جمله پایین بودن قیمت الماس در آفریقای جنوبی، شمس به تهران آمد و به تجارت الماس، برلیان و سنگهای قیمتی پرداخت و البته این اقلام مورد استقبال رضاشاه قرار گرفت».[6] البته ظاهرا تجارت الماس در موریس با مشکلاتی مطرح بود، اما پس از تغییر محل اقامت رضاخان از موریس به ژوهانسبورگ، اشرف پهلوی به دیدار او شتافت و تعدادی نامه از شمس برای رضاخان مبنی بر خرید الماس و ارسال آنها به تهران به همراه برد. رضاشاه نیز با وجود وضعیت مزاجی نامطلوب نامهای به او نگاشت و در آن قول داد که الماسهای درخواستی را توسط اشرف به دست او برساند. با وجود این تلاشها تجارت الماس شمس عمر چندانی نداشت و با مرگ رضاشاه به دلیل سختی سفر به جنوب آفریقا پایان یافت.[7]
تبعید به ژوهانسبورگ و فرجام کار
رضاخان بعد از گذراندن پنج ماه تبعید اجباری به ژوهانسبورگ منتقل شد و چند سال را نیز در آنجا گذراند و در نهایت در سال 1323 مرگ او فرا رسید.
رضاشاه با تهمایهای از تکبر، جلوی فرزندانش علیرضا و شمس ایستاده، اما آبوهوای ژوهانسبورگ خودرأیی، غرور، تحکم و اقتدار را از چهرهاش ربوده است
شماره آرشیو: 3261-1ع
سخن نهایی
با اجبار انگلیس رضاخان تبعید شد. حتی قرار بود بساط حکومت پهلوی به طور کامل برچیده شود، اما در نهایت انتخاب محمدرضا این طرح را منتفی ساخت. بااینحال نکته مهم آن است که انگلیس و متفقین با تبعید رضاخان، خطر او را کاملا دور و ناممکن دیدند؛ بهویژه آنکه جانشین او، یعنی محمدرضا، نیز از نظر متفقین اراده سیاسی لازم را نداشت و میتوانست گزینهای کاملا مطیع و وابسته به انگلیس باشد.
پینوشتها:
[1] . محمدقلی مجد، رضاشاه و بریتانیا بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، ترجمه مصطفی امیری، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1389، صص 482- 483.
[2] . محمدقلی مجد، از قاجار به پهلوی 1309-1298 بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، ترجمه سیدرضا مرزانی و مصطفی امیری، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1389، ص 16.
[3] . محمدقلی مجد، رضاشاه و بریتانیا بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، همان، صص 482- 483.
[5] . اسکندر دلدم، زندگی پرماجرای رضاشاه، تهران، نشر گلفام، 1371، صص 950-952.
[6] . تدوین مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، زنان دربار به روایت اسناد ساواک: شمس پهلوی، تهران، وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چ دوم، 1388، ص 14.