از اوایل دهه 1960، نخستوزیر و کابینه وی به صورت ابزارهای اجرای تصمیم شاه درآمدند و نه کانونهای مستقل قدرت، یعنی موقعیتی که در دهه 1300 و 1330 از آن برخوردار بود
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ به علت نقش بیچون و چرای شاه در تصمیمگیری، سازمانهای حکومتی اختیارات مستقلی نداشتند یا از اندک اختیاری برخوردار بودند. پس از اوایل دهه 1960، نخستوزیر صرفا از سوی شاه برگزیده میشد و این خلاف حقی بود که قانون اساسی به وی میداد؛ از این روی، نخستوزیر و کابینه وی به صورت ابزارهای اجرای تصمیم شاه در میآمدند و نه کانونهای مستقل قدرت، یعنی موقعیتی که در دهه 1300 و 1330 از آن برخوردار بود.[1]
امیرعباس هویدا، نخستوزیر، در حال قرائت گزارش خود در حضور محمدرضا پهلوی
شماره آرشیو: 769-۱۱ع
پینوشت:
[1] . مارک گازیوروسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه، ترجمه جمشید زنگنه، تهران، نشر رسا، 1371، ص 231.