حجتالاسلام سیدعیسی حسینی مزاری، رئیس مرکز فعالیتهای فرهنگی ـ اجتماعی تبیان و خبرگزاری صدای افغان (آوا) است. وی در مسیر تقریبی زندهیاد آیتالله محمدعلی تسخیری، با وی تعامل ورزیده و برخی خاطرات خویش دراینباره را در گفتوشنود پیآمده بیان کرده است
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ به عنوان نخستین سؤال، زندهیاد آیتالله محمدعلی تسخیری را با چه خصال و ویژگیهایی به یاد میآورید؟
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. خصلتی که در مرحوم آیتالله تسخیری(رحمهالله)، بیش از همه مرا تحت تأثیر قرار میداد، تلاش و پشتکارِ خستگیناپذیرِ آن بزرگوار بود، که حتی در سالهای آخر عمر و بهرغم بیماری شدید تداوم داشت. ایشان با وجود کسالت، برای انجام رسالتی که برای خود احساس میکرد، در کشورهای مختلف دنیا حضور مییافت و برای بارور کردن اندیشهها و برنامههای تقریبی، مجاهدت میکرد. برگزاری مجالس سالانه تقریب در تهران، کار بسیار دشواری بود که آیتالله تسخیری، با همّتی بینظیر آن را به انجام میرساند. ایشان در همه زمینهها خلاقیت زیادی داشت و از آثار آن، حضور اندیشمندان شاخص دیگر کشورها در این جلسات پرشکوه بود. از سوی دیگر ایشان در اغلب نشستهایی که با این موضوع در کشورهای اسلامی، از جمله افغانستان برگزار میشد، شرکت میکرد و در کنفرانسهای مختلف بینالمللی نیز، حضور نمایان داشت.
به نقش آیتالله تسخیری، در برگزاری سالانه کنفرانس تقریب مذاهب اسلامی اشاره کردید. به نظر شما ایشان در جایگاه اداره این جلسات، چه رویکردهایی داشتند؟
به نظر من پربارترین کنفرانسهای سالانه وحدت اسلامی، با مدیریت آیتالله تسخیری برگزار شدند و من بیشترین ارتباط و تعامل با مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی را در زمان مدیریت ایشان داشتم. مهمترین ویژگی آن عالم روشنبین ــ که از ایشان شخصیتی بسیار تأثیرگذار ساخته بود ــ تمرکز بر هدف و ایضا برنامه تقریب مذاهب بود. آن بزرگوار بهدرستی درک کرده بود که حلقه مفقوده جهان اسلام، هماهنگی و همسویی پیروان مذاهب اسلامی است و برای رسیدن به این هدف، از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. به عبارت دیگر با کمترین امکانات و نیروها، برای رسیدن به این هدف تلاش کرد.
تعاملات آیتالله تسخیری با عالمان اهل سنّت را چگونه دیدید؟
آیتالله تسخیری با اهل سنّت، حتی گرمتر از شیعیان رفتار میکرد و اساسا در تعامل با دیگران، نابترین سجایای اخلاقی را بروز میداد. او این همه را برای جذب آنان معمول میداشت و در این کار، موفق هم میشد. همین هم باعث شد مجمع تقریب مذاهب اسلامی، نه فقط در جهان اسلام که در کل دنیا شناخته شود و تأثیرگذار باشد. به واقع ایشان بر این نهاد، حق بزرگی داشته و دارند.
اصل «ولایت فقیه» در اندیشه آیتالله تسخیری چه جایگاهی داشت؟
ایشان به تمام معنا، یک عالمِ ولایی و مخلص بود که موفقیت در تقریب مذاهب اسلامی را تکلیف خود میدانست و در پی واگذاری این مسئولیت از طرف رهبری، مانند یک سرباز جان بر کف در این میدان جنگید! آن بزرگوار برای ادای این وظیفه، شب و روز نداشت و از ملامت ملامتگران و آزارهای آنان، هرگز نهراسید و کمبود امکانات، او را از ادای این رسالت باز نداشت. ایشان این مجاهده مستمر را بر اساس دستور قرآن و با دل و جان پذیرا بود و برای اجرای آن، از تمام وجود مایه گذاشت. همین امر نیز، مشکلات و کسالتهای گوناگون برایش ایجاد کرد.
از منظر شما مهمترین خلأها و موانع، در مسیر دستیابی به وحدت اسلامی کداماند؟
به نظر بنده مهمترین مانع، عدم شناخت متقابل پیروان مذاهب از یکدیگر، به دلیل فقدان مطالعه دقیق متون و منابع طرفین و نداشتن تحلیل درست از اوضاع و همچنین عدم درک ضرورت تقریب است. دشمن هم از این خلأها، نهایت استفاده را کرده و بزرگترین ضربهها را به مسلمانان وارد نموده است. طرف مقابل به طور دائم، در فکر ایجاد موانع در راه گسترش و پیشرفت اندیشه تقریبی است و دراینباره طرحهای حسابشدهای دارد تا دنیای اسلام را با چالش روبهرو کند؛ به همین دلیل به ترویج و تقویت افکار وهابیت و سلفیت و ایجاد گروههای تکفیری همّت گمارده است.
به نظر میرسد که آورده اندیشهها و تلاشهای تقریبی، در حد مطلوب و مورد انتظار نبوده است. علت این امر چیست؟
به این دلیل که دشمن، ایجاد اختلاف میان پیروان مذاهب اسلامی را همواره پیگیری کرده و برای تحقق آن، از برنامههای سخت و نرم بهره برده است. دلیل دیگر تفکرات و روشهای برخی بهظاهر عالمان، در مذاهب گوناگون اسلامی است. من خود شاهد بودم که برخی از آنان، علیه آیتالله تسخیری و برنامههای ایشان، چه مواضع تندی اتخاذ میکردند و کمر به تخریب و تضعیف وحدت میبستند؛ مخصوصا چهرههایی که رهبریِ جریان موسوم به «شیعه انگلیسی» را بر عهده دارند، از مزاحمان روند تقریب هستند.