زندهیاد آیتالله محمدعلی تسخیری در تکاپوی تقریبی خویش، بسا موانع نظری و عملی را کنار زد و طی سالها، به این تلاش ارجمند تداوم بخشید. در گفتوشنود پیآمده، حجتالاسلام سیدجعفر فضلالله، فرزند علامه سیدمحمدحسین فضلالله، ابعاد این سعی بلیغ را بررسی کرده است
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ به عنوان نخستین سؤال، ارزیابی شما از ویژگیهای شخصی و شخصیتی زندهیاد آیتالله محمدعلی تسخیری چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. مرحوم آیتالله تسخیری قبل و بیش از هر خصوصیتی، انسانی بسیار متواضع بود. دراینباره تفاوتی نمیکرد که طرف مقابل چه شخصیتی داشته باشد یا از نظر تحصیلات یا موقعیت اجتماعی، در چه سطحی قرار داشته باشد، با همه خوشرو بود و همین فروتنی و تواضع باعث شده بود که در دلهای بسیاری جای گیرد. او عالم مجاهدی بود که بیماری و کهولت سن جلوی فعالیتهایش را نگرفت. به عبارت دیگر ترکیب پرکاری و فروتنی، به وی جاذبهای خاص بخشیده بود.
سهم آیتالله تسخیری در پیشرفت ایده تقریب مذاهب اسلامی را چقدر میبینید؟
آن دسته از نهادهای علمی و فرهنگیای که به وحدت اسلامی اهمیت میدهند، باید تجربههای همه علمای تقریباندیش را مطالعه و بررسی کنند؛ چون همه آنان آرمان واحدی را دنبال کردهاند و تجربیاتشان میتواند از نظر علمی و فرهنگی شرایط را برای بسیاری از علمایی که میخواهند در زمینه تقریب مذاهب فعالیت و نسلی را با این فرهنگ تربیت کنند، مهیا سازد. آموزش نظریههای وحدت، با معرفی الگوها و شخصیتهای تقریبی که در طول این مسیر با مسائل و چالشهای فراوانی روبهرو بودند، ممکن است. این رویکرد مستلزم ایجاد پایگاهی واحد از شخصیتهای تقریبی است. آیتالله تسخیری در زمره کسانی بود که پرچم وحدت اسلامی را بهدست گرفته بودند و در تقویت این گرایش، تمامی توش و توان خویش را بهکار گرفتند. زندگی ایشان بر پایه معنویات اسلامی و عشق و محبت به همه مسلمانان بنا شده بود و از این جهت، رضایت نداشت که دشمنان اسلام با سوءاستفاده از نقاط ضعف امت اسلامی، به دنبال نفوذ و ایجاد تفرقه در بین مسلمانان باشند.
گاه علمای تقریباندیش، از سوی عدهای مورد اتهام قرار میگیرند که میخواهند مذهبی را توسط مذهب دیگر از بین ببرند! ارزیابی شما از این تصور چیست؟
این امر، ناشی از ناآگاهی از مفهوم وحدت اسلامی است. عدهای تصور میکنند که معنای وحدت یا تقریب، دست کشیدن از برخی از اعتقادات و از بین بردن مذهب یا مذاهب دیگر است، درحالیکه تقریب مذاهب اسلامی، به معنای پذیرش طرف مقابل، تأکید بر مشترکات و گفتوگو برای حل اختلاف بین مسلمانان است و علمای تقریبی و در نگاه کلی همه صاحبان اندیشه، بین تقریب مذاهب و تلاش برای از بین بردن یک مذهب، تفکیک قائل میشوند.
تلاش عالمان تقریباندیش در دوران معاصر، بس فراوان و پردامنه بوده است. بااینهمه چرا آرمان تقریب مذاهب اسلامی، آنگونه که باید، عملی نشده است؟
از نظر تاریخی، همواره میان پیروان مذاهب شیعه و سنی اختلاف وجود داشته و بخشهایی از پیروان آنان، به نوعی از ادغام و همبستگی ترسیدهاند! سیاست هم به این ماجرا دامن زده است؛ چون حکام به اتحاد شیعیان و اهل سنت اهمیت نمیدهند و بسیاری از آنان، منافع سیاسی خود را در این جدایی و تفرقه میبینند. در واقع عوامل مزاحمی از این دست، مانع از تحقق بایسته آرمان تقریب شدهاند.
گفتمان تقریب مذاهب اسلامی، از چه راهی پیروان مذاهب اسلامی را به یکدیگر نزدیک میسازد؟
گفتمان تقریب احساسات طرف مقابل را آن هم به شکل منفی تحریک نمیکند، درحالیکه گفتمانهای قومی ـ مذهبیِ افراطی از این شیوه استفاده میکنند. این رویکرد به باروری اندیشه و روشنگری نظری میپردازد، که مخاطبان مسئله را در ساحت تعقل ببینند و درباره آن تصمیمگیری کنند. علاوه بر این علمای تقریبی، بر مواضع خود ثابتقدم و مقاوم هستند و با مشکلات، میدان را خالی نمیکنند.
ضرورت تشکیل جبهه واحد اسلامی در دنیای معاصر را چگونه تحلیل میکنید؟
ضرورت این مسئله، امری بدیهی است. مسلمانان باید در برابر استکبار، کفر و شرک جهانی، جبهه واحدی را تشکیل دهند؛ چون در رویارویی با جبهه دشمن، اساس اسلام مهم است و شیعه و سنی، هر دو باید احساس مسئولیت کنند؛ لذا مخالفان اسلام، از تفرقه انداختن بین مذاهب مختلف سود میبرند و در صورت تحقق این امر، به آمال خویش نزدیک میشوند.
از منظر آیتالله تسخیری، منع تبعیض علیه زنان نیز اهمیتی ویژه داشت. از دیدگاه شما، علت این امر چه بود؟
در نگاه کلی شخصیتهای تقریبی مذاهب اسلامی، به مبارزه با تبعیض علیه زنان پرداختند و آیتالله تسخیری نیز، در این زمینه حساسیت بسیار زیادی داشت و حتی در مجامع بینالمللی هم، به این موضوع میپرداخت. او میخواست چهره زن مسلمان را که در رسانههای مختلف مخدوش جلوه داده شده بود، اصلاح کند. اگر آثار ایشان دراینباره جمعآوری شود، قطعا مجموعهای جالب خواهد بود.
واپسین دیدار شما با آیتالله تسخیری، در کجا و چگونه صورت گرفت؟
در سال 2014 و در کنفرانسی در ترکیه، ایشان را دیدم. بسیار هم تعجب کردم؛ چون در آن برهه از یکسو، فضای فتنهگری در منطقه شدت گرفته بود و از سوی دیگر، ایشان هم سخت بیمار بود. ایشان با وجود این همه، تا پایان حیات و در راه آرمان وحدت مسلمین، دشواریهای زیادی را تحمل کرد و همواره دیدگاههای انتقادی خود را از موضع دلسوزی و دوست داشتن مسلمانان بیان میکرد. به همین دلیل هم، هیچ وقت کسی از سخنان ایشان دلخور نشد. ایشان با ابراز دوستی و احترام به دیدگاه افراد دیگر، آنان را جذب میکرد و این رمز توفیقات فراوانش بود.