رضا و فرحناز پهلوی در کسوت پیشاهنگی! / سمت جدید شهناز پهلوی!/ ادعای «تهران‌مصور» درباره مقام شاه در بین ملل جهان!/ حمل کالا از ژاپن به جلفا/ کودتاچی داهومی و افسر ایرانی/ دستور عدم خروج کارکنان وزارت خارجه/ هتل چند طبقه در مرز ایران و شوروی/ ضیافت دومین سال انتشار اعلامیه تاشکند در تهران/ انتشار اخبار خبرگزاری جدید شوروی/ نمایشگاه آسیایی تهران/ تسلیت کمیته‌های المپیک/ علت استعفای وزرای کابینه عراق/ شانزده سرمایه‌دار بزرگ آمریکایی در تهران/ جوایز سالانه به بهترین دانشجویان ایرانی مقیم خارج/ حزب سوم/ معادن در وزارتخانه جدید/ ویلیام وارن در ایران/ ۲۵۰۰۰ حاجی به مکه می‌روند/ پان‌ایرانیست‌ها سخن می‌گویند!
۲۹ دی ۱۳۴۶


رضا و فرحناز پهلوی در کسوت پیشاهنگی!

«تهران‌مصور» نوشت: به قرار اطلاع والاحضرت همایون ولایتعهد و شاهدخت فرحناز پهلوی، که در یک دبستان اختصاصی در کاخ نیاوران به تحصیل اشتغال دارند، از اوایل سال جاری رسما جزء پیشاهنگان خردسال درآمده و والاحضرتین هفته‌ای یک روز با لباس پیشاهنگی در کلاس حاضر شده و به فرا گرفتن اصول پیشاهنگی می‌پردازند.[1]
 

سمت جدید شهناز پهلوی!

«تهران‌مصور» نوشت: همان‌طوری که قبلا اطلاع داده بودیم در آینده والاحضرت شهنار پهلوی در زمینه امور هنری و فرهنگی عهده‌دار سمت‌هایی خواهند شد.
در دو هفته اخیرا ابتدا هیئت امنای دانشگاه مشهد از والاحضرت استدعا کردند ریاست عالیه هیئت امنای دانشگاه مشهد را بر عهده گیرند و در این هفته به فرمان شاهنشاه آریامهر، والاحضرت شهناز پهلوی به ریاست عالیه سازمان تشویق و معاونت دانشجویان برگزیده شدند و فرامین اعضای شورای عالی سازمان مزبور صادر گردید.
ضمنا به قراری که دکتر باهری، معاون وزارت دربار شاهنشاهی، اظهار داشت: کلیه فعالیت‌های فرهنگی بنیاد پهلوی در زمینه امور دانشجویی و بنیاد رضا پهلوی در این سازمان متمرکز خواهد گردید.[2]
 

ادعای «تهران‌مصور» درباره مقام شاه در بین ملل جهان!

«تهران‌مصور» نوشت: معاون یکی از وزارتخانه‌ها که اخیرا در مسافرت خود به دور دنیا از کشورهای آمریکای جنوبی و شمالی بازدید کرده است، اظهار می‌دارد که مراسم تاج‌گذاری شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو بیش از آنچه که تصور شود در میان ملل مختلف موجب شناسایی ایران و تبلیغ کشور ما شده است و اصولا شاه ایران برای ملل مختلف یک چهره شناخته‌شده و دوست‌داشتنی است.[3]
«تهران‌مصور» در گزارش دیگری مدعی شد: رئیس پالایشگاه «فردریچا» در دانمارک به معاون یکی از وزارتخانه‌ها، که برای بازدید از این پالایشگاه دعوت شده بود، راجع به ایران و موقعیت شاهنشاه و اثری که انعکاس اخبار تاج‌گذاری در بیشتر کشورها به‌وجود آورده است اظهار داشت که من احترام زایدالوصفی از این جهت برای پادشاه ایران قائلم که دارای افکار بسیار وسیع و نوع‌دوستانه هستند.[4]
«تهران‌مصور» همچنین نوشت: خبرنگارانی که در اوایل این هفته جهت تهیه گزارش و فیلم و عکس در خط سیر سفر شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو به کشورهای مالزیا و تایلند سفر کردند گزارش می‌دهند که در دو کشور مزبور مقدمات استقبال و تجلیل بی‌سابقه‌ای از شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو تدارک دیده شده است.
در کنفدراسیون مالزیا به شاهنشاه آریامهر از طرف دانشگاه کوالالامپور دکترای افتخاری تقدیم می‌شود و تمبرهای یادبود در دو کشور مزبور به این مناسبت در دست انتشار می‌باشد.[5]
 

حمل کالا از ژاپن به جلفا

«تهران‌مصور» نوشت: علاوه بر همه اقدامات سرمایه‌گذاری و ایجاد صنایع دولت شوروی در ایران اخیرا وزارت راه این دولت تسهیلاتی برای حمل کالای خریداری‌شده از طرف تجار ایرانی از شرق دور به ایران قائل شده است. دولت شوروی به شرکت‌های ژاپنی اجازه داده است که کالای به مقصد ایران را به بندر «ولادیوسک» حمل کنند.
وزارت راه و حمل و نقل شوروی کالای تجار و سازمان‌های دولتی ایران را در مدت بیست شبانه‌روز از بندر مذکور به جلفا می‌رساند. طول این راه ده‌هزار کیلومتر است و کالای تجار ایرانی سه ماه زودتر از حمل و نقل دریایی به تهران می‌رسد.[6]
 

کودتاچی داهومی و افسر ایرانی

«تهران‌مصور» نوشت: در دسامبر ۱۹۶۷ در کشور «داهومی»، آفریقا، کودتایی به رهبری سرگرد موریس کواندت با ارتش ۲۵۰۰ نفری صورت گرفت. سرگرد موریس، که معاون سازمان امنیت کشور مزبور بود، در پاریس در دانشگاه نظامی با یکی از افسران جوان ایران، که هم‌اکنون مقام حساسی دارد، در یک خوابگاه به سر می‌برده است.
افسر ایرانی حکایت می‌کند: موریس در ایام تحصیل نیز به فکر کودتا بوده و بیشتر توجهش به تمدن فرانسه و سیاستی که دوگل در پیش گرفته معطوف می‌باشد.
او درباره انقلاب سفید ایران نیز مطالعات فراوانی کرده و کتاب «مأموریت برای وطنم» را از افسر ایرانی گرفته و چند بار به دقت خوانده است.[7]
 

دستور عدم خروج کارکنان وزارت خارجه

«تهران‌مصور» نوشت: در این هفته وزیر خارجه طی بخشنامه‌ای به همه کارکنان وزارت امور خارجه دستور داد که به مدت یک هفته از تهران خارج نشوند. این دستور به مناسبت ورود وزیر مشاور انگلستان و امیر کویت و اشتغال فراوان کارکنان سیاسی وزارت خارجه صادر شد.
مهندس اردشیر زاهدی همه‌روزه به اتاق‌های وزارت خارجه سرکشی می‌کند و از نزدیک به کارها رسیدگی می‌نماید.[8]
 

هتل چند طبقه در مرز ایران و شوروی

«تهران‌مصور» نوشت: به موجب مندرجات مجله «تاس» ارگان اداره مطبوعات سفارت شوروی در تهران، ساختمان یک هتل چند طبقه در شهر مرزی جلفای روس آغاز شده است.
این هتل به جهانگردان و میهمانان خارجی که از ایران به شوروی می‌روند، اختصاص دارد و همچنین بالعکس امکان خواهد داد که تا تعویض قطارها میهمانان در این محل استراحت کنند.[9]
 

ضیافت دومین سال انتشار اعلامیه تاشکند در تهران

«تهران‌مصور» نوشت: درحالی‌که بین هند و پاکستان اختلافات شدیدی به‌وجود آمده و طرفین دیپلمات‌های یکدیگر را از کشورهای خود اخراج می‌کنند، سفارت هند در تهران هفته گذشته به مناسبت پایان دومین سال انعقاد قرارداد تاشکند و انتشار قرارداد آن مجلس ضیافتی ترتیب داد.
در این ضیافت سفیر هند نطق مفصلی ایراد کرد و سپس یازده اقدامی را که پس از اجرای اعلامیه تاشکند صورت گرفته است برای وابسته‌های مطبوعاتی سفارتخانه‌های خارجی مقیم تهران و نمایندگان مطبوعات ایران قرائت کرد.[10]
 

انتشار اخبار خبرگزاری جدید شوروی

«تهران‌مصور» نوشت: از اول ژانویه سال جاری اداره مطبوعات سفارت شوروی بولتن اخبار جدیدی به نام خبرگزاری مطبوعاتی «نووستی» و «خبرگزاری تاس» منتشر کرد.
از سال ۱۹۲۱ که خبرگزاری تاس جزء کادر دیپلمات‌های شوروی در ایران شناخته شده، مرتبا نشریات مختلفی از طرف خبرگزاری مذکور منتشر می‌گردید، ولی از اول سال ۱۹۶۸ به نام «اخبار نووستی» منتشر می‌شود.[11]
 

نمایشگاه آسیایی تهران

«تهران‌مصور» نوشت: با وجودی که ابتدا قرار بود در نمایشگاه بین‌المللی آسیایی تهران فقط دول آسیایی شرکت کنند مع‌هذا تا هفته قبل از طرف مقامات مربوطه اعلام گردید که چهل کشور آمادگی خود را جهت شرکت در این نمایشگاه اعلام کرده‌اند از جمله کشورهای غیرآسیایی که مشتاقانه در این نمایشگاه شرکت خواهد کرد دولت لهستان می‌باشد تا صنایع و تولیدات لهستان بهتر و بیشتر به مردم و بازرگانان ایران و آسیا شناسانده شود.
گفته شد احتمالا کلنگ اول ساختمان غرفه لهستان در اردیبهشت‌ماه آینده توسط رئیس‌جمهوری لهستان، که به تهران سفر خواهد نمود، در پایین هتل هیلتون به زمین زده خواهد شد.[12]
 

تسلیت کمیته‌های المپیک

«تهران‌مصور» نوشت: شنیده شد به مناسبت درگذشت جهان پهلوان غلامرضا تختی، کمیته‌های المپیک بسیاری از کشورها شدیدا اظهار تأسف و همدردی نموده و با ارسال تلگرام‌هایی به عموم ورزشکاران ایرانی تسلیت گفته‌اند.
شادروان تختی جهت اینکه در چهار المپیک و پیش از ده مسابقه جهانی شرکت کرده بود در میان محافل بین‌المللی ورزشی مخصوصا کمیته‌های بین‌المللی المپیک شناسایی زیادی داشت و اکثر قهرمانان جهان او را به نام و به طور مشخص می‌شناختند.[13]
 

علت استعفای وزرای کابینه عراق

«تهران‌مصور» نوشت: در این هفته کابینه عراق مواجه با استعفای شش نفر از وزرا شد و خبرنگار «تهران‌مصور» اظهار می‌دارد که اختلاف بین وزیر کشور عراق محی‌الدین و نخست‌وزیر آن کشور موجب گردید که شش تن از وزرای کابینه استعفا بدهند.[14]
 

شانزده سرمایه‌دار بزرگ آمریکایی در تهران

«تهران‌مصور» نوشت: شنبه شب گذشته یک گروه از سرمایه‌داران و کارشناسان بزرگ آمریکایی جهت مطالعه در امر سرمایه‌گذاری در ایران و امکاناتی که از طرف دولت ایران برای آنان فراهم خواهد گردید به تهران وارد شدند.
این هیئت پس از ملاقات با نخست‌وزیر و مدیر عامل سازمان برنامه و سناتور دکتر ضیائی، رئیس اتاق صنایع، صبح چهارشنبه به دعوت سازمان آب و برق خوزستان با یک هواپیمای اختصاصی رهسپار خوزستان شدند تا از «تأسیسات محمدرضاشاه پهلوی» و طرح‌های آزمایشی دز دیدن نمایند.
یک مقام مطلع گفت: از طرف دولت ایران آب و برق و زمین در اختیار سرمایه‌گذاران گذاشته خواهد شد و آنان با سرمایه و نیروی انسانی اقداماتی را آغاز خواهند نمود.[15]
 

جوایز سالانه به بهترین دانشجویان ایرانی مقیم خارج

«تهران‌مصور» نوشت: به قرار اطلاع از اقداماتی که از طرف سازمان تشویق و معاونت دانشجویان همه‌ساله صورت خواهد گرفت تعیین جوایز نقدی برای استفاده از بورس‌های مختلف به بهترین دانشجویان ایرانی در کشورهای اروپایی و آمریکایی خواهد بود.
تا چند سال پیش که ادارات سرپرستی فعالیت زیادی داشتند به دانشجویان برگزیده جوایز نقدی داده می‌شد ولیکن در یکی دو ساله اخیر این کار متوقف گردید.[16]
 

حزب سوم

«تهران‌مصور» نوشت: بار دیگر شایعات تأسیس حزب سوم در یکی دو هفته اخیر در محافل سیاسی تهران دهان به دهان می‌گشت و گفته می‌شد دبیر کل حزب جدید دکتر علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد، خواهد بود و احتمالا حزب جدید حزب «آیندگان» نامیده خواهد شد.
با این ترتیب چنانچه این شایعه جنبه حقیقت به خود گیرد، بدون شک روزنامه جدیدالولاده «آیندگان» نیز ارگان حزب سوم خواهد بود.
ولی نزدیکان آقای دکتر عالیخانی این موضوع را شایعه‌ای بیش نمی‌دانند و عقیده دارند که بین حرف تا عمل فاصله زیادی موجود است.[17]
 

معادن در وزارتخانه جدید

«تهران‌مصور» نوشت: با وجودی که گفته می‌شد وزارتخانه جدیدی برای بهره‌برداری و حفظ و حراست معادن ایران به‌وجود خواهد آمد مع‌هذا در این هفته شنیده شده که کلیه امور مربوط به معادن زیر نظر وزارتخانه جدیدالتأسیس منابع طبیعی قرار خواهد گرفت.
در حاشیه این خبر بی‌مورد نیست اشاره کنیم که معادن مس ایران، که به تازگی کشف شده، آن چنان غنی و بی‌نیاز است که ایران از نظر معادن مس دومین کشور جهان شناخته خواهد شد.[18]
 

ویلیام وارن در ایران

«تهران‌مصور» نوشت: از سال گذشته وارن، رئیس معروف اصل چهار، که در آمریکا بازنشسته شده است، به استخدام وزارت آب و برق درآمده و در سازمان آب و برق خوزستان مشغول انجام وظیفه می‌باشد.
تابستان سال جاری، که مهندس روحانی در رأس هیئتی از مقامات وزارت آب و برق به واشنگتن و سایر ایالات آمریکا سفر کرده، وارن از طرف دولت آمریکا به سمت میهماندار و راهنما همراه هیئت ایرانی بود و در این هفته نیز که سرمایه‌گذاران آمریکایی به ایران سفر کرده‌اند، باز وارن از طرف وزارت آب و برق سمت میهمانداری و راهنمایی دارد.[19]
 

 ۲۵۰۰۰ حاجی به مکه می‌روند

«تهران‌مصور» نوشت: با وجودی که از مدت‌ها قبل گفته می‌شد در سال جاری جهت زائران خانه خدا مقرراتی وضع خواهد شد که بیش از ده‌هزار نفر به مکه نروند، مع‌هذا تا هفته قبل شنیده شد تا پانزده‌هزار نفر موافقت شده است و به قراری که خبرنگار ما اطلاع داد رقم‌های فوق تا ۲۵۰۰۰ نفر بالا رفته است.[20]
 

پان‌ایرانیست‌ها سخن می‌گویند!

«تهران‌مصور» نوشت: وقتی صحبت از «حزب منحله» می‌شود همه به یاد حزب توده می‌افتند، ولی بایستی گفت که بعد از شهریور ۱۳۲۰ تعداد زیادی از احزاب منحله هستند و تعدادی نیز که ادعای عدم انحلال می‌کنند روشی مثل احزاب منحله دارند. دو دوره در مجلس شورای ملی حزب ایران نوین، حزب اکثریت وحزب مردم حزب اقلیت بود، ولی از بدو آغاز به کار دوره کنونی مجلس شورای ملی، حزب اقلیت که از کارهای دولت انتقاد می‌کند حزب پان‌ایرانیست است که با یک فراکسیون پنج‌نفری متشکل و همفکر به هفت لایحه دولت رأی «مخالف» و «ممتنع» داده‌اند درحالی‌که حزب اقلیت دوم به همه لوایح دولت رأى موافق داده است و نمایندگان فراکسیون این حزب در مجلس هنگام سخنرانی انتقادکنندگان پان‌ایرانیست کلمه «احسنت» به زبان می‌آورند، ولی رأی موافق می‌دهند.
هنگام طرح برنامه دولت حزب مردم در مجلس شورای ملی رأی ممتنع داد، ولی درسنا، رأی موافق.
از سناتوری که عضو حزب مردم می‌باشد پرسیدند: چرا حزب مردم در دو مجلس دو رأی داده؟ در جواب گفته است: همان‌طوری که شبانه‌روز در بعضی از نقاط عالم ۲۴ ساعت و در نقاط دیگر بین ۱۲ تا ۱۶ ساعت است به همین جهت هم اعضای حزب مردم در دو مجلس دو سلیقه و طرز فکر دارند.
در هفته گذشته خبرنگار پارلمانی «تهران‌مصور» با پنج تن نماینده فراکسیون پان‌ایرانیست، که در مجلس در یک ردیف می‌نشینند، و پردلی، نماینده حزب مردم، نیز در کنار آنها جای دارد، ملاقات و با آنها گفت‌وگو کرد. آنچه می‌خوانید مطالبی است که محسن پزشکپور، رهبر حزب پان‌ایرانیست، درباره نقش حزب اقلیت پان‌ایرانیست در مجلس شورای ملی گفته است:
 

ناسیونالیسم ایران

پزشکپور، رهبر حزب ناسیونالیست، که باید به اصطلاح حزبی او را «سرور پزشکپور» نامید، درباره علت مخالفت با برنامه‌های حزب ایران نوین و لوایح دولت چنین گفت: «ما معتقدیم حزبی که متکی به ناسیونالیسم ایران می‌باشد، می‌تواند برنامه‌هایی را که امروز عرضه می‌شود اجرا کند. حزب ما یقین دارد که «انقلاب شاه و مردم»، متکی بر ناسیونالیسم است؛ بنابراین تنها احزاب و گروه‌هایی می‌توانند ریشه‌های انقلاب را درک و با آزادی و قاطعیت در راه پیروزی انقلاب پیش بروند که از ناسیونالیسم ایران الهام می‌گیرند.
حزب پان‌ایرانیست چون متکی بر شناخت ناسیونالیسم ایران از دیدگاه تاریخی و اجتماعی است و مفهوم و اصول مبادی شاهنشاهی ایران را دریافته است، تنها حزب و گروه متشکلی است که می‌تواند این رسالت تاریخی را درک کند؛ بنابراین حزب ما عقیده دارد که نقش اساسی در به ثمر رسانیدن انقلاب شاه و مردم را که جلوه و تظاهر ناسیونالیسم ایران است، فقط ما می‌توانیم اجرا کنیم. ما خوب درک می‌کنیم که آریامهر شاهنشاه ایران‌زمین چه انتظاراتی از ملت دارند.
 

ایدئولوژی حزب ما

بررسی‌های ما نسبت به کلیه مسائل مملکتی، لوایح دولت و طرق اجرای آنها از دیدگاه ناسیونالیسم ایران است. روشی که در پارلمان نسبت به لوایح و برنامه‌های اعلام‌شده دولت در پیش گرفته‌ایم از این جهت است که ما معتقدیم حزب اکثریت آن طوری که باید و شاید برای اجرای پیروزمندانه و قاطع انقلاب شاه و مردم کوشش نکرده است. به نظر ما سبب این است که حزب اکثریت متکی بر ایدئولوژی مشخصی نیست و به همین جهت است که رهبران حزب اکثریت غالبا می‌گویند: عاشق افکار و اندیشه‌های خود نیستیم، درحالی‌که وقتی حزبی متکی به ایدئولوژی خودش باشد، پایبند به افکار و عقایدش خواهد بود؛ کما اینکه ما چنین عشقی نسبت به ایدئولوژی و اندیشه‌های پان‌ایرانیسم، که برخاسته از ناسیونالیسم ایران است، داریم و بدان معتقدیم و باقاطعیت می‌گوییم: تنها راه رسیدن نژاد ایرانی به همه آرمان‌های تاریخی و اجتماعی ملت ایران راه ماست.
 

اعتماد به هویدا

از پزشکپور سؤال شد: درحالی‌که شما خود را مخالف دولت و حزب اکثریت می‌دانید، چرا در مجلس علنا از امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر، تحسین کردید، ولی به برنامه وی رأی مخالف دادید؟
در جواب گفت: همان‌طور که هنگام مخالفت با برنامه دولت گفتیم، باز هم تکرار می‌کنیم: ما شخص نخست‌وزیر را با خصوصیاتی عالی و قابل توجه می‌بینیم. او رجلی زیرک، باهوش و کوشا در راه مقاصد انقلاب شاه و مردم است. آنچه که مورد بحث ما در برنامه دولت و لوایح تقدیمی به مجلس می‌باشد هدف‌های حزب دولتی است که معمولا تنظیم‌کننده برنامه‌ها و لوایح می‌باشد. آنچه هم که در این بحث مورد انتقاد و بحث ما قرار می‌گیرد، برنامه دولت حزبی و حزب اکثریت است. حساب شخص نخست‌وزیر از این بحث‌ها و گفت‌وگوها جداست.
 

پاسدار انقلاب

از رهبر حزب پان‌ایرانیست سؤال شد درحالی‌که شما درباره حزب اکثریت چنین عقیده‌ای دارید چگونه است که خود آنها مکرر حزب ایران نوین را تنها حزب پاسدار انقلاب می‌دانند حال آنکه شما عقیده‌ای خلاف این دارید؟
پزشکپور گفت: اصولا همان‌طوری که می‌دانید و همه آگاهی دارند، حزب ایران نوین پس از انقلاب 6 بهمن ۱۳۴۱ به‌وجود آمد؛ بنابراین در آغاز انقلاب اساس چنین حزبی وجود نداشت درحالی‌که در آن زمان گروه‌های دیگری از جمله حزب پان‌ایرانیست بودند که با شرکت در «تصویب ملی» و همچنین پاسخ «آری» به ندای آریامهر شاهنشاه ایران زمین، انقلاب را تأیید و یاری کردند و بدیهی است از آن پس نیز وظیفه پاسداری و دفاع از انقلاب ناسیونالیستی شاه و مردم بر دوش همگی ملت ایران بوده و هست و اینکه حزب اکثریت، که بعد از انقلاب زاییده شده، خود را تنها پاسدار انقلاب می‌داند صحیح نیست.
بدیهی است انجام این مهم وظیفه حزبی است که حکومت را در اختیار دارد و حال باید دید آیا چنین حزبی با وجود برخورداری از همه امکانات حکومتی توانسته است این وظیفه را آن گونه که باید انجام دهد یا خیر؟
 

انقلاب اداری

ـ شما که می‌گویید حزب اکثریت نتوانسته هدف‌های رهبری انقلاب را به انجام برساند؟ چگونه انتظار دارید انقلاب اداری را انجام بدهند و اساسا خود شما و حزب پان‌ایرانیست دراین‌باره چه نقشه‌هایی دارید؟ آیا صرف گفتن انتقاد کافی است؟
پزشکپور گفت: همان‌طور که در مجلس از طرف گروه پارلمانی پان‌ایرانیسم اعلام گردید، خصوصیت حزب اکثریت در مفهوم علمی و اجتماعی آن به‌خصوص حزبی که آماده برای قبول حکومت شده و چهار سال است حکومت می‌کند باید این باشد که قبلا مسائل اجتماعی را دقیقا بشناسد و راه حل‌ها را با وضوح در نظر داشته باشد و حال آنکه همان‌طور که دکتر عاملی در مجلس گفت: «... در کشورهایی که سیستم حزبی هست حزب یعنی مؤسسه‌ای که راه حل مسائل اجتماعی را می‌داند نه آن مؤسسه‌ای که می‌خواهد راه حل مسائل اجتماعی را کشف کند»، حزبی که چهار سال است حکومت را در دست دارد حالا درصدد برآمده که از مردم کمک بگیرد. حزبی که به عنوان پاسدار و مجری اصول انقلاب مسئولیت قبول می‌کند لااقل می‌بایست برنامه‌هایی داشته باشد.
در بدو فعالیت، حزب اکثریت گفت: دوهزار برنامه مدوّن و آماده داریم، ولی تا امروز خبری از این برنامه‌ها نیست. اگر اینها راست می‌گفتند اکنون می‌بایستی چهار سال از انقلاب اداری گذشته باشد و حال آنکه می‌دانیم فرمان انقلاب اداری را آریامهر شاهنشاه ایران‌زمین صادر فرموده‌اند و پس از صدور این فرمان، حزب ایران نوین دست نیاز به سوی گروه های اجتماعی دراز کرده است، اما مهم این است که به نظر ما برای انجام انقلاب اداری به نحو واقعی می‌توان از پیروزی انقلاب شاه در مبارزه با فئودالیسم ارضی به عنوان نمونه سرمشق گرفت. جهت پیروزی انقلاب در آن زمینه این بود که فئودال‌ها به همان نظامات فئودالیسم خود دست‌اندرکار و مجری این انقلاب نبودند و در نتیجه مبارزه پیروز شد و فئودالیسم ارضی محکوم و منکوب گردید. اکنون نیز برای مبارزه با فئودالیسم اداری نمی‌توان به کمک عوامل دیرین سازمان‌های اداری و فئودالیسم اداری این انقلاب را انجام داد.
مفهوم انقلاب اداری این است که بسیاری از نظامات فرسوده از بین برود و از بسیاری از عوامل خلع ید بشود.
اگر این خصوصیات اجرا شد، انقلاب اداری به ثمر می‌رسد و گرنه یک سلسله تغییرات سطحی جایگزین انقلاب اداری خواهد شد.
به نظر ما یکی از دلایل نابه‌سامانی سازمان‌های اداری این است که «فئودالیسم اداری» مبتنی بر اختلافات طبقاتی است. از جمله آنکه عده‌ای معدود که در سطوح بالای سازمان‌های اداری هستند و حقوق‌های سرسام‌آور می‌گیرند، اینها خود مأمور مبارزه با فساد اداری و انقلاب اداری خواهند شد و حال آنکه خود اینها در داخل اجتماع و طبقات و صفوف ادارات اساس تبعیضات ناروایی هستند. همان‌طور که شاهنشاه آریامهر، رهبر انقلاب بزرگ اجتماعی ایران، کرارا فرموده‌اند انگیزه اصلی انقلاب شاه و مردم بدین خاطر بوده که به اختلافات فاحش طبقاتی خاتمه داده شود درحالی‌که پس از گذشت پنج سال هنوز فئودالیسم اداری پابرجاست و این فئودالیسم باعث ایجاد نوعی نوین از اختلافات طبقاتی است.[21]
 
