نگاهی به زندگی مائو تسه تونگ؛

نمونه چینی یک مارکسیست ـ لنینیست

در دوران تحصیل ابتدایی و دانشگاه به‌شدت به تحولات سیاسی و فعالیت‌های گروه‌های دانشجویی علاقه‌مند شد، اما پس از ترک دانشگاه به صورت خودآموز به مطالعه آثار متفکران انقلابی و مارکسیستی روی آورد. این مطالعات تأثیر عمیقی بر ایدئولوژی سیاسی او گذاشت و او را به سمت مارکسیسم ـ لنینیسم سوق داد
نمونه چینی یک مارکسیست ـ لنینیست
 
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ مائوتسه تونگ در ۲۶ دسامبر ۱۸۹۳ در روستای شائوشان، استان هونان چین، به دنیا آمد. خانواده‌اش کشاورز بودند و پدرش، مائو ژن‌شنگ، با سخت‌کوشی وضعیت مالی خانواده را بهبود بخشید و توجه زیادی به آموزش پسرش داشت. مادر مائو، ون کی‌می، زنی مذهبی و مهربان بود که تأثیر زیادی بر تربیت او گذاشت و او را به مطالعه کتاب‌های مختلف تشویق کرد. مائو از هشت‌سالگی به مدرسه محلی رفت و با آموزه‌های کنفوسیوس آشنا شد، اما از آموزش‌های سنتی ناراضی بود و بنابراین به دنبال منابع جدید برای یادگیری رفت.[1]
 
در دوران نوجوانی، مائو به مطالعه آثار متفکران غربی، از جمله نویسندگان انقلابی و متفکران سیاسی روی آورد و با مفاهیم آزادی و حقوق بشر آشنا شد. این مطالعه‌ها تأثیر عمیقی بر ذهن او گذاشت و او را به سمت فعالیت‌های سیاسی سوق داد. با وجود فشار پدر برای کار در مزرعه، مائو توانست تعادل بین کار و مطالعه را برقرار کند و از مشکلات و سختی‌های زندگی روستایی آگاهی یابد، که این آشنایی بعدها در شکل‌گیری ایدئولوژی سیاسی او سهم به‌سزایی داشت. با مشاهده تغییرات بزرگ و بحران‌های داخلی چین، از جمله جنگ‌های داخلی و نفوذ قدرت‌های خارجی، احساس نارضایتی و خشم وجود مائو را دربرگرفت و این احساس، او را به فکر تغییرات بنیادی در ساختار جامعه چین انداخت و این فکر به یکی از اهداف اصلی زندگی او تبدیل شد.[2]
 
مائوتسه تونگ در دهه 1910م
مائوتسه تونگ در دهه 1910م
 
مائوتسه تونگ سه بار ازدواج کرد. همسر اول او، یان جی‌چین، در سال ۱۹۲۰م به دلیل بیماری درگذشت. همسر دومش، هوه جین، از ۱۹۲۱ تا ۱۹۳۹م با او بود و در دوران جنگ داخلی چین حضور فعالی داشت، اما این دو به دلیل اختلافات سیاسی و شخصی از یکدیگر جدا شدند. همسر سوم و آخر او، ژانگ تین‌ژو، از ۱۹۳۹م تا پایان زندگی مائو در سال ۱۹۷۶م با او بود و حامی و مشاور مهم فعالیت‌های سیاسی او هم به‌شمار می‌آمد. ژانگ تین‌ژو به خاطر فعالیت‌های اجتماعی و خیریه‌اش نیز شناخته شده است. درکل می‌توان گفت روابط مائو با همسرانش از تحولات سیاسی و اجتماعی چین و نیز مشکلات شخصی و خانوادگی تأثیر پذیرفت.[3]
 
مائوتسه تونگ در 1924م
مائوتسه تونگ در 1924م
 
تحصیلات و آغاز فعالیت‌های سیاسی
مائوتسه تونگ در دوران تحصیل ابتدایی و دانشگاه به‌شدت به تحولات سیاسی و فعالیت‌های گروه‌های دانشجویی علاقه‌مند شد، اما پس از ترک دانشگاه به صورت خودآموز به مطالعه آثار متفکران انقلابی و مارکسیستی روی آورد. این مطالعات تأثیر عمیقی بر ایدئولوژی سیاسی او گذاشت و او را به سمت مارکسیسم ـ لنینیسم سوق داد. مائو در سال ۱۹۱۸م به پکن رفت و در آنجا در شغل کتابدار در دانشگاه پکن مشغول به کار شد.[4] این موقعیت به او امکان داد تا با شخصیت‌های مشهور فکری و سیاسی آن دوران آشنا شود. او در این مدت با لی داژائو، یکی از نخستین متفکران مارکسیست در چین، آشنا شد. لی داژائو به مائو کمک کرد تا مفاهیم مارکسیسم را به صورت عمیق‌تر درک کند و او را به فعالیت سیاسی بیشتر تشویق کرد. این آشنایی رویداد مهمی در زندگی سیاسی مائو بود؛ چراکه بدان جهت داد.
 
در سال ۱۹۲۱م، مائو همراه چند تن از دوستانش حزب کمونیست چین را بنیان گذاشت. این حزب با هدف مبارزه با امپریالیسم خارجی و استقرار یک نظام سوسیالیستی در چین شکل گرفت. مائو از همان ابتدا به عنوان یکی از رهبران فعال حزب شناخته شد و به سازماندهی گروه‌های کارگری و دهقانی دست زد. او به‌سرعت توانست حمایت‌های گسترده‌ای را در میان دهقانان و کارگران جذب کند و سهم مهمی در گسترش نفوذ حزب در مناطق روستایی داشت. در این دوره، مائو به این نتیجه رسید که موفقیت انقلاب در چین نیازمند پشتیبانی گسترده دهقانان است. او بر خلاف بسیاری از همکارانش که بیشتر به طبقه کارگر شهری توجه می‌کردند، تمرکز خود را بر سازماندهی دهقانان قرار داد. مائو معتقد بود که دهقانان می‌توانند نیروی محرکه اصلی انقلاب در چین باشند. این تفکر، او را به تدوین استراتژی‌های جدیدی در مبارزات سیاسی و نظامی حزب کمونیست چین هدایت کرد.[5]
 
موفقیت حزب کمونیست چین و تأسیس جمهوری خلق چین
در ژوئیه ۱۹۲۱م، اولین کنگره حزب با حضور سیزده نماینده برگزار شد. در این کنگره مائو یکی از چهره‌های شاخص حزب به‌شمار می‌آمد. در سال ۱۹۲۷م، پس از سرکوب شدید کمونیست‌ها توسط چیانگ کای‌شک، حزب تضعیف شد، اما مائو و دیگر رهبران به مبارزه ادامه دادند و به جنگ چریکی روی آوردند.[6] با شروع جنگ جهانی دوم و حمله ژاپن
به چین در سال ۱۹۳۷م، کمونیست‌ها و ملی‌گرایان به طور موقت همکاری کردند تا در برابر دشمن مشترک مقاومت کنند، اما پس از پایان جنگ و شکست ژاپن در سال ۱۹۴۵م، جنگ داخلی میان کمونیست‌ها و کومینتانگ (حزب ناسیونالیست یا جبهه ملی چین) دوباره شدت گرفت. در این دوره، مائو با استفاده از آموخته‌هایش از جنگ چریکی و حمایت گسترده دهقانان، توانست پیروزی‌های نظامی مهمی به‌دست آورد. شکست‌های مکرر نیروهای کومینتانگ، همراه با فساد گسترده در دولت ملی‌گرا، باعث شد مائو و حزب کمونیست به‌تدریج کنترل بخش‌های وسیعی از چین را به‌دست گیرند. در سال ۱۹۴۹م، پس از سال‌ها مبارزه مسلحانه و سیاسی، مائوتسه تونگ و حزب کمونیست چین موفق شدند حکومت کومینتانگ را شکست دهند. در پی این شکست، چیانگ کای‌شک به تایوان فرار کرد و مائو در 1 اکتبر همان سال، در میدان تیان‌آن‌من پکن، تأسیس جمهوری خلق چین را اعلام کرد.[7]
 
مائو تأسیس جمهوری خلق چین را در 1 اکتبر 1949 اعلام کرد
مائو تأسیس جمهوری خلق چین را در 1 اکتبر 1949 اعلام کرد
 
این پیروزی نه تنها پایان جنگ داخلی چین بود، بلکه آغاز دوره‌ای جدید در تاریخ این کشور به‌شمار می‌آمد. تأسیس جمهوری خلق چین، چین را به کشوری سوسیالیستی تبدیل کرد که تحت رهبری حزب کمونیست و ایدئولوژی مارکسیسم ـ لنینیسم قرار گرفت. پس از تأسیس جمهوری خلق چین، مائوتسه تونگ به عنوان رئیس دولت و رهبر حزب کمونیست، اصلاحات ارضی و ملی‌سازی صنایع را آغاز کرد که ابتدا موفقیت‌آمیز بود، اما به بحران‌های اقتصادی و اجتماعی منجر شد. در دهه ۱۹۶۰م، با آغاز انقلاب فرهنگی، مائو تلاش کرد موقعیت خود را تثبیت کند، اما خشونت و هرج و مرج کشور را فراگرفت و درنتیجه آن آسیب‌های جدی به جامعه و اقتصاد چین وارد شد. مائو تا زمان مرگش در سال ۱۹۷۶م، رهبر بلامنازع چین به‌شمار می‌آمد و تأثیر بسیاری در تأسیس و جمهوری خلق چین و شکل‌دهی به آن داشت.[8]
 
انقلاب فرهنگی چین، به رهبری مائوتسه تونگ، که از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۶م طول کشید، یکی از دوره‌های بحرانی تاریخ معاصر چین بود. هدف اصلی این انقلاب، پاکسازی حزب کمونیست چین از «عناصر بورژوایی» و احیای اصول انقلابی مارکسیسم ـ لنینیسم بود. مائو به دنبال تقویت قدرت خود و مقابله با مخالفان سیاسی، با استفاده از گروه‌های تندرو و سرکوب شدید، نظام اجتماعی و سیاسی کشور را دچار هرج‌ومرج کرد. این دوره با خشونت‌های گسترده و سرکوب شدید مخالفان سیاسی همراه بود که به آزار و شکنجه بسیاری از روشنفکران و مقامات حزب منجر شد. در این زمان، میلیون‌ها نفر تحت تعقیب و محاکمه قرار گرفتند و بیش از یک و نیم میلیون نفر جان خود را از دست دادند. این سیاست‌ها به شدت به اقتصاد و جامعه چین آسیب زد و موجب تلفات انسانی و اجتماعی گسترده‌ای شد. مقاله‌ای که در روزنامه مردم، ارگان رسمی حزب کمونیست چین منتشر شد، به‌صراحت انتقاد کرد که انقلاب فرهنگی نباید تکرار شود و آن را یک دوره افراط‌گرایی و تندروی توصیف کرد که به هرج و مرج و مشکلات عظیم اجتماعی منجر شد.[9]
 
سال‌های پایانی و مرگ
در سال‌های پایانی زندگی، مائو به مشکلات جسمی متعددی دچار شد. او به‌تدریج از قدرت اجرایی فاصله گرفت و اختیارات بیشتری به نزدیکان و همکارانش واگذار کرد. بااین‌حال، او همچنان به عنوان رهبر نمادین چین باقی ماند و تصمیمات کلیدی کشور همچنان متأثر از او گرفته می‌شد. در این دوره، جناح‌های مختلف در حزب کمونیست برای کسب قدرت پس از مائو به رقابت روی آوردند. این رقابت‌ها زمینه‌ساز تغییرات عمده‌ای پس از مرگ او شد. مائوتسه تونگ در ۹ سپتامبر ۱۹۷۶م، در ۸۲ سالگی در پکن درگذشت. مرگ او پایان دوره‌ای طولانی از تاریخ چین بود که در آن، انقلاب‌ها و تغییرات اجتماعی بزرگی رخ داد. پس از مائو، حزب کمونیست چین به رهبری دنگ شیائوپینگ اصلاحات اقتصادی و اجتماعی را آغاز کرد. این اصلاحات چین را به سمت توسعه و رشد اقتصادی هدایت کرد، درحالی‌که میراث مائو همچنان موضوع بحث‌های گسترده است.[10]
 
دیدار مائو با معاون رئیس‌جمهور مصر، حسنی مبارک، در سفر دوم وی به پکن در سال 1976
دیدار مائو با معاون رئیس‌جمهور مصر، حسنی مبارک، در سفر دوم وی به پکن در سال 1976
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. چی ون‌شون، مائو و مائوئیسم، ترجمه محمد رفیعی‌مهرآبادی، تهران، خجسته، چ سوم، ۱۳۹9، صص 13-20.
[2]. جان هالیدی و جانگ چنگ، مائو (داستان ناشناخته)، ترجمه بیژن اشتری، تهران، نشر ثالث، چ پنجم، ۱۳۹۹، صص 100-118.
[3]. آنچی مین، مادام مائو، ترجمه زهره فتوحی و مهدی قراچه‌داغی، تهران، اوحدی، ۱۳۸۰، صص 10-21.
[4]. جان هالیدی و جانگ چنگ، همان، صص 100-118.
[5]. احمد رضایی، مقایسه شخصیت امام خمینی(ره) با شخصیت رهبران انقلاب‌های بزرگ جهان در سده اخیر، تهران، جهاد دانشگاهی واحد استان مرکزی، ۱۳۹۷، صص 137-140.
[6]. مائوتسه‌تونگ، مجموعه آثار مائو: شامل مراحل مختلف انقلاب چین، چهار رساله فلسفی، شش اثر، کتاب سرخ، تهران، فردوس، ۱۳۹۵، صص 57-70.
[7]. جی‌سویی لین، زندگی خصوصی مائو تسه‌تونگ: خاطرات دکتر لی جی‌سویی (پزشک مخصوص مائو)، ترجمه محمدجواد امیدوارنیاز، تهران، موسسه فرهنگی هنری جهان کتاب، چ دوم، ۱۳۹۷، صص 35-50.
[8]. جان هالیدی و جانگ چنگ، همان، صص 965-970.
[9]. جی‌سویی لین، همان، ص 8.
[10]. چی ون‌شون، همان، صص 131-150.
 
https://iichs.ir/vdccmmqi.2bqpi8laa2.html
iichs.ir/vdccmmqi.2bqpi8laa2.html
نام شما
آدرس ايميل شما