حساسیت دیرین زندهیاد آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی در مورد اجرای احکام اسلامی، که در مبارزات و کنش و واکنشهای ایشان در ادوار گوناگون تبلور یافت، از مهمترین خصال و ویژگیهای آن بزرگ قلمداد میشود. در گفتوشنود پیآمده، آیتالله علی کریمی جهرمی دراینباره سخن گفته است
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ آشنایی شما با زندهیاد آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی، در کدامین مقطع از حیات ایشان روی داد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده برای اولین بار در مشهد، در نماز جماعت مرحوم آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی(قدس سره) شرکت کردم و از آنجا، با شخص ایشان نیز آشنا شدم. پیش از آن، خاندان آن بزرگوار را در زمانی که در شیراز درس میخواندم و هنوز به قم نرفته بودم، میشناختم و با مرحوم آیتالله سیدمحمدجعفر شیرازی، برادر بزرگِ آیتالله العظمی شیرازی، آشنا بودم. آن مرحوم نیز به من لطف داشتند و بعضی از کتابهایی را که تألیف کرده بودند، به بنده هدیه کردند که هنوز آنها را دارم. موقعی هم که به قم آمدم، با نام آن مرجع فقید بیشتر آشنا شدم.
در شخصیت و سیره آیتالله العظمی شیرازی، چه ویژگیهایی را برجسته دیدید؟
آیتالله العظمی شیرازی در میان خصال ارزندهای که داشتند، از سه ویژگی بسیار برجسته برخوردار بودند، که دراینباره مطالبی را عرض میکنم. اولین شاخص، علمیت بسیار بالای ایشان بود. ایشان فتانت و ذکاوت فراوان و همچنین نگاه علمی بسیار دقیقی داشتند. آن بزرگوار از بزرگترین مراجع و علمای حوزه نجف، از جمله آیتالله العظمی آقا ضیاءالدین عراقی، آیتالله العظمی آقا میرزا حسین نائینی و آیتالله العظمی آقا سیدابوالحسن اصفهانی بهره گرفته بودند، ولی از قرائن این گونه برمیآید که به مرحوم عراقی، علاقه و اتصال عجیبی داشتند و حضورشان در درس آقا ضیاء، حضور تفهّم بوده است.
لطفا در باب مفهوم «حضور تفهم»، توضیحاتی داشته باشید.
به این معنا که ممکن است طلبه در درس شخصیتهای بزرگی نیز حضور داشته باشد، اما آمادگی روحی و استعداد پذیرش مطالب و یا جدیت لازم را نداشته باشد و صرفا در آن درس حاضر شده باشد! اما آیتالله شیرازی چون حقیقتا میخواستند مطالب را درک کنند، در بسیاری از اوقات اشکال میکردند و اساسا جزء مستشکلین برجسته درس مرحوم عراقی بودند. ظاهرا گاهی بین استاد و شاگرد، بحث بالا میگرفته و طول میکشیده است! مرحوم آقای عراقی پاسخ میدادند و ایشان قانع نمیشدند و دوباره اصرار میکردند! بهطوری که گاهی مرحوم آقای عراقی عصبانی میشدند، اما مرحوم آقای شیرازی از آن درس صرف نظر نمیکردند و خشونت استاد، هرگز باعث نمیشد که ایشان دلزده شوند. آقای شیرازی سیزده سالِ تمام و بیوقفه، به درس آقای عراقی میرود و حتی یک جلسه را هم از دست نمیدهد، که در حوزه امری کمسابقه و حتی بیسابقه است! کاملا مشخص است که ایشان، اسرار علمی آن استاد بزرگ و والای نجف و مطالب وی را کاملا درک میکردند و بر همین اساس هم، بعدها در جوانی به جایگاه رفیعی رسیدند و نهایتا مرجع تقلید شدند. آیتالله شیرازی از آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی هم، در مجالس خصوصی درسهایی آموختند، که بسیار مهم هستند. بنده در دورانی که بحث قضا را تدریس میکردم، از کتاب «القضاء» ایشان بسیار بهره بردم. این کتاب نشانه خوبی از علمیت و جایگاه فقهی ایشان است.
و اما ویژگی دوم؟
بله؛ ویژگی دوم که در زندگی آیتالله شیرازی بسیار بارز است و همگان ایشان را به این خصلت میشناسند، جنبه جهاد و مبارزه آن بزرگوار با کفر، فساد، ظلم و جور است. این جنبه در خاندان ایشان، سابقه طولانی دارد. پدر بزرگوارشان مرحوم آیتالله سیدمحمدطاهر شیرازی، از مبارزان معروف دوران مشروطه بودند و با شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری همکاری داشتند. بعد از ایشان فرزندانشان، مخصوصا مرحوم آیتالله العظمی حاج سیدعبدالله شیرازی، همین راه را ادامه دادند. آن بزرگوار از همان مقطع که رضاخان توهین به حوزهها و مقدسات دینی را آغاز کرد و تصمیم گرفت اسلام و تشیع در ایران را از بین ببرد، در شیراز با عدهای از علمای طراز اول همگام شدند و به طور مشخصتر، ایشان در آنان انگیزه جهاد و مبارزه را ایجاد کردند. آیتالله شیرازی با شخصیت ممتازی چون آیتالله سیدعبدالباقی شیرازی همراه میشوند و پس از مشورت با علمای طراز اول شیراز، قرار میشود این دو از شیراز به قم و خدمت آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری بروند و با ایشان مشورت کنند و سپس به تهران عزیمت کنند. شب آخری که قرار بود به سمت تهران حرکت کنند، تردید پیدا میشود که نکند به پایتخت بروند و بهجای اینکه مشکلی حل بشود، مشکل بزرگتری به وجود بیاید! مرحوم آقای شیرازی استخاره میکنند و آیه 43 سوره مبارکه طه میآید، که میفرماید: «اذهبا الی فرعون انه طغی فقولا له قولا لینا، شما دو نفر به سمت فرعون بروید و با زبان نرم، عذاب الهی را به او متذکر شوید». آنها پس از مشورت با مرحوم آیتالله حائری، حرکت و هدف خود را پیگیری میکنند. آیتالله سیدعبدالباقی شیرازی به آیتالله سیدعبدالله شیرازی میگویند: «من با شما همراه هستم، اما شما سخنگو باشید و مطالب را بگویید». در ماجرای قیام مسجد گوهرشاد نیز، ایشان دستگیر، زندانی و سپس تبعید شدند. آیتالله شیرازی در اعتراض به پهلوی دوم نیز، همچنان ثابت قدم بودند و برای درک مبارزات ایشان، کافی است به اسناد ساواک مراجعه کنید، تا ببینید که ایشان چقدر اعلامیه داده و چند بار اعتراض کرده است. جالب این است که هر چه سن آن بزرگوار بالاتر میرفت، در راه پیشبرد انقلاب اسلامی مصممتر میشدند. ایشان انصافا، سهم بزرگی در انقلاب اسلامی دارند.
اما ویژگی سوم آیتالله العظمی شیرازی، صیانت همهجانبه از احکام اسلام است. ایشان با آن روحیه جهادگر و فداکار، به قصد صیانت از دین و پابرجا بودن احکام الهی، بارها به میدان میآمدند و غیرت دینی ایشان بسیار فراوان و آشکار بود. نامه تاریخی ایشان به شورای نگهبان، شاهدی مهم بر این مدعاست. ایشان در آن نامه، بسیار صریح میخواهند که اعضای شورای نگهبان، بر احکام الهی مواظبت کامل داشته باشند و اجازه ندهند مصوبهای از مجلس خارج شود که تطابق کامل با احکام دین نداشته باشد. یک بار که به مشهد رفته بودم، در جلسهای که ایشان و مرحوم آیتالله العظمی صافی گلپایگانی حضور داشتند، تمام صحبت حول همین حقیقت بود که باید از احکام دین دفاع کرد، تا از دستبرد دیگران مصون بماند. ایشان تا پایان عمر، بر این اعتقاد بودند. علاوه بر این در هر جریانی که علیه اسلام و شیعه در کشورهای مختلف واقع میشد، ساکت نمینشستند و مراقبت میکردند که تشیع و اسلام، صدمه نبینند و برای ایشان فرقی نمیکرد که این قضیه در افغانستان باشد یا لبنان یا سوریه. مرام ایشان این بود که در همه جا از دین دفاع کنند.
و سخن آخر؟
بزرگداشت این مرد بزرگ و در نگاه کلی تعظیم بزرگان دین، در واقع تعظیم رسولالله(ص) و ائمه هدی(ع) است. حوزهها باید سعی کنند از تجربیات و دانش مردان بزرگی مانند ایشان درس بگیرند و نسبت به احوال و شرایط جامعه، بیتفاوت نباشند. در راه خدا جهاد و از احکام الهی صیانت کنند و بدانند که در این طریق، مورد حمایت الهی خواهند بود.