صفحه 9 روزنامه تهران‌مصور، ش 1271، 29 دی 1346
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. تهران‌‌مصور، 29 دی 1346، ص 4. پیشاهنگی در دوران پهلوی، به‌ویژه در دوره سلطنت محمدرضا پهلوی، پدیده‌ای پیچیده بود که هم‌زمان هم می‌خواست نقش مثبتی در تربیت و پرورش نسل جوان داشته باشد و هم ابزاری برای تثبیت و گسترش ایدئولوژی سلطنت و برنامه‌های مدرن‌سازی رژیم پهلوی بود.
 
۱. ابزار سلطنت: پیشاهنگی به‌عنوان ابزار تبلیغاتی:
در نگاه اول، پیشاهنگی می‌تواند به‌عنوان یک نهاد اجتماعی مفید برای تربیت نسل جوان تلقی شود، اما اگر با دقت بیشتری به آن بنگریم، می‌بینیم که سازمان پیشاهنگی در دوران پهلوی بیشتر به‌عنوان ابزاری برای تبلیغ و تثبیت قدرت سلطنت استفاده می‌شد.
در واقع، این سازمان که با هدف ایجاد نسل جدیدی از جوانان میهن‌دوست و مسئولیت‌پذیر تأسیس شده بود، با اهداف تبلیغاتی رژیم و ایجاد انسجام اجتماعی با «ارزش‌های سلطنتی» هم‌راستا بود. بسیاری از فعالیت‌های پیشاهنگی، از جمله اردوها و برنامه‌های آموزشی، به‌طور غیرمستقیم در خدمت مشروعیت‌بخشی به نظام پهلوی و ایدئولوژی آن قرار داشتند.
سؤال اساسی این بود که آیا این نوع از تربیت و پرورش نسل جوان، که در آن، عناصر آگاهی‌بخشی اجتماعی و سیاسی به حاشیه رانده شده بودند و در عوض تأکید بسیاری بر ملی‌گرایی و شجاعت به سبک نظامی می‌شد، می‌توانست واقعا باعث رشد و شکوفایی فردی در یک جامعه آزاد و دموکراتیک باشد؟
 
۲. مدرن‌سازی در جهت دیکتاتوری:
پیشاهنگی در دوره پهلوی با شعارهای مدرن‌گرایانه و تأکید بر آموزش‌های نوین در عرصه‌های علمی، فنی، و فرهنگی همراه بود، اما با نگاهی دقیق‌تر می‌بینیم که این «مدرن‌سازی» نه به‌صورت آزادانه و خودخواسته، بلکه به‌عنوان ابزاری برای حفظ نظم اجتماعی و سیاسی خاصی در جامعه طراحی شده بود.
در این فرآیند، فرهنگ و تاریخ ایران، به‌ویژه در اواخر دوران پهلوی، به‌طور پیوسته تحت تأثیر الگوهای غربی قرار گرفت و جوانان ایرانی به‌جای اینکه در جریان یک مدرن‌سازی فرهنگی و فکری آزاد قرار گیرند، با نوعی از «مدرن‌سازی اجباری» روبه‌رو بودند که در آن فقط ارزش‌ها و آرمان‌های دولتی و سلطنتی به‌عنوان هنجارهای اجتماعی پذیرفته می‌شدند.
در واقع، رژیم پهلوی نه تنها به دنبال مدرن‌سازی جامعه ایران بود، بلکه در آن می‌خواست با استفاده از ابزارهایی چون پیشاهنگی، روحیه انقیاد و فرمانبرداری را در نسل جوان پرورش دهد. بنابراین یکی از نقدهای بسیار مهم این است که مدرن‌سازی رژیم پهلوی در واقع تنها سطحی از تغییر بود که بیشتر جنبه ظاهری داشت و در عمق خود همچنان به استبداد سلطنتی متکی بود.
 
۳. گم شدن هویت فردی در جمع:
پیشاهنگی به‌عنوان یک نهاد اجتماعی در دوره پهلوی سعی می‌‎کرد اعضای خود را در قالب یک گروه بزرگ اجتماعی و فرهنگی تربیت کند، که این امر هرچند ممکن است مزایایی داشته باشد، اما سؤال اساسی این است که آیا چنین رویکردی در طولانی‌مدت می‌توانست به رشد هویت فردی و خودآگاهی اجتماعی کمک کند یا اینکه افراد را بیشتر به شکل «ابزارهایی» در دست حکومت درمی‌آورد؟
با تأکید بسیار بر جمع‌گرایی و هم‌پوشانی برنامه‌های آموزشی، ممکن است فردیت و تفکر انتقادی، که لازمه رشد و تحول اجتماعی است، در پس برنامه‌های متحدالشکل و اجباری محو شده باشد. این هم‌سان‌سازی تربیتی، به‌رغم اینکه ممکن است در کوتاه‌مدت به‌طور ظاهری انسجام اجتماعی را تقویت کند، در بلندمدت باعث تضعیف توانایی افراد برای تفکر مستقل و انتقادی خواهد شد.
 
۴. پیشاهنگی در مواجهه با ارزش‌های دینی و اجتماعی:
یکی دیگر از نقدهای وارد بر پیشاهنگی در دوره پهلوی، نسبت آن با ارزش‌های دینی و فرهنگی ایران است. با توجه به اینکه پیشاهنگی در اساس، تحت تأثیر الگوهای غربی قرار داشت و در قالب‌های فرهنگی و آموزشی آنها طراحی شده بود، برخی از ارزش‌های دینی و مذهبی ایران، که در آن دوران برای بخش بزرگی از جامعه اهمیت بسیاری داشت، به‌طور غیرمستقیم نادیده گرفته می‌شد.
این فرآیند، به‌ویژه در دهه‌های قبل از انقلاب اسلامی، سبب شد شکاف‌های فرهنگی و اجتماعی بیشتری میان گروه‌های مختلف جامعه ایران ایجاد شود. درحالی‌که بخش‌های مذهبی و سنتی جامعه به‌شدت از این نوع مدرن‌سازی انتقاد می‌کردند، در دیگر سوی ماجرا، نسل جوان‌تر، به‌ویژه کسانی که در پیشاهنگی حضور داشتند، تحت تأثیر آموزه‌های غربی و مدرن قرار داشتند.
در نتیجه پیشاهنگی در دوره پهلوی، به‌رغم اهداف اجتماعی و فرهنگی که در ابتدای تأسیس آن مطرح می‌شد، در نهایت به ابزاری برای تقویت ایدئولوژی سلطنتی و ایجاد نظم اجتماعی متناسب با آرمان‌های سیاسی رژیم تبدیل شد. ، این سازمان نه تنها در جهت تربیت نسل‌های مستقل و انتقادی عمل نکرد، بلکه با یکسان‌سازی آموزشی و فرهنگی، موجب از دست رفتن هویت فردی و تفکر انتقادی در میان جوانان شد.
در نهایت، پیشاهنگی پهلوی، با وجود دستاوردهایی که در آموزش‌های نظامی و اجتماعی داشته است، نتواست اهداف انسانی و اخلاقی خود را محقق کند، و بیشتر به‌عنوان ابزاری برای حفظ و تقویت دیکتاتوری سلطنتی در نظر گرفته می‌شود.
 
[2]. تهران‌‌مصور، 29 دی 1346، ص 4.
[3]. همان‌جا.
[4]. همان، ص 5.
[5]. همان، ص 4. نظام سلطنتی و شخص محمدرضا پهلوی در دوره حکومت خود، به‌ویژه در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰م، توجه بسیاری از کشورهای جهان را به خود جلب کردند. این توجه، همواره با نقدها و تحلیل‌های مختلفی همراه بود که در ادامه به برخی از جنبه‌های آن اشاره شده است:
 
۱. حمایت‌های غربی و وابستگی به قدرت‌های خارجی:
یکی از نقدهای مهمی که به نظام سلطنتی ایران و شخص محمدرضا پهلوی وارد می‌شود، وابستگی شدید به قدرت‌های غربی، به‌ویژه آمریکا و انگلستان است. این وابستگی، به‌ویژه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به‌وضوح در سیاست‌های داخلی و خارجی ایران مشاهده می‌شد.
محمدرضا پهلوی به‌عنوان یک متحد استراتژیک برای غرب در منطقه خاورمیانه، به‌طور مداوم از حمایت‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی این کشورها برخوردار بود. این حمایت‌ها، اگرچه در کوتاه‌مدت به تقویت قدرت سلطنتی کمک کرد، در بلندمدت باعث شد بسیاری از ایرانیان، حکومت پهلوی را یک رژیم وابسته و غیرمستقل تلقی کنند.
 
۲. نقض حقوق بشر و سرکوب مخالفان:
نظام سلطنتی ایران در دوره محمدرضا پهلوی به‌طور گسترده‌ای به نقض حقوق بشر و سرکوب مخالفان سیاسی متهم بود. سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر و بسیاری از کشورهای جهان، بارها نسبت به وضعیت حقوق بشر در ایران ابراز نگرانی کردند.
سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) به‌عنوان ابزار اصلی سرکوب و کنترل مخالفان، به‌طور گسترده‌ای از شکنجه، بازداشت‌های غیرقانونی و سرکوب آزادی‌های مدنی استفاده می‌کرد. این اقدامات، نه تنها باعث افزایش نارضایتی داخلی شد، بلکه وجهه بین‌المللی ایران را نیز تحت تأثیر قرار داد.
 
۳. مدرن‌سازی اجباری و نادیده‌گرفتن فرهنگ بومی:
یکی دیگر از نقدهای وارد بر نظام سلطنتی ایران، تلاش برای مدرن‌سازی سریع و اجباری جامعه بود که اغلب با نادیده‌گرفتن فرهنگ و ارزش‌های بومی همراه بود. برنامه‌های اصلاحات اقتصادی و اجتماعی، مانند انقلاب سفید، اگرچه با هدف توسعه و پیشرفت کشور اجرا شدند، اما در بسیاری از موارد با مقاومت‌های اجتماعی و فرهنگی مواجه شدند.
 
کشورهای جهان، به‌ویژه آنهایی که تجربه مشابهی از مدرن‌سازی اجباری داشتند، نگاه انتقادی به این روند داشتند و معتقد بودند که چنین تغییراتی باید با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی هر کشور انجام شود.
 
۴. فاصله طبقاتی و جنگ فقر و غنا:
در دوره محمدرضا پهلوی، ایران یکی از کشورهای ثروتمند منطقه به‌ویژه به‌دلیل درآمدهای نفتی به‌شمار می‌آمد، اما این ثروت عادلانه در جامعه توزیع نمی‌شد و شکاف طبقاتی به‌شدت افزایش یافت.
کشورهای جهان، به‌ویژه آنهایی که به عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت اهمیت می‌دادند، نگاه انتقادی به این وضعیت داشتند و معتقد بودند که توسعه اقتصادی باید با عدالت اجتماعی همراه باشد.
 
۵. سیاست‌های خارجی متناقض:
سیاست‌های خارجی محمدرضا پهلوی نیز آماج نقدهای بسیاری قرار گرفت. از یک‌سو، ایران یک متحد استراتژیک برای غرب بود و از سوی دیگر می‌کوشید نشان دهد به طور مستقلی در منطقه عمل می‌کند. این تناقضات، گاهی باعث سردرگمی و بی‌اعتمادی بدان در روابط بین‌المللی می‌شد.
در نهایت، نگاه جهانی به نظام سلطنتی ایران و شخص محمدرضا پهلوی، ترکیبی از حمایت‌ها و انتقادها بود. اگرچه برخی کشورها به‌ویژه قدرت‌های غربی، از این رژیم حمایت می‌کردند، اما بسیاری از کشورهای دیگر و سازمان‌های بین‌المللی، به‌طور انتقادی به مسائل حقوق بشر، وابستگی به قدرت‌های خارجی و سیاست‌های داخلی و خارجی ایران نگاه می‌کردند. این نقدها و تحلیل‌ها، در نهایت یکی از عوامل مهم در سقوط رژیم پهلوی و وقوع انقلاب اسلامی شدند.
 
سفرهای شاه به خارج و اعتراضات به نظام سلطنتی ایران
محمدرضا پهلوی، در دوره سلطنت خود سفرهای متعددی به خارج از کشور داشت که این سفرها اغلب با اهداف دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی انجام می‌شدند. بااین‌حال، این سفرها همواره با اعتراضات و انتقادات داخلی و خارجی همراه بودند. در ادامه به برخی از جنبه‌های این سفرها و اعتراضات مرتبط با آنها اشاره شده است:
 
۱. اهداف سفرهای خارجی محمدرضا پهلوی:
سفرهای خارجی محمدرضا پهلوی به‌طور عمده با اهداف زیر انجام می‌شدند:
تقویت روابط دیپلماتیک: شاه به‌دنبال تقویت روابط ایران با کشورهای مختلف، به‌ویژه قدرت‌های غربی مانند آمریکا و انگلستان بود. این روابط برای ایران از نظر سیاسی و اقتصادی اهمیت بسیاری داشتند.
جذب سرمایه‌گذاری خارجی: یکی از هدف‌های مهم سفرهای شاه، جذب سرمایه‌گذاری خارجی برای توسعه اقتصادی ایران بود. او تلاش می‌کرد با ارائه تصویر مثبتی از ایران به‌عنوان یک کشور در حال توسعه و باثبات، سرمایه‌گذاران خارجی را به ایران جذب کند.
ترویج فرهنگ و تمدن ایرانی: محمدرضا پهلوی در سفرهای خود به‌دنبال ترویج فرهنگ و تمدن ایرانی و نشان دادن پیشرفت‌های کشور در زمینه‌های مختلف بود.
 
۲. اعتراضات داخلی و خارجی به سفرهای محمدرضا پهلوی:
سفرهای خارجی شاه اغلب با اعتراض‌ها و انتقادهایی همراه بودند که می‌توان درباره آنها به دلایل زیر اشاره کرد:
نقض حقوق بشر: یکی از دلایل مهم اعتراض‌ها به سفرهای محمدرضا پهلوی، نقض گسترده حقوق بشر در ایران بود. سازمان‌های حقوق بشری و فعالان سیاسی در کشورهای مختلف، به‌ویژه در غرب، به‌طور مداوم به وضعیت حقوق بشر در ایران اعتراض می‌کردند و سفرهای محمدرضا پهلوی را فرصتی برای جلب توجه جهانی به این مسائل می‌دانستند.
هزینه‌های گزاف سفرها: سفرهای محمدرضا پهلوی به‌طور معمول با صرف هزینه‌های بسیاری انجام می‌شدند. این مسئله در وضعی که بسیاری از مردم ایران با مشکلات اقتصادی دست به گریبان بودند، باعث نارضایتی و اعتراضات داخلی می‌شد.
وابستگی به قدرت‌های خارجی: بسیاری از ایرانیان و منتقدان خارجی، سفرهای محمدرضا پهلوی را نمادی از وابستگی ایران به قدرت‌های خارجی تلقی می‌کردند. این وابستگی، به‌ویژه در زمینه‌های سیاسی و نظامی، باعث افزایش نارضایتی‌ها و اعتراضات می‌شد.
 
۳. نمونه‌هایی از اعتراضات به سفرهای محمدرضا پهلوی:
۱. سفر به ایالات متحده (۱۹۶۷م): در این سفر، شاه با اعتراضات گسترده‌ای از سوی فعالان حقوق بشر و مخالفان سیاسی مواجه شد. این اعتراضات به‌ویژه در واشنگتن دی‌سی و نیویورک به‌طور گسترده‌ای برگزار شدند.
۲. سفر به آلمان غربی (۱۹۶۷م): هنگام سفر محمدرضا پهلوی به آلمان غربی، تظاهرات گسترده‌ای در برلین برگزار شد. این تظاهرات به‌ویژه به‌دلیل برخورد خشونت‌آمیز پلیس با معترضان و کشته شدن یکی از دانشجویان به نام بنو اونه‌زورگ، به یک نقطه عطف در جنبش‌های دانشجویی آلمان تبدیل شد. این حادثه باعث شد اعتراضات به سفر محمدرضا پهلوی به بحرانی سیاسی در آلمان تبدیل شود و تأثیرات عمیقی بر جنبش‌های دانشجویی و سیاسی این کشور بگذارد.
۳. سفر به انگلستان (۱۹۷۱م): در سفر محمدرضا پهلوی به انگلستان، اعتراضات گسترده‌ای در لندن برگزار شد. معترضان به نقض حقوق بشر و سرکوب سیاسی در ایران اعتراض داشتند. این تظاهرات به‌ویژه در مقابل سفارت ایران و مکان‌های عمومی که شاه در آنها حضور داشت، برگزار شد. رسانه‌های انگلیسی به‌طور گسترده‌ای این اعتراضات را پوشش دادند و وضعیت حقوق بشر در ایران تحلیل کردند.
۴. سفر به فرانسه (۱۹۷4م): در سفر محمدرضا پهلوی به فرانسه، اعتراضات گسترده‌ای از سوی دانشجویان ایرانی و فعالان حقوق بشر در پاریس برگزار شد. معترضان به سیاست‌های سرکوب‌گرانه رژیم پهلوی و نقض حقوق بشر اعتراض داشتند. این تظاهرات به‌طور گسترده‌ای در رسانه‌های فرانسوی و بین‌المللی پوشش داده شد و به افزایش فشارهای بین‌المللی بر رژیم پهلوی کمک کرد.
۵. سفر به ایتالیا (۱۹۷۷م): هنگام سفر محمدرضا پهلوی به ایتالیا، تظاهرات گسترده‌ای در رم برگزار شد. معترضان به نقض حقوق بشر و سرکوب مخالفان سیاسی در ایران اعتراض داشتند. این تظاهرات به‌ویژه در مقابل سفارت ایران و مکان‌های عمومی که شاه در آنها حضور داشت، برگزار شد و به‌طور گسترده‌ای در رسانه‌های ایتالیایی و بین‌المللی پوشش داده شد.
این نمونه‌ها نشان‌دهنده اعتراضات گسترده و مداوم به سفرهای خارجی محمدرضا پهلوی و نظام سلطنتی ایران است که به‌طور غیرمستقیم به تضعیف رژیم پهلوی و افزایش نارضایتی‌های داخلی و خارجی منجر شد.
 
۴. تأثیر اعتراضات بر وجهه بین‌المللی ایران:
اعتراضات به سفرهای محمدرضا پهلوی و نظام سلطنتی ایران، تأثیرات چشمگیری بر وجهه بین‌المللی ایران داشتند. این اعتراضات باعث شدند بسیاری از کشورها و سازمان‌های بین‌المللی به وضعیت حقوق بشر و مسائل داخلی ایران توجه بیشتری نشان دهند. همچنین، این اعتراضات به‌عنوان یکی از عوامل مهم در افزایش فشارهای بین‌المللی بر رژیم پهلوی و در نهایت، وقوع انقلاب اسلامی تلقی می‌شوند.
در نهایت، سفرهای خارجی محمدرضا پهلوی، اگرچه با اهداف دیپلماتیک و اقتصادی انجام می‌شدند، به‌دلیل مسائل داخلی و بین‌المللی، همواره با اعتراضات و انتقادات گسترده‌ای همراه بودند که این امر به‌طور غیرمستقیم به تضعیف نظام سلطنتی و افزایش نارضایتی‌های داخلی و خارجی منجر شد.
 
[6]. تهران‌‌مصور، 29 دی 1346، ص 4.
[7]. همان‌جا.
[8]. همان‌جا.
[9]. همان‌جا.
[10]. همان‌جا.
[11]. همان‌جا.
[12]. همان‌جا.
[13]. همان‌جا.
[14]. همان، ص 5.
[15]. همان‌جا.
[16]. همان‌جا.
[17]. همان‌جا.
[18]. همان‌جا.
[19]. همان‌جا.
[20]. همان‌جا.
[21]. همان، صص 8، 9 و 52. حزب پان‌ایرانیست، که به‌عنوان حامی جبهه ملی و ملی‌شدن صنعت نفت نام‌بردار شده بود، در سال‌های بعد از کودتا به یک حزب شبه‌دولتی تبدیل شد. به موازات تأکید رژیم پهلوی بر تاریخ باستانی و ترویج گفتمان شاهنشاهی، ملی‌گرایی افراطی و شعارزده این حزب نیز با این رویکرد هم‌پوشانی پیدا کرد. بااین‌حال سران حزب و از جمله محسن پزشکپور در ماجرای موافقت دولت ایران با جدایی بحرین، مخالفت خود را با این اقدام ضدملی مطرح کردند. فقدان پایگاه مردمی، ضعف بنیان‌های فکری، ایدئولوژی شعارزده و باستان‌گرا و از همه مهم‌تر تجربه حمایت از رژیم پهلوی در سال‌های خفقان پس از کودتا و سرکوب دهه 1340 باعث شد این مخالفت‌ها بازتاب چندانی در جامعه نداشته باشد. البته همین مواضع را هم رژیم تحمل نکرد.
نگاه رژیم پهلوی به حزب پان‌ایرانیست همچون سایر احزاب وابسته ابزاری بود. وجود مواضع متفاوت با اراده شاه تا زمانی تحمل می‌شد که مانع از پیشبرد برنامه‌های او نباشد. همان‌گونه که شکل‌گیری سازمان «پان‌ایرانیست» در اواخر دهه 1320 ناشی از هیجان و ایده‌های ناسیونالیستی بود، گفتمان حزب هم هیچ‌گاه به یک جامعیت و درایت سیاسی و اجتماعی نرسید و با اقبال جامعه مواجه نشد؛ بنابراین مخالفت آنان با قضیه واگذاری بحرین هم جریان‌ساز نشد و به حاشیه رفت.
 
با اوج‌گیری انقلاب، پان‌ایرانیست‌ها و به‌ویژه پزشکپور، در مجلس با بیان سخنان تند نسبت به مهره‌های درجه‌ دوم و سوم و طیف مخالف حاکمی که از سال 1339 به این‌سو با آنها بر سر نزدیکی به دربار در رقابت بودند در تطهیر شاه و خدمت به او گام‌های مؤثری برداشتند. در این ایام بین پزشکپور و آیت‌الله شریعتمداری ارتباط تنگاتنگی برقرار بود و آنها جلسات مشترک و موضع‌گیری‌های هماهنگی داشتند؛ ازجمله مشترکات آنها تکیه بر قانون اساسی بود. آنها بر این باور بودند که حفظ سلطنت و قانون اساسی در حالت فعلی تنها راه نجات مملکت است. رک: علی‌اکبر رزمجو، حزب پان‌ایرانیست، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ص ۱۳.
با فرار محمدرضا پهلوی و ورود امام‌خمینی(ره) به ایران، پزشکپور و 46 تن از نمایندگان استعفا کردند و ملاقات‌های بسیاری با امام انجام دادند و در این دیدارها، نظریات خود را درباره‌ تشکیل دولت و مسائل مملکت با ایشان در میان گذاشتند. آنان حتی با سایر گروه‌ها و جناح‌های سیاسی دیگر، مثل مظفر بقائی، احمد بنی‌احمد تظاهراتی را برپا کردند که توجه هیچ‌یک از جناح‌های ملی و مذهبی را به خود جلب نکرد. رک: همان، ص ۱۴.
بنا بر روایت‌های تاریخی پزشکپور در غائله‌ 14 اسفند 1359، دست داشت و به همین سبب از طریق کردستان به ترکیه و از آنجا به فرانسه فرار کرد. وی دوباره در سال 1367 به ایران بازگشت و موفق شد بازماندگان قدیمی پان‌ایرانیست را دور خود جمع کند. او چند پایگاه حزبی نیز برای خود ایجاد کرد و جلساتی نیز با اعضای حزب برگزار می‌کرد و تا پایان عمرش می‌کوشید بدین‌گونه پویایی فعالیت‌های خود را به نمایش ‌گذارد.
 
سرانجام محسن پزشکپور، در تاریخ ۱۶ دی ۱۳۸۹ در تهران در پی یک دوره طولانی درگیری با بیماری درگذشت.
 
https://iichs.ir/vdca60nu.49nmi15kk4.html
iichs.ir/vdca60nu.49nmi15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما