اعطای امتیاز تلگراف به انگلستان و روسیه؛

برترین پیام‌رسان دوره قاجاری چگونه به ایران آمد؟

یکی از حوزه‌هایی که طمع هر دو قدرت را در ایران برانگیخت خطوط تلگراف بود. انگلستان پس از آنکه موفقیت بزرگی در انعقاد عهدنامه پاریس به‌دست آورد و توانست دست ایران را از هرات کوتاه کند در پی امتیاز خطوط تلگراف برآمد. پس از آن روسیه خواهان اخذ این امتیاز شد
برترین پیام‌رسان دوره قاجاری چگونه به ایران آمد؟
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ حفظ مستعمرات قدرت‌های جهانی در دوران استعمارگرایی در جهان یکی از نگرانی‌ها و دغدغه‌های رهبران سیاسی آنها بوده است؛ اینکه مستعمرات از گزند رقبا و سایر ابرقدرت‌ها در امان باشند و در عین حال هیچ تحرک و شورش داخلی آنها را تهدید نکند. به معنای دقیق کلمه استعمارگران در تاریخ همواره دغدغه داشتند که آنچه را با ظلم و تعدی به‌دست آورده‌اند در برابر تهدیدات داخلی و خارجی مصون بدارند و بتوانند در موقع مقتضی از آن استفاده کنند. این مسئله در مورد تمام استعمارگران تقریبا مصداق پیدا می‌کند، اما حداقل در مورد دو کشور برای ما ایرانیان اهمیت بیشتری دارد.
 
رقابت استعماری در ایران
اگر آمریکا را کنار بگذاریم که بازیگر اصلی در دوره پهلوی دوم بود، تاریخ معاصر ایران به‌ویژه در دوران قاجاریه مشحون از اعطای امتیازهای سیاسی و اقتصادی به دو قدرت روس و انگلستان است. این امتیازها همگی منطبق بر منافع این دو قدرت بوده و با هدف جامه عمل پوشاندن به مطامع آنها و برآورده ساختن نیازها و خواست‌هایشان منعقد شده است. در واقع به واسطه ضعف دولت ایران در این مقطع، این دو قدرت جهانی درصدد چپاول و غارت منابع ایران برآمدند و سلطه خود را بر سپهر سیاسی ایران گسترش دادند.
 
جالب اینجاست با اینکه دولت تزاری روسیه همانند انگلستان در کسب امتیازهای سیاسی و اقتصادی کامیاب نشد، در برابر هر امتیازی که انگلیسی‌ها در ایران به‌دست می‌آوردند دولت روسیه نیز تمام تلاش خود را به کار می‌بست تا عین آن را به‌دست آورد. بی‌شک این روند ناشی از رقابتی بود که قدرت‌های بزرگ برای سلطه بر جهان داشتند و کوشش می‌کردند تا در این عرصه از یکدیگر عقب نمانند.
 
امتیاز خطوط تلگراف به انگلستان
یکی از حوزه‌هایی که طمع هر دو قدرت را در ایران برانگیخت خطوط تلگراف بود. انگلستان پس از آنکه موفقیت بزرگی در انعقاد عهدنامه پاریس به‌دست آورد و توانست دست ایران را از هرات، که کریدور و مسیر مهمی در راه هندوستان به‌شمار می‌آمد، کوتاه کند در پی امتیاز خطوط تلگراف برآمد. در واقع کسب امتیاز خطوط تلگراف ادامه سیاست انگلستان در هند بود که به‌زعم برخی حساسیتی وسواس‌گونه نسبت به آن داشت. به معنای دقیق کلمه انگلستان که توانسته بود از طریق عهدنامه پاریس یک امتیاز بزرگ سیاسی به‌دست آورد در پی آن بود تا یک امتیاز اقتصادی را نیز ضمیمه آن کند و نقش خود را در هندوستان تحکیم و تثبیت بخشد.[1]
 
امتیاز به صورت دقیق و مشخص مربوط به تأسیس خطوط تلگراف، مشتمل بر چند قرارداد بین ایران و انگلستان بود. براساس این امتیاز، خطوط تلگرافی داخلی و خارجی ایران را می‌‎بایست شرکت‌های انگلیسی به‌‌تدریج تکمیل می‌کردند. انگلستان در این چهارچوب امتیاز خطوط تلگراف را در اختیار می‌گرفت که می‌توانست زمینه‌ساز ارتباط مستقیم هند با انگلستان را فراهم سازد و سرعت تصمیم گرفتن و اجرای آن را بسیار بالا برد.
 
زمینه و بسترساز انعقاد این قرارداد
اما آنچه بستر و زمینه انعقاد این قرارداد را فراهم کرد و به نوعی جرقه آن را زد قیام مردم هند در فاصله سال‌های 1857-1859 و مخالفت آنان با سلطه انگلستان بر این کشور و سیاست‌های استثمارگونه آن بود. در واقع این قیام مردمی بود که رهبران سیاسی انگلیس را به این فکر انداخت که باید یک خط ارتباطی همیشگی میان انگلستان و هند ایجاد شود؛ زیرا پیش از آن، اخبار هند با تأخیر بسیار به انگلستان می‌رسید و همین امر لزوم داشتن وسیله ارتباطی همچون تلگراف را ایجاب می‌کرد؛ به همین دلیل درصدد برآمدند تا میان هندوستان و انگلستان خط تلگرافی تأسیس کنند تا هم سلطه استعماری خود را بر هند تحکیم بخشند و هم ایران را بیش از پیش به خود وابسته سازند؛[2] به خصوص که انگلیسی‌ها از تمایل و علاقه ناصرالدین‌شاه به مصادیق مدرنیسم و تمدن اروپایی آگاه بودند و از این فرصت استفاده کردند تا چنین قراردادی را منعقد سازند. به معنای دقیق کلمه، هنگامی که انگلستان بر اساس قرارداد با دولت عثمانی، خط تلگرافی دریای احمر به بغداد را وصل کرد، ناصرالدین‌شاه نیز درصدد ایجاد تلگراف برآمد و چنین امتیازی را به انگلیسی‌ها واگذار کرد.[3]
 
 شاید این مطلب برای شما هم جالب باشد:
 
 آتش اختلافات مسلمانان و هندوها چگونه شعله‌ور شد؟
 
 
 
مسیر ارتباطی قرارداد
این قرارداد در نتیجه تلاش‌های وزیر مختار انگلستان، یعنی شخص استویک، به نتیجه رسید و ناصرالدین‌شاه در 17 دسامبر سال 1862م آن را امضا کرد تا به واسطه آن انگلستان بتواند خط تلگرافی اروپا به هند را از مسیر ایران بگذراند.[4] مسیر این خط تلگرافی در ایران از تهران به
بوشهر و از آنجا از راه دریا به بندر گواتر و پس از آن از روی زمین به سمت کراچی در هند بود.[5] در سال 1864م بود که نخستین سیم‌های زیردریایی این مسیر تلگرافی را که می‌بایست سواحل ایران و کناره‌های هندوستان را به هم مرتبط سازد نصب و در بنادر نیز دفاتری تأسیس شد تا زمینه لجستیکی کارها فراهم شود؛ همچنین در حوالی سال 1872م بود که قرارداد دیگری میان دولت وقت ایران و انگلستان منعقد شد و خطوط تلگرافی نواحی جنوب شرقی ایران برای تأمین ارتباط مخابراتی لندن با هند و پایگاه‌های انگلستان در خلیج فارس تأسیس گردید تا در سریع‌ترین زمان ممکن دستورات اخذشده از لندن در این مسیر عملیاتی شود.[6]
 
اما این نیز پایان کار نبود و در زمان سلطنت ناصرالدین‌شاه امتیاز دیگری در همین زمینه به انگلستان داده شد. در سال 1901م بود که امتیاز یک شبکه ارتباط تلگرافی بین تهران و مناطق مرزی بلوچستان به لندن داده شد. از طریق این شبکه بود که کاشان و یزد و کرمان به مناطق مرزی هند متصل می‌شد. با این امتیاز، انگلستان که قبل از آن در دوره ناصرالدین‌شاه امتیاز خطوط تلگرافی جنوب ایران و انحصار کابل زیردریایی بوشهر ـ جاسک را برای ارتباط با بیشتر پایگاه‌های خود در خلیج فارس و دریای عمان به‌دست آورده بود، با کسب امتیاز جدید شبکه ارتباطی نواحی مورد نظر خود را در جنوب شرقی ایران با بلوچستان انگلیس (پاکستان فعلی) و هندوستان تکمیل کرد و مدتی بعد نیز سیم دیگری به سیم‌های موجود بین تهران و کاشان افزود.[7]
 
انگلستان و ترس از روسیه
نکته جالب اینجاست که کار کشیدن خطوط ارتباطی میان کاشان و تهران با بودجه دولت ایران انجام شد و انگلستان زیر بار نرفت که هدف اصلی از این کار حفظ هندوستان برای انگلستان است. در واقع انگلستان، که می‌ترسید روزی در رویارویی با روسیه، هندوستان را از دست بدهد، تمام تلاش خود را به کار بست تا با ایجاد خطوط تلگراف در سریع‌ترین زمان ممکن بتواند تصمیمات مقتضی را اتخاذ و اجرا کند.[8] این امر به‌ویژه از آنجا اهمیت پیدا می‌کرد که روس‌ها در دوران حکومت تزارها به سر می‌بردند و بر اساس آنچه وصیت‌نامه پتر کبیر خوانده می‌شود، رهبران این کشور باید زمینه حضور و نفوذ روس‌ها در آب‌های گرم خلیج فارس را فراهم می‌کردند. این سیاست بی‌شک ترس رهبران سیاسی در لندن را بر می‌انگیخت؛ زیرا دسترسی به خلیج فارس تهدیدی جدی برای هندوستان انگلستان به‌شمار می‌آمد و می‌توانست ضربه اساسی به منافع انگلستان در حوزه مستعمرات وارد سازد.
 
اعطای امتیاز به روسیه
اعطای امتیاز تلگراف به انگلستان محدود نماند و روسیه نیز آن را به‌دست آورد. در سال 1250ش بود که خط تلگراف در ایران به مرز روسیه و ناحیه قفقاز رسید و روس‌ها که در رقابت با انگلستان به‌سر می‌بردند، خود را در تلگراف ایران ذیحق شمردند. کار در مورد روس‌ها ساده‌تر بود؛ چون نیازی به کشور واسط نبود و میان ایران و روسیه مرز مشترک وجود داشت. به همین خاطر روس‌ها عجله و شتاب چندانی نداشتند و تقریبا کمتر از ده سال طول کشید تا مقاوله‌نامه‌ای در باب تلگراف‌ میان دو کشور منعقد شود. براساس این مقاوله‌نامه تعرفه مخابراتی برای مدتی محدود رد و بدل و توافق شد در صورت تمایل نداشتن به ادامه کار، شش ماه قبل از آن طرفین یکدیگر را مطلع سازند.[9]
 
به معنای دقیق کلمه، در سال 1260ش بود که قرارداد به صورت رسمی میان وزیر امور خارجه ایران، یعنی موتمن‌الملک، و وزیرمختار روسیه منعقد شد. این قرارداد نیز مانند قرارداد انگلیسی‌ها کاملا یک‌طرفه و به سود روس‌ها بود و آنها هرآنچه را می‌خواستند در قرارداد گنجاندند. علاوه بر این قرارداد، چون خط تلگرافی هند و اروپا از روسیه می‌گذشت، هرگونه قرارداد یا موافقت‌نامه درباره خط شمال غربی ایران باید با موافقت نماینده آن دولت منعقد می‌شد.[10]
 
تلگرافخانه در دوره قاجار
تلگرافخانه در دوره قاجار
 
این قرارداد تا زمان انقلاب اکتبر 1917م در روسیه پابرجا بود و چون ایران دولت تازه‌تأسیس کمونیستی را در روسیه به رسمیت شناخت، روسیه تمام امتیازهای استعماری خود را در ایران لغو کرد و در نتیجه قرارداد یادشده از بین رفت. به این ترتیب، خطوط تلگرافی که در دست روس‌ها بود به ایران باز پس داده شد. به موجب شرایط جدید، دولت شوروی تمام خطوط تلگرافی را که دولت تزاری روسیه در ایران ساخته بود با تمام متعلقات و ابنیه و اثاثیه، بلاعوض به ملکیت قطعی ایران واگذار کرد. البته شرایط انقلابی در روسیه نیز مزید بر علت شده بود و این کشور را ناچار کرد تا حداقل برای مدتی درگیر مسائل داخلی خود شود.[11]
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. علیرضا امینی، تاریخ روابط خارجی ایران از قاجاریه تا سقوط رضاشاه، تهران، خط سوم، 1382، صص 105-110.
[2]. حبیب‌الله ابوالحسن شیرازی و علیرضا امینی، تحولات سیاسی اجتماعی ایران از دوره قاجار تا رضاشاه، قومس، 1382، صص 118-119.
[3]. علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1380، ص 248.
[4]. ام.اس، ایوانف، انقلاب مشروطیت ایران، ترجمه کاظم انصاری، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1354، ص 5.
[5]. محمود محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلستان، ج 3، تهران، نشر اقبال، 1367، ص 786.
[6]. علی‌اصغر شمیم، همان، ص 248.
[7]. همان، ص 294.
[8]. علی‌اصغر شمیم، همان، ص 249.
[9]. حسین محبوبی اردکانی، تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، 1379، صص 50-55.
[10]. «خط تلگراف ایران و روسیه»، دنیای اقتصاد، ش 4524 (25 دی 1397)؛ قابل دسترسی در:
https://donya-e-eqtesad.com
[11]. همان‌‎.
 
https://iichs.ir/vdcdz50x.yt0kz6a22y.html
iichs.ir/vdcdz50x.yt0kz6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما