اشتهار این عالم بزرگ بیشتر به واسطه آن است که امام خمینی و بسیاری از روحانیان بنام و معروف از شاگردان ایشان بودهاند، اما علاوه بر این موضوع، ایشان به دلیل مقام بالای عرفانی خویش و نیز مبارزات سیاسی در دوره پهلوی اول نیز شناخته شده است
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ آیتالله محمدعلی شاهآبادی معروف به میرزا محمدعلی شاهآبادی در سال 1251 در اصفهان به دنیا آمد. اشتهار آیتالله شاهآبادی بیشتر به واسطه آن است که امام خمینی و بسیاری از روحانیان بنام و معروف از شاگردان ایشان بودهاند، اما مرحوم شاهآبادی علاوه بر این موضوع به دلیل مقام بالای عرفانی خویش و نیز مبارزات سیاسی در دوره پهلوی اول نیز شناخته شده است. آیتالله شاهآبادی در خانوادهای مذهبی و روحانیمسلک به دنیا آمد. دوران کودکی ایشان مانند بسیاری از کودکان آن دوره در مکتب و مدارس اولیه گذشت. او ابتدا علوم اسلامی را نزد پدرش که شاگرد صاحب جواهر بود، فراگرفت؛ سپس در درس برادر بزرگ خود، آقاشیخ احمد مجتهد، معروف به حسین آبادی اصفهانی، حاضر شد. وی بعد از آن، در درس مرحوم میرزا محمد هاشم چهارسوقی ــ نویسنده کتاب «مبانی الاصول» ــ شرکت کرد. شاهآبادی پس از آن به تهران رفت و در درسهای فقه و اصول میرزاحسن آشتیانی ــ نویسنده کتاب «بحرالفوائد» ــ حضور یافت و بعد از آن از درس میرزا هاشم گیلانی و میرزا ابوالحسن جلوه در فلسفه و عرفان بهرهها گرفت.[1]
عزیمت به نجف اشرف و اقامت هشتساله
آیتالله شاهآبادی در هجدهسالگی به مقام اجتهاد رسید. میرزای شیرازی از جمله علمایی بود که به آیتالله شاهآبادی مقام اجتهاد داد و به نوعی این مقام را به رسمیت شناخت. آیتالله شاهآبادی بعد از رسیدن به مقام اجتهاد رهسپار نجف شد تا تحصیلات دینی خود را در این شهر مقدس کامل کند. ایشان در نجف «نزد آقا میرزا هاشم اشکوری، به نجف اشرف رفت و مدت هشت سال از شاگردان برجسته آخوند خراسانی و میرزای دوم بود؛ و از ایشان و سه تن دیگر از مراجع اجازه اجتهاد یافت».[2] آیتالله شاهآبادی بعد از هشت سال تحصیل و فراگیری علوم دینی به تهران بازگشت.
بازگشت به تهران و آغاز فعالیتهای دینی و سیاسی
بازگشت آیتالله شاهآبادی به تهران مقارن با سالهای ابتدایی قدرتیابی رضاشاه بود. آیتالله شاهآبادی بعد از بازگشت به تهران به یکی از معترضان و منتقدان سیاستهای شاه تبدیل شد. یکی از انتقادات و اعتراضات تند ایشان به سیاستهای رضاشاه، تحصن طولانیمدت ایشان در حرم شاه عبدالعظیم را به دنبال داشت. دراینباره و به نقل از یکی از منابع آمده است: «در یازده ماه آخر اقامت در تهران، شاهآبادی در اعتراض به حرکتهای رضاشاه (که تازه به سلطنت رسیده بود) به قصد تحصن عازم حرم حضرت عبدالعظیم(ع) شد. ... این تحصن و اقامت معترضانه یازده ماه به طول انجامید».[3]
آیتالله محمدعلی شاهآبادی
شماره آرشیو: 4254-۴ع
البته این تحصن بهرغم طولانی بودن خود نتوانست به نتیجه مطلوب دست یابد. ظاهرا مهمترین دلیل این بود که علما نتوانستند ایشان را همراهى کنند. مردم نیز به دلیل آنکه در آن دوره شناخت چندانی از آیتالله شاهآبادی نداشتند، چندان در این اقدام سیاسی شرکت نکردند. هرچند شرایط سیاسی نیز در عدم همراهی مردم تأثیرگذار بود. در واقع در آن دوره مردم هنوز چهره واقعی رضاشاه را نشناخته بودند. بااینحال آیتالله شاهآبادی دست از مبارزه خود برنداشت و چون ماه محرم بود همهروزه با سخنرانیهاى کوبنده فجایع رژیم را براى مردم بازگو مىنمود.[4]
اقدام سیاسی آیتالله شاهآبادی در آن دوره اقدامی بینظیر بهشمار میآمد؛ زیرا ایشان در زمانهای که برخی از سیاستهای رضاشاه اطلاعی نداشتند یا او را منجی کشور میدانستند به مقابله با حکومت پرداخت و تحصن خود را بخشی از فریضه دینی معرفی کرد. او در پاسخ به سؤال یکی از علمای نجف درباره این تحصن، نوشت: «ما وارث دینی هستیم که از زمان رسول اکرم(ص) تاکنون، گذشته از شهادت ائمه اطهار و اصحاب و یارانشان، هزاران شهید از علما و بزرگان در به ثمر رساندن آن داشتهایم و اکنون ما هستیم که ثمره آن همه فداکاری و جاننثاری را در اختیار داریم... و اینک میبینیم که این امانت الهی در معرض دستبرد و نابودی از ناحیه این حکومت جبار است».[5]
عزیمت به قم و آغاز فعالیتهای دینی
آیتالله شاهآبادی بعد از فعالیتهای سیاسی خود در تهران به قم رفت و در آنجا دورهای جدید از زندگی خود را آغاز کرد. وی در سال 1347ق وارد شهر مقدس قم شد و در مدت هفت سالی که در این شهر به سر برد به کار تربیت طلاب علوم دینی مشغول شد. در همین دوران بود که امام خمینی(ره) از انفاس قدسیهاش بهرهمند شد.[6] امام خمینی بعدها درباره آشنایی خود با آیتالله شاهآبادی این گونه نوشت: «من پس از آنکه توسط یکى از منسوبین مرحوم شاهآبادى با ایشان آشنا شدم، در مدرسه فیضیه ایشان را ملاقات کردم و یک مسئله عرفانى از ایشان پرسیدم شروع کردند به گفتن، فهمیدم اهل کار است. به دنبال ایشان آمدم و اصرار مىکردم که با ایشان یک درس داشته باشم و ایشان در ابتدا قبول نمىکردند تا به گذر "عابدین" ــ یکى از محلات قم ــ رسیدیم و بالاخره ایشان که فکر مىکرد من فلسفه مىخواهم قبول کردند».[7]
ایشان در ادامه و درباره چگونگی وارد شدن به کلاس درس آیتالله شاهآبادی آوردهاند: «ولى من به ایشان گفتم که فلسفه خواندهام و عرفان مىخواهم و ایشان دوباره بنا را گذاشتند بر قبول نکردن و من باز هم اصرار کردم، تا بالاخره ایشان قبول کردند و من حدود هفت سال نزد ایشان فصوص و مفتاحالغیب خواندم».[8] امام خمینی همواره از آیتالله شاهآبادی به عنوان یکی از بزرگترین و بهترین استادان خویش یاد کردهاند. ایشان در نوشتههایشان از این استاد بارها سخن به میان آورده و او را با عناوینی چون شیخ بزرگوار ما، جناب عارف باللّه، شیخ محمدعلی شاهآبادی، شیخنا العارف الکامل خواندهاند. امام(ره) در کتاب شرح دعای سحر سیزده بار از آقای شاهآبادی به بزرگی یاد میکنند.[9]
رجعت دوباره به تهران و آغاز مبارزات سیاسی
آیتالله شاهآبادی بعد از مدتی اقامت در قم، تصمیم گرفتند به تهران بازگردند. ظاهرا این تصمیم به اصرار برخی از مردم شهر تهران گرفته شد. ایشان در سال 1354ق به تهران مراجعت کرد و بنا را بر ترویج دین و تدریس فقه و اصول و فلسفه و معقول گذاشت و نیز مبانی علمی خود را نگاشت و در مسجد جامعه اقامه جماعت نمود.[10] آیتالله شاهآبادی در تهران مجددا به یکی از معترضان اصلی علیه رژیم پهلوی تبدیل شد. این بار بنای مخالفت ایشان با رضاشاه بر سر موضوع کشف حجاب و سیاست متحدالشکل کردن لباس بود.
در موقعیتى که رضاخان تمام مساجد و منابر را تعطیل کرده بود آیتالله شاهآبادى هیچگاه نماز و سخنرانىاش قطع نشد. زمانى هم که رضاشاه پوشیدن لباس روحانیت را ممنوع کرده بود «او فرزندانش را به روحانى شدن و پوشیدن لباس مقدس روحانیت تشویق کرد و به برکت همین تلاش مخلصانه هفت تن از فرزندان ایشان روحانى شدند. مأموران رضاخان، براى آنکه بتوانند صداى حقطلب آیتالله شاهآبادى را خاموش کنند، منبر او را از مسجد جامع دزدیدند، ولى از آن پس ایشان ایستاده سخنرانى مىکرد و مىگفت: "منبر سخن نمىگوید؛ اگر مىخواهید سخنرانى تعطیل شود، باید مرا ببرید و من هر روز قبل از اذان صبح تنهایى از منزل به طرف مسجد مىآیم، اگر عُرضه دارید آن وقت بیایید و مرا دستگیر کنید».[11]
شاگردان و آثار آیتالله شاهآبادی
آیتالله شاهآبادی شاگردان زیادی را تربیت کرد. علاوه بر امام خمینی، حضرت آیتالله حاج شهابالدین مرعشی نجفی، آیتالله شیخ محمدرضا طبسی نجفی، آیتالله حاج محمد ثقفی تهرانی و آیتالله حاج میرزا هاشم آملی از شاگردان ایشان بودند.
آیتالله محمدعلی شاهآبادی آثار ارزشمند زیادی از خود به جای گذاشته است. برخی از آثار ایشان عبارت است از: حاشیه کفایه آخوند خراسانی، رسالهای در نبوت خاصه، منازل السالکین، الایمان و الرجعه، الانسان و الفطره و... .
درگذشت آیتالله شاهآبادی
آیتالله شاهآبادی در سال 1328ش و در 77 سالگی دار فانی را وداع گفت. پیکر ایشان در 3 آذر سال 1328 در حرم شاه عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد.
پینوشتها:
[1] . جمعی از نویسندگان، چشماندازی به مکتب فلسفی قم، زائر، آستان مقدس حضرت معصومه علیها السلام، 1383، ص 148.
[2] . سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام (1344- 1384)، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384، ص 58.